1-1-مفاهيم

1401/07/30 15:46
فصل قبل

 

1-1-1- سامانه

اصطلاح سامانه ريشه در واژه يوناني (syst-ema) دارد که به معني «باهم جاي دادن» است. در محتوا، سيستم مجموعهاي است از اجزاي به هم وابسته که به علت وابستگي حاکم بر اجزاي خود کليت جديدي را احراز کرده و از نظم و سازمان خاصي پيروي مينمايد و در جهت تحقق هدف معيني که دليل ايجاد آن است حرکت ميکند.

1-1-2- سازمان

سازمان مجموعهي هدفمندي است که پيرو يک سامانه است و داراي مرزها و حدودي است که آن را از محيط خود جدا ميسازد. تالکوت پارسونز، در کتاب ساختار و فرايند در جوامع مدرن، ميگويد: سازمان واحدي اجتماعي است که عامدانه ساخته و بازسازي گردد تا حصول به اهدافي مشخص، ممکن شود و ميتواند با نيت انتفاعي يا غيرانتفاعي تأسيس شده باشد.

سازمان عبارت است از گروهي که براي وصول به هدفي مشترک با يکديگر همکاري ميکنند .

1-1-3- مديريت

مديريت فرايند بهکارگيري مؤثر و کارآمد منابع مادي و انساني در برنامهريزي، سازماندهي، بسيج منابع و امکانات، هدايت و کنترل است که براي دستيابي به اهداف سازماني و بر اساس نظام ارزشي مورد قبول صورت ميگيرد.

تاکنون، تعاريف متعددي براي مديريت ارائه شده است. برخي از مهم ترين تعاريفي که ارائه شده، به قرار زير است:

انجام کارها به وسيله و از طريق ديگران[1]

فرايندي که طي آن تصميمگيري در سازمانها صورت ميپذيرد[2]

انجام وظايف برنامهريزي، سازماندهي، رهبري، هماهنگي و کنترل[3]

علم و هنر هماهنگي کوششها و مساعي اعضاي سازمان و استفاده از منابع براي نيل به اهداف سازماني[4]

بازي کردن نقش رهبر، منبع اطلاعاتي، تصميمگيرنده و رابط براي اعضاي سازمان[5]

1-1-4- رهبري

رهبري (در برخي از متون هدايت) يکي از پنج وظيفه اصلي مديران محسوب ميشود. رهبري يعني هنر نفوذ بر زيردستان بهنحوي که آن ها بهصورت داوطلبانه و از روي رغبت فعاليتهاي از پيش تعيين شدهاي را در چارچوب اهداف معيني انجام دهند. برخي از صاحبنظران، رهبري را يکي از وظايف مديران قلمداد ميکنند درحاليکه در مقابل، برخي، رهبري را بسيار فراتر از مديريت ميدانند و معتقدند که رهبران سازمانها الزاماً مديران سازمانها نيستند.[6]

1-1-5- علم مديريت

مجموعهاي از مدلها و فنون کمّي که از طريق روشهاي علمي، مديران را در امر تصميمگيري ياري ميدهد.[7]

1-1-6- کارآفريني

واژه کارآفريني از کلمه فرانسوي Entrepreneurs که تعهد کردن کاري را در برميگيرد.[8] کارآفريني اولين بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و تمامي مکاتب اقتصادي از قرن 16 ميلادي تاکنون به نحوي کارآفريني را در نظريههاي اقتصادي خويش تشريح نمودهاند. شومپيتر(1934) فرآيند کارآفريني را «تخريب خلاق» مينامد. به عبارت ديگر ويژگي تعيينکننده در کارآفريني همانا انجام کارهاي جديد و يا ابداع روشهاي نوين در امور جاري است.[9]

1-1-7- تصميمگيري

در تعريف بسيار ساده، تصميمگيري عبارت است: از انتخاب يکراه از ميان راههاي مختلف. همينطور که در اين تصميم مستفاد ميشود، کار اصلي تصميمگيرنده دريافت راههاي ممکن و نتايج ناشي از آن و انتخاب اصلح از ميان آنهاست و اگر مديري بتواند اين انتخاب را به نحوي درست و مطلوب انجام دهد؛ تصميمهاي او مؤثر و سازنده خواهد شد.[10]

1-1-8- توليد

توليد عبارت است از هرگونه فعاليت و کار (صرف انرژي) که عنصر يا عناصري از طبيعت را به مصرف انسان نزديک کند. توليدکنندگان اقتصادي براي کسب سود بيشتر عوامل توليدي را بهگونهاي مناسب با يکديگر ترکيب ميکنند. همچنين روند فعاليتهاي توليدي آن ها چنان است که کمترين هزينههاي توليدي را براي يک سطح توليد مشخصي به دنبال دارد. به اين ترتيب، علاوه بر توليد و مباحث مربوط به آن، هزينههاي توليد نيز نقش مهمي در فعاليتهاي اقتصادي ايفا ميکنند.

 

 


[1]. مديريت عمومي، ص11.

 

[2]. همان.

 

[3]. همان.

 

[4]. همان.

 

[5]. همان.

 

[6]. مباني مديريت رفتار سازماني، ص8.

 

[7]. تحقيق در عمليات ،ص7.

 

[8]. مباني کارآفريني، ص83.

 

[9]. همان ،ص90.

 

[10]. مديريت عمومي، ص 201.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات