پيوست 2: نمونه هايي از تدريس با گفتمان الهي

1401/07/24 12:34
فصل قبل

نمونه1- از رشته شهرسازي

مطلب درسي: معرفي عناصر شهري

منظور از عناصر شهري در بحث برنامه ريزي، شامل انواع کاربري هايي است که هر فرد ساکن در شهر به آنها نياز دارد، اين نياز در سلسله مراتب شهري در سطح محله، ناحيه و منطقه، سطوح متفاوتي دارد. به عنوان مثال در محله که به عنوان کوچکترين واحد شهر در نظر گرفته ميشود بايد انواع کاربري ها حول يک عنصر اساسي و در حد نياز ساکنان در نظر گرفته شود. در يک شهر اسلامي مسجد، نقش محوري را داشته و ساير کاربريهاي مورد نياز مانند مسکوني، تجاري، آموزشي و درماني پيرامون اين محور، مکانيابي مي شود.

خداوند تبارک وتعالي در کتاب مجيدش ميفرمايد:

«إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ [1]

 نخستين خانه اي که براي مردم (و نيايش خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمين مکه است که پربرکت و مايه هدايت جهانيان است».

اين آيه مشخص مي کند که اولين بنايي که به فرمان حضرت احديت در جهان برپا شد، همان خانه کعبه است که آدم (عليه السلام) پس از خلق شدن و هبوط به زمين به فرمان الهي آن را بنا کرد. به همين خاطر با عنايت به مقام خليفةاللهي  انسان در زمين، ميتوان نتيجه گرفت که اولين بناي هر مجموعه مسکوني بايد محلي براي عبادت (مسجد) باشد. به عبارت ديگر مسجد بايد اولين بنايي باشد که در هر مکان جديدالتأسيس بنا ميگردد. اين اصل را ميتوان به محلات و نواحي و شهرکها و توسعه هاي جديد شهري تعميم داد. ظرفيت هر مسجد و جمعيت استفاده کننده از هر مسجد و همچنين فواصل مساجد از يکديگر به همراه موقعيت ساختمان مسجد نسبت به ساير عملکردهاي شهري و آداب و رسوم محلي، معلوم مي دارد که مسجد در چه محدوده مکاني و زماني بايد احداث شود.

همچنين در آيات ديگري از قرآن به وضعيت تسلط هر کاربري بر بقيه کاربريها (تسلط ابنيه) اشاره فرموده است: فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ [2]

 (اين چراغ پرفروغ) در خانه هايي قرار دارد که خداوند اذن فرموده (ديوارهاي) آن را بالا برند. خانه هايي که نام خدا در آنها برده مي شود و صبح و شام در آنها تسبيح او ميگويند.

اين آيه شريفه رفعت بناي مسجد را (خانه هايي را که در آن نام خدا برده مي شود و خدا در آن تسيبح مي شود) بر ساير ابنيه موجود در مجتمع روا مي شمارد. اين رفعت اعم از رفعت معنوي و روحاني و رفعت فيزيکي و مادي است. از اين آيه شريفه مي توان چنين استنباط کرد که کالبد مسجد بايستي تسلط رواني و فيزيکي را حفظ نمايد. به عکس شهرهاي امروزه که با کمال تأسف اين نقش را به ابنيه اقتصادي و به ويژه «بانک ها» داده اند و اهل شهرها همواره خويشتن را تحت سيطره پول و سرمايه حس مي کنند.

 

نمونه 2-  از رشته روانشناسي

سرفصل:  نظريه مراجع محوري راجرز

مطلب درسي : مفاهيم اساسي

خودشکوفايي[3] مفهومي اســت که اغلب روانشناسان انسان گرا، درآن اشــتراک نظر دارند. از نظر راجرز، هر شخصي گرايش ذاتي به شکوفاکردن استعداد منحصر به فرد خود دارد. اين کار مستلزم پرورش تواناييهاي فرد به شيوه اي است که به حفظ و بهبود وي خدمت کند.

اين نظريه پردازان ابراز مي دارند خودشــکوفايي تمايل ذاتي انسان به شکوفا کردن استعدادهاي خود و حفظ وتعالي خويش و در حقيقت يک نيروي رشد اســت که پايه و اساس همه ي فعاليتهاي انسان است.

در نگاه غير الهي اين تمايل را بخشي از طبيعت ژنيتيکي انسان مي ِ دانند در حالي که طبيعت مادي، شعور ندارد  تا تمايل به خودشکوفايي داشته باشد بلکه خودشکوفايي مربوط به روح غيرمادي انسان است.

تحت تأثيراين تمايل اساسي، انسان درجهت رشد، خودشکفتگي، بقا و تعالي نفس، خودرهبري، خودنظم بخشي، خودمختاري، استقلال، مسئوليت وتسلط برنفس حرکت مي کند.[4]

ناگفته نماند در نگاه الهي خودشکوفايي علاوه بر تمايل ذاتي عوامل متعددي دارد که يکي از آنها تعاليم انبياء است. همانگونه که حضرت علي مي فرمايند: خداوند پيامبران را پي در پي فرستاد تا گنجينه هايي که در عقل ها پنهان است آشکار سازند.[5]

با توجه به مطالب بالا ميتــوان گفت که منظور از گنجينه هايي که در عقلها پنهان اســت همان توانمندي هاي بالقوه اي است که خداوند در وجود هر فردي قرار داده است و اينکه پيامبران آمده اند تا آنها را شکوفا سازند.

نمونه 3-  از رشته حسابداري

مطلب درسي: سرمايه

 منابع مالي هر سازمان که آورده صاحبان يا سهامداران آن سازمان است، به عبارت ديگر خالص منابع مالي هر سازمان پس از کسر بدهي هاي موجود در صورت وضعيت مالي «سرمايه» ناميده ميشود

از آنجا که سرمايه، اصل و اساس و زيربناي تاسيس يک موسسه است طبيعتا تمام درآمدها و منافع برآمده از آن در گرو مشروعيت اصل سرمايه است. اگر اصل آورده هاي صاحبان سازمان براي تاسيس آن از طريق راه هاي نامشروع حاصل شده باشد درآمد حاصل از آن هم نامشروع خواهد بود، هر چند که در ادامه از طريق عقود شرعي و راه هاي مجاز بهره برده شده باشد.

بر همين اساس از قديم الايام مرسوم بوده است افراد متدين سعي مي کرده اند سرمايه خويش را از پاک ترين مال قرار دهند و حتي گاهي مبالغي را از ائمه(ع) يا اولياي الهي مي گرفتند تا آن را سرمايه قرار دهند و اين سرمايه پاک موجب برکت در درآمد ايشان شود.

نکته ديگر آنکه نظر مشهور فقهاي شيعه آن است که به سرمايه (با شرايطي) خمس تعلق مي گيرد، بنابراين ممکن است سرمايه در ابتدا مالي مشروع و حلال باشد اما به دليل غفلت از پرداخت آن، يک پنجم مال از مالکيت شخص خارج شده و داد و ستد با آن اشکال داشته باشد.  

هزينه

«هزينه» بهاي کالاها و خدماتي است که در عمليات يک موسسه براي کسب درآمد به مصرف مي رسد، يعني اگر مؤسسه كارش ارائه خدمات است، براي انجام و ارايه اين خدمات متحمل خرج ها و پرداخت هايي مي گردد كه آنها را «هزينه» مي گويند.

نوع نگاه به درآمد و هزينه تا حد بسيار زيادي نشأت گرفته از نوع باورها و نگرش هاي انسان است. به عنوان مثال کسي که نگاهش منحصرا دنيوي بوده و از ضرورت هاي ديني و اخلاقي غافل باشد هزينه کردن براي آموزش فرهنگي، اخلاقي کارکنان يا پرداخت خمس و مانند آن را ضروري ندانسته و هزينه هاي اضافي تلقي مي کند که هزينه کردن براي آنها هدر دادن سرمايه است. همانگونه که خداوند در قرآن مي فرمايد بعضي از افراد پرداخت زکات را ضرر محسوب مي کنند: وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ مَغْرَمًا؛[6] گروهي از اعراب (باديه نشين) چيزي را که در راه خدا انفاق مي کنند غرامت (زيان) محسوب مي دارند.  درحالي که اين هزينه ها، نه تنها بي فايده نيست، بلکه آثار و برکات زيادي دارد که در روايات به آنها اشاره شده است، به عنوان نمونه شخصي به نام «ابن سنان» از امام صادق(ع) ميپرسد: «فدايتان شوم پدرتان در مورد حج مي فرمودند که به ازاي هر درهمي که در اين راه خرج شود هزار درهم براي او حساب ميشود، پس کسي که در مسير پدرتان امام حسين(ع) هزينه کند چه پاداشي دارد؟ امام(ع) فرمودند: اي پسر سنان به ازاي هر درهمي که خرج مي کند هزار، هزار- تا ده بار- براي او محاسبه مي شود، و همين مقدار به درجات او اضافه مي شود...» [7]

همچنين اين مطلب را که کسب سود چه چارچوبي داشته باشد، نگرش ها و باورهاي اعتقادي انسان تعيين مي کند. به عنوان نمونه اسلام سود را در گرو ارائه خدمت و يا کالا مجاز مي شمارد چرا که هر دو طرف معامله پس از آن راضي خواهند بود.  قرآن کريم از اين مطلب به «تجارة عن تراض؛ داد و ستد از روي رضايت طرفيني» تعبير مي کند و از نقطه مقابل آن به «درآمد در مقابل هيچ» تعبير مي کند ، مانند سود برخي از شرکت هاي هرمي که کالاي حقيقي در ميان نيست و معاملات صوري است. در برخي ديگر از اين شرکت ها مبلغي که شخص پرداخت مي کند صرفا در ازاي حق عضويت است که بابت آن چيزي(خدمات يا کالا) دريافت نمي کند و تنها فرصت مي يابد که بتواند اشخاص ديگري را عضو کرده و از هزينه عضويت آنها چيزي عائد او شود. بديهي است ادعاي اينکه چرخه مذکور تا بي نهايت ادامه دارد منطقي نيست، بنابراين اين عضوگيري در نهايت کُند و سپس متوقف شده و افراد انتهاي هرم متضرر مي گردند.

نمونه 4-  از رشته رايانه

الف) کمک خواستن اساتيد و دانشجويان از خداوند براي فهماندن و فهميدن مطلب

هرگاه مدرّس بخواهد درسي را با جهت گيري الهي تدريس کند، لازم است از خداوند متعال بخواهد تا او را در تدريس و تفهيم درست و آسان مطالب ياري نمايد و در ابتداي ترم و گاهي در اثناي آن به دانشجويان خاطر نشان نمايد: اگرچه مدرّس، کتاب، کلاس و تلاش لازم است اما تعليم دهنده واقعي خدا است[8] و ساير موارد فقط زمينه ساز يادگيري هستند و هيچ کسي نميتواند بدون عنايت و خواست خدا کسب علم نمايد. لذا از او بخواهند تا ياريشان کند.

اينکه معصومين b به ما آموختهاند هنگام مطالعه، دعاي مطالعه بخوانيم براي آن است که خداوند و معلّم واقعي فراموش نشود:

 «خدايا مرا از تاريکي‌‌هاي وهم خارج فرما و به نور فهم گرامي بدار. خدايا درهاي رحمتت را بر من بگشا و گنجينههاي علومت را بر من آشکار نما. به مهربانيتاي مهربان ترين مهربان ها[9]»

در اينجا مناسب است براي مطالعه اساتيد محترم، در رابطه با موضوع بالا، توضيحات بيشتري تقديم شود.

ب) توجه دادن به نقش مهم الهام و عنايت خداوند در امر يادگيري، کشف و اختراع:

آنچه معمولاً ما از راههاي حصول علم ميشناسيم دوتاست: يکي تجربه و مشاهده عيني، ديگر قياس و استدلال. بشر از راه مطالعه و مشاهده عيني طبيعت با رموز و اسرار طبيعت آشنا ميشود، يا در اثر قوّه استدلال و قياس نتيجهاي را پيشبيني و استنتاج ميکند. اين گونه موفّقيتها عادي است و لازمه قطعي و جبري مقدّماتي است که بشر عملاً به کار برده است. هر چند از يک نظر دقيق فلسفي در همين موارد نيز يک منشأ الهامي وجود دارد.

ولي آيا همه معلوماتي که در طول تاريخ عمر بشر براي او حاصل شده است، از يکي از اين دو راه بوده است و لا غير؟ يا راه سومي هم وجود دارد؟ به عقيده بسياري از دانشمندان راه سومي هم هست. شايد اغلب اکتشافات بزرگ از نوع برقي بوده که ناگهان در روح و مغز دانشمند جهيده و روشن شده است.

شهيد مطهري e به نقل از يکي از دانشمندان رياضي دان فرانسوي به نام «ژاک هادامارد» ميگويد:

 «وقتي ما به شرايط اکتشافات و اختراعات ميانديشيم محال است بتوانيم اثر ادراکات ناگهاني دروني را ناديده بگيريم. هر دانشمند محقّقي کم و بيش اين احساس را کرده است که زندگي و مطالب علمي او از يک رشته فعّاليتهاي متناوب که در عدهاي از آنها اراده و شعور وي مؤثّر بوده و بقيّه حاصل يک سلسله الهامات دروني است تشکيل شده است.»

اينشتاين دانشمند بزرگ عصر ما نيز چنين عقيدهاي درباره فرضيّههاي بزرگ داشته و مدّعي بوده است که مبدأ پيدايش فرضيّههاي بزرگ، نوعي الهام و اشراق است. وي در پاسخ به پرسشي با مضمون آنکه «ايدههاي ناب نظريه نسبيت را از کجا آورده است؟» پاسخ ميدهد:

 Ideas come from God!

اديسون که يکي از مخترعين بزرگ جهان است در جايي ميگويد: «خلاقيت يعني يک درصد الهام و نود و نه درصد عرق ريختن!». اين جمله نشان ميدهد او معتقد بوده است که بدون الهامات (به عنوان جرقه اوليه) کشف علوم و ايجاد اختراعات مختلف امکان پذير نيست[10].

ج) تبيين اين مطلب که خداوند دانش مفيد واقعي (علم با نورانيت) را به کسي عطا ميکند که دلي پاک داشته باشد

توجه دادن به اينکه شرط دريافت علم با منشا الهي ؛ پاکي دل و صفاي باطن است. در فلسفه و حکمت الهي گفته شده است که وقتي شرايط و زمينهها (مانند معلم، تعليم و تعلم) فراهم باشد از طريق واسطهها علم از جانب خداوند به ذهن و دل شخص منتقل ميشود.

 متأسفانه بعد از آن که غرب ميدان دار استفاده از علم گرديد، بسياري از اصول مسلّم تعليم و تربيت اسلامي به دست فراموشي سپرده شد. در زماني که مسلمانان پيشتاز ميدانهاي علم بودند، علم نور تلقي ميشد. همانگونه که امام صادق g ميفرمايند: «علم نوري است که خدا در دل هر کس بخواهد ميتاباند[11]». در نگاه الهي «علم، ثمره ايمان است[12]» «عالمانِ حقيقي، وارثان انبياء هستند.[13] » «آنچه در زمين و آسمان است براي عالِم استغفار ميکنند.[14]» «مرکّب علما با خون شهدا هم وزن [يا از آن بالاتر] است.[15]»

د) بيان نظرات علمي دانشمندان موحّد با تاکيد بر خداباور بودن آنها

يکي از شيوههاي غير مستقيم توجه دادن به خداوند هنگام تدريس آن است که اگر مدرّس دستاورد علمي يا نظريهاي را مطرح نمود و صاحب آن دستاورد يا نظريه خداباور بود، حتماً به اين نکته اشاره نمايد. به عنوان مثال: مدرسان و دانشجويان رشتههاي مربوط به رايانه، در دروسي همچون «رمزنگاري»، «امنيت اطلاعات» و «امنيت شبکه» با اسم دکتر «طاهر الجمال» دانشمند معروف و مؤثر مسلمان و مصري که مبدع يکي از مهمترين طرحهاي رمزنگاري نامتقارن در علوم رايانه است، برخورد ميکنند. دستاوردهاي اين دانشمند مسلمان منجر به توسعه الگوريتم DSA و زيرساخت فناوري SSL شده است که امروزه يکي از مهمترين ابزارهاي حفظ امنيت اطلاعات در سامانههاي مختلف رايانهاي است. تذکر اين نکته که ايشان يک مسلمان و خداباور است، مطمئناً تأثير مثبتي در مخاطبين خواهد گذاشت.

ه) نقل قولهايي از دانشمندان معروف علم رايانه در رابطه با خدا

همچنين بيان جملات خداباورانه دانشمندان (خصوصا دانشمندان رايانه) ميتواند در اين زمينه مؤثر باشد. به عنوان نمونه، ذيلاً در ادامه مواردي ارائه ميگردد:

آلن تورينگ (پدر علم محاسبه نوين و هوش مصنوعي) ميگويد: «علم همچون معادلات ديفرانسيل است و مذهب نقش شرايط مرزي آن را ايفا ميکند» [16].

پس از آنکه به اندازه کافي داشتيد که بخوريد و سرپناهي داشته باشيد، مهم آنست که ببينيد براي ديگران چه ميتوانيد انجام دهيد و چه نقشي در نظام عالم ميتوانيد داشته باشيد» [17].

 

 


[1]. سوره آل عمران، آيه 96.

 

[2]. سوره نور، آيه 36.

 

[3]. self- actualization

 

[4]. نظريههاي مشاوره و رواندرماني، ص153.

 

[5]. «لِيُثيرُوا لَهُم دَفائِنِ العُقُولِ؛  نهج البلاغه»/ خطبه اول 33؛« عبده» 1/ 17. « تا گنجينههاى خرد را در ميان انسانها برانگيزانند»

 

[6]. سوره توبه، آيه 98.

 

[7]. كامل الزيارات : ص 247 ح 368 ، بحار الأنوار : ج 101 ص 50 ح 1 .

 

[8]. خداوند به انسان آن چه را نميدانست آموخت( سوره علق، آيه5) ...خداوند به نويسنده نوشتن را آموخت...(سوره بقره آيه 282) خداوند به انسان بيان (سخن گفتن) را آموخت (سوره رحمن، آيه4).

 

[9]. اَللّهُمَّ اَخْرِجْنى مِنْ ظُلُماتِ الْوَهْمِ وَ اَکرِمْنى بِنُورِ الْفَهْمِ اَللّهُمَّ افْتَحْ عَلَينا اَبْوابَ رَحْمَتِک وَانْشُرْ عَلَينا خَزائِنَ عُلُومِک بِرَحْمَتِک يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ (در خلاصه الاذکار مرحوم ملا محسن فيض) مفاتيح الجنان ، باقيات الصالحات ، باب ششم ، در خواص بعض سور و آيات و غيره.

 

[10]. مجموعه آثار شهيد مطهري جلد 3. صص352 تا 354.

 

[11]. العلم نور يقذفه الله في قلب من يشاء (مصباح الشريعة، ص 16).

 

[12]. پيامبرa: ثمرته العلم(محجه البيضاء جلد 1، ص66).

 

[13]. پيامبرa: العلماء ورثه الانبياء(مَحجه البيضاء جلد 1، ص65).

 

[14]. پيامبرa: يستغفر للعالم ما في السماوات و الارض(محجه البيضاء جلد 1، ص66).

 

[15]. پيامبرa: يوزن يوم القيامه مداد العلماء بدماء الشهداء(محجه البيضاء جلد 1، ص67).

 

[16].  “Science is a differential equation. Religion is a boundary condition.”

 Epigram to Robin Gandy (1954); reprinted in Andrew Hodges, Alan Turing: the Enigma (Vintage edition 1992), p. 513.

[17].  “The important thing, once you have enough to eat and a nice house, is what you can do for others, what you can contribute to the enterprise as a whole.” Jack Woehr. An interview with Donald Knuth. Dr. Dobb’s Journal, pages 16-22 (April 1996)

 

فصل بعد
نقدها و نظرات