نام درس: اصول حسابداري

1401/08/24 16:17
فصل قبل

 

سرفصل: مقدمه

نمونه 1- مطلب درسي1: ضرورت حسابداري

جمله معروفي است که: «حسابداري قلب هر سازماني است». اين جمله بدان معناست که تمامي فعاليت هاي سازمان به نوعي (مستقيم يا غير مستقيم) به امور مالي آن سازمان بر مي گردد و اثري (رد پايي) در صورت هاي ماليِ اساسي دارد.

بنابراين اگر گفته شود حسابداري مهم ترين بخش هر سازماني است سخن گزافي نيست، زيرا يکي از منابع اصلي تصميم گيري مديران سازمان، صورت هاي ماليِ اساسي است که حسابداران استخراج مي کنند. از اين رو ثبت و ضبط دقيق، به موقع، شفاف و کامل رويدادهاي مالي هر سازمان نقش اصلي و بسيار مهم در اتخاذ تصميمات صحيح، جلوگيري از اختلافات مالي و در نهايت موفقيت آن سازمان دارد.

اهميت حسابداري به قدري است که بزرگترين آيه قرآن[1] به يکي از اجزاي مهم حسابداري که ضرورت ثبت بدهي ها و کيفيت آن است مي پردازد. نکات متعددي از آيه مذکور مي توان برداشت کرد، از جمله:

مجاز بودن قرض و وام و نيز ضرورت تعيين مدت براى پرداخت بدهي ها.[2]

لزوم ثبت و کتابت.[3]

عادل بودن شخص کاتب و ثبت کننده[4]

رعايت امانت در نوشتن[5]

تنظيم متن سند بدهي طبق گفتار يا نوشتار بدهکار[6]

رعايت تقوا از سوي بدهکار در ارائه اطلاعات براي تنظيم سند (بدهي خود را کمتر از واقع اعلام نکند)[7]

ممنوع بودن تصرفات مالى سفيهان و ضعيف العقل ها و همچنين مجاز بودن دخالت ولىّ (سرپرست )در اين گونه امور.[8]

عادل بودن وليّ (نه چيزى بيش از حق آنها بگويد و نه به زيان آنها گام بردارد)[9]

لزوم حضور دو شاهد[10]

در معامله نقدى گر چه تنظيم سند و نوشتن آن لازم نيست، ولى شاهد گرفتن براى آن بهتر است، زيرا جلوى اختلافات احتمالى آينده را مى‏گيرد.[11]

 

 


[1]. بقره: 282.

 

[2]. «إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلىَ أَجَلٍ مُّسَمًّى»

 

[3]. « فَاكْتُبُوه‏»

 

[4]. «وَ لْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبُ  بِالْعَدْلِ»

 

[5]. «وَ لَا يَأْبَ كاَتِبٌ أَن يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ الله‏»

 

[6]. «فَلْيَكْتُبْ وَ لْيُمْلِلِ الَّذِى عَلَيْهِ الْحَق‏»

 

[7]. «وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئا»

 

[8]. « فَإِن كاَنَ الَّذِى عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ»

 

[9]. «وَلِيُّهُ بِالْعَدْل»

 

[10]. «وَ اسْتَشهِدُواْ شهِيدَيْنِ مِن رِّجَالِكُم‏»

 

[11]. «ذَالِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشهَّادَةِ وَ أَدْنىَ أَلَّا تَرْتَابُواْ  إِلَّا أَن تَكُونَ تِجَرَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا»

 

فصل بعد
نقدها و نظرات