1-1- مفاهیم
1401/07/09 10:50فصل قبل
در مورد هر علمی تعریفی وجود دارد که دربردارنده مفاهیم کلیدی و مبانی اصلی آن علم است. مفاهیم کلیدواژههایی هستند که اطلاع از معنا و مفهوم آن برای فهم مسائل و موضوعات علم شهرسازی و رسیدن به فهم مشترک لازم است.
1-1-1- شهر
شهر واژهای فارسی است که ریشه در تاریخ و فرهنگ ایرانی دارد. ازاینرو، برای شناخت واقعی و عمیق این پدیده محیطی و فضایی باید به ساختار تاریخی ـ فرهنگی آن و تحولی که در گذشت زمان حاصل نموده، پرداخت. ریشه واژه شهر از واژه خطتر یا خشتهر در اوستا آمده است و در دو معنای «شهر» و «نگهبان شهر» بهکاررفته است که یگانگی نقش این دو پدیده را در وظیفهای مشترک نمایان میکند. این واژه در فرس هخامنشی و سانسکریت به معنای کشور آمده است و به معنای پادشاهی و توانایی یا سلطنت و اقتدار نیز بهکاررفته است. همچنین میتوان گفت مفهوم شهر در این دوره قلمروی حکومتی ـ قومی قلمداد میشود که تحت حکومت یک «خشترپاون» یا «شهربان» قرار داشت. ازاینرو، خشتر هم یک شهر بود و هم یکشبه استان یا قلمرو حکومتی به شمار میرفت. واژه خَشَتر در پارسی میانه، بر پایه نوشتههای پهلوی ظاهراً با تغییر به شار در معانی مُلک، سرزمین، قلمرو، کشور سلطنتی و شاهنشاهی نیز بهکاررفته میرفته است و در دوره ساسانیان واژه شهر و شهرستان در مواردی به معنای بخشی از یک ایالت یا مرکز ایالت به کار میرود. در شاهنامه فردوسی، شهر در ترکیب «ایرانشهر» به معنای سرزمین و کشور بهکاررفته که بیانکننده پیوند مفهومی شهر و شهریاری است و درعینحال شهر را در دو مقیاس خرد و کلان مطرح میکند. بدین ترتیب، میتوان گفت که واژه خشتر که به معنی شهر بهکاررفته، نخست به معنی قدرت، توانایی و سلطنت مینویی بوده و آن را به معنی سرزمین و محدودهای مشخص بهکاربردهاند که مفهومی دنیوی و مادی یافته است[1].
شهر ایرانی در دوره اسلامی صورت تحولیافته شهر پیش از اسلام ایران است. این شهرها که اغلب در حومه یا رَبَض شهرهای پیشین بهوسیله فاتحان مسلمان شکل گرفتند، بهتدریج توانستند کهن دژ و شارستان را در خود مستحیل کنند و از الگوی سهبخشی دوره ساسانی گذر کنند و بر اساس مفاهیم امت، حکومت، مذهب و تجارت ساختار پیدا کنند. نماد کالبدی آنها در محلات، دارالحکومه (ارگ)، مسجد جامع و بازار قابلمشاهده است. درواقع شهر در نقش واحدی سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی، کارکردهای اصلی را در گستره مناسبات سیاسی، اقتصادی، اداری و فرهنگی تحقق میبخشید.
اما مهمترین معادلهای شهر در زبان انگلیسی Urban،Polis ، City، Borough یا Bourg میباشند که هرکدام بخشی از تاریخ اروپا را در برمیگیرد. واژه Urban در انگلیسی و Urbain در فرانسوی، از ریشه Urbanus لاتین یعنی شهری یا متعلق به شهر و از Urbs که به شهر رم اطلاق میشد، میآید که اصطلاح آیینی و مذهبی است و پاپ آن را به هنگام دعای خود اعلام میکند و گویای مرکزیت باستانی شهر رم و امپراتوری آن بوده است[2].
واژه Civitas در لاتین معادل واژه Polis یونانی است که در یونان باستان پیش از آنکه به معنی یک فضا باشد، به معنی نوعی سازمانیافتگی ویژه اقتصادی ـ سیاسی منطبق بر یک فضای خاص است. پولیسها درواقع از اتحاد نظامی ـ قبیلهای اسکانیافته تشکیل میشدند. واژه پولیس به شکل Police از قرن شانزدهم وارد زبان اروپایی شد. واژه Politics از ریشه Politikos یونانی به معنی متعلق به شهر و شهری است که از قرن چهاردهم وارد زبانهای اروپایی شد. درواقع شهر و سیاست با توجه به این واژگان در اروپا از یک ریشه نشئتگرفته است. در زبان انگلیسی واژه City از Cite فرانسوی گرفتهشده و از قرن سیزدهم رایج بود، اما از قرن شانزدهم و بهویژه از قرن نوزدهم بود که برای نامیدن شهرهای بزرگ و مرکزی در مقابل شهرهای کوچک و پیرامونی به کار گرفته شد. در زبان انگلیسی همچنین واژهای به نام Borough وجود دارد که هنوز در نام بعضی از شهرهای این کشور باقیماندهاند. این واژه با واژه Bourg به معنی روستاهای مرکزی و محل بازارها با واژه ژرمنی Burgus به معنی قلعه مستحکم که شکل اصلی تجمعهای قرونوسطایی بوده است، نزدیکی دارد. این واژه در ریشه واژگان جدید بورژوا و بورژوازی قرار دارد که از قرن شانزدهم رایج شدند و به قشر جدید ثروتمندان شهری اطلاق میشدند که با انقلاب صنعتی و سیاسی قرن نوزدهم قدرت کامل را از دست اشراف خارج کردند و در دست خود گرفتند[3].
طی دهههای اخیر، از سوی اندیشمندان جغرافیا، جامعهشناسی، اقتصاد، جمعیتشناسی و برخی علوم دیگر، تعاریف متعددی از شهر ارائهشده است و جامعه شناسان شهر را محل تمرکز جمعیت، ابزار تولید، سرمایه، نیازها، احتیاجات و غیره میدانند که تقسیمکار اجتماعی، در آنجا صورت گرفته است. جغرافیدانان، شهر را منظرهای مصنوعی از خیابانها، ساختمانها، دستگاهها و بناهایی میدانند که زندگی شهری را امکانپذیر میسازد. ازنظر اقتصاددانان، شهر به جایی اطلاق میشود که معیشت غالب ساکنان آن، بر پایه کشاورزی نباشد. جمعیت شناسان نیز، تعداد جمعیت یک نقطه را، ملاک شهری بودن آن نقطه میدانند. اندیشمندان طراحی شهری، شهر را مجموعه پیچیده سازمانیافتهای میدانند که متشکل از سه مؤلفه اصلی کالبد، تصورات و فعالیت است که پیوسته در حال تغییر و تحول است. شهرشناسان، شهر را محلی میدانند که بشر دست از زمین کشیده و فکر کردن را آغاز میکند[4].
شهر، منطقهای است که در آن، زمین، برای خانهسازی، نسبت به سایر عوامل تولید، مخصوصاً، سرمایه، در مقایسه با نواحی اطراف آن، با شدت بیشتری، مورداستفاده قرار میگیرد. ازآنجاییکه مردم، معمولاً، در نواحی نزدیک به محل سکونت خود، کار میکنند؛ بنابراین، شهر، با دو عامل دیگر، یعنی، اشتغال بیشتر و تولید بیشتر کالا و خدمات، نیز، توصیف میشود. بهطورکلی، شهر، منطقهای است که نسبت تولید و سایر عوامل تولید به زمین، در آن، بیشتر از نواحی همجوار است. بهطورکلی، شهرها دارای سیستمهای پیچیده برای بهداشت، آب و برق، کاربری زمین، مسکن و حملونقل هستند[5].
در ایران، شهر محلی است با حدود قانونی که در محدوده جغرافیائی بخش، واقعشده و ازنظر بافت ساختمانی، اشتغال و سایر عوامل، دارای سیمایی با ویژگیهای خاص خود، بوده؛ بهطوریکه اکثریت ساکنان دائمی آن، در مشاغل کسب، تجارت، صنعت، کشاورزی، خدمات و فعالیتهای اداری، اشتغال داشته و در زمینه خدمات شهری، از خودکفائی نسبی، برخوردار و کانون مبادلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی حوزه جذب و نفوذ پیرامون خود، بوده و حداقل، دارای ده هزار نفر، جمعیت باشد[6].
1-1-2- شهرسازی
در تعریف شهرسازی، تعابیر و تعاریف فراوانی وجود دارد. برخی شهرسازی را علم و هنر اسکان بشر دانستهاند[7]، فرهنگ لاروس آن را علم و نظریه اسکان بشر تعریف میکند[8]، اما در عوض به مدد توسعه مسائل شهری، علوم زیرمجموعه شهرسازی نظامیافتهتر ظاهرشدهاند و از آنها میتوان به برنامهریزی شهری، طراحی شهری، برنامهریزی محیطی و برنامهریزی منطقهای نام برد[9]. در طول چند دهه اخیر دانش شهرسازی از چارچوب اولیه خود، یعنی علوم مهندسی و ساختمان دور شده و به حوزه علوم اجتماعی و انسانی نزدیک شده است. امروزه دانش شهرسازی بهعنوان یک علم یا فن محسوب نمیشود، بلکه بهعنوان یک دانش میانرشتهای تلقی میگردد. دانشی میانرشتهای که نقش هماهنگکننده و برنامهریز امور شهرها و سکونتگاهها را بر عهده دارد. در کل میتوان از شهرسازی به دانش انتظام محیط انسانساخت (مصنوع) در مقیاس بالاتر از تک بنا، نام برد.
1-1-3- شهرسازی اسلامی
در مطالعه حاضر مبنا بر این است که اسلام کامل ترین نسخه ادیان توحیدی و در حقیقت یگانه دین ضامن سعادت بشری از آدم تا خاتم است. قرآن صراحتاً یک دین را دین حقیقی دانسته و بر اساس آیه ﴿إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام﴾[10] تنها دینی که توسط پیامبران الهی از جانب پروردگار تبلیغشده همان اسلام است.
منظور از اسلام جوهر ادیان توحیدی است. امروزه صاحبنظران بسیاری در مورد وحدت ادیان توحیدی در موارد و مشترکات بسیار آنها صحبت کردهاند که توضیح تمامی آنها در این مختصر نمیگنجد. یکی از بهترین کتب در این زمینه کتاب «خداشناسی از ابراهیم تاکنون؛ دین یهود، مسیحیت و اسلام» است. این کتاب به بهترین نحو بر وحدت ادیان توحیدی صحه میگذارد و به طریق علمی آن را اثبات میکند.[11] در شهرسازی اسلامی یعنی شهرسازی دینی، منظور از اسلام یعنی یگانه دین بشری فرستاده شده بهوسیله پیامبران الهی از آدم تا خاتم است که بنا بر اقتضائات زمانی و مکانی در قالب شریعتها متجلی شده است. از طرف دیگر بایستی روشن شود منظور از شهر، در شهرسازی اسلامی چیست؟ مشخصاً منظور از به کار بردن واژه شهر اسلامی به این معنا نیست که ما روستاها را کنار میگذاریم یا به سکونتگاههای دیگر توجهی نمیکنیم. شهرسازی اسلامی هرگونه انتظام محیط توسط انسان از مقیاس تک ساختمان به بالا را در برمیگیرد. بهبیاندیگر اگر محیط به دودسته محیط طبیعی و مصنوعی تقسیم شود، آن دسته از انتظام محیط مصنوع که در مقیاسی بالاتر از تک ساختمان اتفاق میافتد.
اعم از محله، کوی، برزن، ناحیه شهری، شهر، مجتمعهای زیستی، کلانشهرها، نواحی و مناطق جغرافیایی، ملی و بینالمللی موضوع مباحث شهرسازی اسلامی است[12].
1-1-4- شهر اسلامی
مروری بر پیشینه مطالعات در این رابطه نشان میدهد لفظ شهر اسلامی لفظی است که در آثار و نوشتههای فلاسفه و حکمای گذشته ایران نیست؛ اما در دهههای گذشته متفکران بدان اندیشیدهاند. برخی شهر اسلامی را شهر حکومتهایی که در آنها احکام اسلامی جاریست میدانند[13]. دسته دیگر شهر اسلامی را شهری میدانند که یا در فرهنگ اسلامی یا توسط مسلمانان و یا در بلاد اسلامی ساختهشده است[14]؛ فرضی نیز وجود دارد که جامعه اسلامی و حکومت حقه، مقدمه شهر اسلامی است و جز محل حکومت معصوم که چند سالی بیشتر نبود هیچ شهری، شهر اسلامی نیست.
نگاه این مطالعه اساساً متفاوت است و شهر را به معنای معمول آن بکار نمیگیرد و تنها در تنگنای دایره واژگان، محصول نظمبخشی محیط توسط انسان در مقیاس بالاتر از تک بنا تا سطح بینالمللی و کلیة محتواها و جریانهای موجود در آن را شهر مینامد. این واژه مشابه و نه مساوی واژه متداول «محیط مصنوع (ساختهشده)[15]» است. محیط مصنوع در این تعبیر همان مجموع ظرف و مظروف در نگاه ظرف و مظروفی به شهر است و منظور از شهر اسلامی یعنی مجموع محیط مصنوع، شهروندان (انسانها)، روابط و ارتباطات که تسهیلکننده بروز رفتارها و ادراک و شناخت مؤمنانه انسان باشد.
جهت مطالعه بیشتر: نکته دیگر تصور ظرف و مظروف نسبت به پدیده شهر اسلامی است. محققان بسیاری اذعان دارند که محل سکونت یا شهر عامل سعادت یا تباهی انسان نیست. بدین معنا که شهرها انسانها را سعادتمند نکرده یا آنها را تباه نمیکنند. چهبسا بسیاری از بزرگان که در زندانهای تاریک به سر میبردند و بهترین بندگان خدا شدند. در مقابل چهبسا کسانی که در کاخهای مجلل زندگی کردند و سعادتمند نشدند؛ اما نگاه ظرف و مظروف ضمن تائید فاعل نبودن شهر در سعادت یا تباهی انسان، معتقد است که حداقل میتوان پذیرفت شهر اسلامی همچون ظرفی به مظروف خود یعنی انسان شکل میدهد و نظامهای گوناگون این شهر (اعم از اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و ...) همه در خدمت مظروف، یعنی انسان هستند. نقش شهر در این میان بسترسازی بروز رفتار و شکلگیری ادراک و شناخت انسان است. شهر میتواند بروز رفتارهایی سعادتمندانه یا ادراکات مثبت را تسهیل کند یا مانع شود و شهر بالذات باعث سعادت و تباهی انسان نیست. انتظام محیط مصنوع میتواند تسهیلکننده و یا مانع بروز رفتار و ادراکات مثبت در فرد باشد. حال پاسخ به این سؤال آسان میشود که آیا شهر اسلامی در همه جای دنیا وجود دارد؟ آیا در اروپا، آمریکا، آسیا و... شهرها اسلامیاند. پاسخ این است که باید بررسی شود شهرهای این قارهها، برای انسانهایی که در آنها زندگی میکنند، چه میزان تسهیلکننده و یا مانع سعادت هستند. این شهرها هر چه بیشتر سعادت انسان را تضمین کنند و بروز رفتارها یا شکلگیری شناخت و ادراک مؤمنانه را تسهیل کنند، بیشتر اسلامیاند. به اسلامی بودن یا نبودن شهر نباید «صفر و یک» و با منطق جبر بولین نگریسته شود؛ بلکه میتوان به این موضوع مرتبهمند[16] نگریست. ممکن است شهری در کشوری که دین رسمی آن اسلام نیست بتواند انسانهایی که آموزههای دینی در دل دارند را به سعادت برساند، ولی همان انسانها در شهرهایی که امروزه در کشورهای اسلامی ساخته میشود نتوانند رفتارهای مؤمنانه از خود بروز دهند؛ یا شهر آنقدر غفلت زا باشد که شهروندان را از توجه به معبود و از توجه به عالم بالا غافل کند. در یک جمعبندی کلی میتوان گفت که منظور از شهرسازی در بررسی شهرسازی اسلامی یعنی پرداختن به انتظام محیط مصنوع و منظور از شهر اسلامی یعنی محیط مصنوعی که تسهیلکنندهی بروز رفتارها و ادراک و شناخت مؤمنانه باشد. منظور از اسلام در این واژهها یگانه دین برای تحقق سعادت بشری است که بر مبنای فطرت ثابت انسانها بر مبنای آیه شریفه: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا﴾[17] از سوی خداوند ابلاغشده است. |
[1]. ساخت فضایی شهر در ایران قبل و بعد از اسلام، ص 24.
2. نگاهی نو به مفهوم شهر از نظرگاه زبان و فرهنگ فارسی، ص 6.
1. همان، ص 5.
2. ساخت فضایی شهر در ایران قبل و بعد از اسلام ، ص 29.
[5]. درآمدی بر اقتصاد شهری، ص 9.
[6]. نظریه های شهر و پیرامون، ص 40.
3. اصول و روشهای برنامه ریزی شهری، ص 50.
[8]. نظریه های شهر و پیرامون ، ص 45.
[9]. از اوایل دهه 1370 بحثهای کارشناسی بسیاری در خصوص صحتوسقم مفهوم برنامهریزی شهری صورت گرفت و سرانجام گروهی به این نتیجه رسیدند که چون برای شهرها طرح و نه برنامه تهیه میشود بهتر است بهجای برنامهریزی شهری، طرحریزی شهری بکار رود که البته با توجه به اینکه برنامهریزی مجموعهای از فرایندهای کمی و کیفی یا فضایی در افقهای زمانی تعریفشده است که شکل اجرایی آن از طریق طرحریزی تعریف میشود و طرحریزی بدون داشتن برنامهای هدفمند ممکن نیست و برنامهریزی بدون شکل اجرایی آن، یعنی طرحریزی مفهوم فضایی و کالبدی به خود نمیگیرد، باید گفت که این دو مفهوم جدای از یکدیگر نبوده و باید نه بهصورت مترادف بلکه مکمل یکدیگر بکار روند (فرآیند برنامه ریزی شهری در ایران، ص 54).
[10]. سوره آلعمران، آیه 19.
[11]. خداشناسی از ابراهیم تاکنون: دین یهود، مسیحیت و اسلام، ص 100.
[12]. شهرسازی اسلامی گفتاری پیرامون کلان نظریه شهرسازی عبادت محور، ص 56.
[13]. این دیدگاه هماینک از طرف سازمانهای سیاسی غرب تقویت میشود و سعی دارند در برنامههای خود، شهرهای کشورهای اسلامی را در این دستهبندی جای دهند. پروژه مطالعاتی تحقیقاتی شهر اسلامی پارلمان امریکا از این جمله است.
[14]. این دیدگاه بیشتر مربوط به شهر سازان است. لینچ، بنه ولو و بسیاری که شهرهای تمدن اسلامی تا دوران مدرن را اسلامی دانستهاند در این دسته جای میگیرند.
[15]. Built Environment
[16]. Fuzzy
[17]. سوره روم، آیه 30.