بخش هاي مشترک ميان رشته هاي انساني و غيرانساني

1401/07/24 12:28
فصل قبل

 

بخش هاي زير در همه کتاب ها مشترک است و اختصاص به رشته خاصي ندارد.

1- تدريس با مباني و پيش فرض هاي توحيدي

هدف از اين بخش آن است که مدرس در کلاس درس بتواند با پيش فرض هاي توحيدي تدريس نمايد. در صورتي که با اين نگاه تدريس شود، نواقص و کاستي هاي نظريه هايي که بدون نگاه توحيدي نوشته شده است براي مخاطب مشخص مي شود

هر علمي داراي يكسري مباني است. مباني، اصولي هستند که دانشمندان آن رشته آن را پذيرفته و فرضيه هاي خود را بر پايه آن اصول شکل مي دهند و يافته هاي علمي خود را با آن اصول تفسير مي کنند. اين عمل گاهي آگاهانه است و گاهي ناآگاه. يا به عبارتي  مباني گاهي آشکار  است و گاهي پنهان، که در اينجا به مباني پنهان پيش فرض گفته مي شود. پيش فرض ها بخش هاي نامرئي و ناپيداي علم هستند که در شکلگيري محتواي علم و رشد رشته علمي مؤثرند و گزاره هاي علمي بر اساس آن ها ساخته مي شوند.

معمولاً وقتي يک مطلب علمي يا غير علمي از سوي شخصي مطرح ميشود، خواه، ناخواه، مبتني بر يکسري پيش فرضها است که حتي ممکن است گوينده هم متوجه آن نباشد. بعنوان مثال هندسه اقليدسي بر مبناي اصول اقليدسي پايه گذاري شده است، که اين اصول پيش فرضهاي اين هندسه است. چه بسا افراد بر اساس مباني و پيش فرضهاي هندسه اقليدسي عمل کنند بدون آن که در ظاهر به آن اصول توجه داشته باشد.

اصولا براي انجام هر کاري انسان يک پيش زمينه ذهني دارد اين پيش زمينه شامل جهان بيني افراد نسبت به مسائل و محيط پيرامون است که ميتواند جنبه توحيدي يا غير توحيدي داشته باشد. اين مسئله شامل مطالب، گزارهها و نظريات علمي هم ميشود.

در اينجا منظور ما از پيش فرض، آن دسته از اصول و مباني ناپيداي علم است که جنبه توحيدي يا غير دارند و در شکلگيري محتواي علم مؤثر هستند و گزارههاي علمي بر اساس آنها ساخته ميشوند.

اين موضوع شامل حال همه علوم ميشود خصوصا علوم انساني و هنر و حتي علوم فني، پايه و کشاورزي اما در علومي مانند رايانه اين پيش فرضها کمتر است.

نمونه هايي از تدريس با پيش فرض هاي توحيدي در پيوست 1 خواهد آمد.

2- تدريس با خودباوري

هدف از اين بخش آن است که ضمن بيان مفهوم خودباوري و اهميت آن، به مدرّسي که با جهتگيري الهي تدريس مينمايد، کمک شود تا بهگونهاي تدريس کند که روحيه خودباوري در دانشجويان ايجاد نمايد. در اين بخش نمونه هايي از خودباوري در آن رشته ذكر مي شود.

3- گزيده اي از تاريخ علم

در اين بخش به بررسي ريشههاي پيدايش وگسترش علم مورد نظر در تاريخ و تمدن ايران و اسلام پرداخته مي شود. هدف از اين بخش آن است كه استاد بتواند گاهي در كلاس، به نقش مسلمانان و ايرانيان در پيدايش يا پيشرفت آن علم اشاره كند و به اين وسيله روحيه خودباوري را دانشجويان ايجاد كند.

4- تعريف و بازتعريف

براي آنکه مدرّس بتواند با جهتگيري الهي تدريس نمايد، لازم است علاوه بر آنکه تعريفي از رشته علمي خود دارد، بازتعريفي نيز از آن داشته باشد. منظور از بازتعريف، همان تعريف علم است که با نگاه الهي بيان ميشود.

چنانچه مدرّس در ابتدا يا انتهاي ترم به دانشجويان توضيح دهد که اين علم چه اهداف و کاربردهاي الهي دارد و چگونه ميتوان با نگاه الهي به اين علم نگريست؛ در اين صورت ميتواند در شکلگيري ذهن دانشجويان به نحو صحيح نقش داشته باشد. هدف از اين فصل آن است تا به مدرسين کمک کند به بازتعريفي از علم مورد نظر دست پيدا کنند و بتوانند آن را بهصورت مستقيم يا غيرمستقيم به دانشجويان منتقل نمايند. ضرورتي ندارد مدرّس، اين بازتعريف را با صراحت در کلاس درس مطرح نمايد؛ اما لازم است بهگونهاي تدريس کند که دانشجويان به چنين نگاهي برسند.

براي دستيابي به بازتعريف علم مورد نظر، ابتدا بايد تعريف از اين علم و گرايشهاي مختلف آن ارائه گردد. در اين تعريف و بازتعريف حتماً بايد به اهداف آن علم نيز اشاره شود چون معمولاً در علوم مختلف (لااقل رشتههاي غيرانساني و هنر) ماهيت علوم در نگاه الهي و غير الهي يکسان است و تفاوت از دو جهت است: يکي اهداف، (آن هم اهداف نهايي). دوم: کاربرد علم مورد نظر که ميتواند هماهنگ يا ناهماهنگ با معيارهاي الهي باشد.

از اين رو به عنوان مقدمه، ابتدا نکاتي در مورد تأثير نوع نگاه و جهان بيني دانشمندان بر اهداف علمي گفته ميشود و سپس اهداف به اهداف نزديک، مياني و نهايي تقسيم ميشوند. در اينجا تفاوت اهداف نهايي در نگاه الهي و غيرالهي از منظر عالمان و دانشجويان آن علم بيان ميشود. بعد از مبحث اهداف، مبحث کاربرد علم مطرح و معيارهاي کاربرد الهي علم بيان ميگردد. اين معيارها - که براي هر کدام مثالهايي از علم مربوطه ذکر ميشود- عبارتند از:

هماهنگي با باورها و عقايد الهي.

هماهنگي با احکام.

هماهنگي با اخلاق الهي.

هماهنگي با فطرت.

هماهنگي با خلقت و طبيعت.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات