2-6- عنوان درس: درک و بیان محیط شهری
1401/07/19 08:27فصل قبل
گفتمان کلی درس
هدف از آموزش این درس، درک و بیان محیط شهری، آشنایی دانشجویان رشته شهرسازی با مقوله مهم و اساسی خواندن و ادراک محیط شهری و همچنین بیان و انتقال معانی از طریق محیط انسانساخت است. در این درس، چگونگی تأثیر متقابل عوامل محیطی بر انسان و انسان بر محیط، از طریق آشنایی با شاخه جدیدی از معرفت انسانی با عنوان روانشناسی محیط صورت میپذیرد. در این خصوص، بررسی مفاهیم، نشانهشناسی، معناشناسی و حس مکان در چارچوب روانشناسی محیطی و استفاده از روشهای بیان تصویری در شناسایی معانی محیط شهری ضرورت مییابد. پیوند و گفتمانهای متعددی را در قالب درس درک و بیان محیط شهری میتوان مطرح نمود؛ اما در این بخش به مهمترین موارد که ربط مستقیم با مباحث اسلامی دارد، اشاره میگردد و ترتیب منطقی در طرح مباحث مبنایی و روبنایی مدنظر قرارگرفته است. بهطوریکه مباحث با معرفی روانشناسی محیط و تعریف انسان و نیازهای او بهعنوان مبنایی برای فهم فرآیند ادراک و چیستیِ معنی آغازشده و در پایان کاربست آنها در مبحث نمادها و نشانهها بررسی میشود.
با توجه به سرفصلهای مصوب این درس، گفتمانهایی هدفدار برای تقریب مطالب به رویکرد الهی و فطری در نظر گرفتهشدهاند که در زیر به برخی از آنها بهاجمال اشاره میگردد:
2-6-1- سرفصل 1: شهر بهعنوان محیط زندگی
2-6-1-1- مطلب درسی 1: رابطه انسان و محیط
انسان و محیط در رابطه دوسویه قرار دارند. محیط، بسترساز ادراک و رفتار انسان است و بروز برخی ادراکات و رفتارها را تسهیل و بروز برخی دیگر را مانع میشود. از این واقعیت، به ارتباط ظرف و مظروف یا قالب و محتوا در شهرسازی یاد میشود؛ بدینصورت که ظرفِ شهر به مظروف خود یعنی انسان شکل میدهد و از آن شکل میپذیرد. طبق مطالب فصل یک، تعریف انسان برگرفته از نظرات آیتالله جوادی آملی «زندهی خداجو (حی متأله)» است و مطابق آیه 56 سوره ذاریات، هدف از خلقت انسان عبادت است. از طرفی توصیههای بسیاری به ذکر خدا صورت پذیرفته است:
﴿فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً﴾[1]، ﴿وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثيراً﴾[2]،
فلذا اگر محیطی جنبههای عبادی انسان، یعنی بروز ادراک و رفتارهای مؤمنانه را تسهیل کند، آن محیط، اسلامی بهحساب میآید. تلاش شهرسازی اسلامی، انتظام محیط، جهت تسهیل بروز ادراک و رفتارهای مؤمنانه است.
شهر باید از غفلت جلوگیری کند؛ ریشه اشتباهات و تنزلات روحى و معنوى انسان از غفلت است. اگر آدمى به آنچه مىبایست توجه مىکرد و ازآنچه مىبایست قطع توجه کند، مىبُرید، سقوط نمىکرد. قرآن کریم خاسرین و کسانى که حیات خود را به باد دادهاند و به هلاکت ابدى مبتلا شدهاند با تعبیر ﴿اُولئکَ هُمُ الغافلُونَ﴾[3] توصیف مىکند. آری منشأ خُسران، غفلت است.
2-6-1-2- مطلب درسی 2: نیازهای انسان
بررسی «نیازهای انسان»، راه اساسی فهم «درک او» از شهر است و معمولاً برای طرح این موضوع در مباحث درس درک و بیان از مدل نیازهای مازلو شروع میشود. ازآنجاکه مبنای این مدل، تعریف انسان از نگاه غیر اسلامی (حیوان ناطق) است، پس آنچه بهعنوان شبکه اهداف انسان طبق نظر مازلو ترسیم میشود، با مجموعه نیازهای برشمرده شده توسط اسلام همخوانی چندانی ندارد. در پرداختن به موضوعِ نیازهای انسان این سؤال به ذهن متبادر میشود که تعریف نیاز چیست[4]؟ تعریف نیاز بسته به هدفی که انسان دنبال میکند متفاوت است[5]. نیاز، وسیلهای برای رسیدن به لقاءالله است، لذا عمدهترین نیاز انسان بندگی و عبادت خداوند است؛ یعنی اگر نیاز به بندگی و عبادت خداوند در انسان پاسخ داده شود انسان به هدف نهایی خود میرسد. برای شناخت دقیق این نیاز و جوانب آنکه ناظر بر فطرت انسان است، دین، پاسخگوی جامعی است. ادیان الهی برای پاسخگویی به نیازهای آدمی نازل گشتهاند. نیازهایی که در صُور مختلف تجلی مییابند، گاهی مربوط به روح و روان آدمیاند و گاهی مربوط به جسم آدمی و در این نکته هم شکی نیست که انسان بعضی از نیازهای خویش را درمییابد اما بهوضوح از درک همهجانبه نیازهای حقیقی خویش عاجز است، خصوصاً نیازهای جزئی و پیچیده در مورد جسم و روان شخص و حیات اجتماعی. نکته اساسی در این بحث، تمییز بین نیازهای واقعی و نیازهای تخیلی و وهمی است. دین برای برطرف کردن نیازهای حقیقی انسان نازل گشته نه نیازهایی که انسان تخیل میکند و بر اثر هوا و هوس، خود را محتاج آن میبیند. به نظر میرسد در میان انتخاب دین و شناخت نیازها، اصالت با انتخاب دین است نه شناخت نیازها؛ یعنی اینطور نیست که اول نیازهایمان را بشناسیم و بعد دینی متناسب با آن اختیار کنیم بلکه اول دینی را بر طبق ادلهای قانعکننده میپذیریم و بعد نیازهای خود را به نحو تفصیلی از دین بازمیجوییم. ایمان به خدا و پیامبر (ص) و کتاب آسمانی و ائمه اطهار (عليهالسلام) مقدم است بر تشخیص نیازهای انسانی و بلکه اصلاً هدف اصلی دین، بیان نیازهای حقیقی انسان است. انسان خودبهخود نسبت به نیازهای حقیقی خویش، شناخت و اطلاع یقینی ندارد، مگر به بعضی نیازهای خیلی کلی.
اسلام سعی دارد انسان را بهگونهای رشد دهد که تمام حرکات و فعالیتهایش، او را به هدف نهایی آفرینش که همان «قرب الهی» است نزدیکتر کند. ازنظر اسلام فقط ارضای نیازهای واقعی است که میتواند انسان را به هدف نهایی خلقت نزدیک کند. در روایات مختلف از انواع فعالیتها همچون کار، تحصیل، صلهرحم و سایر فعالیتها به عبادت یادشده است. این اعمال با نیتِ صالح، مفهوم عبادت (هدف خلقت انسان است) را تداعی میکند.
نتیجه اینکه مرجع شناسایی نیازهای انسان دین اسلام است. پس شایسته نیست در علم شهرسازی مبنای فهم انسان و نیازهای او نظرات غیردینی و نظریهپردازان غیر الهی (مانند مازلو) در نظر گرفته شوند. یکی از پژوهشها در این زمینه را بیاتی و خندق آبادی انجام دادهاند که ازنظر آنها، مدل نیازهای انسان با اقتباس از گزارههای دین مقدس اسلام، مطابق جدول ذیل است؛ نیازهای برشمرده شده در این تحقیق در ارتباط با هدف کلان خلقت انسان است.
جدول 2- مدل نیازهای انسان با اقتباس از گزارههای دین مقدس اسلام
نیازهای جهت دهنده به سمت زندگی باطنی اخروی |
الحُرِّیَّة (نیاز به آزادگی) |
حُسْنُ الخُلْق (نیاز به خوشاخلاقی) |
|
الأدَب (نیاز به ادب) |
|
الدِین (نیاز به دین) |
|
العَقْل (نیاز به عقل) |
|
نیازهای زندگی ظاهری دنیوی |
الدَعَة (نیاز به آسایش) |
الأنیس الموافق (الزوجة الصالحة، الولد الصالح، الخلیط الصالح) (نیاز به همدم همدل (همسر و فرزند و دوستان سالم)) |
|
الغِنَی (نیاز به دارایی کافی) |
|
الأمْن (نیاز به امنیت) |
|
صِحَّةُ البَدَن (نیاز به سلامت جسمی) |
2-6-1-2-1- نیاز صادق و نیاز کاذب
بحث نیازهای صادق و کاذب ازاینرو اهمیت دارد که بدانیم در فعالیتهای شهرسازی به دنبال چه هستیم؟ و هدف از انتظام محیط، پاسخ به کدام دسته از نیازهاست. نیازهای کاذب، نیازهایی هستند که از هیچ واقعیت عینی نشئت نمیگیرد، بلکه شکلگرفته از مجموعهای از پندارها و خیالات شعارگونه و بیمحتواست که گاه برای پیشبرد اهداف خاصی ایجاد و پیگیری میشوند. نیازهای واقعی، نیازهایی هستند که از یک واقعیت عینی مایه میگیرند و خود به دودسته «مادی» و «معنوی» تقسیم میشوند. نیازهای مادی در محدوده بُعد مادی انسان مطرح میشوند، بنابراین کاربرد محدودی دارند و نمیتوانند در زمینه معنوی کارایی داشته باشند و انسان را به تلاش وامیدارند، ولی نیازهای معنوی با ورود به حیطه روح آدمی از کاربرد وسیعی برخوردارند.
اسلام برای انسان «حیات طیبه» را میپسندد[6]، نه چنان حیاتی که فقط به برآوردن نیازهای حیوانی قناعت شود، چه رسد به نیازهای کاذب؛ چون انسان، حیوانی در ردیف سایر حیوانات نیست که نهایت کمال او تأمین نیازهای مادیاش باشد بلکه مقام او بهقدری شریف است که زمین و آسمان و آنچه در میان آنهاست برای او آفریدهشده است[7]. یک فرد مسلمان همانطور که از جهت نظری، هیچ دلبستگی به دنیا و مظاهر فریبنده آن ندارد و از جهت عملی نیز هیچگاه برای ارضای تمایلات نفسانی، نیازهای مادی خود را تأمین نمیکند، بلکه به آن جنبهی انجام وظایف و تکالیف میدهد؛ حتی از برخی بهرهمندیها چشمپوشی کرده تا مصالح فردی و عمومی تأمین گردد و نیازی را برای تفاخر و خودنمایی و چشموهمچشمی احساس نمیکند.
سهم هر فرد از دنیا به آن مقدار است که به آن نیاز دارد و نیاز انسان هم از استعدادها و قوایی که دارد و باید به فعلیت برسند ناشی میشود. ازنظر قرآن کریم پیروی از هوا و هوس (نیازهای کاذب و فراتر از نیاز واقعی) موجب فساد زمین میشود:
﴿وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ﴾[8]
«اگر اهل حق از هوسهای آنها (اهل باطل) پیروی میکرد، قطعاً آسمانها و زمین و هر که در آنهاست، تباه میشد.»
بر طبق این آیه، تأمین نیازهای کاذب و غیرواقعی انسان موجب فساد کلی جهان هستی ازجمله خود انسانها میشود. مراد از هوس، خواستهای نامشروع است که هیچگونه اثری در فعلیت یافتن استعدادهای اصیل انسانی ندارد و تنها اثر آن تباهی زمین و آسمان و هر آنچه در آنهاست، میباشد. خواستهای نامشروع، همان ارضای نیازهای کاذب است.
حال تصور کنید شهرسازی به دنبال خلق کالبدهای جدید در شهر و ارضای نیازهای توهمی باشد. چه بر سر شهر میآید و آیا انسان در چنین شهری ادراک و رفتار مؤمنانه خواهد داشت و این شهر زمینهساز عبادت و سعادت خواهد بود؟
2-6-2- سرفصل 2: شناخت محیط و ادراک محیط
2-6-2-1- مطلب درسی: ادراک و معنا
ادراک بهعنوان موضوع بحث اصلی درس درک و بیان مطرح است. اهمیت آن ازاینروست که انسانها محیط پیرامون را بر اساس فرآیندهای ادراکی، درک میکنند و اگر شهرسازی اسلامی به دنبال تسهیل بروز ادراک و رفتار مؤمنانه از طریق انتظام محیط است[9]، میبایستی فرآیند و نحوه ادراک، توسط شهرساز بهخوبی دانسته شود. ادراك، آن فرآيند ذهني يا رواني است كه گزينش و سازماندهی اطلاعات حسی و نهايتاً انطباق با معاني ذهني را بهگونهای فعال، بر عهده دارد. یکی از فرآیندهای ادراک در شکل ذیل آمده است.
انسان براي ادراك محيط اطراف خود مجهز به اندامهاي حسی يا گيرنده است. اندامهاي حسی را ميتوان به دودسته گيرندههاي بافاصله و گيرندههاي بلافاصله تقسيم كرد[10]. ادراك به دنبال حواس مجزا از يكديگر صورت نميپذيرد، بلكه ذهن فرد، پيامهاي دريافتي آنها را بهعنوان مجموعهاي معنيدار و در ارتباط باهم درمييابد. ادراك انسان، محصول تعامل تمام حواس است و توجه صرف به يك حس، عواقب ناگواري به همراه دارد. عوامل مؤثر بر ادراك ازیکطرف به گيرنده يعني انسان و از طرف ديگر به فرستنده يعني محيط برميگردند.
«معنا» کلية ذهنيتهايي است كه یک محرك براي ناظر، زماني كه آن را با تجربيات، اهداف و منظورهايش مقايسه میکند، به وجود ميآورد[11]. تجربیات، اهداف و منظورها در قالب مفاهیم در ذهن انسان دستهبندیشدهاند؛ هنگامیکه پدیدهای ادراک میشود، یک فرآیند واگرا در جهت به یادآوردن ویژگیها، تفاوت بین آنها و گسترش یک مفهوم در ذهن خواهد بود. درواقع معنایابی، جریان بازیابی یک مفهوم و تداعی آن در ذهن است. ازاینرو تجربههای قبلی در تعیین معنی آنچه درک میکنیم اهمیت خاصی دارند.
برخی مخالف این نظرند و اصالت را به پدیدههای مورد ادراک یا محیطهای شهری میدهند و معتقدند محرکها در ادراک هر ناظری صرفنظر از پیشینه تجربی وی معنای مشترکی ایجاد میکنند.
پس مشخصاً دو نظر وجود دارد که اولی به تجسد گرایی یعنی تجسد معنا در کالبد و دومی به خنثی بودن پدیدهها و هرمنوتیک[12] معتقد است. ازاینرو یکی از عمدهترین پرسشها در حوزه معنایابی این است که آیا معانی ادراکشده توسط فرد، در محیط وجود دارد یا در ذهن نظارهگران؟ نظر محققان معماری و شهرسازی اسلامی این است که میتوان به رویکرد سومی تحت عنوان رویکرد «تجلی معنا در صورت»، قائل بود. «مفاهيم و ايدههاي هنرمندان، بهصورت نسبي ميتوانند در ميلياردها کالبد جديد و متنوع تجلي نمايند. بنابراين هنرمندان و معماران ميتوانند با حفظ مفاهيم ثابت و حقيقي نظري و احکام ارزشمند فرازماني و فرامکاني عملي، با اجتهادي هنرمندانه، مبتني بر مجموع شرايط زماني و مکاني ميلياردها کالبد متنوع و متناسب خلق نمايند»[13] و درصورتیکه این مفاهیم از قبل در قالب آموزهها به اندیشه مخاطب راهیافته باشد، در تعاملی دوسویه، ادراکشده و معنا بخشی حاصل میگردد.
کاربرد رویکرد «تجلی معنا در صورت»، ازاینجهت است که بسیاری از معانی ادراکشده از محیط، بهوسیله آن تبیین گردیده و مثالهایی از معانی توجه دهنده به عالم بالا و یا سلب توجه کننده از عالم بالا برای ناظران فضاهای شهری مشخص میگردند. مثلاً اگر در شهرسازی یکی از پرسشهای اساسی پیرامون این است که کدام فرمها و کدام نحوه ساختوساز، اسلامی است باید توجه داشت با اصول ثابت اسلامی احکام فرازمانی و فرامکانی میتواند؛ کالبدهای گوناگونی را پدید آورد که انسان با نظاره به آنها متوجه به عالم بالا گردد. یا حداقل از شکلگیری معانی سلب توجه کننده و شرکآمیز ممانعت شود. مثالی در این زمینه ساختوسازهای اطراف مسجدالحرام است که در طواف خانه خدا توجه را به خود جلب میکند و مصداق بارز شرک است و موردنقد بسیاری از محققان شهرسازی اسلامی قرارگرفته است. از طرفی مساجد متعددی امروزه بر مبنای اصول ثابت اسلامی ساخته میشوند که تمامی آنها از دید ناظران دارای «کیفیت معنای» مطلوب هستند؛ یعنی با قرارگیری در آن مساجد معانی معنوی متعددی در اذهان شکل میگیرد. این نمونهای برای رویکرد تجلی معنا در صورت است.
2-6-3- سرفصل 3: کیفیت در طراحی شهری
2-6-3-1- مطلب درسی: کیفیت مکان
هدف اقدامات توسعهای، برخورداری انسانها از یک زندگی، با کیفیت خوب است. جوامعی که در برنامهریزیها و سیاستگذاریهای خود دو عامل مهم «مبدأ هستی» و «سرانجام هستی» را در نظر نمیگیرند، معیارهایی که برای کیفیت خوب در نظر میگیرند «حداکثر سازی گزینههای مادیِ انتخاب مردم» است؛ نظیر آنچه در «حداکثر سازی مطلوبیت» و «حداکثر سازی سود» مطرحشده است؛ درحالیکه ازنظر قرآن چنین جوامعی نهتنها از زندگی با کیفیت خوب برخوردار نیستند بلکه از زندگی نامطلوب برخوردارند. خدای سبحان در این مورد در آیه 124 سوره طه میفرماید:
﴿وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمي﴾
«و هر کس از یاد من رویگردان شود، زندگی (سخت) و تنگی خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور میکنیم.»
اثر دنیویِ غفلت از یاد خداوند، «زندگی سخت» و اثر اخروی آن، «نابینایی» است؛ اما ازنظر قرآن که دعوتکننده به دو عامل مبدأ و سرانجام هستی است، کیفیت خوب یعنی تأمین بودن گزینههایی که جامعه را به «حیات طیبه» برساند. ازنظر خداوند که خالق انسانهاست هدف انسانها از تأمین نیازها باید شکوفا ساختن استعداد لقای پروردگار باشد که در آخرت تحقق مییابد. خداوند در سوره قصص آیه 77 در این مورد میفرماید:
«و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب و بهرهات را از دنیا فراموش مکن و همانگونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن و هرگز در زمین در جستجوی فساد مباش که خدا مفسدان را دوست ندارد.»
بحث کیفیت بسیار گسترده است، اما یکی دیگر از مرتبطترین مباحث مطرح در شهرسازی، کیفیت معنا است. معنای ادراکشده از مکانهای شهری، مورد قضاوت کیفی قرار میگیرد و مهم است که شهروندان، کدام مکان را باکیفیت و کدام مکان را بیکیفیت مینامند. ادراک، متکی بر معانی موجود در ذهن شکل میگیرد. اگر آموزههای اسلامی در ذهن افراد مختلف، مشترک باشد، ادراک آنها مشابه میشود و محیط نیز میتواند منجر به ادراک یکسان گردد. بهبیاندیگر اگر شهرسازی به دنبال بسترسازی ادراک و رفتار است، نقش آموزههای افراد در شکلگیری معانیِ در ذهن بااهمیت است. حال اگر سایر حوزهها در مقام آموزش و تربیت، کار خود را بهدرستی انجام داده باشند اینجا شهر ساز است که با انتظام محیط میتواند ادراک و رفتار مؤمنانه را بسترسازی کند و افراد جامعه از قرارگیری در آن مکانها قضاوت کیفی مطلوبی داشته باشند. آموزههای اسلامی، فضاهای شهریای را مطلوب میداند که بیشترین توجه به عالَم بالا را رقم بزند و مردم را از غفلت بر حذر بدارد تا مصداق ﴿وَ لا يَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَليلاً﴾[14] نشوند. ازاینرو، مکانی باکیفیت میشود که بیشترین توجه به عالَم بالا را در فرآیند اِدراکی افراد به همراه داشته باشد. پس حداکثر سازی مطلوبیت و سود از نگاه دنیوی کیفیت فضای شهری محسوب نمیشود.
2-6-4- سرفصل 4: نقش نمادها
2-6-4-1- مطلب درسی: تأثیر نمادها بر مخاطب/ تأثیر نماد بر ادراک در محیط شهری
نمادها و نشانهها در شهر بهعنوان محرِک، در فرآیند ادراک هستند؛ ازاینرو هنرمندان و معماران بايد نسبت به نتايج آثار خود بر روي مخاطبان و محيط حساس بوده و احساس مسئوليت نمايند. این نمادها و نشانهها با رمزگشایی از معانی موجود در ذهن، بسترساز ادراک و رفتار میشوند.
نکته مهم و قابل توجه این است که آثار هنری و نشانههای شهری بر بُعد روحی و روانی مخاطب، تأثیر غیرقابلانکار دارند. این تأثیر بهقدری واضح است که اصولاً هدف از ساخت نمادها و نشانهها همان تأثیر روانی و روحی آن است.
حال اگر نمادها و نشانههای اسلامی در شهر بهکارگیری شوند و افراد نیز آموزههای اسلامی در ذهن داشته باشند، رمزگشایی مطلوب در ذهنها صورت میگیرد، لذا شهر اسلامی باید بهگونهای باشد که به هرکجا نگریسته شود، خدا دیده شود.
﴿أَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ﴾[15].
هنرمندان و معماران، تنها ميتوانند، زمينه و بستر لازم را ايجاد نمايند، زيرا تکامل معنوي و روحي در حوزه (آزادي) انسانها است و امري (آگاهانه و اختياري) است. مخاطبين در مقابل هر اثر هنري، اگر آگاهي و انگیزه لازم را نداشته باشند، بهرهبرداري معنوي و تکاملي نخواهند داشت. به همين دليل خداوند در قرآن، انسانهاي غافل را همچون حيوانات، بلکه پستتر از حيوانات معرفي مينمايد[16]، زيرا همچون حيوانات در ساحت (حس و غريزه) سير مينمايند و به نفس عقلاني و روحاني خود کفر ورزيده و از آن غافلاند.
در حديثی از معصومين (س) نقلشده:
«شرف المکان بالمکين»[17]
«حیثیت و شخصیت و شأن مکانها و فضاها، وابسته به حیثیت و شخصیت و شأن انسانهایي است که در آن حضور مييابند.»
بنابراين مکانها و فضاهاي معماري، نقش وسيله و زمینه مثبت يا منفي را براي مخاطبين فراهم ميکنند و بهرهبرداري معنوي و تکاملي انسانها، در حوزه آگاهي و آزادي آنها قابل وصول است.
درمجموع از منظر اسلامي، تعاملات فرهنگي، از طريق آثار هنری، ميتواند عميقترين تأثيرات مثبت يا منفي را بر مخاطبين بگذارد و ازاینجهت هنرمندان و معماران، مسئول تأثيرات آثار خود بر مخاطبين ميباشند.
شکل 10- رابطه هنرمند، اثر هنري و مخاطبين از ديدگاه اسلامي[18]
چنانچه در نمودار فوق ملاحظه ميشود، انسانها از بُعد حيواني، متکثر و متنوع ميباشند و وابسته به مجموع شرايط زماني و مکاني خود ميباشند و در جبر غرايز شخصي؛ اما انسانها از بُعد روحي و فطرت الهي خود، همه داراي يک هويت انساني، نوعي و غیرقابلتبدیل و تحول هستند و شرايط خارجي و زماني و مکاني نميتوانند روح الهي آنها را براي هميشه مسخ و ازخودبیگانه نمايد. از اين بُعد، همه انسانها داراي خاطرات ازلي مشترک و درک متقابل ميباشند، زيرا خداوند همه اسماء يعني همه حقايق عالَم را بالقوه به آنها آموخته است و زشتي گناه و زيبايي تقوا را نيز به آنها الهام نموده است:
﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾[19].
بنابراين تعامل انسانها از طريق آثار، بهخصوص آثار فرهنگي هنري، از مؤثرترين عوامل رشد و تعالي انسانها ميتواند باشد. این آثار میتواند در قالب نمادها و نشانههای شهری بروز کند[20].
[1]. خدا را یاد کنید آنگونه که پدرانتان را یاد میکنید یا بهتر و رساتر از آن (رسم عرب این بود که پس از انجام حج در منی به ذکر افتخارات پدران خود میپرداختند)، سوره بقره، آیه 200.
[2]. و خدا را بسیار یاد کنید، سوره جمعه، آیه 10.
3. سوره اعراف، آیه 179.
[4]. معنای لغوی نیاز را در پارهای از نوشتهها باانگیزه، خواست و تمایل و آرزو مترادف دانستهاند و پاسخگویی به آن را نیروی ذهنی که موجب انگیزش و سر زدن رفتار خاص از آدمی میگردد تا نیاز پیداشده رفع گردد میدانند. هنری الکساندر ماری، نیاز را اینگونه تعریف میکند: نیاز عبارت است از نیرویی که از ذهنیات و ادراک آدمی سرچشمه میگیرد و اندیشه و عمل را چنان تنظیم میکند که فرد به انجام رفتاری میپردازد تا وضع نامطلوب را در جهتی معین تغییر دهد و حالت نارضایتی را به رضایت و ارضای نیاز تبدیل کند. به نظر وی آدمی احتیاجات و نیازهایی دارد که نظری هستند و ظهور هر نیاز ایجاد تنیدگی یا ناراحتی میکند یعنی تعادل حیاتی را بر هم میزند. موجود زنده برای رفع این تنیدگی یعنی استقرار تعادل حیاتی به جنبوجوش میافتد و حرکات و اعمالی انجام میدهد.
[5]. اگر هدف انسان کامجویی و لبریز شدن از لذایذ دنیوی باشد، تعریف نیاز میتواند هر تمایل، خواست یا انگیزهای که براثر هوا و هوس به ذهن انسان خطور میکند باشد. درصورتیکه اگر هدف انسان در زندگی لقاءالله... باشد نیاز او شاید مقاومت در برابر تمایلات، خواست یا انگیزهای که براثر هوا و هوس به ذهن او خطور میکند باشد.
1. «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» سوره نحل، آیه97.
[7]. قرآن کریم: سوره ابراهیم، آیه 32 ؛ سوره ابراهیم، آیه 33 ؛ سوره نحل، آیه 12؛ سوره نحل، آیه 14؛ سوره حج، آیه 65 ؛ سوره لقمان، آیه 20 ؛ سوره جاثیه، آیه 12؛ سوره جاثیه، آیه 13.
[8]. سوره مؤمنون، آیه 71.
[9]. رجوع به تعریف شهرسازی اسلامی در همین کتاب.
[10]. الفبای روانشناسی محیط برای طراحان، ص 60.
[11]. تبیین نقش مؤلفه معنا در فرایند شکلگیری حس مکان، ص 20.
[12]. مطالعه قواعد صحیح تفسیر متن را هِرمِنوتیک (Hermeneutics) یا علم تأویل، تأویلشناسی یا زَندشناسی میگویند. هدف از هرمنوتیک، کشف پیامها، نشانهها و معانی یک متن یا پدیده است. هرمنوتیک به مطالعه اصول تعبیر و تفسیر متون، بهویژه متون ادبی و دینی و حقوقی میپردازد.
[13]. ارزيابي و نقد مغالطههاي موجود در حوزههاي هنر، معماري و شهرسازي، ص 100.
[14]. سوره نساء، آیه 142.
[15]. به هر سو رو کنید، خدا آنجاست! (سوره بقره، آیه 115)
[16]. «أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛ و در حقيقت، بسيارى از جنّيان و آدميان را براى دوزخ آفريدهايم. [چرا كه] دلهایی دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمىكنند و چشمانى دارند كه با آنها نمىبينند و گوشهایی دارند كه با آنها نمىشنوند. آنان همانند چهارپايان بلكه گمراهترند. [آرى]، آنها همان غافلماندگانن.». (سوره اعراف، آيه 179).
[17]. علامه مجلسي در کتاب بحارالانوار به اين حديث اشارهکردهاند، امّا در جستجوها سندي که اشاره داشته باشد حديث از کدام ائمه معصوم است نيافتيم.
1. تحقق پذيري هويت اسلامي در آثار معماري، ص 7.
[19]. سپس پليدكارى و پرهيزگارىاش را به آن الهام كرد. (سوره الشمس، آيه 8).
[20]. تحقق پذيري هويت اسلامي در آثار معماري، ص 10.