پيوست 4: نمونه هايي از پيوند و گريز
1401/07/24 13:18فصل قبل
نمونه هايي از پيوند
نمونه 1- از رشته متالورژي
يکي از مصالح مصرفي در پروژههاي ساختماني به ويژه در ساخت اسکلت، فولاد است که از مشخصههاي اصلي و تعيين کننده آن، مقاومت ميباشد. فولاد به ترکيبي از آهن با مقدار اندکي کربن که عموماً کمتر از يک درصد است گفته ميشود، که اين آهن از سنگ آهن خام موجود در طبيعت (که همچون ساير مواد از الطاف خداوند است) بدست ميآيد.
خداوند متعال در قرآن به اين موضوع اشاره ميکند. در اين آيه خداي متعال از زبان ذوالقرنين ميفرمايد:
آتُوني زُبَرَ الْحَديدِ حَتَّى إِذا ساوى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذا جَعَلَهُ ناراً قالَ آتُوني أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْراً .[1]
(ذوالقرنين گفت که) قطعات بزرگ آهن برايم بياوريد (و آنها را روى هم بچينيد)!» تا وقتى كه كاملًا ميان دو كوه را پوشانيد، گفت: « (در اطراف آن آتش بيفروزيد، و) در آن بدميد!» (آنها دميدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته كرد، و گفت: « (اكنون) مس مذاب برايم بياوريد تا بر روى آن بريزم!».
در اين آيه شريفه علاوه بر اشاره به صنعت سد سازي، به ترکيب آهن و کربن (دميدن) و استفاده از استحکام آهن(فولاد) جهت ساخت سازههاي عظيم و مقاوم اشاره گرديده است.
نمونه 2- از رشته زيست شناسي
لِپتين هورموني است که توسط سلولهاي چربي ساخته و باعث کاهش اشتها ميشود و جزو هورمونهاي سيري محسوب ميشود. ترشح اين هورمون، مدتي بعد از سيري واقعي رخ ميدهد (اگر سيري واقعي را دريافت کافي کالري در فرد تعريف کنيم). بنابراين اگر فرد قبل از رسيدن به احساس سيري دست از غذا بکشد پس از مدتي به اين احساس خواهد رسيد.
شايد به همين خاطر است که در دستورات ديني ما گفته ميشود به آرامي غذا بخوريد و قبل از سيري دست از غذا بکشيد. امام علي (ع) ميفرمايند: درحاليکه هنوز اشتها داري دست از غذا خوردن بردار.[2]
نمونه 3- از رشته محيط زيست
منطقهبندي دريا: اين مناطق شامل منطقة ساحلي، فلات قاره، شيب قارهاي، دشت اقيانوسي، ژرفاي اقيانوسي و پشتههاي اقيانوسي ميشوند. در اعماق دريا تاريکي مطلق همهجا را فراگرفته و فشار آب خيلي زياد است. قدرت بينايي در ماهيان اين بخش به شدت کاهش يافته است. در عوض داراي اندام مولّد نور هستند.
به نظر مي رسد در قرآن کريم به ژرفاي اقيانوسي و ميزان ظلمت آن (تا حد واضح نبودن تصوير دست، در برابر ديدگان شخص) اشاره شده است. در قرآن کريم آمده است:
«أَوْ کظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّي يغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يدَهُ لَمْ يکدْ يرَاهَا وَ مَن لَّمْ يجْعَلِ اللَّـهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ[3]
همچون تاريکيهايي در درياچهاي عميق و پهناور که موج آن را پوشانده و بر فراز آن موج ديگري و بر فراز آن ابري تاريک است؛ تاريکيهايي است يکي بر فراز ديگري، آنگونه که هرگاه دست خود را خارج کند ممکن نيست آن را ببيند و کسي که خدا نوري براي او قرار نداده، نوري براي او نيست.»
نمونه 4- از رشته کشاورزي
از روش هاي اصولي جهت کنترل فرسايش و ديگر اثرات ناشي از باد در مزرعه ها و باغ ها احداث بادشکن است.
از آيات قرآن معلوم ميشود در گذشته نيز از اين روش استفاده ميشده است
«...وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا.....[4]: و گرداگرد آن دو (باغ) را با درختان نخل پوشانديم؛ و در ميانشان زراعت (پر بركتى) قرارداديم...»
جالب است که خداوند، پوشاندن باغ با درختان خرما (و در نتيجه محافظت از کشتزار) را به خود نسبت ميدهد؛ و با اين بيان ما را متوجه فاعل حقيقي جهان که او مي باشد مي نمايد.
نمونه 5- از رشته زيست شناسي
تأثير نور بر ترشح سروتونين: اختلالات افسردگي عموماً به علت کاهش تشکيل نوراپينفرين و يا سروتونين در مغز به وجود ميآيند. از طرفي افزايش نور باعث افزايش سروتونين آزادشده در مغز ميشود و به همين علت اين بيماري در فصل زمستان که روزها کوتاه است بيشتر مشاهده ميشود. نوردرماني نيز روشي براي درمان افسردگي است. علائم افسردگي شامل کاهش انرژي، کاهش خواب يا پرخوابي، از دست دادن علاقه به فعاليتهاي شاديآور، کنارهگيري اجتماعي و نهايتاً از دست دادن شغل و بيکاري است.
رواياتي از امامان تأکيددارند که هنگام غروب چراغها را روشن کنيد تا روزي شما افزون شود . شايد حکمت اين توصيه کاهش افسردگي و رغبت بيشتر به کار و درنتيجه افزايش روزي باشد
نمونه هايي از گريز
نمونه 1- از رشته عمران
به هر ماده چسباننده اي سيمان اطلاق مي شود. لکن به ماده چسباننده مصالح سنگي در بتن، سيمان هيدروليکي و اصطلاحاً سيمان گويند. سيمان، چسبي است که پس از مخلوط شدن با آب بصورت دوغاب سيمان يا خمير سيمان دور دانهها را آغشته و آنها را به هم مي چسباند. لذا نقش سيمان در بتن صرفاً چسباندن دانهها به يکديگر بوده و بخودي خود تاثيري در مقاومت و باربري ندارد. ولي بدون اين چسبندگي مقاومت مصالح محقق نمي شود.
در جامعه بشري نيز افراد، حکم دانههاي پراکنده را دارند که عاملي بايد آنها را به هم پيوند دهد اين عامل، فرهنگ جامعه است اموري مانند زبان، آداب و رسوم و باورهاي مشترک به مثابه چسبي است که افراد گوناگون را با تفاوتهايي که دارند به هم مرتبط مي کند؛ اگر اين عامل از بين برود جامعه دچار گسست شده و مقاومت خود را در مقابل بيگانگان از دست ميدهد.
نمونه 2- از رياضي عمومي
فرض کنيد A و B دومجموعه هستند. f را تابعي از A به B گويند اگر به هر عضو از مجموعه A (به عنوان دامنه تابع) يک عضو منحصر به فرد از مجموعه B (به عنوان برد تابع) نسبت دهد.
به عبارت ديگر، تابع، ضابطهاي است از يک دامنه به يک برد به طوري که به هر عضو از دامنه دقيقاً يک عضو از برد اختصاص ميدهد.
«اعمالي که در قرآن ثواب و عقاب آن مشخص شده است»، ميتوانند دامنه تابعي باشند که برد آن ثواب و عقاب آن اعمال است.
توضيح آنکه در قرآن برخي اعمال ذکر و براي آن ثواب يا عقاب مشخص شده است، مانند: کشتن پيامبران و نسبت دادن فقر به خدا، خوردن مال يتيم، قرض دادن، انفاق بدون منت، کظم غيض و عفو مردم، عذاب کتمان آنچه خدا نازل کرده،قتل و زنا، خوردن مال مردم به باطل بازداشتن از راه خدا جمع آوري طلا ونقره و خرج نکردن در راه خدا؛ ثواب ها و عقاب هاي ذکر شده را مي توان برد آن در نظر گرفت.
نمونه 3- از رشته نساجي
آهاري که در مرحله مقدمات بافندگي به منظورحفظ نخ هاي تار از سايش و گسيختگي و در نتيجه بالا بردن راندمان ماشين بافندگي به آنها اضافه گرديده است در رنگرزي، چاپ و يا تکميل زائد بوده و بايد در اولين فرصت از پارچه خارج گردد. اگر پارچه داراي آهارهاي نامحلول در آب باشد آهارگيري را مي توان به کمک آنزيم و يا به کمک مواد اکسيد کننده انجام داد.
اين آهارها در مقطعي از زمان ضرورت داشته اند اما پس از پايان اين زمان تبديل به زوائدي مي شوند که بايد حذف شود.
همانگونه که اين بدن خاکي انسان با اين ويژگي ها و همچنين اين عالم ماده با اين قوانين ضرورتي مقطعي دارند و پس از آن بايد کنار گذاشته شوند. انسان براي رشد و کمال نيازمند اين قوانين مادي و اين بدن خاکي است، چرا که همان طور که قرآن کريم مي فرمايد: رشد همواره در سايه سختي حاصل مي شود: «إن مع العسر يسرا»؛ و اين بدن چونان وزنه اي به پاي روح بسته شده است تا روح را بپروراند. اما سرانجام روزي از آن جدا ميشود، و اين جهان مادي نيز با برپايي قيامت در هم پيچيده خواهد شد چرا که ديگر نيازي بدان نيست.
نمونه 4- از رشته رايانه
کامپيوتر بر روي اطلاعاتي که به عنوان ورودي دريافت ميکند پردازش را انجام داده و خروجي توليد ميکند. اگر ورودي اشتباه يا ناسالم باشد، بديهي است نميتوان توقع پردازش و نتيجه صحيح را از کامپيوتر داشت.
اين همان چيزي است که در مورد دادههاي ورودي وجود انسان، در مغز و روح او اتفاق ميافتد. اينجاست که متوجه ميشويم؛ چرا اديان الهي اينقدر اصرار دارند که انسان حسهاي پنجگانه خود را از وروديهاي ناسالم پرهيز دهد. ورودي ناسالم يعني پردازش ناسالم و در نهايت نتيجه و خروجيهاي ناسالم!
حضرت علي عليهالسلام فرمودند: «دل، دفتر ديدگان است»
توضيح آنکه: آنچه چشم ميبيند در صفحه دل نوشته ميشود و ناخودآگاه در روح و روان انسان تأثير ميگذارد. طبيعتاً اعمال و رفتار انسان يعني (خروجيهاي وجود او) نتيجه پردازش وروديهايي است که در روح و روان او جاري است.
نمونه 5- از رشته معدن
هر کاني در طبيعت به شکل خاصي متبلور ميشود مثل بلور نمک طعام که هميشه مکعبي شکل است. بهگونهاي که همه کانيهايي که در طبيعت از يک نوع هستند ازنظر شکل ظاهري کوچکترين تغيير شکلي نميدهند. بهطور مثال يک بلور کوارتز از نمونههاي چند ميکروني تا چند تني داراي شکل ثابتي هستند (هگزاگونال) و زواياي دوسطحي بلورهاي آن باهم مساوي بوده و تغيير نميکنند.
که اين نشان از يک نظم بسيار گسترده در تشکيل کانيهاي موجود در پوسته زمين هست.
از وجود چنين نظمي در کانيها، به وجود ناظمِِِ آگاهي پي ميبريم که آن را به وجود آورده است
يکي از روشهاي شناخت و اثبات وجود خداوند متعال برهان نظم است
«برهان نظم» از نظام آفرينش، راهى روشن بهسوي اثبات وجود خدا مىگشايد. نظم، گونهاى رابطه هماهنگ ميان اجزاى يك مجموعه، براى تحقق يافتن هدفى مشخص است؛ چنانکه هر جزئى از اجزاى مجموعه، مكمّل ديگرى باشد و فقدان هر يك سبب شود كه مجموع، هدف خاص و اثر مطلوب را از دست بدهد. برهان نظم از دو مقدمه تأليف يافته است كه يكى حسّى و ديگرى عقلى و منطقى است. بهطور ساده و کوتاه برهان نظم اثبات ميکند در هر گوشه از جهان پهناور نظم، حساب، قانون و هدف به چشم ميخورد و هر نظم و قانون و هدف از يک ناظم و قانونگذار هدفدار حکايت ميکند.[5]
[1]. سوره کهف، آيه 96.
[2]. ري شهري، موسوعه الاحاديث الطبيه، قم، دار الحديث، 1425 ق ، ج 2 ، ص 443 .
[3]. سوره نور، آيه 40.
[4]. سوره کهف، آيه 32.
[5]. براي آگاهي بيشتر از تقريرهاي برهان نظم ر.ک: سبحاني، الالهيات علي هدي الکتاب و السنه و العقل، ج1، ص33.