2-5- عنوان درس: تاریخ شهرهای ایرانی ـ اسلامی

1401/07/19 08:26
فصل قبل

 

گفتمان کلی درس

شناخت تاریخی هر مقوله، از آن سبب اهمیت دارد که به مدد آن می­توان به مسائل و سؤالات در وضع موجود پاسخ گفت یا به سخنی بهتر، عوامل چرایی وضع موجود را بازشناخت. اهداف ارائه این درس می­تواند شامل موارد زیر باشد:

ـ شناخت چگونگی شکل­گیری و ساخت کالبدی مجتمع­های زیستی در قالب مکان و در بستر زمان

ـ شناخت تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم جهان­بینی، اقتصاد و بوم بر کالبد مجتمع زیستی

ـ شناخت روش­های برخورد انسان با عوامل فوق در شکل دادن به کالبد محیط خود

ـ اخذ روش­های مناسب برخورد با مسئله مجتمع­های زیستی

با توجه به سرفصل­های مصوب این درس، گفتمان‌هایی هدف‌دار برای تقریب مطالب به رویکرد الهی و فطری در نظر گرفته‌شده‌اند که در زیر به برخی از آن‌ها به‌اجمال اشاره می­گردد:

2-5-1- سرفصل 1: شهرنشینی و شهر گرایی قبل از اسلام

هر رشته علمی در تاریخ و تمدن ایرانی و اسلامی، ریشه­هایی دارد که آگاهی از آن‌ها می­تواند در خودباوری بیشتر دانش­آموختگان آن رشته، تأثیر زیادی داشته باشد. شهرسازی علمی میان­رشته­ای است که ریشه­های تاریخی آن را در تلاش­های عالمان سایر علوم مانند جغرافیا، ریاضی و ... به‌خوبی می­توان دید. در زمینه مراحل شکل­گیری و پیشرفت علم شهرسازی در ایران و اسلام، اگرچه در قرون گذشته علم مدونی بنام علم شهرسازی وجود نداشته اما دانش شهرسازی به‌صورت غیر مدون وجود داشته است و بهترین دلیل بر این امر ایجاد و ساخت شهرها در طول تاریخ در تمدن­های اولیه و ثانویه است. بدون شک اگر عده­ای از دانشمندان از ضوابط شهرسازی آگاه نبودند، نمی­توانستند «شهر» بسازند. هرچند از این افراد به‌عنوان شهر ساز نام‌برده نمی­شد اما حقیقت آن است که این افراد اولین شهر سازان به شمار می­روند. ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست و وجود شهرهای باستانی در ایران گویای این امر است.

 پیدایش شهر از آغاز تا به امروز از عوامل متعددی تأثیر پذیرفته است. عواملی چون «جهان‌بینی یا نحوه نگرش به جهان، شامل دین و مذهب، مسلك، فِرق متفاوت اجتماعی و مذهبی، اقتصاد یا چگونگی تعریف مادی جهان، شامل نحوه تولید، توزیع و مصرف محصولات و رابطه آن با ساخت كالبدی و عامل محیط یا اقلیم یا چگونگی تعریف زیست­محیطی جهان، شامل آب‌وهوا، ناهمواری­ها و به‌طورکلی عناصر محیط­زیست طبیعی»، تأثیرات قابل‌توجهی بر كالبد شهرها داشتند که دراین‌بین عامل جهان­بینی از همه مهم­تر و تأثیرگذارتر است.

2-5-1-1- مطلب درسی 1: تأثیر جهان­بینی ایران قبل از اسلام بر شهرسازی

از اعتقادات اولیه در دوران باستان اعتقاد به خدای خیر و شر‌، مقدس شمردن آتش و خاک و اعتقاد به نژاد برتر بوده که اعتقاد به زَروان یکی از آن‌هاست.

زَروان یا زوروان به معنی زمان و نام یکی از ایزدان آئین مزدیسناست. این نام در اوستا به‌صورت زَروان یا زُروان آمده و گاه با صفت اکرانه و گاه با دَرِغوخَودات همراه است. در برخی از نوشته‌های پهلوی از زروان به‌صورت موجودی برتر از اورمزد سخن رفته و دانشمندان، پیدایی این عقیده را به دوره‌های بسیار دور و پیش از زرتشت می‌رسانند؛ آن‌چنان‌که می‌نویسند در آیین مزداییِ زرتشتی، زروان اهمیت زیادی نداشته و جنبشی را که موجب پدید آمدن آئین زروانی شده مربوط به دوران اشکانی و ساسانی است.[1]

 اِزنیک[2] در توصیف اسطوره آفرینش در مذهب زروانی می‌نویسد: «مغان گویند آنگاه‌که هیچ‌چیز وجود نداشت، نه آسمان و نه زمین و نه هیچ‌یک از مخلوقاتی که اینک در آسمان‌ها و روی زمین‌اند، فقط خدایی بزرگ به نام «زروان» وجود داشت. زروان هزار سال قربانی کرد تا از او پسری پدید آید[3] و او را «اورمزد (اهورامزدا)» بنامد تا وی آسمان‌‌ها و زمین و هر چه در آن است را بیافریند. زروان پس از هزار سال نسبت به کوشش‌های خود دچار شک شد و اندیشه کرد که آیا پس‌ازاین همه قربانی کردن، پسری به نام اورمزد خواهد داشت یا آن­که تلاش‌ و انتظار وی بی‌نتیجه خواهد ماند؟ آنگاه‌که زروان غرقه در اندیشه بود، اورمزد و اهریمن هم‌زمان در شکم وی پدید آمدند[4]. «اورمزد» به جهت قربانی‌هایی که کرده بود و «اهریمن» به سبب شک و تردیدی که زروان ورزیده بود؛ چون زروان از این حال آگاه گشت، با خود گفت از دو فرزندی که در شکم من است هرکدام زودتر زاده شود و خود را بنمایاند، پادشاهی جهان را به او خواهد بخشید. اورمزد با آگاهی یافتن از اندیشه پدر، ساده‌دلانه موضوع را با اهریمن در میان گذاشت و گفت که پدرمان چنین اندیشیده است که هرکدام از ما که زودتر زاده و آشکار شود، فرمانروای عالم خواهد شد! اهریمن با شنیدن این موضوع، بی‌درنگ شکم زروان را شکافت و به نزد پدرش شتافت. زروان به او گفت که تو کیستی؟ اهریمن پاسخ داد که من پسر تو هستم: اورمزد! زروان به او گفت: پسر راستین من خوش‌بو و درخشنده است اما تو تیره و بدبویی. در این حین بود که اورمزد در وقت مقرر، خوش‌بو و درخشان زاده شد و به نزد زروان آمد. همین‌که زروان وی را دید دانست که پسر راستین او است؛ همو که برایش‌ هزار سال قربانی کرده بود. پس دسته چوب مقدسی را که در دست داشت [و نشانه قداست و روحانیت بود] به اورمزد داد و گفت: تاکنون من برای تو قربانی می‌کردم و ازاین‌پس تو باید برای من قربانی کنی و آنگاه‌که دسته چوب را به او می‌داد، اورمزد را تقدیس کرد. در این هنگام اهریمن به زروان گفت: مگر تو عهد نکرده بودی هر یک از فرزندانم که زودتر زاده شود او را به پادشاهی عالم برخواهم گزید؟ زروان برای آن­که از پیمان خود بازنگشته باشد به اهریمن گفت: ای موجود خبیث و بدکار! تو 9 هزار سال پادشاه عالم خواهی شد و اورمزد نیز بر سر تو (در آسمان‌ها و بهشت) فرمانروایی خواهد کرد تا پس‌ازآن 9 هزار سال، پادشاهی تمام جهان از آنِ او گردد[5]. پس‌ازآن اورمزد و اهریمن هریک جداگانه آغاز به آفرینش مخلوقات خود کردند. هر چه اورمزد می‌آفرید خوب و درست بود و هر چه اهریمن پدید می‌آورد، زیان‌کار و نادرست...»[6].

 

Description: https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/59/Leontocephaline-Ostia.jpg/110px-Leontocephaline-Ostia.jpg

شکل 2- نقشی از زروان

اعتقاد به زروان، درهرحال، البته قبل از عهد ساسانیان، در ایران وجود داشته است. نه‌فقط در اوستا ذکر زروان آمده است، بلکه در مآخذ نسبتاً قدیم یونانی هم به وجود آن اشارت رفته است. در دوره ساسانی، مذهب زروان بیش از سایر مذاهب بین زرتشتی‌ها رایج بوده است. مذهب زروان حاصل و نتیجه تأثیر و نفوذ عقاید و مذاهب بابِلی در آیین زرتشت است. ... شاید مذهب معتبر و عمده عامه (در عهد ساسانیان) همین آیین زروان بوده است[7]. به­گونه­ای که اعتقاد به‌نوعی جبر که نتیجه این مذهب بود، اندک‌اندک در میان مردم رخنه کرد و از اسباب سقوط و انحطاط ملک گشت[8]. بدیهی است این اعتقادات در سبک زندگی مردم ازجمله در شکل روابط و نظام اجتماعی آنان تأثیرگذار بود. اعتقاد به تفاوت نژادها و شرافت یا پستی آن­ها و درنتیجه به وجود آمدن نظام طبقاتی ازاین‌دست بود. هر یک از افراد مقامی ثابت داشت و کسی نمی­توانست به حرفه­ای مشغول شود مگر آنچه از جانب خدا برای آن آفریده‌شده بود.

بحث دیگر درباره نظام­های اجتماعی ایران مربوط است به رژیم حکومت ساسانیان. آنان خود را آسمانی نژاد و مظهر خدا می­دانستند و از مردم به کمتر از سجده راضی نمی­شدند و مردم با این وضع خو گرفته بودند.[9]

جامعه اجتماعی ایران ساسانی، جامعه طبقاتی و صنفی بوده و اصول و نظام­های طبقاتی به شدیدترین وجهی در آن اجرا می­شده است. به‌عنوان‌مثال مسعودی می­نویسد: «اردشیر پور بابک سرسلسله ساسانیان، مردم را هفت‌طبقه قرارداد[10]».

البته نظام طبقاتی را ساسانیان اختراع نکردند، بلکه از دوره هخامنشیان و اشکانیان معمول و مجری بوده است و ساسانیان این نظام را تجدید، تأیید و تقویت کردند.

محققین و مورخین غربی با استفاده از منابع مختلف تاریخی (یونانی، رومی، سریانی، ارمنی و عربی) به‌علاوه حفاری­های اخیر که کمک فراوانی در کشف حقایق تاریخی کرده است اتفاق نظر دارند که نظام طبقاتی ایران ریشه قدیمی دارد.

کریستین سن که مدت سی سال در تاریخ ایران در زمان ساسانیان کارکرده است در مقدمه کتاب و همچنین در فصل دوم کتاب خود مفصل دراین‌باره بحث می­کند.

تحقیقات کریستن­سن و دیگران در مورد نظام اجتماعی ایران در زمان ساسانیان حاکی از آن است که: جامعه ایرانی بر دو رکن قائم بود: مالکیت و خون (نژاد). این دو عامل، نُجبا و اشراف را از عوام‌الناس جدا می­کردند، امتیاز آنان به لباس و مرکب و سرا و بستان و زن و خدمتکار بود... . به­علاوه، طبقات از حیث مراتب اجتماعی درجاتی داشتند و هر کس را در جامعه درجه و مقامی ثابت بود و از قواعد محکم سیاست ساسانیان یکی این را باید برشمرد که هیچ­کس نباید خواهان درجه­ای باشد فوق آنچه به‌مقتضای نَسَب به او تعلق می­گیرد... و قوانین مملکت، حافظ پاکی خون خاندان­ها و حفظ اموال غیرمنقول آنان بود.

در فارس نامه عبارتی است که ظاهراً برگرفته از «آیین‌نامه عهد ساسانیان» است: «عادت پادشاهان پارس و کسراها آن بودی که از همه شاهانِ اطراف، چون چین و روم و ترک و هند، دختران ستدندی و پیوند ساختندی و هرگز هیچ دختر بدیشان ندادندی، دختران را جز با کسانی که از خاندان ایشان بودند مواصلت نکردندی» ایشان نام خانواده­های بزرگ را در دفاتر ثبت می­کردند. دولت حفظ آن را عهده­دار بود و عامه را از خریدن اموال اَشراف منع می­کرد.

البته عدالت­محوری از ارزش­های مورد قبول مردم ایران باستان حتی پادشاهان بود. از همین رو است که وقتی انوشیروان به بزرگمهر گفت: برایم گنبدی بساز و بر آن کلماتی را بنویس که از آن برای دوام حکومت استفاده کنم، بزرگمهر گنبد را ساخت و در حاشیه آن نوشت: عدالت، مردم را بنده می­کند و عدالت چیزی آشناست که قوام هستی به آن است[11].

اما عدالت در نظر آنان این بود که هرکسی در طبقه خود باقی بماند و نظام اجتماعی را متزلزل نکند؛ شاید به این دلیل باشد که از بزرگمهر حکیم نقل‌شده است: از هدایای شاهان خوشحال شدم ولی هیچ‌چیز به‌اندازه نجات از آن­ها برایم مسرت بخش نبود.

سعید نفیسی می­گوید: «از اختلافات دینی و طریقتی که بگذریم، چیزی که بیش از همه در میان مردم ایران نفاق افکنده بود امتیاز طبقاتی بسیار خشنی بود که ساسانیان در ایران برقرار کرده بودند و ریشه آن در تمدن­های (ایرانی) پیشین بوده، اما در دوره ساسانی بر سخت­گیری افزوده بودند. در درجه اول هفت خانواده اشراف و پس از ایشان طبقات پنج‌گانه امتیازاتی داشتند و عامه مردم از آن محروم بودند. تقریباً مالکیت، انحصار به آن هفت خانواده (هفت فامیل) داشت. ایران ساسانی که از یک‌سو به رود جیحون و از سوی دیگر به کوه­های قفقاز و رود فرات می­پیوست، ناچار حدود صد و چهل میلیون نفر جمعیت داشته است. اگر عده افراد هریک از هفت خاندان را صد هزار تن بگیریم، شماره ایشان به هفت‌صد هزار نفر می­رسد و اگر فرض کنیم که مرزبانان و دهگانان که ایشان نیز تااندازه‌ای از حق مالکیت بهره­مند بوده­اند نیز هفت‌صد هزار نفر می­شده­اند، تقریباً از این صد و چهل میلیون، یک‌میلیون و نیم حق مالکیت داشته و دیگران همه از این حق طبیعی خداداد محروم بوده­اند. ناچار هر آیین تازه­ای که این امتیازات ناروا را از میان می­بُرد و برابری فراهم می­کرد و به این میلیون­ها مردم ناکام، حق مالکیت می­داد و امتیازات طبقاتی را از میان می­بُرد، همه مردم با شور و هیجان بدان می­گرویدند».

شهرها نیز با توجه به نظام طبقاتی، شکل‌گرفته بودند؛ ازاین‌رو ساخت شهرهای ایران باستان شامل کهن دژ (محل سکونت شاهان) و شارستان (محل سکونت طبقات ممتاز) بود. دروازه­های شارستان بر روی مردم عادی بسته بود و مردم در سَواد که درواقع حومه شهر بود زندگی می‌کردند[12]. باوجود این­که قبل از ساسانیان، شهرنشینی با تشکیل حکومت مادها آغاز شد و در دوره سلوکیان، شهرهای خودفرمان و مستقل ظاهر شدند[13]؛ بااین‌حال بیشتر شهرهای دوره باستانی در زمان ساسانیان به وجود آمده­اند. طبق مطالعات لِکارت، بسیاری از شهرهای بزرگ ایران یا در دوره ساسانیان بناشده‌اند (مانند قزوین، نیشابور، اردبیل و تبریز)، یا این­که در این دوران گسترش و رونق یافته­اند که شهرهایی چون شیراز، کرمانشاه، یزد و کرمان را شامل می‌شود[14].

 بر این اساس، از هنگامی‌که اولین شهر ایرانی یعنی «هگمتانه» شكل گرفت تا زمان حاضر، شیوه‌ها و سبك­های مختلفی بر شهر و شهرسازی مسلط بوده كه در یك تقسیم‌بندی كلی می­توان این سبك­ها را در سه دوره زمانیِ قبل از اسلام، پس از اسلام و دوران معاصر، موردبررسی قرارداد. این شیوه­ها و سبك­ها در دوران قبل از اسلام، سبك پارسی، میان سبک پارسی ـ هِلِنی و سبك پارتی را شامل می‌شود[15].

 

 

 

 

 

2-5-1-2- مطلب درسی2: مراحل شکل‌گیری و پیشرفت علم شهرسازی در ایران

2-5-1-2-1- دوره اولیه: شکل­گیری و جمع­بندی تجربه‌ها (سبک پارسی)

بررسي تاریخچه شهرنشيني در دنيا نشان مي­دهد كه ايران داراي قدمتي طولاني در تاريخ شهرنشيني جهان است. از هزاره ششم تا اول قبل از میلاد، شاهد دگرگونی­ها و تحولاتی در ایران و بین­النهرین هستیم[16].

آموختن مظاهر تمدن و پایه­های آن از بین­النهرین سبب گشت تا دولت ماد شکل ظاهری شهر خویش را از جمع­بندی تجارب تاریخی این سرزمین به دست آورد. ایجاد شهرهای سوق­الجیشی در سرزمین ماد بخصوص در سرحدات و در کنار گذرگاه­های بازرگانی که نه به­گونه­ای مستقل بلکه در یک شبکه فضایی سراسری سازمان‌دهی شده­اند، نتیجه کالبدی تفکر شهرسازی در آن دوره است[17].

آنچه امروز به نام معماری و شهرسازی هخامنشی شناخته‌شده اگرچه همچون دیگر پدیده­های وارداتی، رنگ و بوی ایرانی گرفته و بعضاً تغییر شکل داده­اند، اما ماهیتاً چیزی جز تداوم فرهنگ و تمدن ملل همسایه آن روزگار نیستند[18]. شیوة پارسی از قرن نهم ق . م. با ساخت اولین شار «مادی»  یعنی هگمتانه كه از شهر ـ تپه‌های بین­النهرین (زیگورات) بود، آغاز شد و با شكوفایی شارهای پارسی همچون شوش، استخر و پاسارگاد به اوج خود رسید. پایان این شیوه از استقرار انسانی، با حملة اسكندر مقدونی (قرن سوم ‌ق .م.) مقارن بود. در این سبک، تأثیر اندیشة قبل از اسلام و اعتقاد به نابرابری انسان­ها در کالبد شهر دیده می­شود به­طوری که سازمان فضایی ـ كالبدی شار در سبك پارسی، شامل دژ حكومتی، شار میانی و شار بیرونی بوده است. دژ حكومتی، مجموعه‌ای مركب از كاخ­ها، معابد، ایوان­ها، تأسیسات نظامی و اداری و انبارهای آذوقه و ذخایر را شامل می­شد. این دژ با دیوارهای سنگین محافظت می­گشت و در مهم­ترین نقاط سوق‌الجیشی شهر قرار داشت. در صورت نبود عوارض طبیعی، تپه‌های مصنوعی برای استقرار چنین دژی برپا می­گردید. شار میانی، مجموعه محلاتی بود كه برای استقرار طبقات ممتاز در نظر گرفته می­شد و خانه­هایی نسبتاً مشابه را در برمی­گرفت، كه در میان آنها بازاری وجود داشت. مجموعة شار میانی در میان دیواری مستحكم محصور بود كه دروازه‌هایی برای ورود و خروج به آن ایجاد شده بود. شار بیرونی مجموعه­ای مركب از محلات و خانه­ها، بازارها، باغ­ها و مزارع پراكنده در سطحی وسیع را شامل می­شد و معمولاً توسط یك حصار طبیعی مانند كوه، تپه، رودخانه، جنگل و امثال آن از محیط بیرونی تفكیك می­گشت. به بیان دیگر شار بیرونی در سبك پارسی، شبیه روستاهای بزرگ كنونی، قابل تصور است و اكثریت جامعة شهری در آن زندگی می‌كردند. پارسیان شهرهای محل اقامت خود را از نقشه­ای بنا می­کردند که به‌توسط مذهب (موبدان) تقدیس شده بود و سنت­های اجدادی به آن‌ها آموخته بود و از آن نقشه به‌هیچ‌وجه تجاوز نمی­کردند. شهر، مربعی بود به طول یک میدان که اسب به میل خود و به یک‌نفس بدود (حدود 700*700 متر). در وسط آن آتش را به‌منزله حافظ حقیقی مکان می­افروختند و در کنار آن حوض یا آبگیری به نسبت جمعیتی که در آنجا سکنی می­گزیدند، حفر کرده و آب­انبار می­ساختند و پس از اتمام ساختمان آتشکده و آب­انبار، به بنای خانه مشغول شده و درنهایت به ایجاد باغ و بستان می­پرداختند[19].

 

شکل 3- سازمان کالبدی شهر در دوره مادها

 

شکل 4-  سازمان کالبدی شهر در دوره هخامنشی

2-5-1-2-2- دوره دوم: آموختن از یونانیان (میان سبک پارسی ـ هلنی)

در این دوره با ورود اسکندر به ایران، دانشمندان و حاکمان، اطلاعات جدیدی را در زمینه شهرسازی از یونانیان کسب نمودند. به عبارتی اندیشه­های شهرسازی در این دوره متأثر از فلسفة یونان باستان (افلاطون و ارسطو) شد.

در دوره سلوکیان شهرهای جدید یا نوشهرها تأسیس شدند که يكي از هدف­هاي اصلي آن‌ها در احداث شهرهاي جديد، ايجاد مهاجرنشين­هاي يوناني بود كه توسط آن‌ها بتوانند سرزمين­هاي تحت حاكميت خود را به سهولت اداره و كنترل كنند[20].

 در همین رابطه احمد اشرف، دوره سلوکی را دوره تجربه بزرگ تاریخی و بنیان­گذاری شهرهای خودفرمان و رشد شتابان شهرنشینی در ایران می­داند[21].

اصول و قواعدی که برای ایجاد نوشهرها به کار گرفته می­شود، عمدتاً همانی است که در عهد کلاسیک از سوی هیپوداموس به کار گرفته‌شده بود؛ به­گونه­ای که مقیاس انسانی، مبنای طراحی معابر و منازل قرار می­گیرد و شبکه معابر کاملاً به­گونه­ای شطرنجی طراحی می­شوند و برای نخستین بار مفهوم میدان در شهر رنگ می­گیرد. این میدان چون اصل خویش ـ آگورا ـ مرکز مبادلات فرهنگی، تجاری، اداری و تجلی گاه كالبدیِ دو فلسفة یونانی و ایرانی محسوب می­گشت. درمجموع کلیة ساختمان­ها و بناهای اصلی «شهر پارسی ـ هلنی» در اطراف این میدان قرار می­گیرند[22]. همچنین ایجاد نوشهرها و سازمان‌دهی شبکه شهری در سرزمین­های مفتوحه، دولت سلوکی را مجبور به بازسازی، نوسازی و ایجاد شبکه راه­های سرزمین می­کند[23].

در این دوران شهرهایی بنا گشت كه هم بنیان­های شهرسازی یونانی (شهر ـ دولت) و هم بنیان­های شهرسازی ایرانی (شهر ـ قدرت) را با خود به همراه داشت. درواقع در این دوران نوعی نگرش التقاطی در شهرسازی ظاهر شد كه عمر آن كمتر از یك قرن بود.

میان سبک پارسی ـ هلنی در شهرسازی ایران، با امتزاج دو فلسفه و دو فرهنگ شكل گرفت. یكی فلسفة مبتنی بر منشأ فرهنگی شكل‌گیری دولت و دیگری مبتنی بر منشأ مادی شكل‌گیری دولت. در فلسفة نخست كه ایرانی بود، قدرت دولت، الهی و آسمانی به‌حساب می­آمد و حمایت مُغان را به همراه داشت و لذا با دین زرتشت همراه بود؛ اما در فلسفة دوم قدرت دولتی، ناشی از اقتداری محسوب می‌شد كه بر مبنای «قرارداد اجتماعی»  شکل‌گرفته و «زمینی» است. دولت سلوكی برای تحكیم خود و گسترانیدن سلطه‌اش بر سرزمین­های مفتوحه، بیش از 400 نوشهر در كنار قلعه­های نظامی ایجاد كرد كه مشهورترین آن‌ها شهر «صددروازه» حدود دامغان امروزی بود.

شهر سبك پارسی ـ هلنی مانند شهر پارسی و دولت­شهر یونانی، مركز استقرار طبقات ممتاز اجتماعی بود و تنها شهروندانِ همراه شده با دولت سلوكی و اشرافیت یونانی و بومیِ نزدیكِ آنان، در شهرها ساكن می­شدند و سایر مردم در نقاط زیستی اطراف شهر سكونت داشتند.

 

 

2-5-1-2-3- دوره سوم: بازگشت به خود (سبک پارتی)

در این دوره علم شهرسازی متأثر از اندیشه‌های پارسی (قبل از ورود اسکندر) است. به نظر می­رسد پارتیان بانیان شهرهای بزرگ باشند. طرح عمومی آن‌ها عبارت است از دایره­ای که مبادی آن از اصول شهرسازی قدیم آسیای غربی اقتباس‌شده و نیز طرح اردوگاه­های نظامی قدیم را که در قشون آشوری متداول بوده به خاطر می­آورد[24].

از فضای دایره­وار می­توان آسان‌تر از چهارگوش دفاع کرد و نیز بارو کشیدن آن‌هم آسان‌تر است که این شیوه شهرسازی تا زمان ساسانیان و اسلام رواج داشته است[25].

همچنین طرح تأسیسات جدید شهرسازی در زمان شاپور اول تغییر کرد؛ به­گونه­ای که شهر بیشاپور[26] بر طبق اصول سنن غربی که توسط هیپوداموس معمول گردید، ساخته‌شده و دارای طرحی مستطیل بود که وضع طبیعی زمین را نیز تعقیب می­کرد و دو جاده شریانی، یکدیگر را در مرکز شهر به‌طور عمودی قطع می­کردند[27]. شهرهای ایرانی عهد ساسانی به‌ویژه شهرهایی که در دوران قباد ساخته شد با شهرهای ایرانی دوره اسلامی بسیار شبیه­اند، در این شهرها کهن دژی با باروهای کنگره­دار، بخش نظامی شهر را تشکیل می­داد و قسمت اساسی شهر نیز در شارستان بود[28].

اگرچه شهرهای ساسانیان را پادشاهان ساسانی بر طبق نقشه واحدی بنانهاده و حتی نظیر شهرهای پلیس یونان به اسامی پادشاهان نام­گذاری می­شدند، ولی با شهرهای ادوار گذشته چندان تشابهی نداشتند. در این دوره برای زیبا ساختن شهرها، در ایجاد قنوات و انتقال آب کوشش می­شد. هرچند نمی­توان گفت که زمان صلح بوده است، با این حال شهرها توسعه می­یافتند و در همه بخش­های شاهنشاهی شهرهایی ایجاد می­شد که در طول زمان بر تعداد آن‌ها افزوده می­گردید و مسافت آن‌ها از یکدیگر کمتر می­شد[29].

شهرهای جدید ساسانی تشکیلات پلیسی را نداشتند و شهرهای پلیسی قدیم هم در زمان ساسانیان تشکیلات خود را از دست دادند. مثلاً شهر شوش که جنبه شهرهای پلیسی را داشت، پس‌ازآن که در آنجا اغتشاشاتی به پا شد به دست شاپور دوم به‌کلی ویران گردید و ساکنین آن‌هم معدوم شدند. گر چه به‌جای شهر مذکور به‌وسیله همین پادشاه، شهر تازه دیگری به نام «اران خوره شاپور» که ویرانه­های آن (ایوان کرخه) تا این زمان محفوظ مانده، بنا گردید[30].

به‌طورکلی شهرت ساسانیان در زمینه شهرسازی و توسعه زندگی، شهری است که دوره اخیر را از اعتبار بیشتری برخوردار می­کند. به همین خاطر در اکثر منابع تاریخی، ساسانیان، شهرساز و عامل توسعه زندگی شهری معرفی گردیده و ایجاد یا بازسازی شهرهای بسیاری به آن‌ها نسبت داده‌شده‌اند[31]. دولت اشكانی با تخریب سازمان كالبدی دولت سلوكی، مظهر آن یعنی «شهر پارسی ـ هلنی» را نیز دگرگون كرد. شهر را با محیط اطرافش ادغام نمود و نظمِ خودانگیخته محیطی را بر نظم منطقی و برنامه‌‌ای  تحمیل كرد.  برای  نخستین  بار در  این دوره شهر دایره‌ای شكل گرفت و شهرهایی چون «نسا» و «فیروزآباد» متولد شدند. شار سبك پارتی، مانند شار سبك پارسی، دارای تقسیماتی چون دژ حكومتی، شار میانی و شار بیرونی بود كه مفاهیم نسبتاً یكسانی با اجزای شهر پارسی داشت. مفاهیم سبك پارتی در دوران ساسانیان تكامل یافتند و پیچیده‌تر شدند. ظهور دولت ساسانی كه اولین حركت جامعه شهری برای رسیدن به قدرت بود، ضربه‌های عمده را بر شیوه‌های تولید و زیست دودمانی و ایلی وارد ساخت و اَشرافیت دودمانی عملاً از طبقات اجتماعی حذف شد و در مقابل، نظام كاستی حاكم گشت. شهر همچنان مكان استقرار طبقات برتر اجتماعی[32] مانند موبدان و مُغان، جنگاوران و سپاهان، دبیران و پزشكان و دهقانان بود و طیف عظیم مردم چون پیشه‌وران، بازرگانان، صاحبان حِرَف و امثال آنان در خارج از چهارچوب این طبقات واقع بودند و به‌تبع آن، خارج از دیوارهای شهر معمولاً به حصاری[33] ختم می‌گردید كه چهار دروازه به چهارسوی عالم داشته باشد كه خود یادآور جهات اربعه و عناصر اربعه بود. شار ساسانی به شكل شطرنجی[34] و گاهی به شكل جانوران ساخته می­شد. به‌عنوان‌مثال، شهر شوش مانند باز و شوشتر مانند اسب، طراحی‌شده بود.[35]

سازمان فضایی ـ كالبدی شار ساسانی در سبك پارتی مانند شار اشكانی بود و دژ حكومتی، شار میانی و شار بیرونی را شامل می­شد، كه شار بیرونی محل استقرار مردمی بود كه در چهار طبقه ممتاز ساسانی جای نمی­گرفتند و در دولت ساسانی نقشی نداشتند؛ اما نکته قابل‌توجه در خصوص ریخت‌شناسی شهرهای ساسانی، برجسته شدن نقش بازار و میدان بود. عنصر بازار، در مقیاسی كه اكنون از آن داریم، كالبد پیدا می‌كرد و شکل‌دهنده محلات و ستون فقرات شهر بود. میدان نیز مكانی بود كه بازارها بدان منتهی می­شد و محل بررسی اعلام فرمان­های دولت بود كه البته نقشی متفاوت با «آگورا» و  «فوروم» داشت. «فوروم» در رم و «آگورا» در آتن میدان‌هایی بوده­اند كه نقش غالب آن‌ها اجتماعی، فرهنگی و تفریحی بوده است. در این میدان‌ها مردم به دور یكدیگر جمع می­شدند و جشن­ها و مسابقات متعددی را برپا می‌كردند.

 

شکل 5- سازمان کالبدی شهر در دوره ساسانی

پیشینه فیروزآباد به واپسین سال‌های حکومت پارتیان بازمی‌گردد. اردشیر بابکان سردودمان ساسانیان که در زمان اردوان پنجم اشکانی حاکم ایالت فارس بود، دستور ساخت این شهر را در جلگة فیروزآباد صادر کرد و آن را اردشیرخوره (به معنی فراردشیر) نامید. این شهر در سراسر دوران ساسانی جایگاه ممتاز خود را نگه داشت و کرسی نشین کورة اردشیر و دارای قلعه دیده­بانی موسوم به قلعه دختر بود که هنوز هم آثار آن به‌جامانده است. «برازه» مهندس و احیاکننده شهر فیروزآباد بود که با خراب کردن سد ساخته‌شده توسط اسکندر، این اقدام صورت گرفت. (دوره ساسانی در زمان اردشیر)

2-5-1-3- مطلب درسی 3: تأثیر جهان­بینی اسلامی در ساخت و سازمان شهر

در دوران اسلامی تأثیر آموزه­های دینی در ارتقای علم شهرسازی را می­توان دید، شهرنشینی در دوره اسلامی، از دگرگونی سنت­های عهد ساسانی در ایران پدیده آمده و تحت تأثیر تغییر در اوضاع سیاسی، اداری، اجتماعی و اقتصادی این دوره متحول گردید. در این دوره شهرها از به هم پیوستن چند منطقه مبتنی بر وحدت صنایع و کشاورزی استوار بود که این مورد هم در شهر و هم در روستا دیده می‌شد.

در دوره رونق شهرنشینی در ایران اسلامی (از قرن سوم تا ششم هجری)، سه نوع شهر را می­توان تمیز داد: 1. مصر، 2. قصبه، 3. مدینه.

مصر به شهرهایی در حدود متروپل (مادر شهر) امروزی، قصبه به مرکز شهرستان و مدینه به شهرهای معمولی امروز اطلاق می­شده است.

رشد شهرسازی در دوران ابتدایی اسلام دارای فرازوفرودهایی است ولی در ایران، از زمان غازان خان رشد شهرنشینی دوباره شروع‌شده و تبریز پایتخت غازان خان رشد و رونق خاصی یافت. هنوز هم آثار فعالیت­های عمرانی وزیران ایرانی غازان خان در تبریز باقی است که محله شنبه غازان تبریز، یادگار بزرگ‌ترین محله شهری زمان غازان خان است که به همت وزیر باتدبیر وی خواجه رشیدالدین فضل‌الله بناشده بود و دارای تأسیسات شهری بسیار قابل‌توجهی بوده است. از چهره‌های شهرسازی این دوران می‌توان به خواجه نظام‌الملک طوسی و علیشاه نیز اشاره کرد که به اقدامات آن‌ها در ادامه اشاره می‌شود.

2-5-1-3-1- شهرسازان مسلمان

خواجه نظام‌الملک طوسی

 ابوعلی حسن طوسی از دهقان­زادگان بیهق (سبزوار) بود. ازآنجاکه دانش‌اندوزی‌اش در شهر طوس(توس) بود، طوسی خوانده می‌شد. وی در زمان پادشاهی غزنویان چشم به جهان گشود و در آغاز از دیوان‌سالاران و پس از برکناری عمیدالملک کندری، وزیر الب ارسلان و همچنین آموزگار ولیعهد خردسالش ملکشاه شد. به کوشش او که مرد کاردانی بود گرفتاری‌های بسیاری از دستگاه سلجوقی دور شد و ملکشاه به نیرو و چیرگی بسیاری در کشور رسید.

خواجه علاوه بر رتق‌وفتق امور مملکتی و حل مشکلات عدیده اجتماعی و اخلاقی و سایر مسائل مملکتی دست به ایجاد مدارسی زد که در تاریخ بنام وی به مدارس نظامیه مشهور است و همان مدارس هستند که بعدها سرمشق دانشگاه‌ها شدند که مهم­ترین آن­ها عبارت بودند از نظامیه‌های بغداد، موصل، نیشابور، بلخ، هرات، مرو، آمل، گرگان، بصره، شیراز، اصفهان.

نهضتی که نظام‌الملک با ساختن نظامیه‌های متعدد به وجود آورد به‌زودی و با سرعتی شگفت‌آور در سراسر شهرهای ایران و بسیاری دیگر از شهرهای کشورهای اسلامی دنبال شد، به‌طوری‌که در سده‌های پنجم و ششم، هیچ شهری نبود که در آن مدارس متعددی وجود نداشت؛ چه کوچک چه بزرگ. امرا و حاکمان نیز به پیروی از وی یا برای نشان دادن علاقه خود به علم، به احداث مراکز تعلیم در شهرهای خود همت گماشتند. در این مدارس هر دانشجوئی حجره‌ای خاص خود داشت و مقرری ماهیانه می‌گرفت. خوراک و خوابگاه نیز بر عهده دانشگاه بود. خواجه، نظامیه نیشابور را برای امام الحرمین ابوالمعالی عبدالملک عبدالله الجوینی ساخت. امام‌الحرمین به مدت بیست سال در این مدرسه به تدریس اشتغال داشت و شاگردانی همچون امام محمد غزالی تربیت کرد.

همچنین نگارش کتاب سیاست­نامه را از آثار خواجه نظام‌الملک می‌دانند. خواجه نظام‌الملک در کتاب سیاست‌نامه از الگوی حکومت یکپارچه مانند حکومت دوره ساسانی و دولت­های پس از اسلام که از این دولت الگوبرداری کردند مانند بوییان، سامانیان و حتی غزنویان به‌عنوان الگوی یک نظام آرمانی دفاع می‌کرد. وی دشمن سرسخت جریان فئودالی زمان بود که به دید او به پراکندگی کشور می‌انجامید، اگرچه خود گوی پیشی را در گسترش زمین­هایش از بزرگ‌ترین زمین­داران زمان خود می‌ربود.

رشیدالدین فضل ا... همدانی

 رشیدالدین فضل‌الله در حدود سال 629 خورشیدی در همدان چشم به جهان گشود. وی رجل سیاسی، تاریخ‌نگار و پزشک ایرانی آخر سده هفتم خورشیدی بود که کتاب جامع­التواریخ را به دستور غازان خان به رشته تحریر درآورد و در دوران وزارت خود بناهای فراوانی همچون ربع رشیدی ساخت. تاریخ‌نگاران، او را برجسته‌ترین چهره ایران در دوره مغول محسوب می­کنند.

بنای ربع رشیدی، شهرکی علمی و آموزشی در تبریز بود که با بسیاری مراکز علمی زمان خود همچون نظامیة بغداد قابل قیاس بود. این بنا مهم‌ترین اقدامی بود که او در زمینه عمران شهرها انجام داد. دارای سی هزار و پانصد دکان، بیست‌وچهار کاروانسرا، تعدادی مدرسه، حمام، باغ و چند کارخانه بود. در ربع رشیدی کتابخانه‌ای دارای کتاب­های قیمتی و ارزشمند وجود داشت که بنا به گفته تاریخ وصاف تنها برای استنتاخ و صحافی نقشه‌ها و تصاویر کتب ارزشمند خود کمتر از شصت هزار دینار خرج کرده بود.

علیشاه

طراح مسجد جامع تبریز و طراح مجموعه شام در تبریز بوده است. شَنْب ‌ِغازان، غازانیه و یا شامِ غازان (تلفظ محلی: شام غازان) نام یکی از محله‌های تاریخی شهر تبریز است. این محله بیشتر به علت تاریخ مستقل و باشکوه آن مشهور است. این محله در زمان ایلخانان در قالب روستایی به نام شنب یا شام ابتدا با نام ارغونیه توسعه‌یافته و سپس با نام غازانیه به یک شهر اقماری برای تبریز تبدیل شد. رونق و شکوه اصلی این محله در همین زمان و با نام غازانیه بود. در قرن هشتم از این شهر به‌عنوان اثری که در ایران مانندش پیدا نمی‌شود یادشده است[36].

شیخ بهایی

 بهاءالدین محمد ­بن عزالدین حسین معروف به شیخ بهایی در سال ۹۵۳ ه.ق در بعلبک متولد شد.  بهاءالدین در کودکی به همراه پدرش به ایران آمد و پس از اتمام تحصیلات، شیخ‌الاسلام اصفهان شد. وی در علوم فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات تبحر داشت، مجموعه تألیفاتی که از او برجای‌مانده در حدود ۸۸ کتاب و رساله است. وی در سال ۱۰۳۱ ه.ق در اصفهان درگذشت و بنا بر وصیت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مرقد مطهر حضرت علی بن موسی‌الرضا(ع) دفن کردند. 

در عرف مردم ایران، شیخ بهایی به مهارت در ریاضی و معماری و مهندسی معروف بوده و هنوز هم به همین صفت معروف است، چنانکه معماری مسجد امام اصفهان و مهندسی حصار نجف را به او نسبت می­دهند و نیز شاخصی برای تعیین اوقات شبانه­روز از روی سایه آفتاب یا به‌اصطلاح فنی، ساعت آفتاب یا صفحه آفتابی و یا ساعت ظلی در مغرب مسجد امام (مسجد شاه سابق) در اصفهان هست که می­گویند وی ساخته است.

 

2-5-1-3-2- شهرسازی دوره صفویه

اگرچه دوباره­سازی شهرها از زمان غازان خان در سطح پاره­ای از شهرهای ایران آغاز گردید، اما این فعالیت­ها به نتیجه چشمگیری نرسید، مگر در دوره صفویه که رشد کامل شهرنشینی و شهرسازی را در دوره شاه‌عباس، در اوج خود می­بینیم. در زمان او شهرهای اصفهان، تبریز، کاشان ازنظر رشد و توسعه در سطح بالایی قرار داشتند. شهر بزرگ تبریز در این زمان بیش از 500 هزار جمعیت، 15 هزار خانه، 15 هزار مغازه، 150 مسجد و 300 کاروانسرا داشته است. اصفهان که در زمان شاه‌عباس صفوی پایتخت بوده، بزرگ‌ترین شهر صنعتی ایران بوده و دارای جمعیتی معادل 600 هزار نفر بوده است.

در این دوره (صفویه) اقدامات شاخص شیخ بهایی، نام او را در تاریخ شهرسازی ایران ماندگار کرده است.

2-5-1-3-2-1- اقدامات شیخ بهایی

تقسیم آب زاینده‌رود

نخستین کار جالب او تقسیم صحیح و مهندسی آب زاینده­رود به محله­ها و باغ­های شهر اصفهان بود. او با محاسبه دقیق و به دست آوردن آمار بارندگی مناطق مختلف اصفهان، حومه و کوهستان­های اطراف و همچنین سرچشمه زاینده­رود، طرح دقیق نهرها و شیب و عرض جویبارها و سهم استفاده آب هر باغ و محله و منزل، به اختلاف چندین ساله مردم این منطقه پایان داد.

این منطقه تا قبل از تقسیم آب همیشه در حال نزاع و جنگ و خونریزی قبیله­ای برای تقسیم آب بود و با این کار شیخ بهایی، این گرفتاری برای همیشه حل شد. شیخ بهایی طرز تقسیم­بندی جریان آب زاینده­رود را با توجه به محاسبات خیلی دقیق به ۳۳ سهم تقسیم نمود که هر سهم معادل ۵ شبانه­روز قسمتی از آب رودخانه است که باید آب موجود در رودخانه به هر محله سرازیر شود که امروزه با نصب دستگاه­های مختلف آب­سنج، در نقاط زاینده­رود به همان نتیجه رسیده­اند که او در بیش از چهار قرن پیش رسیده بود.

ساخت مسجد چهارباغ روی لجنزار

کار مهم دیگر شیخ بهایی، بنای مسجد مشهور چهارباغ است که چون در مسیر یکی از کانال­های آب زاینده­رود قرار داشت و امکان نداشت که روی آن‌همه لجن و آب، ساختمان عظیم و سنگی ساخته شود و ساختمان، با خطر ریزش مواجه می­شد، شیخ بهایی دست به ابتکار جالبی زد. شیخ برای انجام این کار پیشنهاد کرد که ابتدا، مقدار زیادی زغال چوب به ضخامت ۲ متر در سرتاسر پی ساختمان پخش کنند و پس از کوبیدن زغال در کف پی­ها روی آن را با ساروج و شفته پرکرده و پی­های ساختمان را روی ساروج و شفته، قرار دهند.

ازآنجاکه هر چه ملات، بیشتر پا بخورد، چسبندگی گل بهتر شده و خوب عمل می­آید از این لحاظ به دستور شیخ بهایی ابتکاری برای هر چه بیشتر پا زدن گل­ها به‌کاربرده شد که ملات بنای مسجد هرروز زیر پای مردم و کودکان اهل اصفهان بلا وقفه پا بخورد و باهم مخلوط شود.

ابتکار شیخ بهایی این بود که دستور داد هرروز صبح چند سکه طلا را در خاک ملات­ها بریزند و سپس گل درست کنند و به مردم اطلاع دهند که بیایند و سکه­ها را برای خود بیابند. مردم، گروه‌گروه گل ملات­ها را از صبح لگدمال کرده و تا غروب، تعدادی سکه برای خود پیدا می­کردند و با این روش گل ملات­ها کاملاً عمل می­آمد؛ یعنی همین کاری که امروزه هم برای گل خاک رس کاشی­سازی با ماشین­های مکانیکی مخلوط­کن انجام می­گیرد (البته امروزه، این بنا به مدرسه چهارباغ، مشهوراست).

روش ساخت گل مخصوص شیخ بهایی برای بنای ساختمان­های عظیم روی مرداب­ها و لجنزارها، بعدها موردتوجه اروپاییان قرار گرفت و آن­ها هم برای ساختن ساختمان­های خود از این روش جالب استفاده کردند و ساختمان­های عظیم خود را با این روش ساختند و هنوز هم در بعضی از نقاط به همین روش عمل می­کنند.

شکل 5- تصویر هوایی از مدرسه چهارباغ اصفهان

گرمابه شیخ بهایی

ماجرای این حمام و گرم نگه‌داشتن آب آن، با یک شمع، به رازی حل نشدنی در تاریخ تبدیل‌شده بود که با کنکاش­های پی‌درپی بالأخره راز این حمام تاریخی کشف شد.

شیخ بهایی با استفاده از طلا که رسانایی بالا و در انتقال گرما نقش مؤثری دارد، منبع این حمام را ساخت و به دلیل استفاده از طلا و جلوگیری از سرقت آن، راز ساخت آن را پنهان نگه داشت. یکی دیگر از کارهای شیخ بهایی ساختن گرمابه­ای است که به‌احتمال نزدیک به‌یقین از روی ایده شمع خودکار احمد بن موسی بن شاکر خراسانی ساخته‌شده است.

تأمین مایع سوخت، در زمان شیخ بهایی با یک لوله زیرزمینی به عصار خانه جنب حمام وصل شده بود و با تولید روغن­های کرچک، کنجد و روغن­های سوختی دیگر که در محل مذکور روغن­کشی می­شده، تأمین می­گردید.

روی شمع مذکور، لگن مسی بوده که حجم آبی را برابر با ۳ و یا ۴ سطل گنجایش داشته و مرتباً در شبانه­روز گرم بوده و آب آن برای کسانی که از شستشو فراغت یافته و در سربینه حمام قسمت خروجی نزدیک در کار گذاشته و جاسازی کرده بودند. دستگاه مذکور را حدوداً اواخر حکومت زندی­ها از زیرزمین بیرون آوردند و به خارج از ایران منتقل کردند. تقریباً کار این دستگاه شبیه آبگرم کن‌های گازی ِدیواری است که آب را سریع گرم می­کند.

شکل 6- طرح حمام شیخ بهایی

شکل 6- طرح حمام شیخ بهایی

Description: زندگینامه شیخ بهایی

راز گرم شدن حمام شیخ‌بهایی تنها با یک شمع/ توقف تعمیرات حمام

شکل 7- نمایی از حمام شیخ بهایی

احداث شهر نجف‌آباد

در دوره صفوی شهر نجف‌آباد با طرح شیخ بهایی و به پیشنهاد او به‌عنوان یک شهر جدید احداث‌شده است. این شهر نقشه معماری و شهرسازی پیشرفته­ای دارد که نقشه اصلی آن از سوی شیخ بهایی ترسیم‌شده است و در موزه شهر لیسبون، پایتخت پرتغال نگهداری می­شود.

«آندره زیگفرید» در مقاله سازگاری ایرانی، نجف‌آباد را تنها شهر مستثنا از بی‌نظمی حاکم بر شهرسازی ایران و فقدان قانون و هدف پیش‌بینی‌شده در ساخت شهرها دانسته و گفته است: «فقط شهر نجف‌آباد اصفهان را ازاین‌جهت مستثنا دیدم. دفعه اول که آنجا رفتم تصور می‌کردم، شهرداری نجف‌آباد، شهر قدیم را یکسره کوبیده و خیابان‌کشی و کوچه بندی تازه و منظمی کرده است. بسیار متعجب شدم که چه شانسی، مساجد نسبتاً باروح و میدان‌های مشجر مصفای آنجا داشته که تصادفاً بر خیابان‌های احداثی یا موازی آن‌ها قرارگرفته‌اند. هیچ گوشه‌ای از آن‌ها بریده یا پریده نشده، ولی پس از مختصر گردشی در شهر معلوم شد که شهرسازی نجف‌آباد به‌هیچ‌وجه تازه و مربوط به دوران اخیر نیست.»

میدان نقش‌جهان اصفهان

در چهارسوي ميدان نقش‌جهان، در چهار قرن پيش به ترتيب چهار ساختار اساسي احداث شد كه مشتمل بود بر: «كاخ عالی‌قاپو» به‌عنوان «دولت‌خانه مباركه‌» و به زبان ساده جايگاه حكمراني امپراتور، «بازار قيصريه» جايگاه تمركز اقتصاد، «مسجد شيخ لطف‌الله» به‌عنوان جايگاه مذهبي حكومتي (شيعه) و «مسجد جامع عباسي» كه جايگاه تبلور قدرت اجتماعي و مردمي بود. اين ميدان جايگاهي براي اجراي مراسم و آيين‌ها و تشريفات، اعياد ملي و مذهبي، بازي‌ها و ... بود. ميدان نقش‌جهان آن‌قدر مهم است كه آن را به‌عنوان يكي از اضافات عجايب هفتگانه دنيا در نظر مي‌گيرند و آن را دومين ميدان بزرگ تاريخي جهان پس از ميدان «تيان آن‌من» پكن مي‌شناسند. ميدان نقش‌جهان در سال 1021 ه.ق به‌فرمان شاه‌عباس اول و با ابتکار شیخ بهایی در مركز شهر اصفهان احداث شد. علی‌اکبر اصفهاني، ملك‌المعمار دربار شاه‌عباس طراح آن بوده است. این میدان ازجمله عناصر شهری است که تلفیق سیاست، اقتصاد و مذهب را در خود داشته است.

جالب اين است كه از زمان بناي ميدان نقش‌جهان تا به امروز خوشبختانه تغييرات بسيار كوچكي در آن رخ‌داده است. بناي برج ساعت در شمال مسجد شيخ لطف‌الله و نقاره‌خانه درباري سراي قيصريه از بين رفته‌اند و البته چمن و حوض وسط ميدان مربوط به دوره پهلوي هستند.

در اواخر دوره صفویه به دنبال ضعف شدید دستگاه حکومتی، شهرنشینی از رونق افتاد. در دوره قاجار تنها در دوره ناصرالدین‌شاه، شهرنشینی تا حدی رونق گرفت اما زندگی اقتصادی شهرها به‌تدریج به فعالیت­های سرمایه­داران خارجی وابسته شد. آن‌چنان‌که فعالیت­های صنعتی در شهرهای اصفهان، تبریز، کاشان، کرمان، مشهد به‌تدریج روبه‌زوال رفت. در اوایل سده کنونی، شهرهای ایرانی تا حدی تحت تأثیر روندهای شهرنشینی در جهان امروز قرار گرفتند و رفته‌رفته ویژگی‌های قدیمی خود را از دست دادند.

2-5-1-4- مطلب درسی 4: اصول شهرسازی اسلامی

برای آنکه تأثیر اسلام را در ایران بررسی کنیم، لازم است نظام اجتماعی آن روز ایران را که اسلام دگرگون ساخت و نظام دیگری را حاکم کرد نیز بررسی نماییم.

در کتاب کامل ابن اثیر می­خوانیم که: هنگامی‌که لشکر مسلمین و سپاه ایران در قادسیه به هم رسیدند، رستم فرخزاد، زهره ­بن­ عبدالله را که به­عنوان مقدمة الجیش مسلمین پیشاپیش آمده و با جماعت خود اردو زده بود به حضور خود طلبید و منظورش این بود بلکه با نوعی مصالحه کار را تمام کند که به جنگ نکشد. به او گفت: شما مردم عرب همسایگان ما بودید و ما به شما احسان می­کردیم و از شما نگهداری می­نمودیم و چنین و چنان می­کردیم. زهره بن عبدالله گفت: امروز وضع ما با اعرابی که تو می­گویی فرق کرده است. هدف ما با هدف آن‌ها دوتاست، آن­ها به خاطر هدف­های دنیوی به سرزمین­های شما می­آمدند و ما به خاطر هدف­های اخروی. ما همچنان بودیم که تو وصف کردی تا خداوند پیامبر خویش را در میان ما مبعوث فرمود و ما دعوت او را اجابت کردیم. او به ما اطمینان داد که هرکه این دین را نپذیرد خوار و زبون خواهد شد و هر که بپذیرد عزیز و محترم خواهد گشت. رستم گفت: دین خودتان را برای من توضیح بده. گفت: پایه اساسی­اش اقرار به وحدانیت خدا و رسالت محمد است. گفت: نیک است، دیگر چه؟ گفت: دیگر آزاد ساختن بندگان خدا از بندگی بندگان، برای اینکه بنده خدا باشند نه بنده بنده خدا. گفت: نیک است و دیگر چه؟ گفت: دیگر این­که همه مردم از یک پدر و مادر (آدم و حوا) زاده شدند و همه باهم برادر و برابرند. گفت: این هم بسیار نیک است. سپس رستم گفت: حالا اگر این­ها را پذیرفتیم، بعد چه می­کنید؟ حاضرید برگردید؟ گفت: آری به خدا قسم، دیگر جز برای تجارت و یا احتیاجی دیگر نزدیک شهرهای شما هم نخواهیم آمد. رستم گفت: سخنت را تصدیق می­کنم اما متأسفم که باید بگویم از زمان اردشیر، رسم بر این است که به طبقات پست اجازه داده نشود دست‌به‌کاری که مخصوص طبقات عالیه و اشراف است بزنند، زیرا اگر پا از گلیم خویش درازتر کنند مزاحم طبقات اشراف می­شوند. زهره بن عبدالله گفت: بنابراین ما از همه مردم برای مردم بهتریم. ما هرگز نمی­­توانیم با طبقات پایین آن­چنان رفتار کنیم که شما می­کنید. ما معتقدیم امر خدا را در رعایت طبقات پایین اطاعت کنیم و اهمیت ندهیم به این­که آن‌ها امر خدا را درباره ما اطاعت می­کنند یا نمی­کنند.

2-5-1-4-1-  اصل اخوت و برادری

در حقیقت اسلام دین الفت، اخوت و برادری است و اختلاف نژاد، خون، خاک، ملیت و فرهنگ، محملی برای جدایی­ها نیست که تاریخ اسلام نشان‌دهنده این حقیقت است. پیامبر اسلام (ص) به‌فرمان خداوند مردم را به برادری دعوت می­فرمود:

 

﴿وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً[37]

«نعمت خدا را که بر شما ارزانی داشته به یادآورید که باهم دشمن بودید و او میان قلب‌هایتان ایجاد الفت نمود و به لطف خدا باهم برادر گشتید.»

 

در آنجا که مهاجران به انصار پیوسته، آن حضرت، به‌منظور ترغیب به برادری پیام آورد که:

﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ[38]

«مؤمنان با هم برادرند پس بین آن‌ها صلح ایجاد کنید و تقوی خدا پیشه کنید، شاید مورد رحمت قرار گیرید.»

 

قرآن درجایی ديگر مي­گويد كه همه انسان­ها از يك پدر و مادر آفریده‌شده‌اند كه علاوه بر اين­كه به‌تساوی ذاتي همگان دلالت مي­كند، نشان مي­دهد كه انسان­ها باهم برادرند و بايد با روح برادري با يكديگر تعامل نمايند؛ «گرامی­ترین شما در نزد خداوند، پرهیزکارترین شماست»:

﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثي‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ[39]

 

بنابراین جامعه اسلامی بر اساس کلام خدا و سیره حضرت رسول اکرم (ص) و اهل‌بیت (ع) شکل‌گرفته و شایسته است که مردم آن را مطابق قرآن و سیره اهل‌بیت عمل نمایند و با پذیرش واقعیت­­ها، حداکثر توان خود را در جهت ایجاد برادری و برابری که مورد توصیه و سفارش اسلام است به‌کارگیرند.

اسلام در کرامت و حقوق اساسی، میان انسان­ها فرق نمی­گذارد، نه در نژاد و جنس و نه در نَسَب و نه در مال؛ چنانچه پیامبر (ص) فرمودند:

«لافضل لعربیٍ علی اعجمیٍ و لابیضٍ علی اسود الاّ بالتقوی»

«هیچ برتری عرب بر عجم ندارد، نه سفید بر سیاه، مگر به تقوای الهی[40]

در برخی روایات این­گونه به برادری اشاره‌شده است: مؤمن برادر مؤمن است مانند یك جسم واحد كه وقتی عضوی به درد آید در سایر اعضاء نیز این درد احساس می­شود و ارواح آن­ها نیز از روح واحد هستند[41].

 

2-5-1-4-2- اصل برابري انسان‌ها

یکی از اصول اسلام اصل برابري انسان­ها است. به‌موجب این اصل که از کرامت ذاتی هر شخص نشئت می­گیرد هیچ انسانی فراتر و یا فروتر از دیگران آفریده نمی­شود. به همین دلیل هیچ‌کس نمی­تواند بدون دلیل بر دیگري حاکمیت داشته باشد.

برابري حاکم با مردم در معیشت و عمل جلوه­اي از برابري افراد در اسلام است. هیچ امتیازي براي حاکم وجود ندارد همچنان که هیچ مصونیتی در برابر قوانین براي وي نیست. در اسلام حکومت موروثی و بر اساس طبقه، پذیرفته‌نشده و تنها افراد واجد صلاحیت می­توانند به حکومت و دیگر مشاغل مهم برسند.

پیغمبر اکرم (ص)، سلمان ایرانی و بلال حبشی را همان­گونه با آغوش باز پذیرفت که فی­المثل ابوذر غفاری و مقداد بن اسود کندی و عمار یاسر، چون سلمان فارسی توانسته بود گوی سبقت را از دیگران برباید به شرف «سلمان منا اهلالبیت» نائل شد.

پيامبر اسلام (ص) بر برابري انسان‌ها در خطبه معروف حجةالوداع چنين تأكيد مي­فرمايند و به مسئله برتري­جويي بين اعراب آن زمان و نيز تحقير سياه­پوستان اشاره مي­كند و تنها ملاك برتري را تقوا مي­داند؛ ملاكي كه در نزد خداوند است و هيچ­گونه امتيازي را براي صاحبش به همراه ندارد.

تساوي حقوقي زماني بين افراد برقرار مي­شود كه رابطه حق و تكليف رابطه كاملاً مساوی باشد. دراین‌باره امیرالمؤمنین ­(عليه­السلام) مي­فرمايد:

﴿الْحَقُّ لَا یَجْرِی لِأَحَدٍ إِلَّا جَرَی عَلَیْهِ، وَلَا یَجْرِی عَلَیْهِ إِلَّا جَرَی لَهُ[42]

«حق اگر به سود کسی اجرا شود، ناگزیر به زیان او نیز روزی به کار رود و چون به زیان کسی اجرا شود روزی به سود او نیز جریان خواهد داشت.»

يكي ديگر از جلوه­هاي برابري انسان‌ها در اسلام كه در فقه اسلامي انعكاس يافته و مورد تأكيد همه فقهاي مسلمان قرارگرفته است تساوي مسلمان و غيرمسلمان در برابر قاضي است. اين موضوع هم مستند به روايات متفاوت است و هم از سيره استنباط مي­شود، همچنان كه روايات مذكور بر آن دلالت دارد.

2-5-1-4-3- اصل عدالت در ارتباط با سایر انسان­ها

عدالت پایه­اي­ترین اصل اسلام در روابط اجتماعی است. در اسلام بر هیچ ارزشی به‌اندازه عدالت در خصوص ارتباط با مردم تأکید نشده است؛ چه عدالت حاکم نسبت به مردم، چه عدالت مردم نسبت به حاکم و چه عدالت مردم نسبت به یکدیگر.

برخلاف آنچه ممکن است در وهله اول به نظر آید، رعایت عدالت اجتماعی ازنظر اسلام نه‌تنها در خصوص مسلمانان بلکه در مورد اهل کتاب و غیرمسلمانانی که در حال جنگ با اسلام نیستند نیز واجب است.

باید توجه داشت که در طول قرون گذشته، عملکرد ناصواب و تنگ‌نظرانه برخی حاکمان اسلامی ممکن است پذیرش عدالت در خصوص غیرمسلمانان را در نظر مخاطب امروز دشوار جلوه دهد، اما نباید ازنظر دور داشت که ملاك قضاوت درباره اندیشه­ها و آموزه­هاي خالص و راستین اسلام، رهنمودهاي قرآن کریم، سنت عملی پیامبر اسلام در دوره حکومت بر مدینه و سپس حجاز و دوره خلافت امام علی بن ابیطالب است. ازاین‌رو مَحکِ داوري درباره آموزه­هاي اسلام، این دوره کوتاه تاریخی است و نه عملکرد خلفاي بعد از ایشان و نیز حکومت­هاي اسلامی در دوره معاصر.

در قرآن کریم واژگان مختلفی مانند: «عدل»، «قسط» و «میزان» بر عدالت دلالت دارند که معادل­هاي فارسی مختلفی ازجمله عدالت، دادگري و انصاف براي آن‌ها ارائه‌شده است. تمامی این مفاهیم به‌نوعی به ابعاد مختلف عدالت در آموزه­هاي اسلامی اشاره دارند:

پیامبر اسلام فرمودند: «بر پایه عدالت، آسمان­ها و زمین برپا است.[43]»

 امام علی ­(عليه­السلام) فرمودند:

﴿الفضائل اربعه اجناس: احدها الحکمه و قوامها فی الفکره و الثانی العفه و قوامها فی الشهوه و الثالث القوه و قوامها فی الغضب و الرابع العدل و قوامه فی اعتدال قوی النفس

«فضایل چهار نوع است: یکی از آن‌ها حکمت است که ریشه آن در تفکر است، دومی عفت است که اساس آن شهوت است، سومی قوت است و اساس آن در غضب است و چهارمی عدالت است و ریشه آن در اعتدال قوای نفسانیه است[44]

درواقع مفهوم عدالت این است که استحقاق­هاي طبیعی و واقعی افراد در نظر گرفته شود و به هرکس مطابق استعداد و لیاقتش، مسؤولیت و امکانات داده شود.

2-5-1-5- مطلب درسی 5: سبک­های شهرسازی بعد از اسلام (سبک خراسانی)

سازمان شهر، در دولت سامانی به‌کلی با آنچه از قبل وجود داشت تفاوت یافت. شهر به دلیل وجود امنیت نسبی به‌مراتب وسیع­تر از نمونه كهن خویش شد و دیوارهای شارستان (ناشی از نظام كاستی) فروریخت و الگویی جدید در شهرسازی پدید آمد. دو راسته اصلی در جهات اربعه و در میدانی مركزی با یكدیگر تلاقی می‌كردند كه در اطراف آن علاوه بر دیوان­ها، مسجد جامع شهر نیز قرار می‌گرفت و دهانه راسته اصلی بازار به آن باز می­شد. بازار در حركت خویش به‌سوی دروازه‌های شهر، محلات متفاوت را به وجود می‌آورد كه این مورد تا قرن چهاردهم هـ. ق. نیز محفوظ ماند. كشاورزی، تجارت و صنعت و سه جامعه ایلی، روستایی و شهری درهم‌آمیخته می‌شد و شهر، هم شهر اصلی را در برمی‌گرفت و هم روستاهای نزدیك را شامل می‌شد.

یكی از نكات قابل توجه در شهرسازی سبك خراسانی، انسجام اندام­واره‌ای فضاهای كالبدی است كه به‌تبع نظم آب‌رسانی، نظام دسترسی‌ها، مراكز محلات، میدان‌ها و میدانچه‌ها می­باشد. ایران پس از یازده قرن از تجربه در ساخت شهرها در پهنه امپراتوري عظیم خود با سپاه اسلامی مواجه شد که در خود مفاهیم والایی از مدنیت و انسانیت را به همراه داشت. دین اسلام داراي آن­چنان تأثیراتی در مبانی شهرسازي ایرانی بود که باعث افزودن واژ اسلامی به مکتب شهرسازي ایرانی شد و از آن به بعد شهرسازي ایرانی با عنوان شهرسازي ایرانی ـ اسلامی شناخته شد. شهرسازي به­عنوان یک علم و هنر پویا در ایران اسلامی همواره تغییراتی به همراه داشته که این تغییرات ناشی از ترکیب جامعی از عناصر با تأثیرات متفاوت بوده است. ارتقاي علمی، صنعتی، تجاري، امنیتی و زیرساختی تا اراده و نظر حاکمان، هرکدام می­تواند به‌عنوان عنصري تأثیرگذار شناخته شود. بر این اساس باید گفت چون در طول تاریخ ایران اسلامی شرایط جامعه متفاوت بوده، به‌تبع آن شهرسازي نیز در دوره­هاي مختلف روندي ثابت نداشته است که دوره­های مذکور هرکدام با عنوان سبک شناخته می‌شوند.

توسعه اسلام به­طور عمده و رسمی، دو گونه شهر را مدنظر قرارداد:

اول: شهرهای قدیمی که دروازه­های خود را چه با زور یا به رضا بر روی دولت اسلامی گشودند. این شهرها بی‌آنکه متحمل دگرگونی­های عمده کالبدی - فضایی گردند با ایجاد عناصر جدید یا جایگزینی آن‌ها در عناصر کهن چون مسجد جامع یا جابجایی جامعه شهری، حال و هوای جهان­بینی جدید را در خود دمیدند. این شهرها در پهنه ایران دیوارهای شارستان را درنوردیدند و با گسترش خود در رَبَض، از سیاست گسترش خود به خودی و خودرو تبعیت کردند. بازسازی ربض و اهمیت بخشیدن به آن، به­عنوان آن بخش از شهر که مردمان خارج از طبقات ممتاز اجتماعی می­زیستند، مهم­ترین سیاستی است که دولت اسلامی در دوران متقدم از آن تبعیت می­کرد که اهمیت یافتن و گسترش سریع ربض، آبادان شدن آن و ضعیف شدن یا مهجور گردیدن شارستان از آن جمله است.

دوم: شهرهای نوبنیادی هستند که عمدتاً پایگاه­های نظامی بودند که گاه برای از رونق انداختن شهرهای قدیمی ساخته شدند. درواقع با استقرار بنای حکومتی به نمایندگی از سوی دولت اسلامی در فراسوی باروی شارستان و ربض، ارتباط حکومت جدید را با مردمانی که پیش‌ازاین از سوی شارستان ستم می­دیدند، بیش‌ازپیش مستحکم کرده و سبب شکل­گیری اقشار جدیدی از مردمان در تقابل با اقشار کهن گردیدند.

در دوران متقدم اسلامی، علاوه بر دو گونه ذکرشده، گونه دیگری از شهرها برپا گردید که نشانه قدرت دولت اسلامی بود که از آن جمله شهرهایی است که بر مزار امامان بنا شدند.

در قرن اول تا چهارم هجری كه با حكومت سامانیان در خراسان مقارن بود، نهضت­های مختلف علمی، ادبی، آموزشی، مذهبی، تصوف و غیره به دلایلی چون از میان رفتن نظام كاستی، آمیخته شدن تمدن­های مختلف، اجازه برخورد آزاد آراء و اندیشه‌ها از سوی حكومت و تولید قابل‌توجه كاغذ در چین، رشد می­یافت و سبك خراسانی در زمینه‌های مختلف ازجمله شهرسازی ظهور پیدا كرد.

2-5-1-6- مطلب درسی 6: عناصر شهرسازی اسلامی

بی­تردید شهرهای دوره اسلامی از جهات گوناگون تحت تأثیر تمدن­های پیشین به­ویژه تمدن ساسانی و رومی قرار داشته است، زیرا از طرفی با تسلط مسلمانان بر کشورهای اطراف، شماری از شهرهای قدیمی رومی و ایرانی در قلمرو دولت اسلامی قرار گرفت.

دین مبین اسلام در باب مسائلی همچون پاکیزگی، سفر، تجارت حلال و معابر احکام بسیاری دارد. ازاین‌رو وجود عناصری مانند حمام، کاروانسرا، بازار و خیابان­ها ضروری می­نماید. احادیث زیر به اهمیت عناصر مذکور در دین مبین اسلام اشاره دارد. در بحث پاکیزگی از رسول خدا (ص) نقل‌شده است که می­فرماید:

«حق خدا بر هر مسلمانی این است که در هر هفته یک‌بار سر و بدنش را شست‌وشو دهد»[45]؛ یا «استحمام یکی از سه وسیله مهم درمان است».

پیرامون اهمیت سفر، امیر مؤمنان علی ­(عليه­السلام) می­فرمایند:

«مسافرت کنید که در آن پنج فایده است: اندوه­زدایی، درآمدزایی، دانش­افزایی، ادب­آموزی و همراهی با شرافتمند»[46] و همچنین در باب تأکید بر وجود توقفگاه­ها از پیامبر اکرم (ص) نقل‌شده است که: «هرگاه به مسافرت می­روید در منزلگاه­ها توقفی کوتاه داشته باشید»[47].

در تأکید بر تجارت در روایتی از امام صادق (ع) آمده است که: «تجارت مایه افزایش خِرد است»[48]. همچنین در احادیث متعددی پیامبر اکرم (ص) احکامی در رابطه با فضای خریدوفروش مبنی بر اینکه بازار برای تمام اعضای جامعه بوده و بایستی به­گونه­ای یکسان در دسترس همگان باشد ارائه نمودند[49]. در خصوص عرض معابر، رسول خدا (ص) می­فرمایند:

«هرگاه در مورد عرض معبر دچار اختلاف شُدید آن را هفت ذرع (32/3 تا 5/3 متر) در نظر بگیرید»[50].

برخی از نکات مهم در مورد عناصر اصلی شهرهای اسلامی در ادامه مورد بررسی قرارگرفته است:

2-5-1-6-1- مسجد

دولت اسلامی در مسجد متولد می­شود و وجود آن به یکی از مشخصه­های شهر دوره اسلامی تبدیل می­شود. نخستین مکانی که به هنگام فتح یک شهر ساخته می­شود و یا معبد، آتشگاه و یا کلیسایی بدان منظور تغییر شکل می­یابد، مسجد جامع است. با برپا شدن مسجد جامع، کانون زیستی، پیرامون آن شهر تلقی می­گردد و اگر از قبل شهر بوده نقش آن تقویت می‌گردد.

مسجد علاوه بر نقش مذهبی خود، نقوش سیاسی و اجتماعی بسیار قوی را نیز داراست. خداوند والا مرتبه می­فرماید:

﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُديً لِلْعالَمينَ

«محققاً اولین خانه­ای که برای مردم بنانهاده شد، آن خانه­ای است که در مکه قرار دارد، خانه­ای پُربرکت که مایه هدایت تمام عالمیان است[51]

همچنین پیامبر اکرم نخستین کاری که ضمن ورود به مدینه انجام دادند، ساختن مسجد بود.

مساجد جامع ازجمله مهم­ترین واحدهای معماری شهرهای اسلامی به شمار می­رود و از اساسی­ترین محورهای برنامه­ریزی شهری است که وظایفی که به لحاظ دینی، آموزشی و سیاسی از آن برخوردار است ایجاب می­کند که در مرکز شهر واقع شود تا نزدیک به تمام نقاط شهر باشد[52].

مدینة­الرسول نخستین الگوی این طراحی بود زیرا مسجدالنبی اولین بنایی بود که در وسط شهر طراحی شد و سپس محله­های مهاجران ـ که غالباً قطاع­ها و فضاهای باز محله­های انصار بودند که به مهاجرین هدیه می­شد و یا این­که زمین­هایی خشک و بدون صاحب بودند و رسول خدا آن­ها را میان مهاجرین تقسیم می­کرد ـ طراحی شد[53].

تطور نمود کالبدی مسجد را در چهار دوره می‌توان بررسی کرد:

دوره اول:‌ مدت کوتاهی از صدر اسلام را شامل می­شود که مسجد، ساده و بی‌پیرایه بود و الگوی آن مسجدالنبی است. در این دوره مسجد در پررفت‌وآمدترین نقطه شکل می­گرفت و با مصالحی مانند مصالح ساختمان­های پیرامون ساخته می­شد.

 

 

 

 

 

 

 

شکل 8-  نمونه‌ای از مساجد اولیه اسلامی

دوره دوم: عمدتاً حکومت بنی‌امیه را شامل می‌شود، در عین آنکه مسجد در رابطه کامل با قدرت اسلامی قرار داشت ولی در کنار خود دارالاماره را به­عنوان مقر حکومت دارا بود و مسجد جامع در ارتباط مستقیم با شارع عام و بازار استقرار می­یافت. در این دوره شهر جایی بود که دارای مسجد جامع باشد.

دوره سوم: خلافت عباسیان و تشکیل امپراتوری اسلامی را شامل می‌شود. در این دوره مسجد به­طور کامل از دارالاماره جدا شد و مفاهیم فضایی کهن دژ، شارستان و ربض از نو زاده شدند. جامع به‌عنوان مکان اصلی اجتماعات مردمی، به‌کلی خود را از حکومت جدا کرد و از شکل ساده و بی‌پیرایه دوره اول و تا حدودی دوره دوم، خارج شد، بااین‌حال هنوز شهر به‌جایی گفته می‌شد که دارای مسجد جامع باشد.

دوره چهارم: به ظهور حکومت­های قدرتمند محلی در دل امپراتوری اسلامی بازمی‌گردد. در این دوره، در شکل و توزیع مساجد، تغییرات بنیادین آشکار گردید. مسجد به مکانی به‌منظور خودنمایی حکومت­ها و با ظاهری پرشکوه و معماری­های یادمانی تبدیل شد. در این دوره، مدارس زیادی در جوار مساجد احداث گردید و هر سکونتگاهی با داشتن مسجد جامع لزوماً شهر به شمار نمی‌آمد.

2-5-1-6-2-  بازار

واژه بازار در زبان پهلوی به‌صورت واچار و در فارسی میانه دَری، به معنی جایگاه دادوستد است. بیشتر زبان­های اروپایی مانند فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، ایتالیایی و روسی، این واژه را از زبان پرتغالی گرفتند و خود پرتغالی­ها از ایرانیان[54]. امروزه این واژه در بیشتر سرزمین­های آسیایی و اروپایی به کار می­رود[55].

عرب­زبانان به بازار، سوق می­گویند که به معنی خیابان است و از زبان بابِلی قدیم به یادگار مانده است. در روایات و فقه نیز از همین تعبیر برای بازار استفاده‌شده است[56].

مجموعه بازار یا سوق، از بزرگ­ترین دستاوردهای تمدن دوره اسلامی است که نه نظیرش در مشرق زمین باستان بوده، نه در یونان و روم قدیم، نه اروپای قرون‌وسطی. از ویژگی­های اصلی شهر در دوره اسلامی، ساختار بازرگانی آن است که در فضایی فشرده، به‌صورت مجموعه­ای یکدست و به‌هم‌پیوسته، میان شهر جای دارد.

در آیه 20 سوره فرقان آمده «و پیش از تو پیامبران را نفرستادیم جز آن‌که آنان نیز غذا می­خوردند و در بازارها راه می‌رفتند ...[57]» و در آیه 7 سوره فرقان می­فرماید: «این چه پیامبری است که غذا می­خورد و در بازارها راه می­رود؟[58]»

چون بازار نمود روشنی از مظاهر دنیاست، می­تواند بسیار فریبا باشد و انسان را از یاد خداوند بازدارد، او را از ارزش­های انسانی تهی ساخته و به دنیاگرایی محض در همه عرصه­های زندگی سوق دهد. درعین‌حال جامعه بدون تجارت و خریدوفروش، نمی­تواند به حیات اجتماعی خود ادامه دهد. چنانچه امیرالمؤمنین علی ­(عليه­السلام) آن را جای حاضر شدن شیطان و نمایشگاه فتنه و طغیان برشمرده است[59]. برخی از پژوهشگران نیز معتقدند که شهرهای اسلامی در اصل برای تحقق اهداف تجاری، در تقاطع راه­های عبور کاروان­های تجاری تأسیس‌شده‌اند. تغییر مهم در سازمان کالبدی بازار و تنظیم فضایی آن را وجود مسجد جامع ایجاد می­کند. بازار به دور مدرسه و مسجد می­چرخد و آن را در برمی­گیرد. به ترتیب بازار شمع فروشان و عطاران، مهر و تسبیح­فروشان در محدوده بلافصل مسجد و پس‌ازآن کتاب­فروشان، صرافان و چرم سازان و صحافان که برگرد مدرسه قرار می­گیرند و مدرسه معمولاً درهای خویش را در راسته­های اصلی این بازار می­گشاید. پس‌ازآن بازار پارچه­فروشان یا قیصریه است که در و دروازه­های آن از استحکام بیشتری برخوردار است. پس‌ازآن بازار نجاران، مسگران و قفل­سازان، حلبی­سازان و آهنگران قرار دارد و در امتداد آن بازارهای نعل­بندان، زین سازان و پالان‌دوزان در کناره و در داخل باروی شهر قرار می­گیرد. در ورای باروی شهر، بازارهای روزانه و فصلی روستاییان، دوره­گردان و پیله­وران و ...گسترده می­گردند. صنایع وابسته به بازار که دارای آلودگی­های بسیار هستند همچون دباغ‌خانه، رنگرزی­ها، سفال­سازی­ها، آجرپزی­ها، سلاخ خانه‌ها و ... در فاصله­ای منطقی از بارو قرار می­گیرند.

در فاصله­ای زیاد از مفهوم شهر بازار، شهر دوره اسلامی در تحول خویش به دور بازارها تنیده می­شود و در گسترش خود بازارهای جدید را ایجاد می­کند. به همین اعتبار است که می­توان از بازار به­عنوان ستون فقرات شهر دوره اسلامی نام برد[60].

2-5-1-6-3- محله

علی‌رغم این­که در بدو تشکیل دولت اسلامی ایجاد قشربندی اجتماعی بر مبنای قوم، قبیله و نژاد نفی می‌گردید، اما در زمان تشکیل امپراتوری اسلامی، این محله بندی‌ها گسترش می‌یافت که مبنای آن برخلاف دوران ساسانی نه بر اساس نظام کاستی و طبقاتی، بلکه بر اساس تفاوت­های قومی و قبیله­ای بود. در این دوره محلات در تضاد و تقابل با یکدیگر بودند و ارتباط محله با سازمان اجتماعی عشیره‌ای خود (جامعه شهری، روستایی و ایلاتی) بسیار بیشتر از رابطه آن با محلات مجاورش بود. هر یک از محلات، مسجد، بازارچه، مدرسه، آب‌انبار، قنات و حمام خاص خود را داشت.

2-5-1-6-4- حمام

اولین ضرورت و شرط لازم برای گزاردن نماز یعنی طهارت، موجب شکل­گیری سرویس­های بهداشتی، استخرها، چشمه­ها و حمام­های عمومی شد که سقف­های گنبدی شکل آن­ها برای بیان وجود یک شهر اسلامی کافی است. پاکیزگی، یکی از ضروریات قبل از نماز است، ازاین‌رو به نظر برخی از نویسندگان عرب، حمام یکی از عناصر اصلی مراکز عمومی شهر بوده است. علاوه بر این برخی از نویسندگان عرب، حمام عمومی را به­عنوان یک ویژگی ضروری دیگر برای احراز موقعیت شهر می­شناسند. در اینجا نیز به‌نوعی همان ضرورت وجود کلیسا و بازار برای احراز موقعیت شهری در اروپای مسیحی دیده می­شود؛ ضرورت وجود قاضی یا حاکم و همچنین وجود حمام، خاص اسلام است. برخی معتقدند حمام اسلامی برخلاف آنچه برخی پنداشته­اند، نه در شکل معماری و نه از جهت وظیفه­ای که ادا می­کرد هیچ شباهتی به حمام‌های رومی قدیمی نداشت. آنچه از مشخصه­های حمام­های رومی محسوب می­شود، وسعت جوانب و صحن استحمام بوده که در وسط آن حوضچه استحمام قرار داشته و آب راکدی درون آن بوده است. وجود رختکن­ها در اطراف با سکوهای پهن برای استراحت و سایر وظایف، حوضچه­های آب در وسط با فواره و همچنین امور زیبایی شناسانه در معماری حمام­های اسلامی، اصولاً مغایر است با آنچه در حمام­های نوع رومی قدیم بوده است.

 


[1]. اساطیر و فرهنگ ایران در نوشته‌های پهلوی، ص ۵۳۹.

[2]. آگاهی ما از اسطوره آفرینش در آیین زروان، مشخصاً وام‌دار نویسنده‌ای ارمنی به نام ازنیکِ کلبی
(Eznik of Kolb) در سده پنجم میلادی‌ است که در یکی از کتاب‌های خود، به جهت نقد مذهب زروانی، چکیده‌ای از اسطوره موردنظر را نقل کرده است. شماری دیگر از نویسندگان ارمنی نیز اشاراتی بدین موضوع و حواشی و جزییات آن نموده‌اند.

[3]. در اسطوره‌های پیشینه ملل جهان باور بر آن است که عمل قربانی کردن منجر به پیدایش و پویایی هستی می‌شود. گویی که نیرویی در قربانی نهفته است که با رها شدن آن، تحوّلی در جهت آفرینش گری ایجاد می‌شود.

[4]. به نظر می‌رسد که زروان خدایی دوجنسی بوده چراکه وجود مطلق وی بایسته می‌کرده است که صفت نرینگی و مادینگی را توأمان شامل باشد.

[5]. زروانیان طول تاریخ جهان را 12 هزار سال می‌دانستند که 9 هزار سال آن به کام و فرمان اهریمن بوده و 3 هزار سال بعد آن، به کام و فرمان اورمزد تا آن­که تاریخ [زمانِ کران‌مند] به پایان رسد و فرمانروایی مطلق اورمزد به ابدیت بپیوندد.

[6]. مزدا پرستی در ايران قديم، صص 144-6 و طلوع و غروب زردشتي‌گري، صص 349-50.

[7]. دو قرن سکوت، صص ۳۳۶ و ۳۳۷.

[8]. فرهنگ اساطیر و داستان واره ها در ادبیات فارسی، ص ۲۲۵.

[9] کسانی که بخواهند از این نظر جامعه ایرانی آن روز را مطالعه کنند می¬توانند رجوع کنند به کتاب‌های: تاریخ ادبیات ادوارد براون، جلد اول، ترجمه آقای علی پاشا صالح و کتاب تمدن ایرانی، تألیف جمعی از خاورشناسان، ترجمه دکتر بهنام و تاریخ اجتماعی ایران، تألیف سعید نفیسی، جلد دوم و مخصوصاً ایران در زمان ساسانیان، تألیف کریستن سن محقق دانمارکی، ترجمه رشید یاسمی.

2. مروج الذهب، ج1، ص187.

[11]. تحفة الترک فیما یجب أن یعمل فی الملک، ص 54.

[12].  از شار تا شهر، صص 1 تا 36.

[13]. ويژگيهاي تاريخي شهرنشيني در ايران- دوره اسلامي، ص 15.

[14]. درآمدی به اقتصاد شهری، ص 11.

[15]. شرح جریان‌های فکری معماری و شهرسازی در ایران معاصر، ص 67.

[16]. تحلیلی از ویژگی­های برنامه­ریزی شهری در ایران، ص 87.

[17].  از شار تا شهر، ص 6.

[18]. معماری، شهرسازی و شهرنشینی ایران در گذر زمان، ص 44.

[19]. اندیشه شهرسازی در نخستین شهر اسطوره‌ای ایران، ص 45.

[20]. مقدمه‌ای بر تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران، ص 60.

2. چون سرعت رشد شهرنشینی نسبت به توسعه شهرسازی بیشتر از آن بود که تنها شهرهای جدید قادر به جوابگویی آن باشند، ازاین‌رو علاوه بر شهرهای نوبنیاد، شهرهای پیشین ایرانیان و برخی از روستاها که اعتبار شهری می‌یافتند نیز مورد سکونت توأم ایرانیان و یونانیان قرار می‌گیرند (معماری، شهرسازی و شهرنشینی ایران در گذر زمان، ص 78).

[22]. از شار تا شهر، ص 20.

[23]. همان، ص 17.

[24]. ايران از آغاز تا اسلام، ص 324.

[25]. پارتيان، ص 104.

[26]. بیشابور در سال 260 میلادی ساخته می‌شود، این شهر از اولین شهرهایی است که در دولت ساسانی ساخته می­شود. این شهر اولین شهر دارای تاریخ مکتوب است که بر روی یکی از دو ستون باقیمانده آن نوشته‌شده است. شهر شطرنجی کامل است و یادآور «پاسارگاد» در دوره هخامنشی است (از شار تا شهر، ص 32).

[27]. ايران از آغاز تا اسلام، ص 386.

[28]. ويژگيهاي تاريخي شهرنشيني در ايران- دوره اسلامي، ص 20.

[29]. ايران از آغاز تا اسلام، ص 387.

[30]. اشكانيان، ص 319.

[31]. معماری، شهرسازی و شهرنشینی ایران در گذر زمان، ص 155.

[32]. تحصیل دانش نیز از مختصات طبقات ممتاز بوده است. به­گونه­ای که نقل‌شده است در جریان جنگ­های قیصر روم و انوشیروان، قیصر به‌طرف شامات که در آن‌وقت در تصرف انوشیروان بود لشکر کشید و سپاه ایران به مقابله پرداخت. در اثر طول کشیدن مدت، خزانه ایران خالی شد. انوشیروان با بزرگمهر مشورت کرد. قرار بر این شد که از بازرگانان وام بخواهند. گروهی از بازرگانان دعوت شدند. در آن میان فردی بود که از نظر طبقاتی چون کفش گر بود، از طبقات پست به شمار می­آمد. گفت: من حاضرم تمام وام را یکجا بدهم، به‌شرط این­که اجازه داده شود یگانه کودکم که خیلی مایل است درس بیاموزد به معلم سپرده شود ولی مورد موافقت قرار نگرفت. این مطلب را فردوسی نیز در اشعارش آورده است:

بدو کفش گر گفت کاین من دهم_ سپاسی ز گنجور بر سر نهم

بدو کفش گر گفت کای خوب‌چهرـ نرنجی بگویی به بوذرجمهر

که اندر زمانه مرا کودکی است ـ که بازار او بر دلم خوار نیست

بگویی مگر شهریار جهان ـ مرا شاد گرداند اندر نهان

که او را سپارم به فرهنگیان ـ که دارد سرمایه و هنگ آن ...

[33]. وجود حصار براي شهرها، مكان­يابي شهرهاي باستاني بر روي صُفّه‌ها، نقشه شطرنجي و همچنين مدوّر شهرها، عمدتاً ناشي از تأثير اعتقادات و اسطوره‌ها بوده است. حصار شهر، اگرچه عاملي طبيعي براي جلوگيري از تاخت‌وتاز مهاجمان محسوب مي‌شده است، اما كاركرد معنوي بسي ژرف‌تر آن جدا كردن شهر از محدوده قواي اهريمني و حفظ آن از اراده اين نيروها بود. استقرار غالب شهرهاي ايران باستان در دامنه يا حصار كوه­ها به­جز تدبير مسائل دفاعي، ناشي از اين تفكّر بود كه صُفه‌ها، شهر را به آسمان (ملكوت) نزديك­تر مي­سازند. در اين تفكّر همچنان كه صحراي بی‌آب‌وعلف و بيابان­ها، مكان وسوسه نيروهاي شرور بود، كوه­ها نيز مكان­هايي قدسي و محل تجلّي الهام­هاي غيبي بر پيامبران و اولياء تصور مي­شد.

[34]. شبکه شطرنجي شهر، تصويري از نظم مينويی بود. معبد، تمثال فشرده‌اي از كل كيهان، گنبد آن نمودار فلك، ستون­ها يادآور درختان مقدس و نماد بركت بودند. به همين دليل اين معابد بر فراز كوهي مشرف بر شهر، يا همچون مساجد جامع در دوران اسلامي، در مركز شهر، در محل تقاطع راه­هاي درون شهر، قرار داشت كه آن نيز قرارگيري كعبه در مركز كيهان را به ياد مي­آورد. وجود چهار دروازه در بسياري از شهرها، نمودي از جهات اصلي كيهان است. اين جهات چهارگانه بر معماري خانه‌ها و آتشكده‌ها نيز اثر گذاشت. كيهان مزدايي، شكلي مدوّر و منظّم دارد. كل كيهان مانند تخم‌مرغی تصور مي­شود كه آسمان و زمين را فراگرفته است. شهرها با نقشه از پيش انديشيده مدور، برگرفته از شكل كيهان بوده­اند.

[35] . اندیشه شهرسازی در نخستین شهراسطوره‌ای ایران، ص 47.

1. جامع التواريخ ، ج 3،  ص۴۱۴.

 

1. سوره آل‌عمران، آیه 103.

[38]. سوره حجرات، آیه 10.

[39]. سوره حجرات، آیه 13.

[40]. معدن الجواهر، ص 340.

[41]. میزان الحكمه، ج 1، ص 42 و 44.

1. نهج البلاغه، خطبه 216.

[43]. «بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَرْضُ»، عوالى اللآلى ، ج ۴، ص ۱۰۳.

[44]. بحارالانوار، ج 75، ص 81، حدیث 68.

[45]. «حَقّ للَّهِ عَلى كُلّ مُسلمٍ أن يَغتَسِلَ فِي كُلّ سَبعَةِ أيام يَوماً يغسل فيه رَأسَه و جَسَدَه‏». (نهج الفصاحه، ص448).

2. مستدرک الوسائل، ج 8، ص 115.

1. الجامع‌الصغیر، ج 1، ص129.

2. وسائل الشيعة، ج 1، ص 4.

3. معماری و شهرسازی سنتی در کشورهای اسلامی، ص 128.

4. شهرهای عربی اسلامی : اصول شهرسازی و ساختمانی، ص374.

[51]. سوره آل‌عمران، آیه 96.

[52]. معماری مدرن تفکر مدرن، ص 39.

[53]. مدینۀ اسلامی، ص 219.

[54]. فرهنگ معین، ص 218.

[55]. نقش بازار در ساختار فضايي شهرهاي اسلامي، ص 66.

[56]. ويژگي­هاي بازار اسلامي در نظريه و عمل، ص 34.

[57]. «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلينَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَيَأْکُلُونَ الطَّعامَ وَ يَمْشُونَ فِي الْأَسْواقِ».

[58]. «وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْکُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشي‏ فِي الْأَسْواقِ».

[59]. نهج‌البلاغه، نامه 69.

[60]. شرح جریان‌های فکری معماری و شهرسازی در ایران معاصر، ص 48.

فصل بعد
نقدها و نظرات