2-5- عنوان درس: تاریخ شهرهای ایرانی ـ اسلامی
1401/07/19 08:26فصل قبل
گفتمان کلی درس
شناخت تاریخی هر مقوله، از آن سبب اهمیت دارد که به مدد آن میتوان به مسائل و سؤالات در وضع موجود پاسخ گفت یا به سخنی بهتر، عوامل چرایی وضع موجود را بازشناخت. اهداف ارائه این درس میتواند شامل موارد زیر باشد:
ـ شناخت چگونگی شکلگیری و ساخت کالبدی مجتمعهای زیستی در قالب مکان و در بستر زمان
ـ شناخت تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم جهانبینی، اقتصاد و بوم بر کالبد مجتمع زیستی
ـ شناخت روشهای برخورد انسان با عوامل فوق در شکل دادن به کالبد محیط خود
ـ اخذ روشهای مناسب برخورد با مسئله مجتمعهای زیستی
با توجه به سرفصلهای مصوب این درس، گفتمانهایی هدفدار برای تقریب مطالب به رویکرد الهی و فطری در نظر گرفتهشدهاند که در زیر به برخی از آنها بهاجمال اشاره میگردد:
2-5-1- سرفصل 1: شهرنشینی و شهر گرایی قبل از اسلام
هر رشته علمی در تاریخ و تمدن ایرانی و اسلامی، ریشههایی دارد که آگاهی از آنها میتواند در خودباوری بیشتر دانشآموختگان آن رشته، تأثیر زیادی داشته باشد. شهرسازی علمی میانرشتهای است که ریشههای تاریخی آن را در تلاشهای عالمان سایر علوم مانند جغرافیا، ریاضی و ... بهخوبی میتوان دید. در زمینه مراحل شکلگیری و پیشرفت علم شهرسازی در ایران و اسلام، اگرچه در قرون گذشته علم مدونی بنام علم شهرسازی وجود نداشته اما دانش شهرسازی بهصورت غیر مدون وجود داشته است و بهترین دلیل بر این امر ایجاد و ساخت شهرها در طول تاریخ در تمدنهای اولیه و ثانویه است. بدون شک اگر عدهای از دانشمندان از ضوابط شهرسازی آگاه نبودند، نمیتوانستند «شهر» بسازند. هرچند از این افراد بهعنوان شهر ساز نامبرده نمیشد اما حقیقت آن است که این افراد اولین شهر سازان به شمار میروند. ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست و وجود شهرهای باستانی در ایران گویای این امر است.
پیدایش شهر از آغاز تا به امروز از عوامل متعددی تأثیر پذیرفته است. عواملی چون «جهانبینی یا نحوه نگرش به جهان، شامل دین و مذهب، مسلك، فِرق متفاوت اجتماعی و مذهبی، اقتصاد یا چگونگی تعریف مادی جهان، شامل نحوه تولید، توزیع و مصرف محصولات و رابطه آن با ساخت كالبدی و عامل محیط یا اقلیم یا چگونگی تعریف زیستمحیطی جهان، شامل آبوهوا، ناهمواریها و بهطورکلی عناصر محیطزیست طبیعی»، تأثیرات قابلتوجهی بر كالبد شهرها داشتند که دراینبین عامل جهانبینی از همه مهمتر و تأثیرگذارتر است.
2-5-1-1- مطلب درسی 1: تأثیر جهانبینی ایران قبل از اسلام بر شهرسازی
از اعتقادات اولیه در دوران باستان اعتقاد به خدای خیر و شر، مقدس شمردن آتش و خاک و اعتقاد به نژاد برتر بوده که اعتقاد به زَروان یکی از آنهاست.
زَروان یا زوروان به معنی زمان و نام یکی از ایزدان آئین مزدیسناست. این نام در اوستا بهصورت زَروان یا زُروان آمده و گاه با صفت اکرانه و گاه با دَرِغوخَودات همراه است. در برخی از نوشتههای پهلوی از زروان بهصورت موجودی برتر از اورمزد سخن رفته و دانشمندان، پیدایی این عقیده را به دورههای بسیار دور و پیش از زرتشت میرسانند؛ آنچنانکه مینویسند در آیین مزداییِ زرتشتی، زروان اهمیت زیادی نداشته و جنبشی را که موجب پدید آمدن آئین زروانی شده مربوط به دوران اشکانی و ساسانی است.[1]
اِزنیک[2] در توصیف اسطوره آفرینش در مذهب زروانی مینویسد: «مغان گویند آنگاهکه هیچچیز وجود نداشت، نه آسمان و نه زمین و نه هیچیک از مخلوقاتی که اینک در آسمانها و روی زمیناند، فقط خدایی بزرگ به نام «زروان» وجود داشت. زروان هزار سال قربانی کرد تا از او پسری پدید آید[3] و او را «اورمزد (اهورامزدا)» بنامد تا وی آسمانها و زمین و هر چه در آن است را بیافریند. زروان پس از هزار سال نسبت به کوششهای خود دچار شک شد و اندیشه کرد که آیا پسازاین همه قربانی کردن، پسری به نام اورمزد خواهد داشت یا آنکه تلاش و انتظار وی بینتیجه خواهد ماند؟ آنگاهکه زروان غرقه در اندیشه بود، اورمزد و اهریمن همزمان در شکم وی پدید آمدند[4]. «اورمزد» به جهت قربانیهایی که کرده بود و «اهریمن» به سبب شک و تردیدی که زروان ورزیده بود؛ چون زروان از این حال آگاه گشت، با خود گفت از دو فرزندی که در شکم من است هرکدام زودتر زاده شود و خود را بنمایاند، پادشاهی جهان را به او خواهد بخشید. اورمزد با آگاهی یافتن از اندیشه پدر، سادهدلانه موضوع را با اهریمن در میان گذاشت و گفت که پدرمان چنین اندیشیده است که هرکدام از ما که زودتر زاده و آشکار شود، فرمانروای عالم خواهد شد! اهریمن با شنیدن این موضوع، بیدرنگ شکم زروان را شکافت و به نزد پدرش شتافت. زروان به او گفت که تو کیستی؟ اهریمن پاسخ داد که من پسر تو هستم: اورمزد! زروان به او گفت: پسر راستین من خوشبو و درخشنده است اما تو تیره و بدبویی. در این حین بود که اورمزد در وقت مقرر، خوشبو و درخشان زاده شد و به نزد زروان آمد. همینکه زروان وی را دید دانست که پسر راستین او است؛ همو که برایش هزار سال قربانی کرده بود. پس دسته چوب مقدسی را که در دست داشت [و نشانه قداست و روحانیت بود] به اورمزد داد و گفت: تاکنون من برای تو قربانی میکردم و ازاینپس تو باید برای من قربانی کنی و آنگاهکه دسته چوب را به او میداد، اورمزد را تقدیس کرد. در این هنگام اهریمن به زروان گفت: مگر تو عهد نکرده بودی هر یک از فرزندانم که زودتر زاده شود او را به پادشاهی عالم برخواهم گزید؟ زروان برای آنکه از پیمان خود بازنگشته باشد به اهریمن گفت: ای موجود خبیث و بدکار! تو 9 هزار سال پادشاه عالم خواهی شد و اورمزد نیز بر سر تو (در آسمانها و بهشت) فرمانروایی خواهد کرد تا پسازآن 9 هزار سال، پادشاهی تمام جهان از آنِ او گردد[5]. پسازآن اورمزد و اهریمن هریک جداگانه آغاز به آفرینش مخلوقات خود کردند. هر چه اورمزد میآفرید خوب و درست بود و هر چه اهریمن پدید میآورد، زیانکار و نادرست...»[6].
اعتقاد به زروان، درهرحال، البته قبل از عهد ساسانیان، در ایران وجود داشته است. نهفقط در اوستا ذکر زروان آمده است، بلکه در مآخذ نسبتاً قدیم یونانی هم به وجود آن اشارت رفته است. در دوره ساسانی، مذهب زروان بیش از سایر مذاهب بین زرتشتیها رایج بوده است. مذهب زروان حاصل و نتیجه تأثیر و نفوذ عقاید و مذاهب بابِلی در آیین زرتشت است. ... شاید مذهب معتبر و عمده عامه (در عهد ساسانیان) همین آیین زروان بوده است[7]. بهگونهای که اعتقاد بهنوعی جبر که نتیجه این مذهب بود، اندکاندک در میان مردم رخنه کرد و از اسباب سقوط و انحطاط ملک گشت[8]. بدیهی است این اعتقادات در سبک زندگی مردم ازجمله در شکل روابط و نظام اجتماعی آنان تأثیرگذار بود. اعتقاد به تفاوت نژادها و شرافت یا پستی آنها و درنتیجه به وجود آمدن نظام طبقاتی ازایندست بود. هر یک از افراد مقامی ثابت داشت و کسی نمیتوانست به حرفهای مشغول شود مگر آنچه از جانب خدا برای آن آفریدهشده بود.
بحث دیگر درباره نظامهای اجتماعی ایران مربوط است به رژیم حکومت ساسانیان. آنان خود را آسمانی نژاد و مظهر خدا میدانستند و از مردم به کمتر از سجده راضی نمیشدند و مردم با این وضع خو گرفته بودند.[9]
جامعه اجتماعی ایران ساسانی، جامعه طبقاتی و صنفی بوده و اصول و نظامهای طبقاتی به شدیدترین وجهی در آن اجرا میشده است. بهعنوانمثال مسعودی مینویسد: «اردشیر پور بابک سرسلسله ساسانیان، مردم را هفتطبقه قرارداد[10]».
البته نظام طبقاتی را ساسانیان اختراع نکردند، بلکه از دوره هخامنشیان و اشکانیان معمول و مجری بوده است و ساسانیان این نظام را تجدید، تأیید و تقویت کردند.
محققین و مورخین غربی با استفاده از منابع مختلف تاریخی (یونانی، رومی، سریانی، ارمنی و عربی) بهعلاوه حفاریهای اخیر که کمک فراوانی در کشف حقایق تاریخی کرده است اتفاق نظر دارند که نظام طبقاتی ایران ریشه قدیمی دارد.
کریستین سن که مدت سی سال در تاریخ ایران در زمان ساسانیان کارکرده است در مقدمه کتاب و همچنین در فصل دوم کتاب خود مفصل دراینباره بحث میکند.
تحقیقات کریستنسن و دیگران در مورد نظام اجتماعی ایران در زمان ساسانیان حاکی از آن است که: جامعه ایرانی بر دو رکن قائم بود: مالکیت و خون (نژاد). این دو عامل، نُجبا و اشراف را از عوامالناس جدا میکردند، امتیاز آنان به لباس و مرکب و سرا و بستان و زن و خدمتکار بود... . بهعلاوه، طبقات از حیث مراتب اجتماعی درجاتی داشتند و هر کس را در جامعه درجه و مقامی ثابت بود و از قواعد محکم سیاست ساسانیان یکی این را باید برشمرد که هیچکس نباید خواهان درجهای باشد فوق آنچه بهمقتضای نَسَب به او تعلق میگیرد... و قوانین مملکت، حافظ پاکی خون خاندانها و حفظ اموال غیرمنقول آنان بود.
در فارس نامه عبارتی است که ظاهراً برگرفته از «آییننامه عهد ساسانیان» است: «عادت پادشاهان پارس و کسراها آن بودی که از همه شاهانِ اطراف، چون چین و روم و ترک و هند، دختران ستدندی و پیوند ساختندی و هرگز هیچ دختر بدیشان ندادندی، دختران را جز با کسانی که از خاندان ایشان بودند مواصلت نکردندی» ایشان نام خانوادههای بزرگ را در دفاتر ثبت میکردند. دولت حفظ آن را عهدهدار بود و عامه را از خریدن اموال اَشراف منع میکرد.
البته عدالتمحوری از ارزشهای مورد قبول مردم ایران باستان حتی پادشاهان بود. از همین رو است که وقتی انوشیروان به بزرگمهر گفت: برایم گنبدی بساز و بر آن کلماتی را بنویس که از آن برای دوام حکومت استفاده کنم، بزرگمهر گنبد را ساخت و در حاشیه آن نوشت: عدالت، مردم را بنده میکند و عدالت چیزی آشناست که قوام هستی به آن است[11].
اما عدالت در نظر آنان این بود که هرکسی در طبقه خود باقی بماند و نظام اجتماعی را متزلزل نکند؛ شاید به این دلیل باشد که از بزرگمهر حکیم نقلشده است: از هدایای شاهان خوشحال شدم ولی هیچچیز بهاندازه نجات از آنها برایم مسرت بخش نبود.
سعید نفیسی میگوید: «از اختلافات دینی و طریقتی که بگذریم، چیزی که بیش از همه در میان مردم ایران نفاق افکنده بود امتیاز طبقاتی بسیار خشنی بود که ساسانیان در ایران برقرار کرده بودند و ریشه آن در تمدنهای (ایرانی) پیشین بوده، اما در دوره ساسانی بر سختگیری افزوده بودند. در درجه اول هفت خانواده اشراف و پس از ایشان طبقات پنجگانه امتیازاتی داشتند و عامه مردم از آن محروم بودند. تقریباً مالکیت، انحصار به آن هفت خانواده (هفت فامیل) داشت. ایران ساسانی که از یکسو به رود جیحون و از سوی دیگر به کوههای قفقاز و رود فرات میپیوست، ناچار حدود صد و چهل میلیون نفر جمعیت داشته است. اگر عده افراد هریک از هفت خاندان را صد هزار تن بگیریم، شماره ایشان به هفتصد هزار نفر میرسد و اگر فرض کنیم که مرزبانان و دهگانان که ایشان نیز تااندازهای از حق مالکیت بهرهمند بودهاند نیز هفتصد هزار نفر میشدهاند، تقریباً از این صد و چهل میلیون، یکمیلیون و نیم حق مالکیت داشته و دیگران همه از این حق طبیعی خداداد محروم بودهاند. ناچار هر آیین تازهای که این امتیازات ناروا را از میان میبُرد و برابری فراهم میکرد و به این میلیونها مردم ناکام، حق مالکیت میداد و امتیازات طبقاتی را از میان میبُرد، همه مردم با شور و هیجان بدان میگرویدند».
شهرها نیز با توجه به نظام طبقاتی، شکلگرفته بودند؛ ازاینرو ساخت شهرهای ایران باستان شامل کهن دژ (محل سکونت شاهان) و شارستان (محل سکونت طبقات ممتاز) بود. دروازههای شارستان بر روی مردم عادی بسته بود و مردم در سَواد که درواقع حومه شهر بود زندگی میکردند[12]. باوجود اینکه قبل از ساسانیان، شهرنشینی با تشکیل حکومت مادها آغاز شد و در دوره سلوکیان، شهرهای خودفرمان و مستقل ظاهر شدند[13]؛ بااینحال بیشتر شهرهای دوره باستانی در زمان ساسانیان به وجود آمدهاند. طبق مطالعات لِکارت، بسیاری از شهرهای بزرگ ایران یا در دوره ساسانیان بناشدهاند (مانند قزوین، نیشابور، اردبیل و تبریز)، یا اینکه در این دوران گسترش و رونق یافتهاند که شهرهایی چون شیراز، کرمانشاه، یزد و کرمان را شامل میشود[14].
بر این اساس، از هنگامیکه اولین شهر ایرانی یعنی «هگمتانه» شكل گرفت تا زمان حاضر، شیوهها و سبكهای مختلفی بر شهر و شهرسازی مسلط بوده كه در یك تقسیمبندی كلی میتوان این سبكها را در سه دوره زمانیِ قبل از اسلام، پس از اسلام و دوران معاصر، موردبررسی قرارداد. این شیوهها و سبكها در دوران قبل از اسلام، سبك پارسی، میان سبک پارسی ـ هِلِنی و سبك پارتی را شامل میشود[15].
2-5-1-2- مطلب درسی2: مراحل شکلگیری و پیشرفت علم شهرسازی در ایران
2-5-1-2-1- دوره اولیه: شکلگیری و جمعبندی تجربهها (سبک پارسی)
بررسي تاریخچه شهرنشيني در دنيا نشان ميدهد كه ايران داراي قدمتي طولاني در تاريخ شهرنشيني جهان است. از هزاره ششم تا اول قبل از میلاد، شاهد دگرگونیها و تحولاتی در ایران و بینالنهرین هستیم[16].
آموختن مظاهر تمدن و پایههای آن از بینالنهرین سبب گشت تا دولت ماد شکل ظاهری شهر خویش را از جمعبندی تجارب تاریخی این سرزمین به دست آورد. ایجاد شهرهای سوقالجیشی در سرزمین ماد بخصوص در سرحدات و در کنار گذرگاههای بازرگانی که نه بهگونهای مستقل بلکه در یک شبکه فضایی سراسری سازماندهی شدهاند، نتیجه کالبدی تفکر شهرسازی در آن دوره است[17].
آنچه امروز به نام معماری و شهرسازی هخامنشی شناختهشده اگرچه همچون دیگر پدیدههای وارداتی، رنگ و بوی ایرانی گرفته و بعضاً تغییر شکل دادهاند، اما ماهیتاً چیزی جز تداوم فرهنگ و تمدن ملل همسایه آن روزگار نیستند[18]. شیوة پارسی از قرن نهم ق . م. با ساخت اولین شار «مادی» یعنی هگمتانه كه از شهر ـ تپههای بینالنهرین (زیگورات) بود، آغاز شد و با شكوفایی شارهای پارسی همچون شوش، استخر و پاسارگاد به اوج خود رسید. پایان این شیوه از استقرار انسانی، با حملة اسكندر مقدونی (قرن سوم ق .م.) مقارن بود. در این سبک، تأثیر اندیشة قبل از اسلام و اعتقاد به نابرابری انسانها در کالبد شهر دیده میشود بهطوری که سازمان فضایی ـ كالبدی شار در سبك پارسی، شامل دژ حكومتی، شار میانی و شار بیرونی بوده است. دژ حكومتی، مجموعهای مركب از كاخها، معابد، ایوانها، تأسیسات نظامی و اداری و انبارهای آذوقه و ذخایر را شامل میشد. این دژ با دیوارهای سنگین محافظت میگشت و در مهمترین نقاط سوقالجیشی شهر قرار داشت. در صورت نبود عوارض طبیعی، تپههای مصنوعی برای استقرار چنین دژی برپا میگردید. شار میانی، مجموعه محلاتی بود كه برای استقرار طبقات ممتاز در نظر گرفته میشد و خانههایی نسبتاً مشابه را در برمیگرفت، كه در میان آنها بازاری وجود داشت. مجموعة شار میانی در میان دیواری مستحكم محصور بود كه دروازههایی برای ورود و خروج به آن ایجاد شده بود. شار بیرونی مجموعهای مركب از محلات و خانهها، بازارها، باغها و مزارع پراكنده در سطحی وسیع را شامل میشد و معمولاً توسط یك حصار طبیعی مانند كوه، تپه، رودخانه، جنگل و امثال آن از محیط بیرونی تفكیك میگشت. به بیان دیگر شار بیرونی در سبك پارسی، شبیه روستاهای بزرگ كنونی، قابل تصور است و اكثریت جامعة شهری در آن زندگی میكردند. پارسیان شهرهای محل اقامت خود را از نقشهای بنا میکردند که بهتوسط مذهب (موبدان) تقدیس شده بود و سنتهای اجدادی به آنها آموخته بود و از آن نقشه بههیچوجه تجاوز نمیکردند. شهر، مربعی بود به طول یک میدان که اسب به میل خود و به یکنفس بدود (حدود 700*700 متر). در وسط آن آتش را بهمنزله حافظ حقیقی مکان میافروختند و در کنار آن حوض یا آبگیری به نسبت جمعیتی که در آنجا سکنی میگزیدند، حفر کرده و آبانبار میساختند و پس از اتمام ساختمان آتشکده و آبانبار، به بنای خانه مشغول شده و درنهایت به ایجاد باغ و بستان میپرداختند[19].
شکل 3- سازمان کالبدی شهر در دوره مادها
شکل 4- سازمان کالبدی شهر در دوره هخامنشی
2-5-1-2-2- دوره دوم: آموختن از یونانیان (میان سبک پارسی ـ هلنی)
در این دوره با ورود اسکندر به ایران، دانشمندان و حاکمان، اطلاعات جدیدی را در زمینه شهرسازی از یونانیان کسب نمودند. به عبارتی اندیشههای شهرسازی در این دوره متأثر از فلسفة یونان باستان (افلاطون و ارسطو) شد.
در دوره سلوکیان شهرهای جدید یا نوشهرها تأسیس شدند که يكي از هدفهاي اصلي آنها در احداث شهرهاي جديد، ايجاد مهاجرنشينهاي يوناني بود كه توسط آنها بتوانند سرزمينهاي تحت حاكميت خود را به سهولت اداره و كنترل كنند[20].
در همین رابطه احمد اشرف، دوره سلوکی را دوره تجربه بزرگ تاریخی و بنیانگذاری شهرهای خودفرمان و رشد شتابان شهرنشینی در ایران میداند[21].
اصول و قواعدی که برای ایجاد نوشهرها به کار گرفته میشود، عمدتاً همانی است که در عهد کلاسیک از سوی هیپوداموس به کار گرفتهشده بود؛ بهگونهای که مقیاس انسانی، مبنای طراحی معابر و منازل قرار میگیرد و شبکه معابر کاملاً بهگونهای شطرنجی طراحی میشوند و برای نخستین بار مفهوم میدان در شهر رنگ میگیرد. این میدان چون اصل خویش ـ آگورا ـ مرکز مبادلات فرهنگی، تجاری، اداری و تجلی گاه كالبدیِ دو فلسفة یونانی و ایرانی محسوب میگشت. درمجموع کلیة ساختمانها و بناهای اصلی «شهر پارسی ـ هلنی» در اطراف این میدان قرار میگیرند[22]. همچنین ایجاد نوشهرها و سازماندهی شبکه شهری در سرزمینهای مفتوحه، دولت سلوکی را مجبور به بازسازی، نوسازی و ایجاد شبکه راههای سرزمین میکند[23].
در این دوران شهرهایی بنا گشت كه هم بنیانهای شهرسازی یونانی (شهر ـ دولت) و هم بنیانهای شهرسازی ایرانی (شهر ـ قدرت) را با خود به همراه داشت. درواقع در این دوران نوعی نگرش التقاطی در شهرسازی ظاهر شد كه عمر آن كمتر از یك قرن بود.
میان سبک پارسی ـ هلنی در شهرسازی ایران، با امتزاج دو فلسفه و دو فرهنگ شكل گرفت. یكی فلسفة مبتنی بر منشأ فرهنگی شكلگیری دولت و دیگری مبتنی بر منشأ مادی شكلگیری دولت. در فلسفة نخست كه ایرانی بود، قدرت دولت، الهی و آسمانی بهحساب میآمد و حمایت مُغان را به همراه داشت و لذا با دین زرتشت همراه بود؛ اما در فلسفة دوم قدرت دولتی، ناشی از اقتداری محسوب میشد كه بر مبنای «قرارداد اجتماعی» شکلگرفته و «زمینی» است. دولت سلوكی برای تحكیم خود و گسترانیدن سلطهاش بر سرزمینهای مفتوحه، بیش از 400 نوشهر در كنار قلعههای نظامی ایجاد كرد كه مشهورترین آنها شهر «صددروازه» حدود دامغان امروزی بود.
شهر سبك پارسی ـ هلنی مانند شهر پارسی و دولتشهر یونانی، مركز استقرار طبقات ممتاز اجتماعی بود و تنها شهروندانِ همراه شده با دولت سلوكی و اشرافیت یونانی و بومیِ نزدیكِ آنان، در شهرها ساكن میشدند و سایر مردم در نقاط زیستی اطراف شهر سكونت داشتند.
2-5-1-2-3- دوره سوم: بازگشت به خود (سبک پارتی)
در این دوره علم شهرسازی متأثر از اندیشههای پارسی (قبل از ورود اسکندر) است. به نظر میرسد پارتیان بانیان شهرهای بزرگ باشند. طرح عمومی آنها عبارت است از دایرهای که مبادی آن از اصول شهرسازی قدیم آسیای غربی اقتباسشده و نیز طرح اردوگاههای نظامی قدیم را که در قشون آشوری متداول بوده به خاطر میآورد[24].
از فضای دایرهوار میتوان آسانتر از چهارگوش دفاع کرد و نیز بارو کشیدن آنهم آسانتر است که این شیوه شهرسازی تا زمان ساسانیان و اسلام رواج داشته است[25].
همچنین طرح تأسیسات جدید شهرسازی در زمان شاپور اول تغییر کرد؛ بهگونهای که شهر بیشاپور[26] بر طبق اصول سنن غربی که توسط هیپوداموس معمول گردید، ساختهشده و دارای طرحی مستطیل بود که وضع طبیعی زمین را نیز تعقیب میکرد و دو جاده شریانی، یکدیگر را در مرکز شهر بهطور عمودی قطع میکردند[27]. شهرهای ایرانی عهد ساسانی بهویژه شهرهایی که در دوران قباد ساخته شد با شهرهای ایرانی دوره اسلامی بسیار شبیهاند، در این شهرها کهن دژی با باروهای کنگرهدار، بخش نظامی شهر را تشکیل میداد و قسمت اساسی شهر نیز در شارستان بود[28].
اگرچه شهرهای ساسانیان را پادشاهان ساسانی بر طبق نقشه واحدی بنانهاده و حتی نظیر شهرهای پلیس یونان به اسامی پادشاهان نامگذاری میشدند، ولی با شهرهای ادوار گذشته چندان تشابهی نداشتند. در این دوره برای زیبا ساختن شهرها، در ایجاد قنوات و انتقال آب کوشش میشد. هرچند نمیتوان گفت که زمان صلح بوده است، با این حال شهرها توسعه مییافتند و در همه بخشهای شاهنشاهی شهرهایی ایجاد میشد که در طول زمان بر تعداد آنها افزوده میگردید و مسافت آنها از یکدیگر کمتر میشد[29].
شهرهای جدید ساسانی تشکیلات پلیسی را نداشتند و شهرهای پلیسی قدیم هم در زمان ساسانیان تشکیلات خود را از دست دادند. مثلاً شهر شوش که جنبه شهرهای پلیسی را داشت، پسازآن که در آنجا اغتشاشاتی به پا شد به دست شاپور دوم بهکلی ویران گردید و ساکنین آنهم معدوم شدند. گر چه بهجای شهر مذکور بهوسیله همین پادشاه، شهر تازه دیگری به نام «اران خوره شاپور» که ویرانههای آن (ایوان کرخه) تا این زمان محفوظ مانده، بنا گردید[30].
بهطورکلی شهرت ساسانیان در زمینه شهرسازی و توسعه زندگی، شهری است که دوره اخیر را از اعتبار بیشتری برخوردار میکند. به همین خاطر در اکثر منابع تاریخی، ساسانیان، شهرساز و عامل توسعه زندگی شهری معرفی گردیده و ایجاد یا بازسازی شهرهای بسیاری به آنها نسبت دادهشدهاند[31]. دولت اشكانی با تخریب سازمان كالبدی دولت سلوكی، مظهر آن یعنی «شهر پارسی ـ هلنی» را نیز دگرگون كرد. شهر را با محیط اطرافش ادغام نمود و نظمِ خودانگیخته محیطی را بر نظم منطقی و برنامهای تحمیل كرد. برای نخستین بار در این دوره شهر دایرهای شكل گرفت و شهرهایی چون «نسا» و «فیروزآباد» متولد شدند. شار سبك پارتی، مانند شار سبك پارسی، دارای تقسیماتی چون دژ حكومتی، شار میانی و شار بیرونی بود كه مفاهیم نسبتاً یكسانی با اجزای شهر پارسی داشت. مفاهیم سبك پارتی در دوران ساسانیان تكامل یافتند و پیچیدهتر شدند. ظهور دولت ساسانی كه اولین حركت جامعه شهری برای رسیدن به قدرت بود، ضربههای عمده را بر شیوههای تولید و زیست دودمانی و ایلی وارد ساخت و اَشرافیت دودمانی عملاً از طبقات اجتماعی حذف شد و در مقابل، نظام كاستی حاكم گشت. شهر همچنان مكان استقرار طبقات برتر اجتماعی[32] مانند موبدان و مُغان، جنگاوران و سپاهان، دبیران و پزشكان و دهقانان بود و طیف عظیم مردم چون پیشهوران، بازرگانان، صاحبان حِرَف و امثال آنان در خارج از چهارچوب این طبقات واقع بودند و بهتبع آن، خارج از دیوارهای شهر معمولاً به حصاری[33] ختم میگردید كه چهار دروازه به چهارسوی عالم داشته باشد كه خود یادآور جهات اربعه و عناصر اربعه بود. شار ساسانی به شكل شطرنجی[34] و گاهی به شكل جانوران ساخته میشد. بهعنوانمثال، شهر شوش مانند باز و شوشتر مانند اسب، طراحیشده بود.[35]
سازمان فضایی ـ كالبدی شار ساسانی در سبك پارتی مانند شار اشكانی بود و دژ حكومتی، شار میانی و شار بیرونی را شامل میشد، كه شار بیرونی محل استقرار مردمی بود كه در چهار طبقه ممتاز ساسانی جای نمیگرفتند و در دولت ساسانی نقشی نداشتند؛ اما نکته قابلتوجه در خصوص ریختشناسی شهرهای ساسانی، برجسته شدن نقش بازار و میدان بود. عنصر بازار، در مقیاسی كه اكنون از آن داریم، كالبد پیدا میكرد و شکلدهنده محلات و ستون فقرات شهر بود. میدان نیز مكانی بود كه بازارها بدان منتهی میشد و محل بررسی اعلام فرمانهای دولت بود كه البته نقشی متفاوت با «آگورا» و «فوروم» داشت. «فوروم» در رم و «آگورا» در آتن میدانهایی بودهاند كه نقش غالب آنها اجتماعی، فرهنگی و تفریحی بوده است. در این میدانها مردم به دور یكدیگر جمع میشدند و جشنها و مسابقات متعددی را برپا میكردند.
شکل 5- سازمان کالبدی شهر در دوره ساسانی
پیشینه فیروزآباد به واپسین سالهای حکومت پارتیان بازمیگردد. اردشیر بابکان سردودمان ساسانیان که در زمان اردوان پنجم اشکانی حاکم ایالت فارس بود، دستور ساخت این شهر را در جلگة فیروزآباد صادر کرد و آن را اردشیرخوره (به معنی فراردشیر) نامید. این شهر در سراسر دوران ساسانی جایگاه ممتاز خود را نگه داشت و کرسی نشین کورة اردشیر و دارای قلعه دیدهبانی موسوم به قلعه دختر بود که هنوز هم آثار آن بهجامانده است. «برازه» مهندس و احیاکننده شهر فیروزآباد بود که با خراب کردن سد ساختهشده توسط اسکندر، این اقدام صورت گرفت. (دوره ساسانی در زمان اردشیر)
2-5-1-3- مطلب درسی 3: تأثیر جهانبینی اسلامی در ساخت و سازمان شهر
در دوران اسلامی تأثیر آموزههای دینی در ارتقای علم شهرسازی را میتوان دید، شهرنشینی در دوره اسلامی، از دگرگونی سنتهای عهد ساسانی در ایران پدیده آمده و تحت تأثیر تغییر در اوضاع سیاسی، اداری، اجتماعی و اقتصادی این دوره متحول گردید. در این دوره شهرها از به هم پیوستن چند منطقه مبتنی بر وحدت صنایع و کشاورزی استوار بود که این مورد هم در شهر و هم در روستا دیده میشد.
در دوره رونق شهرنشینی در ایران اسلامی (از قرن سوم تا ششم هجری)، سه نوع شهر را میتوان تمیز داد: 1. مصر، 2. قصبه، 3. مدینه.
مصر به شهرهایی در حدود متروپل (مادر شهر) امروزی، قصبه به مرکز شهرستان و مدینه به شهرهای معمولی امروز اطلاق میشده است.
رشد شهرسازی در دوران ابتدایی اسلام دارای فرازوفرودهایی است ولی در ایران، از زمان غازان خان رشد شهرنشینی دوباره شروعشده و تبریز پایتخت غازان خان رشد و رونق خاصی یافت. هنوز هم آثار فعالیتهای عمرانی وزیران ایرانی غازان خان در تبریز باقی است که محله شنبه غازان تبریز، یادگار بزرگترین محله شهری زمان غازان خان است که به همت وزیر باتدبیر وی خواجه رشیدالدین فضلالله بناشده بود و دارای تأسیسات شهری بسیار قابلتوجهی بوده است. از چهرههای شهرسازی این دوران میتوان به خواجه نظامالملک طوسی و علیشاه نیز اشاره کرد که به اقدامات آنها در ادامه اشاره میشود.
2-5-1-3-1- شهرسازان مسلمان
خواجه نظامالملک طوسی
ابوعلی حسن طوسی از دهقانزادگان بیهق (سبزوار) بود. ازآنجاکه دانشاندوزیاش در شهر طوس(توس) بود، طوسی خوانده میشد. وی در زمان پادشاهی غزنویان چشم به جهان گشود و در آغاز از دیوانسالاران و پس از برکناری عمیدالملک کندری، وزیر الب ارسلان و همچنین آموزگار ولیعهد خردسالش ملکشاه شد. به کوشش او که مرد کاردانی بود گرفتاریهای بسیاری از دستگاه سلجوقی دور شد و ملکشاه به نیرو و چیرگی بسیاری در کشور رسید.
خواجه علاوه بر رتقوفتق امور مملکتی و حل مشکلات عدیده اجتماعی و اخلاقی و سایر مسائل مملکتی دست به ایجاد مدارسی زد که در تاریخ بنام وی به مدارس نظامیه مشهور است و همان مدارس هستند که بعدها سرمشق دانشگاهها شدند که مهمترین آنها عبارت بودند از نظامیههای بغداد، موصل، نیشابور، بلخ، هرات، مرو، آمل، گرگان، بصره، شیراز، اصفهان.
نهضتی که نظامالملک با ساختن نظامیههای متعدد به وجود آورد بهزودی و با سرعتی شگفتآور در سراسر شهرهای ایران و بسیاری دیگر از شهرهای کشورهای اسلامی دنبال شد، بهطوریکه در سدههای پنجم و ششم، هیچ شهری نبود که در آن مدارس متعددی وجود نداشت؛ چه کوچک چه بزرگ. امرا و حاکمان نیز به پیروی از وی یا برای نشان دادن علاقه خود به علم، به احداث مراکز تعلیم در شهرهای خود همت گماشتند. در این مدارس هر دانشجوئی حجرهای خاص خود داشت و مقرری ماهیانه میگرفت. خوراک و خوابگاه نیز بر عهده دانشگاه بود. خواجه، نظامیه نیشابور را برای امام الحرمین ابوالمعالی عبدالملک عبدالله الجوینی ساخت. امامالحرمین به مدت بیست سال در این مدرسه به تدریس اشتغال داشت و شاگردانی همچون امام محمد غزالی تربیت کرد.
همچنین نگارش کتاب سیاستنامه را از آثار خواجه نظامالملک میدانند. خواجه نظامالملک در کتاب سیاستنامه از الگوی حکومت یکپارچه مانند حکومت دوره ساسانی و دولتهای پس از اسلام که از این دولت الگوبرداری کردند مانند بوییان، سامانیان و حتی غزنویان بهعنوان الگوی یک نظام آرمانی دفاع میکرد. وی دشمن سرسخت جریان فئودالی زمان بود که به دید او به پراکندگی کشور میانجامید، اگرچه خود گوی پیشی را در گسترش زمینهایش از بزرگترین زمینداران زمان خود میربود.
رشیدالدین فضل ا... همدانی
رشیدالدین فضلالله در حدود سال 629 خورشیدی در همدان چشم به جهان گشود. وی رجل سیاسی، تاریخنگار و پزشک ایرانی آخر سده هفتم خورشیدی بود که کتاب جامعالتواریخ را به دستور غازان خان به رشته تحریر درآورد و در دوران وزارت خود بناهای فراوانی همچون ربع رشیدی ساخت. تاریخنگاران، او را برجستهترین چهره ایران در دوره مغول محسوب میکنند.
بنای ربع رشیدی، شهرکی علمی و آموزشی در تبریز بود که با بسیاری مراکز علمی زمان خود همچون نظامیة بغداد قابل قیاس بود. این بنا مهمترین اقدامی بود که او در زمینه عمران شهرها انجام داد. دارای سی هزار و پانصد دکان، بیستوچهار کاروانسرا، تعدادی مدرسه، حمام، باغ و چند کارخانه بود. در ربع رشیدی کتابخانهای دارای کتابهای قیمتی و ارزشمند وجود داشت که بنا به گفته تاریخ وصاف تنها برای استنتاخ و صحافی نقشهها و تصاویر کتب ارزشمند خود کمتر از شصت هزار دینار خرج کرده بود.
علیشاه
طراح مسجد جامع تبریز و طراح مجموعه شام در تبریز بوده است. شَنْب ِغازان، غازانیه و یا شامِ غازان (تلفظ محلی: شام غازان) نام یکی از محلههای تاریخی شهر تبریز است. این محله بیشتر به علت تاریخ مستقل و باشکوه آن مشهور است. این محله در زمان ایلخانان در قالب روستایی به نام شنب یا شام ابتدا با نام ارغونیه توسعهیافته و سپس با نام غازانیه به یک شهر اقماری برای تبریز تبدیل شد. رونق و شکوه اصلی این محله در همین زمان و با نام غازانیه بود. در قرن هشتم از این شهر بهعنوان اثری که در ایران مانندش پیدا نمیشود یادشده است[36].
شیخ بهایی
بهاءالدین محمد بن عزالدین حسین معروف به شیخ بهایی در سال ۹۵۳ ه.ق در بعلبک متولد شد. بهاءالدین در کودکی به همراه پدرش به ایران آمد و پس از اتمام تحصیلات، شیخالاسلام اصفهان شد. وی در علوم فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات تبحر داشت، مجموعه تألیفاتی که از او برجایمانده در حدود ۸۸ کتاب و رساله است. وی در سال ۱۰۳۱ ه.ق در اصفهان درگذشت و بنا بر وصیت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مرقد مطهر حضرت علی بن موسیالرضا(ع) دفن کردند.
در عرف مردم ایران، شیخ بهایی به مهارت در ریاضی و معماری و مهندسی معروف بوده و هنوز هم به همین صفت معروف است، چنانکه معماری مسجد امام اصفهان و مهندسی حصار نجف را به او نسبت میدهند و نیز شاخصی برای تعیین اوقات شبانهروز از روی سایه آفتاب یا بهاصطلاح فنی، ساعت آفتاب یا صفحه آفتابی و یا ساعت ظلی در مغرب مسجد امام (مسجد شاه سابق) در اصفهان هست که میگویند وی ساخته است.
2-5-1-3-2- شهرسازی دوره صفویه
اگرچه دوبارهسازی شهرها از زمان غازان خان در سطح پارهای از شهرهای ایران آغاز گردید، اما این فعالیتها به نتیجه چشمگیری نرسید، مگر در دوره صفویه که رشد کامل شهرنشینی و شهرسازی را در دوره شاهعباس، در اوج خود میبینیم. در زمان او شهرهای اصفهان، تبریز، کاشان ازنظر رشد و توسعه در سطح بالایی قرار داشتند. شهر بزرگ تبریز در این زمان بیش از 500 هزار جمعیت، 15 هزار خانه، 15 هزار مغازه، 150 مسجد و 300 کاروانسرا داشته است. اصفهان که در زمان شاهعباس صفوی پایتخت بوده، بزرگترین شهر صنعتی ایران بوده و دارای جمعیتی معادل 600 هزار نفر بوده است.
در این دوره (صفویه) اقدامات شاخص شیخ بهایی، نام او را در تاریخ شهرسازی ایران ماندگار کرده است.
2-5-1-3-2-1- اقدامات شیخ بهایی
تقسیم آب زایندهرود
نخستین کار جالب او تقسیم صحیح و مهندسی آب زایندهرود به محلهها و باغهای شهر اصفهان بود. او با محاسبه دقیق و به دست آوردن آمار بارندگی مناطق مختلف اصفهان، حومه و کوهستانهای اطراف و همچنین سرچشمه زایندهرود، طرح دقیق نهرها و شیب و عرض جویبارها و سهم استفاده آب هر باغ و محله و منزل، به اختلاف چندین ساله مردم این منطقه پایان داد.
این منطقه تا قبل از تقسیم آب همیشه در حال نزاع و جنگ و خونریزی قبیلهای برای تقسیم آب بود و با این کار شیخ بهایی، این گرفتاری برای همیشه حل شد. شیخ بهایی طرز تقسیمبندی جریان آب زایندهرود را با توجه به محاسبات خیلی دقیق به ۳۳ سهم تقسیم نمود که هر سهم معادل ۵ شبانهروز قسمتی از آب رودخانه است که باید آب موجود در رودخانه به هر محله سرازیر شود که امروزه با نصب دستگاههای مختلف آبسنج، در نقاط زایندهرود به همان نتیجه رسیدهاند که او در بیش از چهار قرن پیش رسیده بود.
ساخت مسجد چهارباغ روی لجنزار
کار مهم دیگر شیخ بهایی، بنای مسجد مشهور چهارباغ است که چون در مسیر یکی از کانالهای آب زایندهرود قرار داشت و امکان نداشت که روی آنهمه لجن و آب، ساختمان عظیم و سنگی ساخته شود و ساختمان، با خطر ریزش مواجه میشد، شیخ بهایی دست به ابتکار جالبی زد. شیخ برای انجام این کار پیشنهاد کرد که ابتدا، مقدار زیادی زغال چوب به ضخامت ۲ متر در سرتاسر پی ساختمان پخش کنند و پس از کوبیدن زغال در کف پیها روی آن را با ساروج و شفته پرکرده و پیهای ساختمان را روی ساروج و شفته، قرار دهند.
ازآنجاکه هر چه ملات، بیشتر پا بخورد، چسبندگی گل بهتر شده و خوب عمل میآید از این لحاظ به دستور شیخ بهایی ابتکاری برای هر چه بیشتر پا زدن گلها بهکاربرده شد که ملات بنای مسجد هرروز زیر پای مردم و کودکان اهل اصفهان بلا وقفه پا بخورد و باهم مخلوط شود.
ابتکار شیخ بهایی این بود که دستور داد هرروز صبح چند سکه طلا را در خاک ملاتها بریزند و سپس گل درست کنند و به مردم اطلاع دهند که بیایند و سکهها را برای خود بیابند. مردم، گروهگروه گل ملاتها را از صبح لگدمال کرده و تا غروب، تعدادی سکه برای خود پیدا میکردند و با این روش گل ملاتها کاملاً عمل میآمد؛ یعنی همین کاری که امروزه هم برای گل خاک رس کاشیسازی با ماشینهای مکانیکی مخلوطکن انجام میگیرد (البته امروزه، این بنا به مدرسه چهارباغ، مشهوراست).
روش ساخت گل مخصوص شیخ بهایی برای بنای ساختمانهای عظیم روی مردابها و لجنزارها، بعدها موردتوجه اروپاییان قرار گرفت و آنها هم برای ساختن ساختمانهای خود از این روش جالب استفاده کردند و ساختمانهای عظیم خود را با این روش ساختند و هنوز هم در بعضی از نقاط به همین روش عمل میکنند.
شکل 5- تصویر هوایی از مدرسه چهارباغ اصفهان
گرمابه شیخ بهایی
ماجرای این حمام و گرم نگهداشتن آب آن، با یک شمع، به رازی حل نشدنی در تاریخ تبدیلشده بود که با کنکاشهای پیدرپی بالأخره راز این حمام تاریخی کشف شد.
شیخ بهایی با استفاده از طلا که رسانایی بالا و در انتقال گرما نقش مؤثری دارد، منبع این حمام را ساخت و به دلیل استفاده از طلا و جلوگیری از سرقت آن، راز ساخت آن را پنهان نگه داشت. یکی دیگر از کارهای شیخ بهایی ساختن گرمابهای است که بهاحتمال نزدیک بهیقین از روی ایده شمع خودکار احمد بن موسی بن شاکر خراسانی ساختهشده است.
تأمین مایع سوخت، در زمان شیخ بهایی با یک لوله زیرزمینی به عصار خانه جنب حمام وصل شده بود و با تولید روغنهای کرچک، کنجد و روغنهای سوختی دیگر که در محل مذکور روغنکشی میشده، تأمین میگردید.
روی شمع مذکور، لگن مسی بوده که حجم آبی را برابر با ۳ و یا ۴ سطل گنجایش داشته و مرتباً در شبانهروز گرم بوده و آب آن برای کسانی که از شستشو فراغت یافته و در سربینه حمام قسمت خروجی نزدیک در کار گذاشته و جاسازی کرده بودند. دستگاه مذکور را حدوداً اواخر حکومت زندیها از زیرزمین بیرون آوردند و به خارج از ایران منتقل کردند. تقریباً کار این دستگاه شبیه آبگرم کنهای گازی ِدیواری است که آب را سریع گرم میکند.
شکل 6- طرح حمام شیخ بهایی
شکل 7- نمایی از حمام شیخ بهایی
احداث شهر نجفآباد
در دوره صفوی شهر نجفآباد با طرح شیخ بهایی و به پیشنهاد او بهعنوان یک شهر جدید احداثشده است. این شهر نقشه معماری و شهرسازی پیشرفتهای دارد که نقشه اصلی آن از سوی شیخ بهایی ترسیمشده است و در موزه شهر لیسبون، پایتخت پرتغال نگهداری میشود.
«آندره زیگفرید» در مقاله سازگاری ایرانی، نجفآباد را تنها شهر مستثنا از بینظمی حاکم بر شهرسازی ایران و فقدان قانون و هدف پیشبینیشده در ساخت شهرها دانسته و گفته است: «فقط شهر نجفآباد اصفهان را ازاینجهت مستثنا دیدم. دفعه اول که آنجا رفتم تصور میکردم، شهرداری نجفآباد، شهر قدیم را یکسره کوبیده و خیابانکشی و کوچه بندی تازه و منظمی کرده است. بسیار متعجب شدم که چه شانسی، مساجد نسبتاً باروح و میدانهای مشجر مصفای آنجا داشته که تصادفاً بر خیابانهای احداثی یا موازی آنها قرارگرفتهاند. هیچ گوشهای از آنها بریده یا پریده نشده، ولی پس از مختصر گردشی در شهر معلوم شد که شهرسازی نجفآباد بههیچوجه تازه و مربوط به دوران اخیر نیست.»
میدان نقشجهان اصفهان
در چهارسوي ميدان نقشجهان، در چهار قرن پيش به ترتيب چهار ساختار اساسي احداث شد كه مشتمل بود بر: «كاخ عالیقاپو» بهعنوان «دولتخانه مباركه» و به زبان ساده جايگاه حكمراني امپراتور، «بازار قيصريه» جايگاه تمركز اقتصاد، «مسجد شيخ لطفالله» بهعنوان جايگاه مذهبي حكومتي (شيعه) و «مسجد جامع عباسي» كه جايگاه تبلور قدرت اجتماعي و مردمي بود. اين ميدان جايگاهي براي اجراي مراسم و آيينها و تشريفات، اعياد ملي و مذهبي، بازيها و ... بود. ميدان نقشجهان آنقدر مهم است كه آن را بهعنوان يكي از اضافات عجايب هفتگانه دنيا در نظر ميگيرند و آن را دومين ميدان بزرگ تاريخي جهان پس از ميدان «تيان آنمن» پكن ميشناسند. ميدان نقشجهان در سال 1021 ه.ق بهفرمان شاهعباس اول و با ابتکار شیخ بهایی در مركز شهر اصفهان احداث شد. علیاکبر اصفهاني، ملكالمعمار دربار شاهعباس طراح آن بوده است. این میدان ازجمله عناصر شهری است که تلفیق سیاست، اقتصاد و مذهب را در خود داشته است.
جالب اين است كه از زمان بناي ميدان نقشجهان تا به امروز خوشبختانه تغييرات بسيار كوچكي در آن رخداده است. بناي برج ساعت در شمال مسجد شيخ لطفالله و نقارهخانه درباري سراي قيصريه از بين رفتهاند و البته چمن و حوض وسط ميدان مربوط به دوره پهلوي هستند.
در اواخر دوره صفویه به دنبال ضعف شدید دستگاه حکومتی، شهرنشینی از رونق افتاد. در دوره قاجار تنها در دوره ناصرالدینشاه، شهرنشینی تا حدی رونق گرفت اما زندگی اقتصادی شهرها بهتدریج به فعالیتهای سرمایهداران خارجی وابسته شد. آنچنانکه فعالیتهای صنعتی در شهرهای اصفهان، تبریز، کاشان، کرمان، مشهد بهتدریج روبهزوال رفت. در اوایل سده کنونی، شهرهای ایرانی تا حدی تحت تأثیر روندهای شهرنشینی در جهان امروز قرار گرفتند و رفتهرفته ویژگیهای قدیمی خود را از دست دادند.
2-5-1-4- مطلب درسی 4: اصول شهرسازی اسلامی
برای آنکه تأثیر اسلام را در ایران بررسی کنیم، لازم است نظام اجتماعی آن روز ایران را که اسلام دگرگون ساخت و نظام دیگری را حاکم کرد نیز بررسی نماییم.
در کتاب کامل ابن اثیر میخوانیم که: هنگامیکه لشکر مسلمین و سپاه ایران در قادسیه به هم رسیدند، رستم فرخزاد، زهره بن عبدالله را که بهعنوان مقدمة الجیش مسلمین پیشاپیش آمده و با جماعت خود اردو زده بود به حضور خود طلبید و منظورش این بود بلکه با نوعی مصالحه کار را تمام کند که به جنگ نکشد. به او گفت: شما مردم عرب همسایگان ما بودید و ما به شما احسان میکردیم و از شما نگهداری مینمودیم و چنین و چنان میکردیم. زهره بن عبدالله گفت: امروز وضع ما با اعرابی که تو میگویی فرق کرده است. هدف ما با هدف آنها دوتاست، آنها به خاطر هدفهای دنیوی به سرزمینهای شما میآمدند و ما به خاطر هدفهای اخروی. ما همچنان بودیم که تو وصف کردی تا خداوند پیامبر خویش را در میان ما مبعوث فرمود و ما دعوت او را اجابت کردیم. او به ما اطمینان داد که هرکه این دین را نپذیرد خوار و زبون خواهد شد و هر که بپذیرد عزیز و محترم خواهد گشت. رستم گفت: دین خودتان را برای من توضیح بده. گفت: پایه اساسیاش اقرار به وحدانیت خدا و رسالت محمد است. گفت: نیک است، دیگر چه؟ گفت: دیگر آزاد ساختن بندگان خدا از بندگی بندگان، برای اینکه بنده خدا باشند نه بنده بنده خدا. گفت: نیک است و دیگر چه؟ گفت: دیگر اینکه همه مردم از یک پدر و مادر (آدم و حوا) زاده شدند و همه باهم برادر و برابرند. گفت: این هم بسیار نیک است. سپس رستم گفت: حالا اگر اینها را پذیرفتیم، بعد چه میکنید؟ حاضرید برگردید؟ گفت: آری به خدا قسم، دیگر جز برای تجارت و یا احتیاجی دیگر نزدیک شهرهای شما هم نخواهیم آمد. رستم گفت: سخنت را تصدیق میکنم اما متأسفم که باید بگویم از زمان اردشیر، رسم بر این است که به طبقات پست اجازه داده نشود دستبهکاری که مخصوص طبقات عالیه و اشراف است بزنند، زیرا اگر پا از گلیم خویش درازتر کنند مزاحم طبقات اشراف میشوند. زهره بن عبدالله گفت: بنابراین ما از همه مردم برای مردم بهتریم. ما هرگز نمیتوانیم با طبقات پایین آنچنان رفتار کنیم که شما میکنید. ما معتقدیم امر خدا را در رعایت طبقات پایین اطاعت کنیم و اهمیت ندهیم به اینکه آنها امر خدا را درباره ما اطاعت میکنند یا نمیکنند.
2-5-1-4-1- اصل اخوت و برادری
در حقیقت اسلام دین الفت، اخوت و برادری است و اختلاف نژاد، خون، خاک، ملیت و فرهنگ، محملی برای جداییها نیست که تاریخ اسلام نشاندهنده این حقیقت است. پیامبر اسلام (ص) بهفرمان خداوند مردم را به برادری دعوت میفرمود:
﴿وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً﴾[37]
«نعمت خدا را که بر شما ارزانی داشته به یادآورید که باهم دشمن بودید و او میان قلبهایتان ایجاد الفت نمود و به لطف خدا باهم برادر گشتید.»
در آنجا که مهاجران به انصار پیوسته، آن حضرت، بهمنظور ترغیب به برادری پیام آورد که:
﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ﴾[38]
«مؤمنان با هم برادرند پس بین آنها صلح ایجاد کنید و تقوی خدا پیشه کنید، شاید مورد رحمت قرار گیرید.»
قرآن درجایی ديگر ميگويد كه همه انسانها از يك پدر و مادر آفریدهشدهاند كه علاوه بر اينكه بهتساوی ذاتي همگان دلالت ميكند، نشان ميدهد كه انسانها باهم برادرند و بايد با روح برادري با يكديگر تعامل نمايند؛ «گرامیترین شما در نزد خداوند، پرهیزکارترین شماست»:
﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثي وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ﴾[39]
بنابراین جامعه اسلامی بر اساس کلام خدا و سیره حضرت رسول اکرم (ص) و اهلبیت (ع) شکلگرفته و شایسته است که مردم آن را مطابق قرآن و سیره اهلبیت عمل نمایند و با پذیرش واقعیتها، حداکثر توان خود را در جهت ایجاد برادری و برابری که مورد توصیه و سفارش اسلام است بهکارگیرند.
اسلام در کرامت و حقوق اساسی، میان انسانها فرق نمیگذارد، نه در نژاد و جنس و نه در نَسَب و نه در مال؛ چنانچه پیامبر (ص) فرمودند:
«لافضل لعربیٍ علی اعجمیٍ و لابیضٍ علی اسود الاّ بالتقوی»
«هیچ برتری عرب بر عجم ندارد، نه سفید بر سیاه، مگر به تقوای الهی[40].»
در برخی روایات اینگونه به برادری اشارهشده است: مؤمن برادر مؤمن است مانند یك جسم واحد كه وقتی عضوی به درد آید در سایر اعضاء نیز این درد احساس میشود و ارواح آنها نیز از روح واحد هستند[41].
2-5-1-4-2- اصل برابري انسانها
یکی از اصول اسلام اصل برابري انسانها است. بهموجب این اصل که از کرامت ذاتی هر شخص نشئت میگیرد هیچ انسانی فراتر و یا فروتر از دیگران آفریده نمیشود. به همین دلیل هیچکس نمیتواند بدون دلیل بر دیگري حاکمیت داشته باشد.
برابري حاکم با مردم در معیشت و عمل جلوهاي از برابري افراد در اسلام است. هیچ امتیازي براي حاکم وجود ندارد همچنان که هیچ مصونیتی در برابر قوانین براي وي نیست. در اسلام حکومت موروثی و بر اساس طبقه، پذیرفتهنشده و تنها افراد واجد صلاحیت میتوانند به حکومت و دیگر مشاغل مهم برسند.
پیغمبر اکرم (ص)، سلمان ایرانی و بلال حبشی را همانگونه با آغوش باز پذیرفت که فیالمثل ابوذر غفاری و مقداد بن اسود کندی و عمار یاسر، چون سلمان فارسی توانسته بود گوی سبقت را از دیگران برباید به شرف «سلمان منا اهلالبیت» نائل شد.
پيامبر اسلام (ص) بر برابري انسانها در خطبه معروف حجةالوداع چنين تأكيد ميفرمايند و به مسئله برتريجويي بين اعراب آن زمان و نيز تحقير سياهپوستان اشاره ميكند و تنها ملاك برتري را تقوا ميداند؛ ملاكي كه در نزد خداوند است و هيچگونه امتيازي را براي صاحبش به همراه ندارد.
تساوي حقوقي زماني بين افراد برقرار ميشود كه رابطه حق و تكليف رابطه كاملاً مساوی باشد. دراینباره امیرالمؤمنین (عليهالسلام) ميفرمايد:
﴿الْحَقُّ لَا یَجْرِی لِأَحَدٍ إِلَّا جَرَی عَلَیْهِ، وَلَا یَجْرِی عَلَیْهِ إِلَّا جَرَی لَهُ﴾[42]
«حق اگر به سود کسی اجرا شود، ناگزیر به زیان او نیز روزی به کار رود و چون به زیان کسی اجرا شود روزی به سود او نیز جریان خواهد داشت.»
يكي ديگر از جلوههاي برابري انسانها در اسلام كه در فقه اسلامي انعكاس يافته و مورد تأكيد همه فقهاي مسلمان قرارگرفته است تساوي مسلمان و غيرمسلمان در برابر قاضي است. اين موضوع هم مستند به روايات متفاوت است و هم از سيره استنباط ميشود، همچنان كه روايات مذكور بر آن دلالت دارد.
2-5-1-4-3- اصل عدالت در ارتباط با سایر انسانها
عدالت پایهايترین اصل اسلام در روابط اجتماعی است. در اسلام بر هیچ ارزشی بهاندازه عدالت در خصوص ارتباط با مردم تأکید نشده است؛ چه عدالت حاکم نسبت به مردم، چه عدالت مردم نسبت به حاکم و چه عدالت مردم نسبت به یکدیگر.
برخلاف آنچه ممکن است در وهله اول به نظر آید، رعایت عدالت اجتماعی ازنظر اسلام نهتنها در خصوص مسلمانان بلکه در مورد اهل کتاب و غیرمسلمانانی که در حال جنگ با اسلام نیستند نیز واجب است.
باید توجه داشت که در طول قرون گذشته، عملکرد ناصواب و تنگنظرانه برخی حاکمان اسلامی ممکن است پذیرش عدالت در خصوص غیرمسلمانان را در نظر مخاطب امروز دشوار جلوه دهد، اما نباید ازنظر دور داشت که ملاك قضاوت درباره اندیشهها و آموزههاي خالص و راستین اسلام، رهنمودهاي قرآن کریم، سنت عملی پیامبر اسلام در دوره حکومت بر مدینه و سپس حجاز و دوره خلافت امام علی بن ابیطالب است. ازاینرو مَحکِ داوري درباره آموزههاي اسلام، این دوره کوتاه تاریخی است و نه عملکرد خلفاي بعد از ایشان و نیز حکومتهاي اسلامی در دوره معاصر.
در قرآن کریم واژگان مختلفی مانند: «عدل»، «قسط» و «میزان» بر عدالت دلالت دارند که معادلهاي فارسی مختلفی ازجمله عدالت، دادگري و انصاف براي آنها ارائهشده است. تمامی این مفاهیم بهنوعی به ابعاد مختلف عدالت در آموزههاي اسلامی اشاره دارند:
پیامبر اسلام فرمودند: «بر پایه عدالت، آسمانها و زمین برپا است.[43]»
امام علی (عليهالسلام) فرمودند:
﴿الفضائل اربعه اجناس: احدها الحکمه و قوامها فی الفکره و الثانی العفه و قوامها فی الشهوه و الثالث القوه و قوامها فی الغضب و الرابع العدل و قوامه فی اعتدال قوی النفس﴾
«فضایل چهار نوع است: یکی از آنها حکمت است که ریشه آن در تفکر است، دومی عفت است که اساس آن شهوت است، سومی قوت است و اساس آن در غضب است و چهارمی عدالت است و ریشه آن در اعتدال قوای نفسانیه است[44].»
درواقع مفهوم عدالت این است که استحقاقهاي طبیعی و واقعی افراد در نظر گرفته شود و به هرکس مطابق استعداد و لیاقتش، مسؤولیت و امکانات داده شود.
2-5-1-5- مطلب درسی 5: سبکهای شهرسازی بعد از اسلام (سبک خراسانی)
سازمان شهر، در دولت سامانی بهکلی با آنچه از قبل وجود داشت تفاوت یافت. شهر به دلیل وجود امنیت نسبی بهمراتب وسیعتر از نمونه كهن خویش شد و دیوارهای شارستان (ناشی از نظام كاستی) فروریخت و الگویی جدید در شهرسازی پدید آمد. دو راسته اصلی در جهات اربعه و در میدانی مركزی با یكدیگر تلاقی میكردند كه در اطراف آن علاوه بر دیوانها، مسجد جامع شهر نیز قرار میگرفت و دهانه راسته اصلی بازار به آن باز میشد. بازار در حركت خویش بهسوی دروازههای شهر، محلات متفاوت را به وجود میآورد كه این مورد تا قرن چهاردهم هـ. ق. نیز محفوظ ماند. كشاورزی، تجارت و صنعت و سه جامعه ایلی، روستایی و شهری درهمآمیخته میشد و شهر، هم شهر اصلی را در برمیگرفت و هم روستاهای نزدیك را شامل میشد.
یكی از نكات قابل توجه در شهرسازی سبك خراسانی، انسجام انداموارهای فضاهای كالبدی است كه بهتبع نظم آبرسانی، نظام دسترسیها، مراكز محلات، میدانها و میدانچهها میباشد. ایران پس از یازده قرن از تجربه در ساخت شهرها در پهنه امپراتوري عظیم خود با سپاه اسلامی مواجه شد که در خود مفاهیم والایی از مدنیت و انسانیت را به همراه داشت. دین اسلام داراي آنچنان تأثیراتی در مبانی شهرسازي ایرانی بود که باعث افزودن واژ اسلامی به مکتب شهرسازي ایرانی شد و از آن به بعد شهرسازي ایرانی با عنوان شهرسازي ایرانی ـ اسلامی شناخته شد. شهرسازي بهعنوان یک علم و هنر پویا در ایران اسلامی همواره تغییراتی به همراه داشته که این تغییرات ناشی از ترکیب جامعی از عناصر با تأثیرات متفاوت بوده است. ارتقاي علمی، صنعتی، تجاري، امنیتی و زیرساختی تا اراده و نظر حاکمان، هرکدام میتواند بهعنوان عنصري تأثیرگذار شناخته شود. بر این اساس باید گفت چون در طول تاریخ ایران اسلامی شرایط جامعه متفاوت بوده، بهتبع آن شهرسازي نیز در دورههاي مختلف روندي ثابت نداشته است که دورههای مذکور هرکدام با عنوان سبک شناخته میشوند.
توسعه اسلام بهطور عمده و رسمی، دو گونه شهر را مدنظر قرارداد:
اول: شهرهای قدیمی که دروازههای خود را چه با زور یا به رضا بر روی دولت اسلامی گشودند. این شهرها بیآنکه متحمل دگرگونیهای عمده کالبدی - فضایی گردند با ایجاد عناصر جدید یا جایگزینی آنها در عناصر کهن چون مسجد جامع یا جابجایی جامعه شهری، حال و هوای جهانبینی جدید را در خود دمیدند. این شهرها در پهنه ایران دیوارهای شارستان را درنوردیدند و با گسترش خود در رَبَض، از سیاست گسترش خود به خودی و خودرو تبعیت کردند. بازسازی ربض و اهمیت بخشیدن به آن، بهعنوان آن بخش از شهر که مردمان خارج از طبقات ممتاز اجتماعی میزیستند، مهمترین سیاستی است که دولت اسلامی در دوران متقدم از آن تبعیت میکرد که اهمیت یافتن و گسترش سریع ربض، آبادان شدن آن و ضعیف شدن یا مهجور گردیدن شارستان از آن جمله است.
دوم: شهرهای نوبنیادی هستند که عمدتاً پایگاههای نظامی بودند که گاه برای از رونق انداختن شهرهای قدیمی ساخته شدند. درواقع با استقرار بنای حکومتی به نمایندگی از سوی دولت اسلامی در فراسوی باروی شارستان و ربض، ارتباط حکومت جدید را با مردمانی که پیشازاین از سوی شارستان ستم میدیدند، بیشازپیش مستحکم کرده و سبب شکلگیری اقشار جدیدی از مردمان در تقابل با اقشار کهن گردیدند.
در دوران متقدم اسلامی، علاوه بر دو گونه ذکرشده، گونه دیگری از شهرها برپا گردید که نشانه قدرت دولت اسلامی بود که از آن جمله شهرهایی است که بر مزار امامان بنا شدند.
در قرن اول تا چهارم هجری كه با حكومت سامانیان در خراسان مقارن بود، نهضتهای مختلف علمی، ادبی، آموزشی، مذهبی، تصوف و غیره به دلایلی چون از میان رفتن نظام كاستی، آمیخته شدن تمدنهای مختلف، اجازه برخورد آزاد آراء و اندیشهها از سوی حكومت و تولید قابلتوجه كاغذ در چین، رشد مییافت و سبك خراسانی در زمینههای مختلف ازجمله شهرسازی ظهور پیدا كرد.
2-5-1-6- مطلب درسی 6: عناصر شهرسازی اسلامی
بیتردید شهرهای دوره اسلامی از جهات گوناگون تحت تأثیر تمدنهای پیشین بهویژه تمدن ساسانی و رومی قرار داشته است، زیرا از طرفی با تسلط مسلمانان بر کشورهای اطراف، شماری از شهرهای قدیمی رومی و ایرانی در قلمرو دولت اسلامی قرار گرفت.
دین مبین اسلام در باب مسائلی همچون پاکیزگی، سفر، تجارت حلال و معابر احکام بسیاری دارد. ازاینرو وجود عناصری مانند حمام، کاروانسرا، بازار و خیابانها ضروری مینماید. احادیث زیر به اهمیت عناصر مذکور در دین مبین اسلام اشاره دارد. در بحث پاکیزگی از رسول خدا (ص) نقلشده است که میفرماید:
«حق خدا بر هر مسلمانی این است که در هر هفته یکبار سر و بدنش را شستوشو دهد»[45]؛ یا «استحمام یکی از سه وسیله مهم درمان است».
پیرامون اهمیت سفر، امیر مؤمنان علی (عليهالسلام) میفرمایند:
«مسافرت کنید که در آن پنج فایده است: اندوهزدایی، درآمدزایی، دانشافزایی، ادبآموزی و همراهی با شرافتمند»[46] و همچنین در باب تأکید بر وجود توقفگاهها از پیامبر اکرم (ص) نقلشده است که: «هرگاه به مسافرت میروید در منزلگاهها توقفی کوتاه داشته باشید»[47].
در تأکید بر تجارت در روایتی از امام صادق (ع) آمده است که: «تجارت مایه افزایش خِرد است»[48]. همچنین در احادیث متعددی پیامبر اکرم (ص) احکامی در رابطه با فضای خریدوفروش مبنی بر اینکه بازار برای تمام اعضای جامعه بوده و بایستی بهگونهای یکسان در دسترس همگان باشد ارائه نمودند[49]. در خصوص عرض معابر، رسول خدا (ص) میفرمایند:
«هرگاه در مورد عرض معبر دچار اختلاف شُدید آن را هفت ذرع (32/3 تا 5/3 متر) در نظر بگیرید»[50].
برخی از نکات مهم در مورد عناصر اصلی شهرهای اسلامی در ادامه مورد بررسی قرارگرفته است:
دولت اسلامی در مسجد متولد میشود و وجود آن به یکی از مشخصههای شهر دوره اسلامی تبدیل میشود. نخستین مکانی که به هنگام فتح یک شهر ساخته میشود و یا معبد، آتشگاه و یا کلیسایی بدان منظور تغییر شکل مییابد، مسجد جامع است. با برپا شدن مسجد جامع، کانون زیستی، پیرامون آن شهر تلقی میگردد و اگر از قبل شهر بوده نقش آن تقویت میگردد.
مسجد علاوه بر نقش مذهبی خود، نقوش سیاسی و اجتماعی بسیار قوی را نیز داراست. خداوند والا مرتبه میفرماید:
﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُديً لِلْعالَمينَ﴾
«محققاً اولین خانهای که برای مردم بنانهاده شد، آن خانهای است که در مکه قرار دارد، خانهای پُربرکت که مایه هدایت تمام عالمیان است[51].»
همچنین پیامبر اکرم نخستین کاری که ضمن ورود به مدینه انجام دادند، ساختن مسجد بود.
مساجد جامع ازجمله مهمترین واحدهای معماری شهرهای اسلامی به شمار میرود و از اساسیترین محورهای برنامهریزی شهری است که وظایفی که به لحاظ دینی، آموزشی و سیاسی از آن برخوردار است ایجاب میکند که در مرکز شهر واقع شود تا نزدیک به تمام نقاط شهر باشد[52].
مدینةالرسول نخستین الگوی این طراحی بود زیرا مسجدالنبی اولین بنایی بود که در وسط شهر طراحی شد و سپس محلههای مهاجران ـ که غالباً قطاعها و فضاهای باز محلههای انصار بودند که به مهاجرین هدیه میشد و یا اینکه زمینهایی خشک و بدون صاحب بودند و رسول خدا آنها را میان مهاجرین تقسیم میکرد ـ طراحی شد[53].
تطور نمود کالبدی مسجد را در چهار دوره میتوان بررسی کرد:
دوره اول: مدت کوتاهی از صدر اسلام را شامل میشود که مسجد، ساده و بیپیرایه بود و الگوی آن مسجدالنبی است. در این دوره مسجد در پررفتوآمدترین نقطه شکل میگرفت و با مصالحی مانند مصالح ساختمانهای پیرامون ساخته میشد.
شکل 8- نمونهای از مساجد اولیه اسلامی
دوره دوم: عمدتاً حکومت بنیامیه را شامل میشود، در عین آنکه مسجد در رابطه کامل با قدرت اسلامی قرار داشت ولی در کنار خود دارالاماره را بهعنوان مقر حکومت دارا بود و مسجد جامع در ارتباط مستقیم با شارع عام و بازار استقرار مییافت. در این دوره شهر جایی بود که دارای مسجد جامع باشد.
دوره سوم: خلافت عباسیان و تشکیل امپراتوری اسلامی را شامل میشود. در این دوره مسجد بهطور کامل از دارالاماره جدا شد و مفاهیم فضایی کهن دژ، شارستان و ربض از نو زاده شدند. جامع بهعنوان مکان اصلی اجتماعات مردمی، بهکلی خود را از حکومت جدا کرد و از شکل ساده و بیپیرایه دوره اول و تا حدودی دوره دوم، خارج شد، بااینحال هنوز شهر بهجایی گفته میشد که دارای مسجد جامع باشد.
دوره چهارم: به ظهور حکومتهای قدرتمند محلی در دل امپراتوری اسلامی بازمیگردد. در این دوره، در شکل و توزیع مساجد، تغییرات بنیادین آشکار گردید. مسجد به مکانی بهمنظور خودنمایی حکومتها و با ظاهری پرشکوه و معماریهای یادمانی تبدیل شد. در این دوره، مدارس زیادی در جوار مساجد احداث گردید و هر سکونتگاهی با داشتن مسجد جامع لزوماً شهر به شمار نمیآمد.
2-5-1-6-2- بازار
واژه بازار در زبان پهلوی بهصورت واچار و در فارسی میانه دَری، به معنی جایگاه دادوستد است. بیشتر زبانهای اروپایی مانند فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، ایتالیایی و روسی، این واژه را از زبان پرتغالی گرفتند و خود پرتغالیها از ایرانیان[54]. امروزه این واژه در بیشتر سرزمینهای آسیایی و اروپایی به کار میرود[55].
عربزبانان به بازار، سوق میگویند که به معنی خیابان است و از زبان بابِلی قدیم به یادگار مانده است. در روایات و فقه نیز از همین تعبیر برای بازار استفادهشده است[56].
مجموعه بازار یا سوق، از بزرگترین دستاوردهای تمدن دوره اسلامی است که نه نظیرش در مشرق زمین باستان بوده، نه در یونان و روم قدیم، نه اروپای قرونوسطی. از ویژگیهای اصلی شهر در دوره اسلامی، ساختار بازرگانی آن است که در فضایی فشرده، بهصورت مجموعهای یکدست و بههمپیوسته، میان شهر جای دارد.
در آیه 20 سوره فرقان آمده «و پیش از تو پیامبران را نفرستادیم جز آنکه آنان نیز غذا میخوردند و در بازارها راه میرفتند ...[57]» و در آیه 7 سوره فرقان میفرماید: «این چه پیامبری است که غذا میخورد و در بازارها راه میرود؟[58]»
چون بازار نمود روشنی از مظاهر دنیاست، میتواند بسیار فریبا باشد و انسان را از یاد خداوند بازدارد، او را از ارزشهای انسانی تهی ساخته و به دنیاگرایی محض در همه عرصههای زندگی سوق دهد. درعینحال جامعه بدون تجارت و خریدوفروش، نمیتواند به حیات اجتماعی خود ادامه دهد. چنانچه امیرالمؤمنین علی (عليهالسلام) آن را جای حاضر شدن شیطان و نمایشگاه فتنه و طغیان برشمرده است[59]. برخی از پژوهشگران نیز معتقدند که شهرهای اسلامی در اصل برای تحقق اهداف تجاری، در تقاطع راههای عبور کاروانهای تجاری تأسیسشدهاند. تغییر مهم در سازمان کالبدی بازار و تنظیم فضایی آن را وجود مسجد جامع ایجاد میکند. بازار به دور مدرسه و مسجد میچرخد و آن را در برمیگیرد. به ترتیب بازار شمع فروشان و عطاران، مهر و تسبیحفروشان در محدوده بلافصل مسجد و پسازآن کتابفروشان، صرافان و چرم سازان و صحافان که برگرد مدرسه قرار میگیرند و مدرسه معمولاً درهای خویش را در راستههای اصلی این بازار میگشاید. پسازآن بازار پارچهفروشان یا قیصریه است که در و دروازههای آن از استحکام بیشتری برخوردار است. پسازآن بازار نجاران، مسگران و قفلسازان، حلبیسازان و آهنگران قرار دارد و در امتداد آن بازارهای نعلبندان، زین سازان و پالاندوزان در کناره و در داخل باروی شهر قرار میگیرد. در ورای باروی شهر، بازارهای روزانه و فصلی روستاییان، دورهگردان و پیلهوران و ...گسترده میگردند. صنایع وابسته به بازار که دارای آلودگیهای بسیار هستند همچون دباغخانه، رنگرزیها، سفالسازیها، آجرپزیها، سلاخ خانهها و ... در فاصلهای منطقی از بارو قرار میگیرند.
در فاصلهای زیاد از مفهوم شهر بازار، شهر دوره اسلامی در تحول خویش به دور بازارها تنیده میشود و در گسترش خود بازارهای جدید را ایجاد میکند. به همین اعتبار است که میتوان از بازار بهعنوان ستون فقرات شهر دوره اسلامی نام برد[60].
علیرغم اینکه در بدو تشکیل دولت اسلامی ایجاد قشربندی اجتماعی بر مبنای قوم، قبیله و نژاد نفی میگردید، اما در زمان تشکیل امپراتوری اسلامی، این محله بندیها گسترش مییافت که مبنای آن برخلاف دوران ساسانی نه بر اساس نظام کاستی و طبقاتی، بلکه بر اساس تفاوتهای قومی و قبیلهای بود. در این دوره محلات در تضاد و تقابل با یکدیگر بودند و ارتباط محله با سازمان اجتماعی عشیرهای خود (جامعه شهری، روستایی و ایلاتی) بسیار بیشتر از رابطه آن با محلات مجاورش بود. هر یک از محلات، مسجد، بازارچه، مدرسه، آبانبار، قنات و حمام خاص خود را داشت.
اولین ضرورت و شرط لازم برای گزاردن نماز یعنی طهارت، موجب شکلگیری سرویسهای بهداشتی، استخرها، چشمهها و حمامهای عمومی شد که سقفهای گنبدی شکل آنها برای بیان وجود یک شهر اسلامی کافی است. پاکیزگی، یکی از ضروریات قبل از نماز است، ازاینرو به نظر برخی از نویسندگان عرب، حمام یکی از عناصر اصلی مراکز عمومی شهر بوده است. علاوه بر این برخی از نویسندگان عرب، حمام عمومی را بهعنوان یک ویژگی ضروری دیگر برای احراز موقعیت شهر میشناسند. در اینجا نیز بهنوعی همان ضرورت وجود کلیسا و بازار برای احراز موقعیت شهری در اروپای مسیحی دیده میشود؛ ضرورت وجود قاضی یا حاکم و همچنین وجود حمام، خاص اسلام است. برخی معتقدند حمام اسلامی برخلاف آنچه برخی پنداشتهاند، نه در شکل معماری و نه از جهت وظیفهای که ادا میکرد هیچ شباهتی به حمامهای رومی قدیمی نداشت. آنچه از مشخصههای حمامهای رومی محسوب میشود، وسعت جوانب و صحن استحمام بوده که در وسط آن حوضچه استحمام قرار داشته و آب راکدی درون آن بوده است. وجود رختکنها در اطراف با سکوهای پهن برای استراحت و سایر وظایف، حوضچههای آب در وسط با فواره و همچنین امور زیبایی شناسانه در معماری حمامهای اسلامی، اصولاً مغایر است با آنچه در حمامهای نوع رومی قدیم بوده است.
[1]. اساطیر و فرهنگ ایران در نوشتههای پهلوی، ص ۵۳۹.
[2]. آگاهی ما از اسطوره آفرینش در آیین زروان، مشخصاً وامدار نویسندهای ارمنی به نام ازنیکِ کلبی
(Eznik of Kolb) در سده پنجم میلادی است که در یکی از کتابهای خود، به جهت نقد مذهب زروانی، چکیدهای از اسطوره موردنظر را نقل کرده است. شماری دیگر از نویسندگان ارمنی نیز اشاراتی بدین موضوع و حواشی و جزییات آن نمودهاند.
[3]. در اسطورههای پیشینه ملل جهان باور بر آن است که عمل قربانی کردن منجر به پیدایش و پویایی هستی میشود. گویی که نیرویی در قربانی نهفته است که با رها شدن آن، تحوّلی در جهت آفرینش گری ایجاد میشود.
[4]. به نظر میرسد که زروان خدایی دوجنسی بوده چراکه وجود مطلق وی بایسته میکرده است که صفت نرینگی و مادینگی را توأمان شامل باشد.
[5]. زروانیان طول تاریخ جهان را 12 هزار سال میدانستند که 9 هزار سال آن به کام و فرمان اهریمن بوده و 3 هزار سال بعد آن، به کام و فرمان اورمزد تا آنکه تاریخ [زمانِ کرانمند] به پایان رسد و فرمانروایی مطلق اورمزد به ابدیت بپیوندد.
[6]. مزدا پرستی در ايران قديم، صص 144-6 و طلوع و غروب زردشتيگري، صص 349-50.
[7]. دو قرن سکوت، صص ۳۳۶ و ۳۳۷.
[8]. فرهنگ اساطیر و داستان واره ها در ادبیات فارسی، ص ۲۲۵.
[9] کسانی که بخواهند از این نظر جامعه ایرانی آن روز را مطالعه کنند می¬توانند رجوع کنند به کتابهای: تاریخ ادبیات ادوارد براون، جلد اول، ترجمه آقای علی پاشا صالح و کتاب تمدن ایرانی، تألیف جمعی از خاورشناسان، ترجمه دکتر بهنام و تاریخ اجتماعی ایران، تألیف سعید نفیسی، جلد دوم و مخصوصاً ایران در زمان ساسانیان، تألیف کریستن سن محقق دانمارکی، ترجمه رشید یاسمی.
2. مروج الذهب، ج1، ص187.
[11]. تحفة الترک فیما یجب أن یعمل فی الملک، ص 54.
[12]. از شار تا شهر، صص 1 تا 36.
[13]. ويژگيهاي تاريخي شهرنشيني در ايران- دوره اسلامي، ص 15.
[14]. درآمدی به اقتصاد شهری، ص 11.
[15]. شرح جریانهای فکری معماری و شهرسازی در ایران معاصر، ص 67.
[16]. تحلیلی از ویژگیهای برنامهریزی شهری در ایران، ص 87.
[17]. از شار تا شهر، ص 6.
[18]. معماری، شهرسازی و شهرنشینی ایران در گذر زمان، ص 44.
[19]. اندیشه شهرسازی در نخستین شهر اسطورهای ایران، ص 45.
[20]. مقدمهای بر تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران، ص 60.
2. چون سرعت رشد شهرنشینی نسبت به توسعه شهرسازی بیشتر از آن بود که تنها شهرهای جدید قادر به جوابگویی آن باشند، ازاینرو علاوه بر شهرهای نوبنیاد، شهرهای پیشین ایرانیان و برخی از روستاها که اعتبار شهری مییافتند نیز مورد سکونت توأم ایرانیان و یونانیان قرار میگیرند (معماری، شهرسازی و شهرنشینی ایران در گذر زمان، ص 78).
[22]. از شار تا شهر، ص 20.
[23]. همان، ص 17.
[24]. ايران از آغاز تا اسلام، ص 324.
[25]. پارتيان، ص 104.
[26]. بیشابور در سال 260 میلادی ساخته میشود، این شهر از اولین شهرهایی است که در دولت ساسانی ساخته میشود. این شهر اولین شهر دارای تاریخ مکتوب است که بر روی یکی از دو ستون باقیمانده آن نوشتهشده است. شهر شطرنجی کامل است و یادآور «پاسارگاد» در دوره هخامنشی است (از شار تا شهر، ص 32).
[27]. ايران از آغاز تا اسلام، ص 386.
[28]. ويژگيهاي تاريخي شهرنشيني در ايران- دوره اسلامي، ص 20.
[29]. ايران از آغاز تا اسلام، ص 387.
[30]. اشكانيان، ص 319.
[31]. معماری، شهرسازی و شهرنشینی ایران در گذر زمان، ص 155.
[32]. تحصیل دانش نیز از مختصات طبقات ممتاز بوده است. بهگونهای که نقلشده است در جریان جنگهای قیصر روم و انوشیروان، قیصر بهطرف شامات که در آنوقت در تصرف انوشیروان بود لشکر کشید و سپاه ایران به مقابله پرداخت. در اثر طول کشیدن مدت، خزانه ایران خالی شد. انوشیروان با بزرگمهر مشورت کرد. قرار بر این شد که از بازرگانان وام بخواهند. گروهی از بازرگانان دعوت شدند. در آن میان فردی بود که از نظر طبقاتی چون کفش گر بود، از طبقات پست به شمار میآمد. گفت: من حاضرم تمام وام را یکجا بدهم، بهشرط اینکه اجازه داده شود یگانه کودکم که خیلی مایل است درس بیاموزد به معلم سپرده شود ولی مورد موافقت قرار نگرفت. این مطلب را فردوسی نیز در اشعارش آورده است:
بدو کفش گر گفت کاین من دهم_ سپاسی ز گنجور بر سر نهم
بدو کفش گر گفت کای خوبچهرـ نرنجی بگویی به بوذرجمهر
که اندر زمانه مرا کودکی است ـ که بازار او بر دلم خوار نیست
بگویی مگر شهریار جهان ـ مرا شاد گرداند اندر نهان
که او را سپارم به فرهنگیان ـ که دارد سرمایه و هنگ آن ...
[33]. وجود حصار براي شهرها، مكانيابي شهرهاي باستاني بر روي صُفّهها، نقشه شطرنجي و همچنين مدوّر شهرها، عمدتاً ناشي از تأثير اعتقادات و اسطورهها بوده است. حصار شهر، اگرچه عاملي طبيعي براي جلوگيري از تاختوتاز مهاجمان محسوب ميشده است، اما كاركرد معنوي بسي ژرفتر آن جدا كردن شهر از محدوده قواي اهريمني و حفظ آن از اراده اين نيروها بود. استقرار غالب شهرهاي ايران باستان در دامنه يا حصار كوهها بهجز تدبير مسائل دفاعي، ناشي از اين تفكّر بود كه صُفهها، شهر را به آسمان (ملكوت) نزديكتر ميسازند. در اين تفكّر همچنان كه صحراي بیآبوعلف و بيابانها، مكان وسوسه نيروهاي شرور بود، كوهها نيز مكانهايي قدسي و محل تجلّي الهامهاي غيبي بر پيامبران و اولياء تصور ميشد.
[34]. شبکه شطرنجي شهر، تصويري از نظم مينويی بود. معبد، تمثال فشردهاي از كل كيهان، گنبد آن نمودار فلك، ستونها يادآور درختان مقدس و نماد بركت بودند. به همين دليل اين معابد بر فراز كوهي مشرف بر شهر، يا همچون مساجد جامع در دوران اسلامي، در مركز شهر، در محل تقاطع راههاي درون شهر، قرار داشت كه آن نيز قرارگيري كعبه در مركز كيهان را به ياد ميآورد. وجود چهار دروازه در بسياري از شهرها، نمودي از جهات اصلي كيهان است. اين جهات چهارگانه بر معماري خانهها و آتشكدهها نيز اثر گذاشت. كيهان مزدايي، شكلي مدوّر و منظّم دارد. كل كيهان مانند تخممرغی تصور ميشود كه آسمان و زمين را فراگرفته است. شهرها با نقشه از پيش انديشيده مدور، برگرفته از شكل كيهان بودهاند.
[35] . اندیشه شهرسازی در نخستین شهراسطورهای ایران، ص 47.
1. جامع التواريخ ، ج 3، ص۴۱۴.
1. سوره آلعمران، آیه 103.
[38]. سوره حجرات، آیه 10.
[39]. سوره حجرات، آیه 13.
[40]. معدن الجواهر، ص 340.
[41]. میزان الحكمه، ج 1، ص 42 و 44.
1. نهج البلاغه، خطبه 216.
[43]. «بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَرْضُ»، عوالى اللآلى ، ج ۴، ص ۱۰۳.
[44]. بحارالانوار، ج 75، ص 81، حدیث 68.
[45]. «حَقّ للَّهِ عَلى كُلّ مُسلمٍ أن يَغتَسِلَ فِي كُلّ سَبعَةِ أيام يَوماً يغسل فيه رَأسَه و جَسَدَه». (نهج الفصاحه، ص448).
2. مستدرک الوسائل، ج 8، ص 115.
1. الجامعالصغیر، ج 1، ص129.
2. وسائل الشيعة، ج 1، ص 4.
3. معماری و شهرسازی سنتی در کشورهای اسلامی، ص 128.
4. شهرهای عربی اسلامی : اصول شهرسازی و ساختمانی، ص374.
[51]. سوره آلعمران، آیه 96.
[52]. معماری مدرن تفکر مدرن، ص 39.
[53]. مدینۀ اسلامی، ص 219.
[54]. فرهنگ معین، ص 218.
[55]. نقش بازار در ساختار فضايي شهرهاي اسلامي، ص 66.
[56]. ويژگيهاي بازار اسلامي در نظريه و عمل، ص 34.
[57]. «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلينَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَيَأْکُلُونَ الطَّعامَ وَ يَمْشُونَ فِي الْأَسْواقِ».
[58]. «وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْکُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشي فِي الْأَسْواقِ».
[59]. نهجالبلاغه، نامه 69.
[60]. شرح جریانهای فکری معماری و شهرسازی در ایران معاصر، ص 48.