فصل سوم: تدريس با پيش‌فرض‌هاي توحيدي

1401/08/01 08:58
فصل قبل

 

مقدمه

پيشفرض بخشهاي نامرئي و ناپيداي علم است که در شکلگيري محتواي علم و رشد رشته علمي مؤثر است و گزارههاي علمي بر اساس آن ساخته ميشود. تحقيقات و سخنان علمي يک دانشمند لزوماً داراي يکي از اين دو پيشفرض است:

 الف) وضع کننده قوانين علمي حاکم بر هستي، خدا است ب) وضعکننده اين قوانين، خدا نيست. به بياني متفاوت: الف) پديدهها را بايد به خدا نسبت داد ب) پديدهها را نبايد به خدا نسبت داد. براي آن که مسير علم مسير صحيحي باشد بايد پيشفرض صحيحي را انتخاب کرد که به اعتقاد خداباوران پيشفرض صحيح، پيشفرض توحيدي است.

بهطور خلاصه ميتوان مباني و پيشفرض را چنين تعريف کرد:

 مباني، اصولي هستند که دانشمندان آن رشته آن را پذيرفته و فرضيههاي خود را بر پايه آن اصول شکل ميدهند و يافتههاي علمي خود را با آن اصول تفسير ميکنند. اين عمل گاهي آگاهانه است و گاهي ناآگاه. يا به عبارتي مباني گاهي آشکار است و گاهي پنهان، که ما در اينجا به مباني پنهان پيشفرض ميگوييم. پيشفرضها بخشهاي نامرئي و ناپيداي سخنان و تفسيرها و توضيحات دانشمندان يک رشته علمي است.

«...در آموزش دانشگاهي ما، بهصورت ظاهر فقط بُعد علمي قضايا منتقل ميشود. اما در واقع جريانهاي نهان فلسفي همراه با آموزشهاي دانشگاهي منتقل ميشوند و اينها هستند که در شکلگيري تفکر سکولاريستي[1] نقش عمده داشته و دارند[2].» بنابراين انديشمندان مسلمان بايد هوشيارانه راه خود را بر اساس جهانبيني اسلامي پيش برند. در اين فصل، براي آشنايي بيشتر اساتيد برخي محوريتهاي توحيدي و غيرتوحيدي در رشته مديريت را مقايسه کردهايم تا تفاوت ديدگاهها بين جهانبيني توحيدي و غيرتوحيدي مشخص شود.

 

 


[1]. منظور از تفکر سکولاريستي جدايي دين از علم مي باشد.

 

[2]. از علم سکولار تا علم ديني ،ص155.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات