2-6- عنوان درس: درک و بیان محیط شهری

1401/07/19 08:27
فصل قبل

 

گفتمان کلی درس

هدف از آموزش این درس، درک و بیان محیط شهری، آشنایی دانشجویان رشته شهرسازی با مقوله مهم و اساسی خواندن و ادراک محیط شهری و همچنین بیان و انتقال معانی از طریق محیط انسان­ساخت است. در این درس، چگونگی تأثیر متقابل عوامل محیطی بر انسان و انسان بر محیط، از طریق آشنایی با شاخه جدیدی از معرفت انسانی با عنوان روان­شناسی محیط صورت می­پذیرد. در این خصوص، بررسی مفاهیم، نشانه­شناسی، معناشناسی و حس مکان در چارچوب روان­شناسی محیطی و استفاده از روش­های بیان تصویری در شناسایی معانی محیط شهری ضرورت می­یابد. پیوند و گفتمان‌های متعددی را در قالب درس درک و بیان محیط شهری می­توان مطرح نمود؛ اما در این بخش به مهم­ترین موارد که ربط مستقیم با مباحث اسلامی دارد، اشاره می­گردد و ترتیب منطقی در طرح مباحث مبنایی و روبنایی مدنظر قرارگرفته است. به‌طوری‌که مباحث با معرفی روان­شناسی محیط و تعریف انسان و نیازهای او به­عنوان مبنایی برای فهم فرآیند ادراک و چیستیِ معنی آغازشده و در پایان کاربست آن­ها در مبحث نمادها و نشانه­ها بررسی می­شود.

با توجه به سرفصل­های مصوب این درس، گفتمان‌هایی هدف‌دار برای تقریب مطالب به رویکرد الهی و فطری در نظر گرفته‌شده‌اند که در زیر به برخی از آن‌ها به‌اجمال اشاره می­گردد:

2-6-1- سرفصل 1: شهر به­عنوان محیط زندگی

2-6-1-1- مطلب درسی 1: رابطه انسان و محیط

انسان و محیط در رابطه دوسویه قرار دارند. محیط، بسترساز ادراک و رفتار انسان است و بروز برخی ادراکات و رفتارها را تسهیل و بروز برخی دیگر را مانع می­شود. از این واقعیت، به ارتباط ظرف و مظروف یا قالب و محتوا در شهرسازی یاد می­شود؛ بدین‌صورت که ظرفِ شهر به مظروف خود یعنی انسان شکل می­دهد و از آن شکل می­پذیرد. طبق مطالب فصل یک، تعریف انسان برگرفته از نظرات آیت‌الله جوادی آملی «زنده‌ی خداجو (حی متأله)» است و مطابق آیه 56 سوره ذاریات، هدف از خلقت انسان عبادت است. از طرفی توصیه­های بسیاری به ذکر خدا صورت پذیرفته است:

﴿فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً﴾[1]، ﴿وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثيراً﴾[2]،

فلذا اگر محیطی جنبه­های عبادی انسان، یعنی بروز ادراک و رفتارهای مؤمنانه را تسهیل کند، آن محیط، اسلامی به‌حساب می­آید. تلاش شهرسازی اسلامی، انتظام محیط، جهت تسهیل بروز ادراک و رفتارهای مؤمنانه است.

 شهر باید از غفلت جلوگیری کند؛ ریشه اشتباهات و تنزلات روحى و معنوى انسان از غفلت است. اگر آدمى به آنچه مى­بایست توجه مى­کرد و ازآنچه مى­بایست قطع توجه کند، مى­بُرید، سقوط نمى­کرد. قرآن کریم خاسرین و کسانى که حیات خود را به باد داده­اند و به هلاکت ابدى مبتلا شده­اند با تعبیر ﴿اُولئکَ هُمُ الغافلُونَ[3] توصیف مى‌کند. آری منشأ خُسران، غفلت است.

2-6-1-2- مطلب درسی 2: نیازهای انسان

بررسی «نیازهای انسان»، راه اساسی فهم «درک او» از شهر است و معمولاً برای طرح این موضوع در مباحث درس درک و بیان از مدل نیازهای مازلو شروع می­شود. ازآنجاکه مبنای این مدل، تعریف انسان از نگاه غیر اسلامی (حیوان ناطق) است، پس آنچه به­عنوان شبکه اهداف انسان طبق نظر مازلو ترسیم می­شود، با مجموعه نیازهای برشمرده شده توسط اسلام همخوانی چندانی ندارد. در پرداختن به موضوعِ نیازهای انسان این سؤال به ذهن متبادر می­شود که تعریف نیاز چیست[4]؟ تعریف نیاز بسته به هدفی که انسان دنبال می­کند متفاوت است[5]. نیاز، وسیله­ای برای رسیدن به لقاءالله است، لذا عمده­ترین نیاز انسان بندگی و عبادت خداوند است؛ یعنی اگر نیاز به بندگی و عبادت خداوند در انسان پاسخ داده شود انسان به هدف نهایی خود می­رسد. برای شناخت دقیق این نیاز و جوانب آن‌که ناظر بر فطرت انسان است، دین، پاسخگوی جامعی است. ادیان الهی برای پاسخگویی به نیازهای آدمی نازل گشته‌اند. نیازهایی که در صُور مختلف تجلی می­یابند، گاهی مربوط به روح و روان آدمی­اند و گاهی مربوط به جسم آدمی و در این نکته هم شکی نیست که انسان بعضی از نیازهای خویش را درمی‌یابد اما به‌وضوح از درک همه‌جانبه نیازهای حقیقی خویش عاجز است، خصوصاً نیازهای جزئی و پیچیده در مورد جسم و روان شخص و حیات اجتماعی. نکته اساسی در این بحث، تمییز بین نیازهای واقعی و نیازهای تخیلی و وهمی است. دین برای برطرف کردن نیازهای حقیقی انسان نازل گشته نه نیازهایی که انسان تخیل می­کند و بر اثر هوا و هوس، خود را محتاج آن می­بیند. به نظر می­رسد در میان انتخاب دین و شناخت نیازها، اصالت با انتخاب دین است نه شناخت نیازها؛ یعنی این‌طور نیست که اول نیازهایمان را بشناسیم و بعد دینی متناسب با آن اختیار کنیم بلکه اول دینی را بر طبق ادله­ای قانع­کننده می­پذیریم و بعد نیازهای خود را به نحو تفصیلی از دین بازمی‌جوییم. ایمان به خدا و پیامبر (ص) و کتاب آسمانی و ائمه اطهار ­(عليه­السلام) مقدم است بر تشخیص نیازهای انسانی و بلکه اصلاً هدف اصلی دین، بیان نیازهای حقیقی انسان است. انسان خودبه‌خود نسبت به نیازهای حقیقی خویش، شناخت و اطلاع یقینی ندارد، مگر به بعضی نیازهای خیلی کلی.

اسلام سعی دارد انسان را به‌گونه‌ای رشد دهد که تمام حرکات و فعالیت­هایش، او را به هدف نهایی آفرینش که همان «قرب الهی» است نزدیک­تر کند. ازنظر اسلام فقط ارضای نیازهای واقعی است که می­تواند انسان را به هدف نهایی خلقت نزدیک کند. در روایات مختلف از انواع فعالیت­ها همچون کار، تحصیل، صله‌رحم و سایر فعالیت­ها به عبادت یادشده است. این اعمال با نیتِ صالح، مفهوم عبادت (هدف خلقت انسان است) را تداعی می­کند.

نتیجه این­که مرجع شناسایی نیازهای انسان دین اسلام است. پس شایسته نیست در علم شهرسازی مبنای فهم انسان و نیازهای او نظرات غیردینی و نظریه­پردازان غیر الهی (مانند مازلو) در نظر گرفته ­شوند. یکی از پژوهش­ها در این زمینه را بیاتی و خندق آبادی انجام داده‌اند که ازنظر آن­ها، مدل نیازهای انسان با اقتباس از گزاره­های دین مقدس اسلام، مطابق جدول ذیل است؛ نیازهای برشمرده شده در این تحقیق در ارتباط با هدف کلان خلقت انسان است.

جدول 2- مدل نیازهای انسان با اقتباس از گزاره‌های دین مقدس اسلام

نیازهای جهت دهنده به سمت

زندگی باطنی اخروی

الحُرِّیَّة (نیاز به آزادگی)

حُسْنُ الخُلْق (نیاز به خوش‌اخلاقی)

الأدَب (نیاز به ادب)

الدِین (نیاز به دین)

العَقْل (نیاز به عقل)

نیازهای

زندگی ظاهری دنیوی

الدَعَة (نیاز به آسایش)

الأنیس الموافق (الزوجة الصالحة، الولد الصالح، الخلیط الصالح)

(نیاز به همدم هم‌دل (همسر و فرزند و دوستان سالم))

الغِنَی (نیاز به دارایی کافی)

الأمْن (نیاز به امنیت)

صِحَّةُ البَدَن (نیاز به سلامت جسمی)

2-6-1-2-1- نیاز صادق و نیاز کاذب

بحث نیازهای صادق و کاذب ازاین‌رو اهمیت دارد که بدانیم در فعالیت­های شهرسازی به دنبال چه هستیم؟ و هدف از انتظام محیط، پاسخ به کدام دسته از نیازهاست. نیازهای کاذب، نیازهایی هستند که از هیچ واقعیت عینی نشئت نمی­گیرد، بلکه شکل‌گرفته از مجموعه­ای از پندارها و خیالات شعارگونه و بی­محتواست که گاه برای پیشبرد اهداف خاصی ایجاد و پیگیری می­شوند. نیازهای واقعی، نیازهایی هستند که از یک واقعیت عینی مایه می­گیرند و خود به دودسته «مادی» و «معنوی» تقسیم می­شوند. نیازهای مادی در محدوده بُعد مادی انسان مطرح می­شوند، بنابراین کاربرد محدودی دارند و نمی­توانند در زمینه معنوی کارایی داشته باشند و انسان را به تلاش وامی­دارند، ولی نیازهای معنوی با ورود به حیطه روح آدمی از کاربرد وسیعی برخوردارند.

اسلام برای انسان «حیات طیبه» را می­پسندد[6]، نه چنان حیاتی که فقط به برآوردن نیازهای حیوانی قناعت شود، چه رسد به نیازهای کاذب؛ چون انسان، حیوانی در ردیف سایر حیوانات نیست که نهایت کمال او تأمین نیازهای مادی­اش باشد بلکه مقام او به‌قدری شریف است که زمین و آسمان و آنچه در میان آن‌هاست برای او آفریده‌شده است[7]. یک فرد مسلمان همان­طور که از جهت نظری، هیچ دل‌بستگی به دنیا و مظاهر فریبنده آن ندارد و از جهت عملی نیز هیچ­گاه برای ارضای تمایلات نفسانی، نیازهای مادی خود را تأمین نمی­کند، بلکه به آن جنبه‌ی انجام وظایف و تکالیف می­دهد؛ حتی از برخی بهره­مندی­ها چشم­پوشی کرده تا مصالح فردی و عمومی تأمین گردد و نیازی را برای تفاخر و خودنمایی و چشم‌وهم‌چشمی احساس نمی­کند.

سهم هر فرد از دنیا به آن مقدار است که به آن نیاز دارد و نیاز انسان هم از استعدادها و قوایی که دارد و باید به فعلیت برسند ناشی می­شود. ازنظر قرآن کریم پیروی از هوا و هوس (نیازهای کاذب و فراتر از نیاز واقعی) موجب فساد زمین می‌شود:

﴿وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ[8]

«اگر اهل حق از هوس­های آن‌ها (اهل باطل) پیروی می­کرد، قطعاً آسمان­ها و زمین و هر که در آن‌هاست، تباه می­شد.»

بر طبق این آیه، تأمین نیازهای کاذب و غیرواقعی انسان موجب فساد کلی جهان هستی ازجمله خود انسان­ها می‌شود. مراد از هوس، خواست­های نامشروع است که هیچ­گونه اثری در فعلیت یافتن استعدادهای اصیل انسانی ندارد و تنها اثر آن تباهی زمین و آسمان و هر آنچه در آن‌هاست، می­باشد. خواست­های نامشروع، همان ارضای نیازهای کاذب است.

حال تصور کنید شهرسازی به دنبال خلق کالبدهای جدید در شهر و ارضای نیازهای توهمی باشد. چه بر سر شهر می­آید و آیا انسان در چنین شهری ادراک و رفتار مؤمنانه خواهد داشت و این شهر زمینه­ساز عبادت و سعادت خواهد بود؟

2-6-2- سرفصل 2: شناخت محیط و ادراک محیط

2-6-2-1- مطلب درسی: ادراک و معنا

ادراک به­عنوان موضوع بحث اصلی درس درک و بیان مطرح است. اهمیت آن ازاین‌روست که انسان­ها محیط پیرامون را بر اساس فرآیندهای ادراکی، درک می­کنند و اگر شهرسازی اسلامی به دنبال تسهیل بروز ادراک و رفتار مؤمنانه از طریق انتظام محیط است[9]، می­بایستی فرآیند و نحوه ادراک، توسط شهرساز به­خوبی دانسته شود. ادراك، آن فرآيند ذهني يا رواني است كه گزينش و سازمان‌دهی اطلاعات حسی و نهايتاً انطباق با معاني ذهني را به‌گونه‌ای فعال، بر عهده دارد. یکی از فرآیندهای ادراک در شکل ذیل آمده است.

شکل 9- فرایندهای ادراک

انسان براي ادراك محيط اطراف خود مجهز به اندام‌هاي حسی يا گيرنده است. اندام­هاي حسی را مي‌توان به دودسته گيرنده‌هاي بافاصله و گيرنده‌هاي بلافاصله تقسيم كرد[10]. ادراك به دنبال حواس مجزا از يكديگر صورت نمي‌پذيرد، بلكه ذهن فرد، پيام­هاي دريافتي آن‌ها را به­عنوان مجموعه‌اي معني‌دار و در ارتباط باهم درمي‌يابد. ادراك انسان، محصول تعامل تمام حواس است و توجه صرف به يك حس، عواقب ناگواري به همراه دارد. عوامل مؤثر بر ادراك ازیک‌طرف به گيرنده يعني انسان و از طرف ديگر به فرستنده يعني محيط برمي‌گردند.

«معنا» کلية ذهنيت­هايي است كه یک محرك براي ناظر، زماني كه آن را با تجربيات، اهداف و منظورهايش مقايسه می­کند، به وجود مي­آورد[11]. تجربیات، اهداف و منظورها در قالب مفاهیم در ذهن انسان دسته‌بندی‌شده‌اند؛ هنگامی‌که پدیده­ای ادراک می­شود، یک فرآیند واگرا در جهت به یادآوردن ویژگی­ها، تفاوت بین آن­ها و گسترش یک مفهوم در ذهن خواهد بود. درواقع معنایابی، جریان بازیابی یک مفهوم و تداعی آن در ذهن است. ازاین‌رو تجربه­های قبلی در تعیین معنی آنچه درک می­کنیم اهمیت خاصی دارند.

برخی مخالف این نظرند و اصالت را به پدیده­های مورد ادراک یا محیط­های شهری می­دهند و معتقدند محرک­ها در ادراک هر ناظری صرف­نظر از پیشینه تجربی وی معنای مشترکی ایجاد می­کنند.

پس مشخصاً دو نظر وجود دارد که اولی به تجسد گرایی یعنی تجسد معنا در کالبد و دومی به خنثی بودن پدیده­ها و هرمنوتیک[12] معتقد است. ازاین‌رو یکی از عمده­ترین پرسش­ها در حوزه معنایابی این است که آیا معانی ادراک‌شده توسط فرد، در محیط وجود دارد یا در ذهن نظاره­گران؟ نظر محققان معماری و شهرسازی اسلامی این است که می­توان به رویکرد سومی تحت عنوان رویکرد «تجلی معنا در صورت»، قائل بود. «مفاهيم و ايده­هاي هنرمندان، به­صورت نسبي مي­توانند در ميلياردها کالبد جديد و متنوع تجلي نمايند. بنابراين هنرمندان و معماران مي­توانند با حفظ مفاهيم ثابت و حقيقي نظري و احکام ارزشمند فرازماني و فرامکاني عملي، با اجتهادي هنرمندانه، مبتني بر مجموع شرايط زماني و مکاني ميلياردها کالبد متنوع و متناسب خلق نمايند»[13] و درصورتی‌که این مفاهیم از قبل در قالب آموزه­ها به اندیشه مخاطب راه‌یافته باشد، در تعاملی دوسویه، ادراک‌شده و معنا بخشی حاصل می­گردد.

کاربرد رویکرد «تجلی معنا در صورت»، ازاین‌جهت است که بسیاری از معانی ادراک‌شده از محیط، به‌وسیله آن تبیین گردیده و مثال‌هایی از معانی توجه دهنده به عالم بالا و یا سلب توجه کننده از عالم بالا برای ناظران فضاهای شهری مشخص می‌گردند. مثلاً اگر در شهرسازی یکی از پرسش‌های اساسی پیرامون این است که کدام فرم‌ها و کدام نحوه ساخت‌وساز، اسلامی است باید توجه داشت با اصول ثابت اسلامی احکام فرازمانی و فرامکانی می­تواند؛ کالبدهای گوناگونی را پدید آورد که انسان با نظاره به آن‌ها متوجه به عالم بالا گردد. یا حداقل از شکل‌گیری معانی سلب توجه کننده و شرک‌آمیز ممانعت شود. مثالی در این زمینه ساخت‌وسازهای اطراف مسجدالحرام است که در طواف خانه خدا توجه را به خود جلب می‌کند و مصداق بارز شرک است و موردنقد بسیاری از محققان شهرسازی اسلامی قرارگرفته است. از طرفی مساجد متعددی امروزه بر مبنای اصول ثابت اسلامی ساخته می‌شوند که تمامی آن‌ها از دید ناظران دارای «کیفیت معنای» مطلوب هستند؛ یعنی با قرارگیری در آن مساجد معانی معنوی متعددی در اذهان شکل می­گیرد. این نمونه‌ای برای رویکرد تجلی معنا در صورت است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2-6-3- سرفصل 3: کیفیت در طراحی شهری

2-6-3-1- مطلب درسی: کیفیت مکان

هدف اقدامات توسعه­ای، برخورداری انسان­ها از یک زندگی، با کیفیت خوب است. جوامعی که در برنامه­ریزی­ها و سیاست­گذاری­های خود دو عامل مهم «مبدأ هستی» و «سرانجام هستی» را در نظر نمی­گیرند، معیارهایی که برای کیفیت خوب در نظر می­گیرند «حداکثر سازی گزینه­های مادیِ انتخاب مردم» است؛ نظیر آنچه در «حداکثر سازی مطلوبیت» و «حداکثر سازی سود» مطرح‌شده است؛ درحالی‌که ازنظر قرآن چنین جوامعی نه‌تنها از زندگی با کیفیت خوب برخوردار نیستند بلکه از زندگی نامطلوب برخوردارند. خدای سبحان در این مورد در آیه 124 سوره طه می­فرماید:

﴿وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمي

«و هر کس از یاد من روی‌گردان شود، زندگی (سخت) و تنگی خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور می­کنیم.»

 اثر دنیویِ غفلت از یاد خداوند، «زندگی سخت» و اثر اخروی آن، «نابینایی» است؛ اما ازنظر قرآن که دعوت‌کننده به دو عامل مبدأ و سرانجام هستی است، کیفیت خوب یعنی تأمین بودن گزینه­هایی که جامعه را به «حیات طیبه» برساند. ازنظر خداوند که خالق انسان­هاست هدف انسان­ها از تأمین نیازها باید شکوفا ساختن استعداد لقای پروردگار باشد که در آخرت تحقق می­یابد. خداوند در سوره قصص آیه 77 در این مورد می­فرماید:

﴿وَ ابْتَغِ فيما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصيبَکَ مِنَ الدُّنْيا وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْکَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ

«و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب و بهره­ات را از دنیا فراموش مکن و همان‌گونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن و هرگز در زمین در جستجوی فساد مباش که خدا مفسدان را دوست ندارد.»

بحث کیفیت بسیار گسترده است، اما یکی دیگر از مرتبط­ترین مباحث مطرح در شهرسازی، کیفیت معنا است. معنای ادراک‌شده از مکان­های شهری، مورد قضاوت کیفی قرار می­گیرد و مهم است که شهروندان، کدام مکان را باکیفیت و کدام مکان را بی­کیفیت می­نامند. ادراک، متکی بر معانی موجود در ذهن شکل می­گیرد. اگر آموزه­های اسلامی در ذهن افراد مختلف، مشترک باشد، ادراک آن‌ها مشابه می‌شود و محیط نیز می­تواند منجر به ادراک یکسان گردد. به‌بیان‌دیگر اگر شهرسازی به دنبال بسترسازی ادراک و رفتار است، نقش آموزه­های افراد در شکل­گیری معانیِ در ذهن بااهمیت است. حال اگر سایر حوزه­ها در مقام آموزش و تربیت، کار خود را به­درستی انجام داده باشند اینجا شهر ساز است که با انتظام محیط می­تواند ادراک و رفتار مؤمنانه را بسترسازی کند و افراد جامعه از قرارگیری در آن مکان­ها قضاوت کیفی مطلوبی داشته باشند. آموزه­های اسلامی، فضاهای شهری‌ای را مطلوب می­داند که بیشترین توجه به عالَم بالا را رقم بزند و مردم را از غفلت بر حذر بدارد تا مصداق ﴿وَ لا يَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَليلاً[14] نشوند. ازاین‌رو، مکانی باکیفیت می­شود که بیشترین توجه به عالَم بالا را در فرآیند اِدراکی افراد به همراه داشته باشد. پس حداکثر سازی مطلوبیت و سود از نگاه دنیوی کیفیت فضای شهری محسوب نمی‌شود.

2-6-4- سرفصل 4: نقش نمادها

2-6-4-1- مطلب درسی: تأثیر نمادها بر مخاطب/ تأثیر نماد بر ادراک در محیط شهری

نمادها و نشانه­ها در شهر به­عنوان محرِک، در فرآیند ادراک هستند؛ ازاین‌رو هنرمندان و معماران بايد نسبت به نتايج آثار خود بر روي مخاطبان و محيط حساس بوده و احساس مسئوليت نمايند.  این نمادها و نشانه­ها با رمزگشایی از معانی موجود در ذهن، بسترساز ادراک و رفتار می‌شوند.

نکته مهم و قابل توجه این است که آثار هنری و نشانه­های شهری بر بُعد روحی و روانی مخاطب، تأثیر غیرقابل‌انکار دارند. این تأثیر به‌قدری واضح است که اصولاً هدف از ساخت نمادها و نشانه­ها همان تأثیر روانی و روحی آن است.

حال اگر نمادها و نشانه­های اسلامی در شهر به‌کارگیری شوند و افراد نیز آموزه­های اسلامی در ذهن داشته باشند، رمزگشایی مطلوب در ذهن­ها صورت می­گیرد، لذا شهر اسلامی باید به­گونه­ای باشد که به هرکجا نگریسته شود، خدا دیده شود.

﴿أَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ[15].

هنرمندان و معماران، تنها مي­توانند، زمينه و بستر لازم را ايجاد نمايند، زيرا تکامل معنوي و روحي در حوزه (آزادي) انسان­ها است و امري (آگاهانه و اختياري) است. مخاطبين در مقابل هر اثر هنري، اگر آگاهي و انگیزه لازم را نداشته باشند، بهره­برداري معنوي و تکاملي نخواهند داشت. به همين دليل خداوند در قرآن، انسان­هاي غافل را همچون حيوانات، بلکه پست­تر از حيوانات معرفي مي­نمايد[16]، زيرا همچون حيوانات در ساحت (حس و غريزه) سير مي­نمايند و به نفس عقلاني و روحاني خود کفر ورزيده و از آن غافل‌اند.

در حديثی از معصومين (س) نقل‌شده:

«شرف المکان بالمکين»[17]

«حیثیت و شخصیت و شأن مکان­ها و فضاها، وابسته به حیثیت و شخصیت و شأن انسان­هایي است که در آن حضور مي­يابند.»

بنابراين مکان­ها و فضاهاي معماري، نقش وسيله و زمینه مثبت يا منفي را براي مخاطبين فراهم مي­کنند و بهره­برداري معنوي و تکاملي انسان­ها، در حوزه آگاهي و آزادي آن­ها قابل وصول است.

در­مجموع از منظر اسلامي، تعاملات فرهنگي، از طريق آثار هنری، مي­تواند عميق­ترين تأثيرات مثبت يا منفي را بر مخاطبين بگذارد و ازاین‌جهت هنرمندان و معماران، مسئول تأثيرات آثار خود بر مخاطبين مي­باشند.

شکل 10- رابطه هنرمند، اثر هنري و مخاطبين از ديدگاه اسلامي[18]

چنانچه در نمودار فوق ملاحظه مي­شود، انسان­ها از بُعد حيواني، متکثر و متنوع مي­باشند و وابسته به مجموع شرايط زماني و مکاني خود مي­باشند و در جبر غرايز شخصي؛ اما انسان­ها از بُعد روحي و فطرت الهي خود، همه داراي يک هويت انساني، نوعي و غیرقابل‌تبدیل و تحول هستند و شرايط خارجي و زماني و مکاني نمي­توانند روح الهي آن­ها را براي هميشه مسخ و ازخودبیگانه نمايد. از اين بُعد، همه انسان­ها داراي خاطرات ازلي مشترک و درک متقابل مي‌باشند، زيرا خداوند همه اسماء يعني همه حقايق عالَم را بالقوه به آن­ها آموخته است و زشتي گناه و زيبايي تقوا را نيز به آن­ها الهام نموده است:

﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا[19].

بنابراين تعامل انسان­ها از طريق آثار، به­خصوص آثار فرهنگي هنري، از مؤثرترين عوامل رشد و تعالي انسان­ها مي­تواند باشد. این آثار می­تواند در قالب نمادها و نشانه­های شهری بروز کند[20].

 


[1]. خدا را یاد کنید آن­گونه که پدرانتان را یاد می­کنید یا بهتر و رساتر از آن (رسم عرب این بود که پس از انجام حج در منی به ذکر افتخارات پدران خود می‌پرداختند)، سوره بقره، آیه 200.

[2]. و خدا را بسیار یاد کنید، سوره جمعه، آیه 10.

3. سوره اعراف، آیه 179.

[4]. معنای لغوی نیاز را در پاره­ای از نوشته­ها باانگیزه، خواست و تمایل و آرزو مترادف دانسته­اند و پاسخگویی به آن را نیروی ذهنی که موجب انگیزش و سر زدن رفتار خاص از آدمی می­گردد تا نیاز پیداشده رفع گردد می‌دانند. هنری الکساندر ماری، نیاز را این­گونه تعریف می­کند: نیاز عبارت است از نیرویی که از ذهنیات و ادراک آدمی سرچشمه می­گیرد و اندیشه و عمل را چنان تنظیم می­کند که فرد به انجام رفتاری می­پردازد تا وضع نامطلوب را در جهتی معین تغییر دهد و حالت نارضایتی را به رضایت و ارضای نیاز تبدیل کند. به نظر وی آدمی احتیاجات و نیازهایی دارد که نظری هستند و ظهور هر نیاز ایجاد تنیدگی یا ناراحتی می­کند یعنی تعادل حیاتی را بر هم می­زند. موجود زنده برای رفع این تنیدگی یعنی استقرار تعادل حیاتی به جنب‌وجوش می‌افتد و حرکات و اعمالی انجام می­دهد.

[5]. اگر هدف انسان کام‌جویی و لبریز شدن از لذایذ دنیوی باشد، تعریف نیاز می­تواند هر تمایل، خواست یا انگیزه­ای که براثر هوا و هوس به ذهن انسان خطور می­کند باشد. درصورتی‌که اگر هدف انسان در زندگی لقاءالله... باشد نیاز او شاید مقاومت در برابر تمایلات، خواست یا انگیزه­ای که براثر هوا و هوس به ذهن او خطور می­کند باشد.

1.  «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً» سوره نحل، آیه97.

[7]. قرآن کریم: سوره ابراهیم، آیه 32 ؛ سوره ابراهیم، آیه 33 ؛ سوره نحل، آیه 12؛ سوره نحل، آیه 14؛ سوره حج، آیه 65 ؛ سوره لقمان، آیه 20 ؛ سوره جاثیه، آیه 12؛ سوره جاثیه، آیه 13.

[8]. سوره مؤمنون، آیه 71.

[9]. رجوع به تعریف شهرسازی اسلامی در همین کتاب.

[10]. الفبای روانشناسی محیط برای طراحان، ص 60.

[11]. تبیین نقش مؤلفه معنا در فرایند شکل‌گیری حس مکان، ص 20.

[12]. مطالعه قواعد صحیح تفسیر متن را هِرمِنوتیک (Hermeneutics) یا علم تأویل، تأویل‌شناسی یا زَندشناسی می‌گویند. هدف از هرمنوتیک، کشف پیام‌ها، نشانه‌ها و معانی یک متن یا پدیده است. هرمنوتیک به مطالعه اصول تعبیر و تفسیر متون، به‌ویژه متون ادبی و دینی و حقوقی می‌پردازد.

[13]. ارزيابي و نقد مغالطه­هاي موجود در حوزه­هاي هنر، معماري و شهرسازي، ص 100.

[14]. سوره نساء، آیه 142.

[15]. به هر سو رو کنید، خدا آنجاست! (سوره بقره، آیه 115)

[16]. «أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛ و در حقيقت، بسيارى از جنّيان و آدميان را براى دوزخ آفريده‏ايم. [چرا كه‏] دل‌هایی دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمى‏كنند و چشمانى دارند كه با آن‌ها نمى‏بينند و گوش‌هایی دارند كه با آن‌ها نمى‏شنوند. آنان همانند چهارپايان بلكه گمراه‏ترند. [آرى]، آن‌ها همان غافل‏ماندگانن.». (سوره اعراف، آيه 179).

[17]. علامه مجلسي در کتاب بحارالانوار به اين حديث اشاره‌کرده‌اند، امّا در جستجوها سندي که اشاره داشته باشد حديث از کدام ائمه معصوم است نيافتيم.

1. تحقق پذيري هويت اسلامي در آثار معماري، ص 7.

[19]. سپس پليدكارى و پرهيزگارى‏اش را به آن الهام كرد. (سوره الشمس، آيه 8).

[20]. تحقق پذيري هويت اسلامي در آثار معماري، ص 10.

فصل بعد
نقدها و نظرات