3-2- نشانههای خودباوری در شهرسازی
1401/07/19 09:59فصل قبل
هنر شهرسازی بارزترین جلوه فرهنگی هر ملت در هر دوره تاریخی است که در پیوندی تنگاتنگ با محیط و زندگی مردم بوده و نمایشگر چگونگی زیست آدمی است. جوهر اصلی شهرسازی، خلق مکان و محیط مناسب برای زندگی انسان بهعنوان خلیفةالله است. به عبارتی، شکل شهر در هر دوره، انعکاسی از حیات مدنی، فرهنگ و تمدن آن دوره محسوب میشود تا جایی که ادموند بیکن از شکل شهر بهعنوان «شاخص تمدن» و مبین وضعیت تمدن نامبرده است[1]. معماری و شهرسازی وسیله واقعی سنجش فرهنگ یک ملت بوده و هست و در صورت گسست در رابط شهر و فرهنگ، شهر هویتی چهلتکه پیدا میکند و فرهنگ ساکنان با توجه به تأثیر محیط در ذهن و روان آدمی، هویتی مغشوش و درنهایت هویتی بیگانه پیدا میکند[2].
شهرسازی قبل از 1300 در ایران حاوی نشانههایی بود که گویای نمونههای ویژه شهر سنتیِ خاورمیانه به شمار میرفت[3]. معماری رایج و شهرسازی وابسته به آن، تابعی بود از انواع مصالح ساختمانی، دانش فنی و اعتقادات و باورهای دینی و در مناطق مختلف، متناسب با آنچه طبیعت از انواع مصالح ساختمانی مانند سنگ، چوب و گِل در اختیار انسان میگذاشت از آنها استفاده میکرد[4]. رعایت و تأکید بر انواع جداییناپذیر در ادوار مختلف از ویژگیهای کلی شهرسازی بوده که در شکلگیری شهرها نقش داشته است.
در اینجا به چند نمونه مرتبط با شهرسازی که نشان خودباوری است، اشاره میشود. امید است اساتید محترم با بیان مواردی از آنها در کلاس درس، گامی در جهت تقویت خودباوری در دانشجویان بردارند.
3-2-1- تبلور اصول اسلامی در ساختار شهرهای سنتی ایرانی
وجود وحدانیت و یگانگی در سیمای فضاهای مسکونی بافتهای قدیمی[5]: وحدت در کالبد شهر، به این معنا که یک کُل، متشکل از جزءهایی است که نه در تقابل با یکدیگر بلکه مکمل و تقویتکننده یکدیگرند، میباشد و این همان اصل توحید در شهر به معنای وحدانیت در برابر کثرتگرایی میباشد.
وجود برنامهریزی و آیندهنگری با جهت الهی در شهرها مبین اصل نبوت در شهر است، همانگونه که رسالت پیامبران، آوردن برنامه برای سعادت بشر میباشد.
کاربریهایی مانند مزارهای واقع در حاشیه محلات یا در ورودی شهرها، باغ آرامگاهها و زیارتگاهها که شهروندان را به یاد آخرت میاندازد، تبلور معاد در شهر اسلامی است.
مکانیابی مطلوب عناصر شهری و مجاورت متناسب و متجانس آنها مبین وجود عدالت اجتماعی در شهر است[6] که دسترسی یکسان به امکانات و خدمات شهری را امکانپذیر میسازد[7].
همانگونه که وجود امام، مایه هدایت است، وجود کنترل اجتماعی در شهر با ابزارهای معنوی، تبلور اصل امامت در شهر است؛ مقبره یک شهید در گذری یا مسجدی در محلهای یا فضای حسینیهای در یک بافت شهری، میتواند از مصادیق ابزارهای معنوی باشد که این ابزارها هم هدایتگر و راهنمای معنوی و هم مادی (نشانه) میباشند.
3-2-2- مطابقت بافتهای سنتی با شرایط اقلیمی
همزیستی شهر با طبیعت در جهت بهره بردن از مواهب طبیعی همچون انرژی خورشید، آب، باد و خاک در ساخت شهرهای متمرکز یا پراکنده در قالب استفاده از ابتکاراتی مانند قنات، بادگیرها و خشت بهعنوان مصالح ساختمانی در دسترس و همچنین استفاده مناسب از زاویه تابش، سایهاندازی و تراکم در بافتهای سنتی اقلیم گرم و خشک دیده میشود و مؤید وجود نظم ارگانیک در این شهرهاست. با وجود تنوع اقلیمی در ایران شواهدی از همسازی با هر نوع اقلیمی در شهرهای مناطق مختلف دیده میشود.
3-2-3- تبلور فرهنگ در شهر
بافتهای سنتی، شکل تبلوریافته فرهنگ محیط خود است. تطابق فرم و محتوا زمینه همزیستی پایدار و رفاه شهروندی را فراهم نموده و هویت نمود بارز آن است.
در شهرهای امروزی نامگذاریها نشانی از خودباوری و بالندگی فرهنگی میباشد؛ نامهایی مانند میدان توحید، میدان شهدا و ... یا بلوارها و خیابانهایی که با اسامی شهدا و مفاخر نامگذاری میگردد از این دستهاند.
همچنین عناصر شهری در ایجاد هویت و حس تعلق شهری میتوانند نقش داشته باشند. وجود حیاط حسینیهها و تکیهها نشاندهنده شکل کالبدی فضای شهری در کالبد شهر سنتی ایرانی است (همان نقشی را که مجموع جامع، گذرهای اصلی و بازار با تمام ملحقاتش در کل شهر دارد) که نقش خاطرهای آنها نیز همانند یک رشته ذهنی ـ خاطرهای ادامه یافته و نظامی نمادین را در تقویت حس مکان شکل میدهد[8].
3-2-4- تبلور نشانههای خودباوری شهرسازی در حوزه کارکردی ـ عملکردی
وجود نمادهای فراوان مذهبی در شهر مانند مساجد، تکایا و ... پویایی معنوی فضاهای شهری در این امر دخیل میباشد. مسجد همهجا در کنار گذر، بازار و یا میدانچههای شهر احداث میشد. بهطورکلی در بافتهای قدیمی، جانمایی و تعداد مساجد بهگونهای بوده است که صدای مؤذن در گوشه و کنار محل به گوش برسد. بدین ترتیب وجود مساجد خود قلمروی ویژه و معینی را دارد.
در بافتهای کهن، مساجد، حسینیهها و تکیهها، بهخصوص در مقیاس محلی نقش بسیار ارزندهای در برقراری مناسبات اجتماعی بهویژه برای زنان داشته و فضاهای تجمعی محسوب میشدند که علاوه بر برگزاری مناسبتهای مذهبی، بسیاری از امور محلی و اختلافات بین افراد در آنها حل میشد. گنبد و منار مساجد که از معابر اصلی و فرعی محلی قابلرؤیت بودند نیز به خواناتر کردن فضا و تشخیص قلمروی محلی، جهتیابی و ایجاد تنوع در مناظر یاری میرساندند[9].
بسترسازی معنوی، جهت برگزاری مناسبتهای ملی و مذهبی در شهر در بعد از انقلاب به شکل جدید رونق پیداکرده است؛ مانند حسینیه اعظم زنجان و مراسم عزاداری دهه محرم، حسینیه شاه ولی تفت و مراسم نخل برداری روز عاشورا، فضاهای شهری موقتی که در قالب نمایشگاههای ماه رمضان برگزار میگردد و ...
همچنین حرم رضوی بهعنوان بزرگترین میدان شهری دنیا با مساحت 598 هزار مترمربع بهعنوان یک فضای شهری زنده و پویا، محل تجمع میلیونها انسان و برقراری تعاملات اجتماعی در آن محسوب میشود.
3-2-5- تبلور نشانههای خودباوری شهرسازی در حوزه کالبدی
شهر اصفهان بهعنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام و شکلگیری مکتب اصفهان در شهرسازی و رنگ و بوی اسلامی در ساختوسازهای شهری در این مقوله مطرح هست.
در دهههای اخیر بناهاي باارزشي توسط شركتهاي مشاور و معماران، طراحي و اجراشده يا در حال ساخت است كه رويكردهاي گوناگوني از توجه به معماري سنتي ايران تا معماري هايتِك را در برمیگیرد. پروژههايي همچون طراحی و اجرای شهر جدید شوشترِ نو، موزه و کتابخانه رياستجمهوري و مجتمع ورزشی (رفسنجان، 1378)، فرهنگسراي نگارستان (تهران، 1379)، تالار آبگینه دارآباد (تهران، 1380)، مجتمع ورزشي رفسنجان (رفسنجان، 1381)، سفارت ايران در تيرنا (آلباني، 1381)، فرودگاه بينالمللي امام خميني (تهران، 1382)، ميدان شهداي مشهد (مشهد، 1383)، كتابخانه ملي ايران، برج ميلاد، پارکهای موضوعی همچون پارک نهجالبلاغه، آبوآتش و... در تهران ازجمله طرحهايي هستند كه در مقياس ملي قابل توجه و مطرح ميباشند[10].
همچنین حیاط محصور ایرانی نوعی بنای ویژه است که در بافت شهر جای گرفته که به بهشتی مخصوص که با واحهای سبز در بیابان همراه شده، شباهت دارد و همین امر موجب ایجاد فضایی میشود که روح در آن آرامش خود را بازمییابد و اینجا انسان است که محور طراحی است[11].
وجود دانشی عمیق در هنر استفاده از رنگها، نمونه دیگری است که نگاهی به فضاسازی گذشته این سرزمین یادآور میشود که برای مردم، آفرینش محیطهای رنگارنگ، چیزی همچون طبیعت ثانوی بود و در هیچ بنایی تنها از یک رنگ استفادهنشده است. دراینبین رنگ و کاربرد آن در کشور ما، در خلق فضا، ایجاد تداوم فرم، ایجاد تجربه حرکت و عمق و در خلق معنا به طرزی شاخص مطرح بوده است[12].
[1]. طراحي شهرها، ص 56.
[2]. طرح کلی برنامه جامع احیای شهر اسلامی، ص 49.
[3]. بهسازي و نوسازي شهري از ديدگاه علم جغرافيا، ص 30.
[4]. فرایند برنامهریزی شهری در ایران، ص 44.
[5]. شهر اسلامي شهري وراي گنبد و مناره، ص 27.
[6]. طرح کلی برنامه جامع احیای شهر اسلامی، ص 12.
[7]. شهر اسلامي شهري وراي گنبد و مناره، ص 28.
[8]. جستارهای شهرسازی، ص 194.
[9]. همان، ص 198.
[10]. معماری و شهرسازی ایران در دوران گذار، ص 10.
[11]. جستارهای شهرسازی، ص 211.
[12]. همان، ص 215.