2-7- عنوان درس: شناخت و تحلیل فضاهای شهری
1401/07/19 08:27فصل قبل
گفتمان کلی درس
شناخت ویژگیها، ابعاد و مؤلفههای تأثیرگذار بر کیفیات یک فضای شهری، مهمترین هدف این مبحث است که به درک بهتر و کاملتر محیط شهری و طراحی و برنامهریزی آگاهانه و معنیدار انواع فضاهای شهری کمک مؤثری خواهد کرد. مباحث مهم این درس عبارتاند از:
ـ تعریف فضاهای باز شهری و ویژگیهای آنها
ـ تاریخچه شکلگیری و شکلدهی به فضاهای شهری در ایران و جهان
ـ فرم و کیفیات کالبدی فضاهای شهری
ـ ارتباط بین فرم و عملکرد در فضاهای شهری
ـ روشهای تحلیل فضاهای شهری و ...
با توجه به سرفصلهای مصوب این درس، گفتمانهایی هدفدار برای تقریب مطالب به رویکرد الهی و فطری در نظر گرفتهشدهاند که در زیر به برخی از آنها بهاجمال اشاره میگردد:
2-7-1- سرفصل 1: تعریف فضاهای شهری
2-7-1-1- مطلب درسی 1: مفاهیم فضا و مکان
فضا یک مقوله بسیار عام است. فضا تمام جهان هستی را پر میکند و ما را در تمام طول زندگی احاطه کرده است. فضا میتواند چنان نازک و وسیع به نظر آید که احساس وجود بُعد از بین برود و یا چنان مملو از وجود سهبعدی باشد که به هر چیزی در حیطه خود مفهومی خاص بخشد[1].
فضا مجموعهای از روابط اجتماعی و فرهنگی میان گروه خاص و مکان خاص را در مدتزمان خاصی در برمیگیرد. ازاینرو، زندگی اجتماعی در فضا و زمان واقعشده و بهوسیلۀ آن محدود میشود.
از نگاه شولتز، فضا همان گفتمان میان فردگرایی بهعنوان اساس و ریشه عقل محور و جامعهگرایی بهعنوان دستاوردهای انسان اندیشه گرا است؛ بنابراین فضا همان گفته بین ذهن و عینیت است، یعنی گفتوگوی میان فرد و دیگر چیزها یا بهعبارتدیگر پردازش بین فرد و حیات است.
نخستین وجه تمایز فضا و مکان، وجه انتزاعی آنهاست. تقریباً هر انسان دارای عقل سلیمی، مکان را آسانتر از فضا درک و تجربه میکند. مکان درواقع فضایی کالبدی است که انسان در آن حضور مییابد؛ بهعبارتدیگر، ترکیب انسان با فضا، مکان میآفریند.
2-7-1-2- مطلب درسی 2: مفهوم فضای شهری
فضای شهری، چه بهعنوان محصول اجتماعی و فرهنگی و چه بهعنوان محصول کالبدی و فضایی، دارای «عینیتی» است که «وجود» دارد و آثار آن ورای ادراک فردی، واقعی و مشخص است[2].
فضاهای عمومی شهری، مناسبترین فضا برای گذران بخشی از اوقات فراغت شهروندان و سایر فعالیتهای آزادانه و دلخواه آنان محسوب میشود[3]. در این فضاها این فرصت فراهم میشود که برخی از مرزهای اجتماعی شکسته شود و برخوردهای از پیش تعیین نشده به وقوع بپیوندد. بر این اساس شرط اساسی این فضاها آن است که در آنها تعامل و تقابل اجتماعی صورت گیرد و دستهای از فضاهای شهری که بستر اجتماعی قرار نمیگیرند را نمیتوان فضای شهری دانست[4]. البته باید توجه داشت که با توجه بهپیش فرض توحیدی این نوشتار، مفهوم فضای عمومی شهری در نگاه اسلامی که در ادامه بهتفصیل بسط مییابد متفاوت از نگاه مرسوم هست، به این معنا که حضور در فضای عمومی شهری به جهت وقوع برخوردهای از پیش تعیین نشده و تقابل و تعامل اجتماعی در فرهنگ ایرانی اسلامی ذیل یک هدف متعالی شکل میگیرد درصورتیکه در انگارههای غیر اسلامی نفس حضور و تعامل و تقابل هدف است و بعضاً هدف متعالی به معنای گردهمایی انسانها به جهت ارتباط با عالم بالا، یا انجام مراسم آیینی و عبادی مدنظر نیست.
لازم به ذکر است با توجه به اجتماعی بودن انسان است که وجود فضاهای شهری ضرورت مییابد. علامه طباطبایی نیز در رابطه با اجتماعی بودن و مدنیالطبع بودن انسان در بخشی از تفسیر المیزان میفرماید:
اجتماعی بودن انسان، از مطالبی است که اثبات آن، احتیاج به بحث زیادی ندارد؛ چه اینکه ویژگی اجتماعی بودن، از فطریات هر فرد است. تاریخ و همچنین آثار باستانیای که از قرون و اعصار گذشته حکایت میکند، چنین نشان میدهد که انسان همیشه در اجتماع و بهطور دستهجمعی زندگی میکرده و قرآن در بسیاری از آیات خود، با بهترین روش، از این موضوع خبر داده است. در یکجا فرموده:
«همه از یکدیگرید و باهم پیوند دارید.»
و باز میفرماید:
﴿وَ هُوَ الَّذي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً﴾[6]
«او کسی است که از آب، انسانی را آفرید سپس او را نسب و سبب قرارداد (و نسل او را از این دو طریق گسترش داد)[7].»
﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثي وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا﴾[8]
«ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قراردادیم تا یکدیگر را بشناسید.»
در این آیه تصریحشده است که خداوند انسانها را بهصورت تیرهها و قبیلهها یعنی بهصورت اجتماعی قرار داده است.
و در جای دیگر میفرماید:
﴿أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا﴾[9]
«ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم کردیم و بعضی را بر بعضی برتری دادیم تا یکدیگر را مسخر کرده (و باهم تعاون نمایند).»
اینکه انسانها با یکدیگر تعاون داشته باشند و نیازهای هم را برطرف کنند از لوازم زندگی اجتماعی است. بارزترین عامل پدید آمدن فضای شهری، در قالب یک شهر، مدنیالطبع بودن و اجتماعی بودن انسان است؛ که عامل پیوند، همکاری و همگامی مردم و مشارکت آنها در انواع فعالیتهای جمعی است. طبیعی است که نوع همکاری و مشارکت مردم، ارتباط عمیقی با باورهای آنان و نوع جامعهای دارد که بنانهادهاند. در این روند نوع مشارکت و ارتباط اهل یک جامعه که متأثر از شرایط فکری و مذهبی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی حاکم بر آنهاست، بر تعریف فضای عمومی متناسب با این شرایط و ویژگیها تأثیر خواهد داشت[10].
اهم فعالیتهای جمعی که نیازمند فضایی خاص یا پدیدآورنده نسخه اولیه فضاهای شهری بودهاند، عبارتاند از: فعالیتها و آیینهای مذهبی، فعالیتهای تجاری، فعالیتها و عملکردهای سیاسی، فعالیتهای اجتماعی و حرکتی[11].
2-7-1-3- مطلب درسی 3: مؤلفه معنا در فضای شهری
مؤلفههای اصلی تشکیلدهنده فضای شهری، فرم، عملکرد و معنا میباشند. معنا در فضای شهری حاصل پیوندهای زندگی روزمره با خاطرهها، خیالها، فرهنگ و تاریخی است که ذهن را در فضا هدایت مینماید و به نقشههایی شباهت دارد که همراه با فضای وجودی ما ساخته میشود. به این دلیل که نظام فرهنگی و ساختار اجتماعی، بههمپیوسته و گرهخوردهاند، درنتیجه، رابطه اجتماعی و فرهنگی در فضا اتفاق میافتد و نوع روابطی که در فضا برقرار میشود به همراه شدت آن، به فضا معنی میدهد[12].
به نظر میرسد استخراج و استنباط فرایند رخداد معنا در فضاهای شهرهای اسلامی را باید در پیوند فضا با منابع شناخت و معرفت در نگاه واقعگرایانه اسلامی تبیین و تفسیر نمود. در این نظام، «ذهن» و «امت» (اجتماع)، امور واقعي و معيني هستند كه ذهنیت فردی انسانها، آنها را دگرگون نميسازد؛ بنابراین، دریافت معانی در فضای کالبدی نیز از طریق شناخت نتایج حاصل از همخوانی این منابع معرفتی (ذهن و اجتماع) با فضای کالبدی حاصل میگردد. بر این اساس، عنصر فضا بهعنوان ماهیت، از ارتباط متقابل آن با جهان درونی و شهودی (ذهن) و «اجتماع»، معنا مییابد. نکتهای که در اینجا حائز اهمیت است آن است که آثار تجلی رابط بین ذهن و اجتماع، امری رفتاری است و ارتباط بین فضا و ذهن، نیز بیشتر در آثار معماری، خود را نشان میدهد و نمیتوان صرفاً بهواسطه آنها به واقعیتهای فضای شهری بهعنوان فضای اجتماعی پرداخت. با توجه به تلازم مقولات «ذهن (انسان) و اجتماع» بهعنوان عناصر «وجودی» در رویکرد رئالیسم اسلامی و با توجه به اصل پدیداری معنا در وحدت «ماهیت» و «وجود»، در نظریه اصالت پدیداری معنا، معنای فضای معماری یا شهری را در قالب شکل 11 میتوان بیان نمود.
شکل 11- مدل مفهومی فضای شهری در شهر اسلامی
2-7-2- سرفصل 2: انواع و ویژگیهای فضاهای شهری
2-7-2-1- مطلب درسی 1: انواع فضاهای شهری
انواع فضاهای شهری طبق تقسیمبندیهای معمول عبارتاند از:
ـ ورودی: ورودی شهر، ورودی محله
ـ میدان: میدان شهری، میدان محلی، میدان تشریفاتی، پلازا[13]
ـ مسیر: خیابان شهری، خیابان عبوری، بولوار، خیابان محلی، کوچه و بنبست، پیاده راه، بزرگراه
ـ لبه: ساحل دریا و دریاچه، کناره رود دائمی و فصلی
ـ پله: پله شهری و محلی
در تقسیمبندی دیگر فضاهای عمومی شهری در شهرهای معاصر را میتوان به دودسته تقسیم نمود: فضاهای سنتی نظیر امامزادهها، گورستانها، باغها و...، فضاهای مدرن نظیر پارکها، مرکز فروش مدرن، فرهنگسراها و...[14].
میدان، کانون نمایش زندگی مردم شهر، تصویری از حرکت و تلاش برای زندگی و سرزندگی شهروندان است. میدان به شهر هویت میبخشد و از آداب و فرهنگ ساکنان آن خبر میدهد. مروری بر تاریخ شهرهای اسلامی در شرق و غرب قدیم و جدید نشان میدهد که میدان، این عنصر دیرپای شهری در ابعاد و اشکال گوناگون وجود داشته و صحنه و عرصه تاریخ جوامع اسکانیافته بوده است. برخی میدانهای شهری درگذشته مرکز معاملات کالاها و اشیای گوناگون بوده و برخی دیگر مرکز تعاملات اجتماعی و تجمع مردم در اوقات مختلف بوده است که گاهی این دو کاربری باهم تلفیق میشدند.
میدان در دورههای مختلف تاریخی کارکردهای متفاوتی داشته است که میتوان به میدانها یونانی، رومی و اسلامی اشاره نمود.
2-7-2-1-2- میدان در اروپا
تقریباً چهارعنصر اصلی، تشکیلدهنده شهرهای کهن یونان هستند که از زمان تشکیل اولین پولیسها[16] ردگیری میشوند. محلات مسکونی، مراکز اجتماعی، آکروپلیس (مرکز مذهبی) و آگورا[17] یا میدان که نظام مبتنی بر اداره همگانی شهر، میدان یا آگورا را به مهمترین فضای شهر بدل میساخت که صحنه اصلی حیات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی روزانه جامعه شهری بوده است. مرکزیت نسبی فیزیکی و محصور بودن از ویژگیهای اصلی میدان در یونان به شمار میرود. در مواردی که امکان محصور بودن آگورا با ابنیه وجود نداشت، رواقی به دور آگورا آن را محصور میکرد. آگورا غالباً مستطیل شکل بوده و 20/1 تا 30/1 سطح شهر را اشغال میکرد.
ـ فضای شهری در روم باستان شباهت فراوانی به تمدن یونان دارد. با این تفاوت که مراکز اجتماعی و مذهبی با اجتماع در اطراف میدان یا فوروم[18]، مرکزیت نیرومندتری به میدان میدهد و پیشرفت تکنیک ساختمانی، مراکز گذران اوقات فراغت مانند حمام و آمفیتئاتر را نیز شاخص میسازد. نقش اصلی مبادلات بازرگانی و تجاری به میدان سپرده میشود و برای کارکرد بهتر آن، غالباً با ایجاد موانعی از ورود وسایل نقلیه جلوگیری میشد. اگر آگورا بر سرِ راه ارتباطِ دروازه اصلی شهر با آکروپولیس واقع بود، فوروم معمولاً از تقاطع دو معبر اصلی شکل میگرفت.
ـ دوره بعدی، دورهای است که از سدههای 10 و 11 آغاز میشود. فئودالیسم و کلیسا دو عنصر اصلی قرونوسطی به شمار میروند که مناسبات هریک، آثار معینی در شهرها بر جای گذاشته است. عناصر اصلی و مهم شهرها در این دوره عبارتاند از: فضاهای مذهبی، فضای تجاری و فضای حکومتی که نقش مهمی را در سازماندهی و مکانیابی میدانها بر عهدهدارند. علیرغم بافت ارگانیک و بینظمی عمومی شبکه معابر، جهتگیری به سمت میدان با درجه اهمیت متفاوت با عرض معبر ارتباط مییابد و هرچه به محوطه مسکونی نزدیکتر میشود، عرض معبر هم کمتر میشود. شهرهای این دوره اگرچه بزرگتر از شهرهای یونان و روم هستند ولی به دلیل ضرورتِ استفاده بیشتر از زمین، وسعت میدانها، کمتر از آگورا و فوروم است.
ـ دوره مؤثر بعدی در تاریخ شهرنشینی اروپا، از دوران رنسانس آغازشده و تا انقلاب صنعتی ادامه مییابد. توجه عمیق به مفاهیم زیباییشناسی در معماری و طراحی شهری، تأکید بر نظم و تقارن، به شکل و نظم کشیدن بینظمیهای قرونوسطی، باور عمیق به تأثیر در زندگی انسان از طریق بهکارگیری نظم هندسی، از نکات بارز شهرسازی این دوره است. شهرسازی، مفهومی تازه یافته و اهتمام بسیاری از هنرمندان به عناصر اصلیِ عملکردی و پیوند ارگانیک آنها در زندگی شهری با یکدیگر معطوف میشود.
2-7-2-1-3- میدان در ایران باستان
میدانها معمولاً در محل تلاقی مسیرهای ممتد به دروازههای شهر پدید میآمد که این مسیرها، خود به دلیل ارتباط مستقیم با دروازه، مکانی برای دادوستد و تجارت بودند. گشودگیِ پدید آمده از تلاقی این مسیر، معمولاً میدان را علاوه بر مرکز ارتباطات اقتصادی ـ اجتماعی به مرکز فیزیکی شهر بدل میساخت. علاوه بر این شهرها همواره یک میدان تجمع دیگر نیز داشتهاند که نقش کاملاً مذهبی داشت. اینگونه میدانها، معمولاً خارج از حصار شهر و مقابل آتشکدهها پدید میآمد. میدان در شهرهای ایران باستان، عمدتاً فضایی برای باخبر شدن از تصمیمات گردانندگان شهر بود و نه مکانی برای تبادلنظر و تصمیمگیری.
2-7-2-1-4- میدان در دوران بعد از اسلام
شهر دوره اسلامی، فاقد عنصر مرکزی بهعنوان عنصر تعیینکننده است، بلکه این ستون فقرات شهرها است که شکل آن را تعیین میکند و سایر عناصر در ارتباط با این عنصر اصلی شکل میگیرند. میدان، مسجد، مدرسه و حمام، عناصر غیرقابلتفکیک این ستون فقرات هستند که هریک، نقش و وظیفهای در تکمیل دیگری دارند. میدان رفتهرفته اهمیت ویژهای مییابد و از این دوره با نقش و عملکردهای متفاوتی چون تجاری، ورزشی، مذهبی، اداری و حکومتی کار اتصال شهر کهن و توسعه جدید آن را بر عهده میگیرد.
در این دوره، میدانهای اصلی به خاطر ارتباط با مسجد جامع بهعنوان اصلیترین مکان تجمع مذهبی قرارگرفته و رفتهرفته نقش چندمنظورهای مییابند که همواره حضور مردم، مهمترین عامل زندگیبخش آن است. علاوه بر میدانهای مرکزی و بناهای اطراف آن در هر محلهای نیز بهتناسب امکانات ساکنین آن، گشودگیهایی پدید میآید که به ترتیب میدانهای محلهای و میدانچههای اجتماع ساکنین، واحدهای همسایگیِ از این نوع هستند.
شهرسازی در دوره قاجار به اوج شکوفایی خود میرسد و میدان، نقش مهمتری را در سازماندهی فضایی شهر بر عهده میگیرد؛ نقش نمادین میدان بر عهده میدان مرکزی واگذار میشود و میدانها و میدانچههای محلی با سادگی هرچه بیشتر، رفع نیازهای ساکنین، تقسیمات محلهای و زیرمحلهای را با داشتن بازارچه، حمام، مسجد و ... بر عهده میگیرند. میدانهای این دوره برحسب عملکرد و نقش شهری، وسعتهای مختلفی دارند؛ مثلاً میدانهای نظامی، بسیار بزرگ، میدانهای حکومتی، نسبتاً بزرگ و میدانهای تجاری، بزرگ بودهاند. شهر تهران در دوران قاجار دارای 5 میدان مهم به نامهای توپخانه، بهارستان، ارک، پاقاپق[19] و مشق میشود که از یادگارهای دوران امیرکبیر به شمار میرود.[20]
جدول 3- مقایسه میدانها و عملکرد آنها در قبل و بعد از اسلام
میدان |
عملکرد |
قبل از اسلام |
تجارت و داد و ستد مهمترین مرکز اجتماع شهری (مرکز مناظره و مباحثه و سخنوری و مشاعره، محل ارائه هنرهای همایشی) |
بعد از اسلام |
مرکز گذر و عبوری برای انجام دادو ستد و فعالیتهای اقتصادی (انتقال گردهماییها و اجتماعات به مساجد) |
2-7-2-1-5- حیاط مسجد
در شهرِ دوران اسلامی، مسجد، قلب تپنده شهر اسلامی میشود و با تأثیر از ساختار سیاسی و مذهبی، در مرکز شهر قرار میگیرد و بازار و مراکز مسکونی و بناهای عمومی در کنار آن، مجموعه پیوسته و مرتبطی را تشکیل میدهند که برخاسته از ساختار جامعهای است که اسلام در آن تغییرات بنیادین ایجاد کرده است[21].
علاوه بر تقسیمبندیهایی که در متون مختلف راجع به انواع فضاهای شهری شده است، میتوان از حیاط مساجد بهعنوان فضای شهری یادکرد.
در شهرهای اسلامی حیاط مساجد با ورودیهای متعدد، بهعنوان فضاهای شهری عمل میکنند که ارتباط حیاط و گذر در مسجد جامع اصفهان نمونهای از این مقوله است. باز بودن درب حیاط مساجد در تمام ساعات روز و گاه شبانهروز وجه اشتراک مساجد جامع با میدانهای عمومی شهر است.[22] توسلی، ارتباط فضایی حیاط مسجد با گذرهای اطراف را مانند مسجد جامع یزد، شرط برقراری حیاط مساجد مهم، بهعنوان فضای شهری میداند.[23]
صحن و حیاط مساجد در شکلگیری خاطرات، در طول زمان، در ارتقای حس مکانِ این فضاها و تقویت و ارتقای حیات شهری آنها، نقش مؤثری ایفا میکند. بهطور اجمال، عواملی چون وجود تعامل اجتماعی، برگزاری مراسم و مناسك، تعدد ورودیها و ارتباط با گذرهای اطراف، صحن و حیاط مساجد را در زمره فضاهای شهری جاي میدهد.[24]
محمد نقی زاده، وجود ورودي از جهات مختلف به مساجد را بهعنوان ويژگی فضاي شهري ميداند[25]. تأکیدی که در بيشتر تعاریف به دست میآید، این است که حیاط مسجد، هنگامي فضاي شهري شناخته میشود كه براي عموم باز باشد و بهعنوان اتصال بین گذرهای اطراف عمل نماید.
شکل 12- ارتباط فضایی مسجد با گذرهای اطراف
2-7-2-2- مطلب درسی 2: ویژگیهای فضای شهری
انواع کیفیتهای معرفیشده برای محیطهای پاسخده بهقرار زیر میباشند:
خوانایی، نفوذپذیری، انعطافپذیری، تناسبات بصری، گوناگونی، رنگ تعلق، غنای حسی
2-7-2-2-1- غنای حسی
فضای شهری از طریق دریافتهای حواس گوناگون احساس و ادراک میشود و در ادراک فضا هرچه اندامهای حسی بیشتری تحریک شوند، تأثیرگذاری فضا بیشتر و درک از فضا کاملتر و عمیقتر صورت خواهد گرفت و احتمال جذابیت، نقش انگیزی و خاطرهانگیزی فضا افزایش خواهد یافت. بنا به نظر بنتلی کیفیت غنای حسی تنوع تجربیات حسی را که موجب لذت استفادهکنندگان هستند، افزایش میدهد. غنای حسی صرفاً یک موضوع ناب بصری نبوده، بلکه تجربه حسی گسترده و عمیق ناشی از حواس دیگر چون جابجایی، بویایی، شنوایی و بساوایی است و ازاینرو طراحی باید بهگونهای باشد که زمینه انتخاب گزینههای حسی متنوع در مسیر تأمین غنای حسی فراهم گردد[26].
غناي حس بصری بهطور قابلتوجهی به حضور تضادهای بصری در سطوح موردبررسی وابسته است. استفاده از مصالح طبیعی همساز با اقلیم هر منطقه به دلیل همخوانی با محیط و زمینه در طراحی فضاهای شهری بهنوعی سبب غنای حسی آن محیط میگردد.
با بررسی بافت قدیم شهرهای قدیمی چون شهر یزد میتوان به عوامل همچون مسقف بودن بازارچهها و بازی نور و سایه و گرمی و خنکی در زیر بازارچه، بوی نان، بوی عناصر طبیعی مانند خاک، آب و گیاه در فضا، استفاده از مصالح دارای بو مانند خاک و کاهگل، هویت منحصربهفرد صداهای زمینهای (صدای چکش قلمزنی در بازار مسگرها)، وجود سنگفرش در برخی معابر و ایجاد برجستگی و فرورفتگی و اختلاف سطح در معابر، دید به عناصر شاخص، عدم وجود اغتشاشات بصری و عناصر الحاقی زائد در جدارهها و فضاها، وجود تناسبات بصری در جدارهها اشاره کرد که سبب ایجاد و تقویت غنای حسی در فضا میشوند، درحالیکه منظر حسی در کالبد بیجان شهرهای امروزی متأثر از بوی دود و صدای بوق خودروها و مدرنیته شهری رنگباخته است.
2-7-3- سرفصل 3: نقشهای متفاوت فضاهای شهری: سیاسی، اجتماعی، آموزشی، فرهنگی، اقتصادی، ارتباطی، هنری، زیستمحیطی
مسجد یکی از مهمترین کاربریهای شهری در شهرهای اسلامی ایرانی است و در طول تاریخ همواره مورد توجه حاکمان و مردم بوده و داراي جایگاه ویژهای نزد شرع و مردم است. این بدان معنا نیست که همه مساجد، دارای این کارکردها بودهاند، بلکه میتوان مساجد را ازنظر دامنه فعالیت و نوع کارکرد ارتباطی و اجتماعی به چهار بخش تقسیم کرد:
نخست، مساجد کوچک (و گاه بسیار کوچک) که فقط برای بهجای آوردن نماز ساخته میشدند و فضای محدودشان اجازه فعالیت بیشتری را نمیداد. دوم، مساجد متوسط که بهوسیله بزرگان محلی یا علما ساخته میشدند و ممکن بود به گروه اجتماعی خاصی مانند پیروان یک فرقه یا یک صنف تعلق داشته باشند. سوم، مسجد ـ مدرسهها با کارکرد دوگانه عبادی ـ آموزشی و چهارم، مساجد بزرگ و جامع که اغلب به دست طبقه حاکم ساخته ميشد و تحت نظارت آنها اداره میگرديد[27]. از میان این چهار دسته، میتوان دسته اول را از کارکردهای ارتباطی و اجتماعی گسترده برکنار دانست، اما سه دسته دیگر از مهمترین مراکز ارتباطات سنتی در شهرهای اسلامی به شمار میآمدند. درنتیجه، ارتباط آنها با سایر مراکز شهرها از قبیل بازار، مدرسه، حمام و ... ارتباط از پیش تعریفشدهای بود. از نگاهی دیگر، مساجد به سبب اهمیت خود، جایگاه ارتباطی ممتازی در بافت محلهها و در سطح شهر داشتهاند. درعینحال، وجودشان موجب اهمیت یک نقطه از شهر و شکلگیری سایر مراکز ارتباطات سنتی در آن نقطه میشد.
بهعنوان نمونه مسجد جامع الاَزهر از مهمترین و مشهورترین مساجد مصر و جهان اسلام است که بیش از هزار سال دارای دو کاربری مذهبی (مسجد) و آموزشی (مدرسه) بوده است.
میدان نقشجهان اصفهان بهعنوان نمونه فضای شهری در مقیاس شهری دارای عناصر مختلف مذهبی، حکومتی و تجاری مانند مسجد امام (شاه صفوی)، مسجد شیخ لطفالله، عمارت عالیقاپو، سردر قیصریه است. ازجمله فضاهای اجتماعات که در اطراف میدان نقشجهان قرار داشتند قهوهخانهها بودند که امروز ازمیانرفتهاند. در این فضاها از بحث شعر و شاعری و حکایات و قصص و بازی و تفریح گرفته تا مدح علی (عليهالسلام) رونق داشته است. در فضای میدان، عصر هنگام، از حقه بازان و خیمهشببازان و تردستان و معرکهگیران گرفته تا وعاظ و درویشان جمع میشدند. در ایام سوگواری، عزاداران در میدان به حرکت درمیآمدند. فضای میدان نقشجهان اصفهان با چهارعنصری که به آنها اشاره شد واجد کلیة جنبههای حکومتی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و تجاری بوده است. از این فضاها کاملاً استفاده میشد. در فضای میدان مراسم مختلفی از مسابقات تیراندازی گرفته تا نمایشهای نظامی و چوگانبازی و نیزه پرانی و اسبسواری و جمع شدن کسبه و پیشهوران و اجتماعات مردم مقابل کاخ عالیقاپو برای دیدن شاه یا محاکمات و مجازات و مانند آن برقرار بوده است. هرچند که امروزه میدان برخی از فعالیتهای گذشته خود را ازدستداده است.[28]
خداوند بهرههای چندمنظوره را در آفرینش، بسیار خلق نموده است که در ساختوساز نیز باید بدان اندیشیده شود که چگونه میتوان از هر مکان، بهره بهینه برد. بهعنوان نمونه میتوان از مدارس و دانشگاهها در ایام تعطیلی بهره جست یا حسینیهها را آنگونه طراحی کرد که در غیر ایام سوگواری، پاسخگوی نیازهای مردم محله باشد. میتوان از سالنهای ورزشی در غیر ایام ورزش بهره جست، یا سالنهای آمفیتئاتر ادارات را آنگونه طراحی کرد که راهی هم به خیابان داشته باشد و یا نمازخانه ادارات را درجایی قرار دهیم که مردم نیز از آن بهرهمند شوند[29].
2-7-4- سرفصل 4: تحلیل فضاهای شهری
2-7-4-1- مطلب درسی 1: سیما و منظر شهری
عناصر پنجگانه لینچ برای تحلیل سیمای شهری عبارتاند از: راه، لبه، گره، نشانه، محله.
بهطورکلی اگر از بالا به یک محیط نگاه کنیم آنچه به چشم میآید و تصویر ذهنی بیننده از محیط میشود را میتوان سیمای آن محیط نامید. درواقع سیمای یک محیط، بازتاب کلیة اطلاعات موجود از فضاست که توسط حواس، قابل دریافت و ادراک میباشند[30]. سیمای هر شهر پدیدهای است که درزمانی طولانی و براثر روند ساختوسازهای متوالی در شهر شکل میگیرد.
2-7-4-2- مطلب درسی 2: نشانهها
نشانهها، عناصر یا فضاهای خاص برای جهتیابی و خوانایی فضاهای شهری هستند که وجود آنها یا استقرار آنها بهعنوان یک فعالیت یا عملکرد خاص در اذهان و تصویر ذهنی مخاطب (فضای شهری) باقی میماند. پس خاص بودن یا اختصاصی بودن از ویژگیهای نشانهها است.
در تعالیم اسلامی، نشانهها یا آیات نقش مهمی در معرفی و ترویج حقایق و هدایت مردم ایفا میکنند؛ بنابراین هرکدام از راهها، فضاها و عناصر شهری بایستی حاوی نشانههایی باشند که مردم را به سمت ارزشها هدایت و به آنها متذکر گردند[31]. بهعنوانمثال گنبد و منارههای مساجد، نشانه ارزشی شهرهای اسلامی است یا میتوان به فرم و شکل پلکانی تکیهها (تکیه امیر چخماق یزد، شاه ولی تفت) اشاره کرد که نمادِ از کثرت به وحدت رسیدن است. بادگیرها نیز در شهرهای کویری نشانه همسازی با اقلیم گرم و خشک و بهرهگیری از مواهب الهی و طبیعی میباشد.
همچنین اثرات و ویژگیهای موضوعاتی چون رنگها، اعداد، فرمها و اشکال میتوانند بهعنوان جلوههای نشانهها بهخصوص نشانههای خاص اسلامی ایفای نقش کنند. برای نمونه رنگ میتواند عاملی در ایجاد سرور و شادمانی در انسان باشد[32]:
﴿لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرينَ﴾[33]
«رنگ آن بینندگان را فرحبخش است.»
ـ برخي رنگها، رنگهایی هستند كه زيبا و داري معاني نمادين و يادآور ارزشهای مطلوب خوانده ميشوند؛ مانند رنگ فیروزهای در گنبد مساجد که احساس آرامشبخشی را برای انسان به ارمغان میآورد. از طرف دیگر، از مهمترین وظايف مسلمين شناسايي و ترويج «رنگ الهي» است. خداوند تبارکوتعالی فرموده است:
﴿صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ﴾[34]
«(آری ایمان دلهای ما) رنگآمیزی خدایی است و کیست که رنگ آمیزیش بهتر از خدا باشد؟ و ما پرستندگان اوییم. هيچ رنگي خوشتر از ايمان به خداي يكتا نيست و ما او را بیهیچ شائبه شرك پرستش ميكنيم.»
برخی از مصادیق نشانهها در فضاهای شهری که میتوانند بهعنوان زمینهها و معیارهای تحلیل معنا شناسانهی فضاهای شهری و طبقهبندی آنها قرار گیرند، عبارتاند از:
ـ نشانههای قراردادی: نشانههای قراردادی، پدیدهها و موضوعاتی هستند که بهعنوان یادآور و بیانگر موضوع یا مفهومی خاص بین تعداد اندک یا گروه بسیاری از انسانها یا جوامع قرارداد شدهاند. طبیعی است که قید «قراردادی بودن» دلیلی بر غیر اصلی بودن نشانهها نیست؛ بلکه عوامل دیگری نیز در تعیین میزان اصالت نشانهها ایفای نقش میکنند. قید «قراردادی» برای نشانه، از دو جهت اصلی قابلمطالعه است؛ یکی قراردادی که قدمت و اصالت داشته و بهصورت اصولی ثابت و پایدار طی قرون متمادی شکلگرفته و حتی تغییریافته و کامل شده است که نمونهی بارز آن، واژهها و حروف زبانها هستند.
این نوع از نشانههای قراردادی، در طول قرون و اعصار بهصورت ابزاری برای بیان مفاهیم عالی معنوی درآمده و روشهای هنرمندانهای را ابداع نمودهاند که نمونههای عالی آن در آثار ادبی و عرفانی و فلسفی قابلشناسایی و معرفی هستند. نوع دیگر، قراردادی بودن نشانه بهصورت ابداعی و بنا به موضوعات حادث و یا توسط عدهای محدود، معدود و یا حتی یک نفر است؛ مانند علامتهای رانندگی، خلاصهنویسی[35] برخی کلمات و امثال آن. این نوع نشانههای قراردادی، فاقد قابلیت نمایش مضامین معنوی و یا به عبارتی فاقد امکان رشد و تعالی بوده و تنها در قلمرو مادی زندگی و برای موضوعاتی که برای آنها جعلشدهاند، کاربرد دارند.
ـ نشانههای مفهومی: نشانههای مفهومی نسبت به نشانههای قراردادی از مرتبهی بالاتری برخوردارند و عمومیت آنها نیز نسبت به نشانههای قراردادی، بهویژه از نوع دوم بیشتر است. ضمن آنکه این نوع نشانه، در مقایسه با نشانههای ازلی و فطری (که مراتب بعدی نشانهها هستند) از مراتب معنوی نازلتری برخوردار است. نمونه بارز این نوع نشانهها که درواقع، همان ویژگیهای تکوینی اشیاء و پدیدهها هستند را میتوان در آثار پدیدهها مشاهده کرد؛ مانند دود، طراوت و سختی که به ترتیب نشانههای آتش، آب و سنگ هستند.
ـ نشانههای ازلی: نشانههای ازلی که مرتبهای از نشانههای فطریاند، نشانههایی هستند که به دلیل ماهیت خود، نزد جملگی جوامع و تمدنها بهانحاءمختلف شناختهشده یا قابل شناخت میباشند. برای نمونه میتوان از نور سخن گفت که نشانهی علم و آگاهی است. میتوان از برخی اعداد سخن گفت که اگرچه ممکن است در جوامع مختلف علیالظاهر معانی مختلفی داشته باشد، ولی بههرحال خود نشانهاند. مثلاً عدد "4" که با استناد به اشارهاش به چهارگوشهی عالم در فرهنگهای مشرق زمین، مقدس تلقی میگردد.
در تفکر اسلامی به جهت آنکه نشانهی شعار توحیدی «سبحانالله و الحمدالله لله و لا اله الا الله و اللهاکبر» است نشانهای مقدس است.
ـ نشانههای فطری: نشانههای فطری، عمدهترین نشانههایی هستند که ادیان الهی برای اثبات وجود خالق هستی به آنها استناد میکنند. علاوه بر آن، هر چه که دانش بشر بهپیش میرود، قراین بسیاری برای فطری بودن موضوعات زیادی مسلم میگردد. برای نمونه میتوان از نظریههایی همچون حس «خدا»جویی، «زیبا»طلبی، «عدالت»خواهی، «خیر»خواهی و «حقیقت»جویی انسان نام برد که عموماً نیازمند تحریک و هدایت میباشند. نشانههای فطری ممکن است تجلیات گوناگونی داشته باشند. برای نمونه، نشانهی خداوند (که نه و بلکه اشاره به او) در تفکری چون اسلام که بر پایهی تنزیه و توحید استوار است، بهصورت فضا و سطوح خالی، بهصورت نقش کلام الهی، بهصورت خطوط و علائم هندسی در هنرها ظاهر میشود و در دینی دیگر بهصورت تندیس و نقش و صورت و الهه و ربالنوع. درواقع این نشانهها تفاسیری متنوع از حقیقتی واحد هستند که در فطرت انسان است و به دلایل مختلفی گاهی به سمت خرافهها سوق مییابد.
ـ نشانههای تاریخی: از اصلیترین عواملی که در فضای شهری بهعنوان عناصر واجد معنا کاربردی چندجانبه و هویتبخش دارند، نشانههای تاریخی هستند. نشانههای تاریخی که در عمارات، عملکردها، هنرها و آثار خاصی قابلطبقهبندی هستند، میتوانند ریشهدار بودن یک جامعه را متذکر شده و عامل وحدت و احراز هویت آنها در مقابل بیگانگان باشند. نشانههای تاریخی نهتنها در عناصر و اجزاء که حتی در کلیت یک مجموعهی فضای شهری نیز قابلشناسایی هستند. برای مثال کالبد میدان حسنآباد تهران نشانههای تاریخی در مقیاس وسیع است.
ـ نشانههای یادآور (خاطرهانگیز): ازآنجاییکه خاطرات مردم از یک شهر در احراز هویت و همبستگی آنان از طریق دریافت معانی عناصر و نشانههای خاص، واجد اهمیت شایان توجهی است، نشانههای یادآور که بهصورت فضا، عمارت، نام و شکل، قابلطبقهبندی هستند، گروهی از نشانهها میباشند که در تحلیل معنا شناسانهی فضا نقشی درخور ایفا میکنند. نشانههای یادآور، علاوه بر آنکه نشانههای تاریخی را در خویش مستتر دارند، شامل نشانههایی نیز میشوند که مدام در حال شکل گرفتن و همهگیر شدن هستند و در شکلگیری این نشانهها، نفوذ و گسترش آراء بیگانگان و الگوها و شیوههای زیست آنها نیز (بهویژه در صورت تأثیرپذیری فرهنگ از سایر فرهنگها) حائز اهمیت است و نباید از آن غافل شد.
توجه کنیم که اصولاً نشانهشناسی در تعالیم اسلامی با عنوان «آیهشناسی» بهعنوان یک روش شناخت مطرح است. این در حالی است که برخی افراد، «آیه» را به جملات قرآن کریم منحصر و محدود نموده و «آیهشناسی» را دانش مربوط به قرآن میدانند و وجود و سابقهی آن را بهعنوان «نشانهشناسی» رایج را در میان متالهین و مسلمانان نفی میکنند یا آن را مسکوت میگذارند[36].
نور پديدهاي است كه در تعاليم قرآني بهعنوان نماد و نشانه بسياري وجود و مفاهيم والا و زيبا معرفي ميگردد؛ ازجمله:
ـ خداوند:
﴿اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ ...﴾[37]
«خدا نور «وجود بخش» آسمانها و زمین است... .»
ـ پيامبر اكرم (ص):
﴿يا أَهْلَ الْکِتابِ قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَکُمْ کَثيراً مِمَّا کُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتابِ وَ يَعْفُوا عَنْ کَثيرٍ قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبينٌ﴾[38]
«اي اهل كتاب رسول ما آمد تا حقايق و احكام بسياري ازآنچه از كتاب آسماني (تورات و انجيل) را از جانب خدا براي هدايت شما نوري و كتابي آشكار آمد.»
ـ قرآن:
﴿فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذي أَنْزَلْنا وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيرٌ﴾[39]
«پس به خدا ايمان آريد و به رسول او و نوری كه درآیات قرآن فرستادهايم، بگرويد و خدا به هر چه كنيد، آگاه است.»
ـ هدايت و ايمان:
﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ...﴾[40]
«خدا يار اهل ايمان است. آنان را از تاريكيها بيرون ميآورد و به عالم نور ميبرد.»
ـ بينايي:
﴿وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمي وَ الْبَصيرُ، وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ﴾[41]
«و هرگز «كافر تاريك جان» كور با «مؤمن روشنروان» بينا يكسان نيست و تاريكيها با نور مساوي نخواهد بود.»
بنابراين بايد توجه كرد كه فضاهاي شهري بتوانند اولاً بهطور مناسب از نور بهره ببرند و ثانیاً به طرق مناسب انسانها را متوجه نور سازد؛ چراكه اگر فيالمثل انسان در محيطي كاملاً نوراني قرار گيرد كه منابع نور مشخص باشند و نه حتي سايهاي وجود داشته باشد، متوجه نور نخواهد بود. لذاست كه با ايجاد درجات مختلف نورانيت و بهرهگيري از جهات مختلف براي تابش و تکنیکهای ديگر ميتوان بهطور مداوم انسان را به وجود نور متذكر گرديد. فقدان نور نيز سايه است كه خود معاني والايي را در خود مستتر دارد.
2-7-4-3- مطلب درسی 3: باغ و بوستان
پس از گسترش اسلام همواره شهرهای تاریخی پذیرای حضور گسترده باغ در اشکال گوناگون خود بودند. نحوه حضور و ظهور این پدیده در شهرهای اسلامی با ابعاد بسیار متفاوتی در زندگی مردم و حاکمان از مقیاس حیاط کوچکترین خانهها تا مقیاس پایتختهای مشهور دوران، بسیار مورد توجه واقع شد. به همین سبب شکلگیری شهرها از اهمیت خاصی برخوردار گشت و نهتنها از موقعیت شهری تأثیر پذیرفتند بلکه شهر و مجموعههای شهری نیز تحت تأثیر باغها قرار گرفتند.
در قران و احادیث تصویری از بهشت ذکرشده که بهترین مکانی که میتوان در آن تصویر بهشت را چنانکه در قران یادشده مشاهده کرد، باغ است. باغ در معماری اسلامی تجسمی روشن و دنیایی از بهشت ازلی است. جویهای روان، کوشک مرکزی، درختهای درهمپیچیده و تیرهرنگ که هرگز خزان ندارند و همیشهسبز هستند و چهار جوی که از حوض میان باغ سرچشمه میگیرند، همه و همه در قران کریم جنت یادشده است که در زبان عربی، جنت به معنای بهشت و باغ است و کلماتی که به این معنی توجه دارند، حدود 170 بار در قرآن ذکرشده است[42].
عوامل متعددی بهوسیله حضرت رسول اکرم سبب تشویق مردم به ایجاد و توسعه فضاهای سبز و کشاورزی در مدینه شد. آن زمان عُرف بود که هرکس زمین بایری را آباد کند، از آن او باشد[43]. افزون بر آن بسیاری از زمینهای زراعی، میان اغلب مهاجران بهشرط زراعت و باغداری و تداوم فضای سبز تقسیم شد[44].
خداوند بالا مرتبه در سوره کهف میفرماید:
﴿أُولئِکَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ يَلْبَسُونَ ثِياباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّکِئينَ فيها عَلَي الْأَرائِکِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً﴾[45]
«آنها کسانی هستند که بهشت جاودان برای آنان است باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختان و قصرهایش جاری است در آنجا با دستبندهایی از طلا آراسته میشوند و لباسهایی (فاخر) به رنگ سبز، از حریر نازک و ضخیم، دربر میکنند درحالیکه بر تختها تکیه کردهاند. چه پاداش خوبی و چه جمع نیکویی!»
همچنین در سوره سبا، به این مسئله اشارهشده است:
﴿لَقَدْ کانَ لِسَبَإ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ جَنَّتانِ عَنْ یَمِین وَ شِمال کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَ اشْکُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ﴾[46]
«براى قوم «سبا» در محل سکونتشان نشانهاى (از قدرت الهى) بود: دو باغ (بزرگ و گسترده) از راست و چپ (رودخانه عظیم و به آنها گفتیم): از روزى پروردگارتان بخورید و شکر او را بهجا آورید؛ شهرى است پاک و پاکیزه و پروردگارى آمرزنده (و مهربان).»
2-7-5- سرفصل 5: تاریخچه شکلگیری و شکلدهی به فضاهای شهری در ایران و جهان
2-7-5-1- مطلب درسی: علل شکلگیری فضاهای شهری
علل و عوامل پیدایش، دوام و بقای فضای شهری درگرو عوامل عملکردی، کالبدی، اجتماعی، دینی و معنوی است که به دلیل اهمیت عوامل دینی و معنوی در شهرهای اسلامی، این عامل موردبررسی قرار میگیرد.
مراسم و آیینهای مذهبی و اساطیری که با حضور مردم اجرا و برگزار میشدهاند، ضمن آنکه در شکلگیری و ظهور فضاهای شهری با شکل و هندسه خاص ایفای نقش مینمودهاند، به دلیل تقدس و جایگاه والا و ارتباطشان با ماوراءالطبیعه، منجر به ظهور فضاهایی با اشکال و جدارههای خاص شدهاند. این فضاها نمادها، نشانهها، ذوق و سلیقه هنرمندان را در قالب هنرهای رایج در میان جامعه، به نمایش میگذاشتهاند[47].
از گذشتههای دور و در میان همهی جوامع، تأثیر و نقش ادیان، نهتنها در شکلگیری فضای شهری که در معماری، تزیین و سامان دادن آن نیز مؤثر بوده است.
برای نمونه میتوان به عناصر مذهبی و مقدس در مجاورت فضاهای شهری، مکان گزینی فضاهای شهری در مجاورت یا نزدیکی عناصر مذهبی، ایفای نقش برخی از فضاهای مذهبی یا قسمتی از آنها (مثل صحنها) بهعنوان فضای شهری، جهتگیری اصلی فضاهای شهری به سمت جهت مقدس موردنظر هر دین خاص اشاره کرد که همه آنها بیانگر نقش دین در شکلگیری فضاهای شهری بودهاند[48].
قابلذکر است که عوامل معنوی علاوه بر نقشی که در شکلگیری و تداوم و بقای فضاهای شهری ایفا میکنند، اصلیترین نقش را در تقدس بخشیدن و کیفی کردن و معنوی کردن آنها نیز ایفا مینمایند. از منظر ادیان، به دلایل عدیدهای که در هر دین مطرح است، برخی مکانها و فضاها واجد تقدس هستند که این تقدس گاهی ذاتی (به معنای تقدس یافتن به امر الهی) و زمانی اکتسابی است.
در مورد اول میتوان به مکانها و سرزمینهایی چون بیتالمقدس، مکه مکرمه، وادی طور، مسجدالنبی[49] و مانند اینها اشاره کرد. مورد دوم نیز عموماً فضاهای مربوط به معابد، زیارتگاهها و مکان اتفاقات معنوی و مذهبی هستند.
اهمیت تقدس داشتن یا مقدس نامیده شدن یک فضا چنان اهمیت دارد که برخی از محققین و کسانی که در مقولهی فضای شهری و شهر اظهارنظر نمودهاند، اصولاً فضاها را به دو گروه مقدس و نامقدس تقسیم کردهاند. بهبیاندیگر مقدس بودن فضا، چنان واجد اهمیت تلقی شده است که بهعنوان اصلیترین معیار طبقهبندی فضاهای شهری مورداستفاده و استناد قرارگرفته است[50].
ازنظر دینی و معنوی تقدس داشتن یک فضا، یکی از علل و عوامل اصلی بقا و پایداری یک فضای شهری است. این اهمیت تا جایی است که در دوران معاصر نیز، عناصر و فضاهای سکولار، همچون مراکز حکومتی و میدانهای ملی (به معنای نژادگرایی و تاریخگرایی افراطی) همچون کاخ کرملین، کاخ سفید، میدان سرخ، مقبره مائو، یادمانها و یادبودها، نقش فضاهای مقدس را ایفا میکنند؛ تا به نیاز انسان برای رابطه با امر قدسی پاسخ دهند[51].
همانگونه که علل و عوامل مقدس، زمینهساز اصلی ظهور فضاهای شهری با عملکرد وجهه دینی و معنوی هستند، همین عوامل اولیه، به همراه تحولات ضروری که در طول زمان (به دلایل فناورانه و اقتصادی و سیاسی و نیازهای مردم) در فضاهای شهری حادث میشوند، سبب میگردد تا فضاهای شهری کماکان بهعنوان فضاهایی با هویت دینی و ارزش معنوی، مشهور شده و به حیات خویش ادامه دهند.
برخی علل و عواملی که در مقولهی دینی و معنوی مطرح هستند، عبارتاند از:
معابد: معابد و عبادتگاهها، در همه ادیان، فضاهایی را پدید میآورند که هرکدام به نحوی از انحاء، بهعنوان فضای شهری ایفای نقش میکنند. برخی از معابد دارای فضاهای سرپوشیده یا سربازی هستند که همیشه به روی پیروان یک دین خاص گشودهاند، برخی دیگر ممکن است در دسترسی عموم نباشند. این معابد غالباً در کنارهی فضایی خاص مانند میدان قرارگرفته و یا جلوخانی دارند که بهعنوان فضای شهری عمل میکنند. این فضاها، ارزش، اعتبار و عملکرد خویش را از معابد مجاور گرفتهاند و درواقع بهعنوان مکمل فضای معبد ایفای نقش میکنند.
زیارتگاهها: هر یک از ادیان، دارای زیارتگاههای معدودی هستند که بهندرت قابل تکرار یا تأسیس میباشند. مسلماً زائرانی که به زیارت میآیند، در فضاهای مربوط به زیارتگاه، در فضاهای پیرامونی آن و حتی در فضاهای عمومی شهری که در زیارتگاه در آن واقعشده است، بهانحاءمختلف حضور مییابند، در آیینها شرکت میکنند و با سایر همکیشان خویش ارتباط برقرار مینمایند.
مکانهای برگزاری آیینها: بسیاری از مذاهب، برپایی و اجرای آیینهایی را در مواقع خاص یا بهصورت ادواری (سالیانه، ماهیانه، هفتگی و حتی روزانه) توصیه میکنند. مکانهای برپایی آیینها، بهمرورزمان در نظر مردم یادآور خاطرات مذهبی و درنتیجه دارای ارزش معنوی میشوند. این ارزشها تا جایی است که علاوه بر زمان برپایی آیینها، در سایر زمانها نیز مردم را بهسوی خود جلب میکنند و بهعنوان فضاهای خاطرهانگیز در نقش عامل هویتی شهر و جامعه نیز ظاهر میشوند.
مکانهای اتفاقات خاص: برخی از اتفاقاتی که در طول تاریخ، در نقطهای و فضایی از شهر به وقوع میپیوندند، به دلایل مختلفی ممکن است مردم را برای یادبود و یادآوری خویش، به خود جلب و جذب نمایند. فضاهای خاطرهها و اتفاقات خاص بهویژه اگر از بار معنوی و مذهبی برخوردار باشند، بهمرور بهعنوان فضایی معنوی و مقدس ظاهرشده و عامل هویتی شهر میگردند.
آثار هنری خاص: یکی از اصلیترین عوامل و ریشههای پدید آمدن برخی رشتههای هنری و خلق بسیاری از آثار هنری، دین و اعتقادات مذهبی و معنوی مردم و هنرمندان بوده است. به همین دلیل یکی از اصلیترین مکانها و فضاهای ظهور و تجمع آثار هنری خاص، فضاهای مذهبی و معنوی شهرها بودهاند. بهاینترتیب اینگونه مکانها و فضاها، بهصورت مجموعهی آثار هنری جامعهای درمیآیند که صبغهی دینی و مذهبی دارند[52].
[1]. مباني طراحي شهري، ص 67،
[2]. مفاهیم فضای شهری در شهر اسلامی، صص 25 ـ 34.
[3]. فضاهای عمومی شهری: جایگاه تعامل اجتماعی، ص 23.
[4]. شهرسازی اسلامی گفتاری پیرامون کلان نظریه شهرسازی عبادت محور، ص 56.
[5] سوره آلعمران، آیه 195.
[6] سوره فرقان، آیه 54.
3. تفسیر المیزان.
[8] سوره حجرات، آیه 13.
[9]. سوره زخرف، آیه 32.
[10]. تحلیل و طراحی فضای شهری (مبانی، تعاریف، معیارها و شیوهها)، ص 293.
[11]. همان، ص 295.
[12]. روابط عمومی در فضاهای شهری، ص 162.
[13]. اینگونه فضاها اغلب بهصورت گشودگیهای فضایی در مقابل یک عنصر مهم شهری مانند مراکز تجاری ـ خدماتی ایجاد میشوند و هدف از ایجاد آنها، وجود فضای مکث در مقابل فعالیتهای شهری است. همچنین جهت استفاده مردم از فضا بهعنوان مکانی جهت مکث و استفاده بصری از فضا و فعالیتهای مستقر در آن و برقراری تعاملات اجتماعی با سایر افراد استفاده میشود.
[14]. فضاهای عمومی شهری: جایگاه تعامل اجتماعی، ص 25.
[15]. در اینجا لازم به ذکر است که به تفاوت میان فلکه و میدان توجه شود: فلكه يكي از انواع تقاطعها براي توزيع حركت سواره ميباشد. در فلكه فرد پياده در درجه دوم اهمیت قرار داشته و نقش مسائل اجتماعي به حداقل ميرسد. لذا فلکهها بهعنوان گرههای ترافیکی محسوب میشوند. درصورتیکه در میدان، اولویت حرکت با فرد پیاده میباشد و برقراری تعاملات اجتماعی جزء لاینفک آن میباشد.
[16]. Polis.
[17]. Agora.
[18]. Forum.
[19]. میدان محمدیه امروزی.
[20]. مقدمهای بر تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران، ص 165.
[21]. تبیین جایگاه اسلام در روند شهرنشینی و سازمان فضای شهری ایران، ص 15.
[22]. طراحی فضای شهری، ص 47.
[23] همان، ص 52.
[24]. تحلیلی بر نقش حیاط مساجد در شهرهای اسلامی بهعنوان فضای شهری مطالعه موردی: صحن انقلاب اسلامی، حرم حضرت معصومه (س) قم، صص 50-43.
[25]. تحلیل و طراحی فضای شهری (مبانی، تعاریف، معیارها و شیوهها)، ص 383.
1. محيطهاي پاسخده: كتابي راهنما براي طراحان، ص 145.
[27]. مقدمهای بر تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران، صص 267 ـ 266.
[28]. طراحی فضای شهری، ص 26.
[29]. سیمای مسکن و شهر اسلامی، صص 35-34.
[30]. سیمای شهر، ص 89.
[31]. درآمدی بر معماری و شهرسازی از منظر قرآن و اسلام، ص 70.
[32]. تأملی در شناخت مبانی مسکن اسلامی ایرانی، ص 60.
3. سوره بقره، آیه 69.
4. سوره بقره، آیه 138.
1. Abriviation.
[36]. تحلیل و طراحی فضای شهری (مبانی، تعاریف، معیارها و شیوهها)، صص 209 ـ 213.
[37]. سوره نور، آیه 35.
[38] سوره مائده، آیه 15.
[39]. سوره تغابن، آیه 18.
[40]. سوره بقره، آیه 257.
[41]. سوره فاطر، آیات 19 و 20.
[42]. معماری مدرن تفکر مدرن، ص 42.
[43]. الموطا، ج 2، ص 743.
[44]. فتوح البلدان، ج 2، ص 324.
[45]. سوره کهف، آیه 31.
[46]. سوره سباء، آیه 15.
[47]. تحلیل و طراحی فضای شهری (مبانی، تعاریف، معیارها و شیوهها)، ص 295.
[48]. همان، ص 303.
[49]. «سُبْحانَ الَّذي أَسْري بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَي الْمَسْجِدِ الْأَقْصَي الَّذي بارَکْنا حَوْلَهُ؛ پاک و منزه است خدایی که در (مبارک) شبی بنده خود (محمد) را از مسجد حرام (مکه معظمه) به مسجد اقصایی که پیرامونش را مبارک و پرنعمت ساخت سیر داد» (سوره اسراء، آيه 1).
[50]. انسانشناسی شهری، ص 76.
[51]. تحلیل و طراحی فضای شهری (مبانی، تعاریف، معیارها و شیوهها)، ص 304.
[52]. همان، صص 306-304.