2-3- عنوان درس: برنامه­ریزی بافت­های فرسوده و تاریخی

1401/07/19 08:21
فصل قبل

 

گفتمان کلی درس

فرسودگی روزافزون بافت­های کهن شهری، رها کردن این بافت­ها چه از سوی مردم و چه از سوی مسئولین شهر، عملاً به خالی شدن، ویرانی و فروریختن بسیار سریع این بافت­ها در دو دهه اخیر منجر گردیده است. این در حالی است که نه ‌تنها توجه به ثروت­های مادی که سرمایه­های فرهنگی نیز محسوب می­شوند، اهمیتی بسیار دارند، بلکه پرداختن به بهسازی، نوسازی و بازسازی بافت­های کهن، فوریتی خاص می­یابند. سرفصل­های مطرح‌شده در این مبحث عبارت‌اند از:

 ـ نگاهی بر مفاهیم و واژگان مرمت شهر

ـ شناخت نظریه­های مرتبط با بافت کهن در سطح جهان

ـ آشنایی با تجربه‌های جهانی مرتبط با بافت کهن در سطح جهان

ـ شناخت روش­ها و شیوه­های مربوط به حفظ و نگهداری از چینی‌جاهای کهن

ـ بررسی مسائل ویژه ایران در رابطه با بافت­های کهن شهری

با توجه به سرفصل­های مصوب این درس، گفتمان‌هایی هدف‌دار برای تقریب مطالب به رویکرد الهی و فطری در نظر گرفته‌شده‌اند که در زیر به برخی از آن‌ها به ‌اجمال اشاره می­گردد:

2-3-1- سرفصل  1: مفاهیم و واژگان

2-3-1-1- مطلب درسی: مفهوم فرسودگی

در لغت «فرسوده» یعنی کهنه، پوسیده و از هم ریخته، آزرده و ناتوان[1]، به‌عبارت‌دیگر آن چیزی است که دچار نقصان شده و پدیده‌ای است که فعل فرسایش را پذیرفته باشد. در مورد بافت فرسوده، ایــن سایــش ناشی از دو عامل یعنی رفتار انسانی و عوامل طبیعی هست. انسان است که با استفاده از کالبد شهری آن را مستعمل و فرسوده می‌کند تا عوامل طبیعی چون باد و باران، گرمایش، سرمایش و گذشت زمان روند فرسودگی را تشدید کنند. فرسودگی از مهم­ترین مسائل مربوط به فضای شهری است که باعث بی­سازمانی، عدم تناسب و بی­قوارگی آن می­شود[2]. فرسایش با کاهش عمرِ اثر با شتابی کم ‌و بیش تند، باعث حرکت به‌سوی نقطه پایانی اثر می‌گردد[3].

فرسودگی یا کاهش سودمندی، به معنای کاهش عمر مفید یک کالای سرمایه­ای است. به‌طورکلی کاهش کارایی هر پدیده، فرسودگی آن را در پی دارد.

همواره در طول تاریخ، شهرها و ملت­های بسیاری پدید آمده و از بین رفته­اند. درواقع شهرها نیز همانند انسان­ها، زندگی و مرگ را تجربه می­کنند. چنان­که خداوند در کتاب الهی، برای هر شهر و ملتی، اجلی را عنوان کرده است:

﴿وَ مَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَعْلُومٌ[4]

«و هيچ شهرى را هلاك نكرديم مگر اينكه براى آن اجلى معين بود.»

 این مسئله در معماری و شهرسازی نیز صدق می­کند؛ زیرا هیچ ساختمان و شهری وجود ندارد که همیشه پایدار بماند[5].

فرسودگی روزافزون بافت­های کهن شهری و رها کردن این بافت­ها، عملاً به خالی شدن، ویرانی و از هم گسستن پیوندهای اجتماعی ـ فرهنگی این بافت­ها منجر گردیده است. بافت­های کهن شهری مانند هر موجود دیگری زوال‌پذیرند. همان­گونه که هر موجود زنده­ای براثر مرور زمان کارایی خود را ازدست‌داده و دچار فرسایش می­شود، بافت­های شهری نیز به ‌مثابه موجود زنده که دارای حیات است با گذشت زمان در معرض زوال و نابودی قرار می­گیرند.

 قرآن كريم در رابطه با همين موضوع مي­فرمايد:

﴿كلُّ شَيْءٍ هَالِك إِلَّا وَجْهَهُ[6]

«هر چیزی مگر ذات او هلاک شدنی است.»

یعنی همه‌چیز جز خدا تاریخ‌مصرف دارد و فانی است. قابل توجه است که هالک به معنای معدوم و نیست شدن نمی‌باشد بلکه به معنای «نابود شونده و میرنده[7]» می‌باشد. هلاکت و نابودی مستلزم به هم ريختن نظام جسم و جان و قطع پيوندها است. از آنجا که خلقت فنا شدنی است، پس فرسودگی یک صفت عام و مربوط به ذات خلقت و امری طبیعی است؛ لذا کالبد شهرها نیز از این قضیه مستثنا نخواهد بود.

2-3-2- سرفصل 2: فرسایش و مرمت

2-3-2-1- مطلب درسی: لزوم حفاظت از بافت‌های تاریخی

بافت­های تاریخی که با گذشته و فرهنگ ما پیوند ناگسستنی دارند، همانند خود شهر پدیده­ای زنده و پویا می­باشند که به ­طور طبیعی و ذاتی همواره در معرض فرسودگی قرار دارند. لذا توجه به بافت­های تاریخی نه‌تنها به­عنوان ثروت­های مادی، بلکه به‌عنوان سرمایه­های فرهنگی اهمیتی بسیار دارد. در خصوص لزوم حفاظت از بافت­های تاریخی می­توان به نقش آن‌ها در عبرت‌آموزی نسل­های بعدی اشاره کرد. قرآن كريم در آياتى گوناگون، انسان را به سير در زمين دعوت مى‏كند:

﴿أَفَلَمْ يَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَيَنظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ[8]

 «آیا در زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آن‌ها بودند چه شد؟»

از این آیه شریفه می­توان چنین برداشت نمود که: «حفظ آثار باستانی[9] برای عبرت و بازدید آیندگان لازم است[10]».

در آيه‏اى ديگر نیز مردم را به اين امر فرا می‌خواند:

﴿اَفَلَمْ يَسِيرُوا فِى الاَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبْ يَعْقِلُونَ بِهَا[11]

«آيا آنان در زمين سير نكردند تا دل­هايى داشته باشند كه حقيقت را با آن درك كنند؟»

اين فراخوانى، اهداف مقدسى را دنبال مى‏كند كه در آيات مختلف به آن اشاره‌شده است. اهدافى مانند بيدارى قلوب، درك عاقبت پيشينيانى كه از نظر قدرت و قوت و خدم‌وحشم بر انسان­هاى كنونى برترى داشتند، درك عاقبت گنه‌کاران و دروغ‌گویان، درك چگونگى خلقت و عظمت آن و ديدن شگفتي­هاى خلقت و ... كه هركدام از آن­ها به‌تنهایی براى پند دهی و عبرت‏آموزى به انسان كافى است. اميرالمؤمنين ­(عليه­السلام) نيز مطالعه آثار گذشتگان را وسیله عبرت و مایه هشدار مى‏دانند:

﴿اَوَ لَيْسَ لَكُمْ فِى آثَارِ الاَوَّلِينَ مُزْدَجِرٌ وَ فى آبائِكُم الْماضين تَبْصِرَةٌ وَ مُعْتَبِرٌ انْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ[12]

«آيا براى شما در آثار پيشينيان وسيله عبرتى نيست كه شما را (از كردار بد) بازدارد؟ و آيا اگر انديشه كنيد در زندگى پدران خود، آگاهى و عبرت‏آموزى نيست؟»

بر این مبنا می­توان به عبور امیر مؤمنان ­(عليه­السلام) از کنار ايوان کاخ مدائن هنگام رفتن به جبهه صفين اشاره نمود که بقاياي عظيم ساختمان­هاي شاهان ساساني را از نزديک مشاهده کردند. يکي از حاضران از روي عبرت گفت: «باد بر ويرانه­هاي خانه­هايشان مي­وزد، گويا آن‌ها فقط چند روزي نوبت داشته­اند که در اين تالار بنشينند و نشستند و گذشتند[13].» امام ­(عليه­السلام) فرمودند: چرا اين آيات را نخواندي؟

﴿كَمْ تَرَكُوا مِن جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ – وَ زُرُوعٍ وَ مَقَامٍ كَرِيمٍ – وَ نَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ ـ َذَلِكَ وَ أَوْرَثْنَاهَا قَوْمًا آخَرِينَ ـ فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاء وَ الْأَرْضُ وَ مَا كَانُوا مُنظَرِينَ[14]

«چه بسيار باغ­ها و چشمه­سارها و کشتزارها و جايگاهي ارجمند و نعمتي که در آن شادمان بودند، به‌جا گذاشتند. این‌چنین است رسم روزگار که ما آن‌ها را به قومي ديگر ميراث داديم، آنگاه‌که آسمان و زمین‌بر آن‌ها نگريست و به آن‌ها مهلتي داده نشد[15]

توجه به این نکته لازم است که بناهایی مانند قصر کسری و کاخ قیصر و یا ﻛﻠﻮﺳﻴﻮﻡ در روم که در آن ظالمانه‌ترین و وحشیانه‌ترین اعمال اتفاق می‌افتاد، مثلاً در کلوسیوم بردگان و زندانیان مجبور به مبازره با حیوانات وحشی می‌شدند تا اشراف و نزدیکان پادشاه تفریح کنند، این بناها امروزه همه ویرانه شده‌اند و جز آثاری از آن باقی نمانده است؛ اما بناهایی که از گذشته‌های دور در آن ذکر و یاد خدا بوده و برای عبادت به وجود آمده است مانند بیت‌المقدس، کعبه، مساجد و کلیساها و کنیسه‌ها و معابد همچنان پابرجا هستند.

به‌ هر حال سير در زمين و به تعبير امروزى، جهانگردى و گردشگرى، يكى از شيوه‏هاى عبرت‏آموزى است كه همه مى‏توانند از اين طريق خود را در موقعيت عبرت و تأثيرپذيرى از آثار به‌جای مانده از پيشينيان قرار دهند؛ چراكه بازدید آثار تاریخی با هدف عبرت‏آموزى، قلب انسان را خاشع و دانا، چشم او را بينا و گوش وى را شنوا مى‏گرداند و از خمودى و جمود رهايى مى‏بخشد.

لذا همین آیات نیز می­تواند مبین نقش حفاظت بافت­های تاریخی به­عنوان جاذبه­های گردشگری باشد.

از جهتی دیگر علاوه بر عبرت­آموزی از بافت­های تاریخی می­توان به الهام گرفتن از آموزه­های معماری و شهرسازی بافت­های کهن اشاره کرد ازجمله: همسازی با اقلیم، استفاده از مصالح بومی، صرفه­جویی در مصرف منابع، توجه به ویژگی­های فرهنگی مردم و رعایت حقوق شهروندی از قبیل اشرافیت، محرمیت، انسان­مداری و هویت.

 

2-3-3- سرفصل 3: روش­ها و شیوه­های مداخله در بافت­های کهن

2-3-3-1- مطلب درسی: مفهوم تجدید حیات

تجدید حیات شامل مجموعه اقدامات متنوع و تکمیلی است که برای بازگرداندن حیات مجدد یا زندگی مجدد به بنا، مجموعه و یا فضای شهری موردنظر انجام می‌پذیرد. این اقدامات می‌تواند در سازمان کالبدی ـ فضایی صورت پذیرد و سبب حذف و یا اضافه نمودن بخش‌هایی از سازمان کالبدیـ فضایی بافت کهن شوند، بی‌آنکه به هیئت کلی آن خدشه‌ای واردشده باشد. تجدید حیات یا همان معاصر سازی در این اقدامات، تمام عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی را شامل می‌شود.[16]

اگر نیک در اطراف خود بیندیشیم این تجدید حیات را به‌ خوبی مشاهده می­کنیم. هرسال با فصل بهار طبیعت نو می­شود و با گذشتن فصل بهار و تابستان، فصل خزان و خواب فرامی‌رسد؛ اما این پایان کار طبیعت نیست، بلکه خداوند آن را تجدید حیات می­کند.

﴿اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یُحْىِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَیَّنّا لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ[17]

«بدانید خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده مى­کند. ما آیات (خود) را براى شما بیان کردیم، شاید اندیشه کنید.»

منظور از تشبیه بافت تاریخی به طبیعت آن است که بافت­های تاریخی همانند طبیعت قابل احیاء هستند و از طریق مداخله در آن­ها می­توان سبب احیای دوباره گردید و نباید فرسودگی بافت­های کهن را برابر با نابودی‌شان دانست.

لازم به ذکر است تجدید حیات بعد از فرسودگی و مرگ، یک سنت جاری الهی است. همچنان که قرآن مى‏فرمايد:

﴿وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ[18]

«و اوست كسى كه آفرينش را آغاز مى‌كند و سپس آن را برمى­گرداند و آن (بازگرداندن) آسان‌تر است.»

 

 

 

 

 

 

 

 

2-3-4- سرفصل 4: فرایند برنامه­ریزی و طراحی شهری در بافت­های مرکزی و کهن شهری

2-3-4-1- مطلب درسی: اصول ساماندهی بافت‌های کهن شهر

2-3-4-1-1- ایجاد امنیت

امنیت از دو بعد عینی و ذهنی قابل‌بررسی است. بعد عینی آن به ایمنی اشاره دارد و بعد ذهنی آن به احساس امنیت، ایمنی از دو جنبه مخاطرات طبیعی و غیرطبیعی موردتوجه است. لزوم توجه به چینی‌جاهای کهن شهری از جنبه ایمنی در راستای مقاوم‌سازی و استحکام‌بخشی آن، امری ضروری می‌نماید.

امنیت در نگاه قرآن نیازی اساسی، نعمت خداوند، بسیار ارزشمند و شرط اساسی توسعه معرفی‌شده است:

﴿رَبِّ اجْعَلْ هَـَذَا بَلَداً آمِناً وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ[19]

لذا بایستی در ساماندهی بافت تاریخی به موارد مهمی توجه داشت ازجمله: استحکام و مقاوم‌سازی بناها و حفظ آن‌ها در مقابل مخاطرات طبیعی، اصلاح بافت جهت تأمین فضاهای امن ازنظر کالبدی از طریق اقداماتی مانند از بین بردن نقاط کور و دور از دید، اصلاح معابر و تأمین ایمنی عابران پیاده و ساکنان، حذف مخروبه­ها و تجدید حیات خانه­های متروکه، ایجاد فضاهای عمومی و استفاده از نظارت عمومی ساکنان بافت، ایجاد کاربری­های فعال و ...

2-3-4-1-2-  حفظ روابط محکم و استوار در واحد همسایگی

دین مبین اسلام، محبت و احترام، یاری و شریک شدن در غم و شادی­های یکدیگر را سرلوحه جامعه خود قرار داده است. به‌منظور ایجاد روابط نزدیک اجتماعی، هرکس به‌نوبه خود می­تواند با دیگران در ارتباط باشد و در ضمن زندگی خصوصی خود را نیز حفظ نماید، به‌طوری‌که عزت و اموال او ایمن و محفوظ باشند.

 

 

قرآن کریم در رابطه با این موضوع می­فرماید:

﴿وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَبِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَالْجَارِ ذِی الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ مَنْ کَانَ مُخْتَالا فَخُورًا[20]

«و خدا را بپرستید! و هیچ‏چیز را همتاى او قرار ندهید! و به پدر و مادر، نیكى كنید؛ همچنین به خویشاوندان و یتیمان و مسكینان و همسایه نزدیك و همسایه دور و دوست و هم‌نشین و واماندگان در سفر و بردگانى كه مالك آن‌ها هستید؛ زیرا خداوند، كسى را كه متكبر و فخرفروش است، (و از اداى حقوق دیگران سرباز مى‏زند)، دوست نمى‏دارد.»

درگذشته در بافت­های تاریخی، توجه به زندگی عمومی، گرچه هیچ شباهتی به نوع غربی آن نداشت، ولی بسیار عمیق­تر با رنگ و بوی ارزش­گذاری به انسان و نیازهای او اعمال می­شد. ارتباطات محدودتر، ولی پرمحتواتر بود. فرد با همسایگان آشنا بود، پیوندهای خانوادگی، مناسبات همسایگی و ارتباطات را نزدیک­تر می­کرد و همه این­ها ممکن نبود جز با دارا بودن بستر کالبدی مناسب. به­طور مثال جنبه­های فیزیکی کوچه­های باریک بافت قدیم، فضای همبستگی اجتماعی را فراهم می­کرد[21].

بنابراین در ساماندهی بافت­های کهن، حفاظت از فضاهای عمومی موجود در بافت قدیم که بستر تعاملات اجتماعی را فراهم می­آوردند ضروری است. این فضاها، حسینیه­ها، تکایا، مساجد، میدان‌ها و لَردها، گذرها، ساباط­ها و گره­های فعالیتی که در طول آن‌ها ایجاد می­شود، پلازاها (فضاهای گشوده در جلوی عناصر شاخص)، سکوهای پیر نشین در جلوی ورودی خانه­های قدیمی که به­عنوان فضای مکث و استراحت برای عابرین پیاده و برقراری رابطه با ساکنین خانه­ها مورداستفاده قرار می­گرفت، بازارچه‌ها و مراکز محله را شامل می­شود.

همچنین در بافت­های قدیمی گذرها و سردر ورودی خانه­ها و سکوهایی که در یک فرورفتگی و در آستانه در وجود داشت، به­گونه­ای طراحی و ساخته می­شد که امکان تبادل افکار و آراء و درنتیجه برقراری تعامل صمیمانه میان اهالی خانه و محله را فراهم می­ساخت. تزیینات و جنسِ در همخوانی آن با بافت محیط اطراف، دیوارها و باروهای پیرامون آن، خود حکایت شیرینی از ارتباط گرم و دوستانه بین مردم بود[22].

همین­طور مساجد، هیئت­ها و حسینیه­ها به­ویژه در محله­هایی که اکثریت اعضای آن را قومیت یا طایفه­ای خاص شکل می­دادند، جایگاه قابل‌توجهی برای ایجاد روابط اجتماعی میان همسایگان و ایجاد شیوه­ای خاص برای زندگی و به‌نوعی سرمایه اجتماعی محسوب می‌شد[23].

2-3-4-1-3-  پیشگیری از آسیب حقوق عمومی

با توجه به قاعده «لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام» که حدیث نبوی می­باشد[24]، مسلمانان از آسیب زدن به حقوق و دارایی مردم، منع گشته­اند. با توجه به این اصل، ساماندهی بافت­های کهن بایستی به صورتی محقق گردد که به حقوق ساکنین بافت آسیبی وارد نشود. به‌عنوان‌مثال تغییر کاربری­هایی که به‌منظور رونق بخشیدن به فعالیت­های بافت­های کهن انجام می­شود، درصورتی‌که باعث از بین بردن آرامش و آسایش و امنیت ساکنین گردد، یا محدودیت­هایی که به‌واسطه ثبت بنا در فهرست آثار ملی بدون اجازه مالکین سبب سلب حقوق مالکیتی می­گردد و یا عدم توجه به بحث سایه­اندازی، اشرافیت و محرمیت خانه­های مسکونی مجاور در بازسازی خانه­های قدیمی، نوعی تعرض به حقوق عمومی است.

2-3-4-1-4-  حفظ اصل فروتنی و سادگی بافت­های قدیمی

در بافت­های تاریخی تنوع مصرف­گرایانه و مُدپرستانه (آفت­های تمدن امروز) به چشم نمی‌خورد؛ بالعکس تنوع موجود (که خود لازمه تأمین مطلوبیت کیفی محیط است) از تنوع فرم­ها و فضاها سرچشمه می­گیرد و نه از مصالح و الگوها و ابعاد (آن­گونه که در شهرهای امروزی شاهد آن هستیم). از نمودهای اصل فروتنی در بافت، نماهای بیرونی یکسان و یکنواخت خانه­ها می­باشد، یا وجود همگنی ازنظر ارتفاع و خط آسمان، مگر در مورد عناصر شاخص مانند مساجد و تکایا و رعایت اصل مردم­واری و رعایت مقیاس انسانی[25].

در احادیث مرتبط با رعایت این اصل، تأکید شده است که سادگی، فروتنی و پرهیز از خودنمایی و فخرفروشی در ساخت مسکن و به‌تبع آن بافت­های شهری مدنظر قرار گیرد.

پيامبر (ص) فرمودند:

«هر كس بنايى را به ريا و براى شهرت بسازد، او را در قيامت به هفت‌طبقه زمين مى‏برد، سپس به‌صورت گردنبندى آتشين بر گرد گردن او درمى‏آيد و آنگاه همراه با آن در آتش فروافکنده مى‏شود.»

گفتيم: يا رسول‌الله! خانه چگونه به ريا و براى شهرت ساخته مى‏شود؟ فرمود:

«به اينكه بیش ‌از اندازه كفاف بسازد، يا براى اينكه به آن ببالد[26]

درباره مسئله خانه و مسکن و تجمل پرستی، امام خمینی می‌فرمایند: «آنچه در سخنان پیشوایان دینی در زمینه «مذمت بنای خانه بیش‌ازحد و ضرورت و حرمت ساختن خانه برای فخر نمودن بر دیگران و ترک مُشرف ساختن خانه بر خانه همسایگان و مذمت زیبا نمودن ظاهر ساختمان و بلند ساختن بنای آن و مذمت تکاثر و فزون­طلبی در امور دنیایی» رسیده، بسیار و بیش از حد تواتر است و کسی که به مسئله تجمل در اسباب و اثاثیه منزل گرفتار شود و در این وادی قدم بردارد شیطان او را بسیار زود به دامی گرفتار می­کند که نجاتی برای او نخواهد بود[27]

لذا در بازسازی بافت­های کهن بایستی به نحوی خانه­ها را موردبازسازی قرارداد که این اصل رعایت گردد و براى برترى­جويى و تفاخر و از ديگران خود را برتر نشان دادن و موقعیتی (كاملاً) متفاوت و اَشرافى براى خويشتن فراهم آوردن نباشد.

رعایت این اصل حتی در مورد ساخت عناصر شاخص مذهبی بافت مانند مسجد[28] نیز تأکید شده است.

Description: C:\Users\Marjan\Desktop\Adobe-house-world-first-pictures-Yazd-1.jpg

 

 

 

 

شکل 1- نمای ساده

از خانه خشتی بازتابی از اصل فروتنی

2-3-4-1-5- حفظ اصل وحدت

بافت­های تاریخی تأکید بر وحدت جامعه و نه تفرق مردم داشته، موضوعی که با وضعیت کنونی جوامع که بر فردگرایی و تمایزطلبی مادی و تنهایی اصرار دارند، در تضاد است. در بافت تاریخی، فضاهایی که امکان برخورد و تماس رودرروی مردم را فراهم می­آورند، با دقت و طی سلسله­ مراتبی خاص در سطح شهر مکان­یابی و توزیع می­شدند. مردم در محلاتی متجانس استقراریافته بودند که معیاری به ‌غیراز ثروت (معیارهایی چون مذهب، شغل، موطن اصلی و غیره) آن­ها را گرد­ هم آورده بود. فضاهای جمعی و عمومی شهر و معماری خاص ابنیه نیز امکان تجمع و تعاملات اهل شهر را فراهم می­نمود[29]. بر این اساس در ساماندهی بافت­های تاریخی بایستی به این اصل توجه داشت، به­طوری­که کالبد شهر نشانی از قدرت فردی نداشته باشد و خود را به انسان تحمیل نکند.

 

 

2-3-4-1-6-  استفاده بهینه از منابع و پرهیز از اسراف

با توجه به قوانین اسلام، بهره­برداری پایدار از منابع و عناصر طبیعی، حق و امتیاز تمامی انسان­ها است.

احیاء اراضی متروکه و مدنظر قرارداد توسعه درون­زا در توسعه­های شهری به‌جای توسعه پراکنده و برون­زا، یکی از راه­های استفاده بهینه از منابع در ساماندهی بافت­های قدیمی و فرسوده است. استفاده از خانه­های متروکه درون بافت در احیاء بافت­های قدیمی حائز اهمیت است. ازنظر اسلام، احتکار و خالی نگه‌داشتن مسکن بسیار مذموم است؛ به­ویژه امروزه که افراد بسیاری از جامعه مشکل مسکن دارند. امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند:

«کسى كه منزلى داشته باشد و مؤمنى نیازمند به آن باشد و از او دریغ بورزد، خداوند به فرشتگانش گوید: بنده من بر بنده دیگر من در منزل دادن بخل ورزیده، به عزت خود سوگند كه او را در بهشت ساكن نمى‏گردانم.[30]»

و همچنین استفاده شایسته از طبیعت که امروزه شعار توسعه پایدار شهری است، می­تواند مانع از اسراف در منابع گردد. ریشه اسراف و تجملات آن است که اسراف­کار، کار خود را زیبا می‌پندارد:

﴿زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ[31]

درحالی‌که اسراف نشانه دو چیز است: یکی غفلت از قیامت و دیگری فراموش کردن محرومان و نیازمندان جامعه. البته برخی اسراف­ها ناشی از بی­توجهی و بی­اعتنایی به اصول ساخت‌وساز است که به اسم صرفه­جویی در هزینه مرتکب می­شویم، مانند حرارت­هایی که از طریق پنجره‌ها و کانال کولر هدر می­رود.[32]

 


[1]. فرهنگ عمید، مدخل «فرسوده».

[2]. مرمت شهری، ص 15.

[3]. حفاظت و توسعه در ایران (تجزیه‌وتحلیل تجارب مرمت در بافت­های با ارزش شهرهای تاریخی ایران)، صص 60 ـ 51.

[4]. سوره حجر، آیه 4.

[5]. درآمدی بر معماری و شهرسازی از منظر قرآن و اسلام، ص 243.

5. سوره قصص، آیه 88.

[7]. المنجد، حرف «ه».

[8]. سوره یوسف، آیه 109.

[9]. آثار باستانی مفهوم گسترده‌ای داشته و شامل تک بنا و بافت می­باشد.

4. تفسیر نور، ج 4، ص 303.

5. سوره حج، آیه 46.

[12]. نهج البلاغه، خطبه 99.

[13]. جرت الرياح علي رسوم ديارهم فکانهم کانوا علي ميعاد، نهج البلاغه، خطبه 110.

3. سوره دخان، آیات 25 ـ 29.

[15]. تفسیر نمونه، ج 21 ، ص 181.

[16]. حفاظت و توسعه در ایران (تجزیه‌وتحلیل تجارب مرمت در بافت­های با ارزش شهرهای تاریخی ایران)، ص 26.

[17]. سوره حدید، آیه 17.

[18]. سوره روم، آیه 27.

[19]. سوره بقره، آیه 126.

[20]. سوره نساء، آیه 36.

[21]. معماری و شهرسازی سنتی در کشورهای اسلامی، ص 33.

[22]. درآمدی بر معماری و شهرسازی از منظر قرآن و اسلام، ص 191.

[23]. همان، ص 315.

[24]. «لاضرر ولا ضرار في الإِسلام، فالإِسلام يزيد المسلم خيراً، ولا يزيده شرّاً» (وسائل الشیعة، ج 26، ص 14).

4. درآمدی بر معماری و شهرسازی از منظر قرآن و اسلام، ص 201.

[26]. «من بنى بنيانا، رياء و سمعة، حمله يوم القيامة إلى سبع أرضين، ثمّ يطوّقه نارا توقد في عنقه، ثمّ يرمى به في النّار. فقلنا: يا رسول اللَّه! كيف يبني رياء و سمعة؟ قال: يبني فضلا على ما يكفيه، أو يبني مباهاة.» (وسائل الشیعه، ج 5، ص 388).

[27]. صحيفه نور، ج 1، ص 126.

[28]. دراین‌باره نامه توصیه امام خمینی (ره) در مورد ساختن مصلای تهران شایان توجه است، ایشان مرقوم داشته‌اند: انشاء الله در کنار ساختن مصلاى تهران، در ساختن‏ بینش کفر ستیزى مسلمانان موفق باشید. ضمناً سادگى مصلا باید یادآور سادگى محل عبادت مسلمانان صدر اسلام باشد؛ و شدیداً از زرق‌وبرق ساختمان‌های مساجد اسلام آمریکایی جلوگیرى شود. خداوند تمامى دست‌اندرکاران برپاکننده مساجد الله را تأیید فرماید(صحیفه امام، ج‏21، ص 188 ـ 189).

[29]. طرح کلی برنامه جامع احیای شهر اسلامی، ص 6.

[30]­. «من كان له دار و احتاج مؤمن الى سكناها فمنعه ایّاها قال اللَّه عز و جل: ملائكتى عبدى بخل على عبدى بسكنى الدنیا و عزتى لا یسكن جنانى ابداً» (بحار، ج 74، ص 389).

[31]. سوره یونس، آیه 12.

[32]. سیمای مسکن و شهر اسلامی، ص 39.

فصل بعد
نقدها و نظرات