فصل چهارم: تدريس همراه با گريز، پيوند و گفتمان‌هاي الهي – فرهنگي

1401/08/01 09:59
فصل قبل

 

مقدمه

هدف از اين فصل آن است که مدرسين محترمي که تصميم دارند با جهتگيري الهي – فرهنگي تدريس نمايند و تمايل دارند برخي از معارف ديني، اخلاقي و فرهنگي را هنگام تدريس براي دانشجويان مطرح نمايند؛ بتوانند با استفاده از مواردي که بهعنوان «پيشنهاد» در اين فصل آورده شده است؛ اين مهم را انجام دهند. در اين فصل براي بيان مطالب ديني در خلال مباحث درسي از شيوه «گريز و پيوند و گفتمان» استفاده ميشود.

گريز يعني انتقال هدفمند و پيشبيني شده، از مطلب مورد بحث به مطلب مورد نظر با در نظر گرفتن تناسب؛ که در اينجا منظور، انتقال از مطلب درسي به مطلب ديني يا اخلاقي ميباشد.

براي توضيح چرايي استفاده از شيوه گريز ميتوان گفت: آموزش به دو شيوه رسمي و غيررسمي تقسيم ميشود. متخصصان مربوطه معتقدند آموزش رسمي، «اطلاعات» را افزايش ميدهد و آموزش غيررسمي، چون بهصورت ضمني است به «باور» تبديل ميشود به عنوان مثال اگر معلّم قرآن در مورد اهميت و احترام قرآن در کلاس توضيح دهد اين شيوه، شيوه رسمي است اما اگر معلمِ درسي غير از قرآن، در کلاس خود، گفتار يا رفتاري مبتني بر احترام به قرآن انجام دهد، اين آموزش، غيررسمي محسوب ميشود.

به عنوان مثال هرگاه مدرس دروس رشته مديريت در هنگام تدريس، با رعايت تناسب و با استفاده از ذوق سليم، مطلبي اخلاقي، تربيتي يا ديني را مطرح نمايد، دانشجويان آن مطلب را بهتر و راحتتر ميپذيرند. چرا که شغل رسمي او آموزش مباحث ديني و اخلاقي نيست و در اين کار نفع شخصي براي او متصور نيست يا لااقل کم تر متصور است. تجربيات و تحقيقات نشان داده است آموزش غير رسمي ماندگارتر و مؤثرتر است.[1] گزارشهاي آمارى سازمانهاي بينالمللي كار در جهان نشان ميدهد 70 درصــد از يادگيرى اطلاعات و مهارتهاي جديد نيروى كار از طريق يادگيرى غيررسمي در محل كار به دست ميآيد. پس تأثيرگذاري بيشتر در اين روش يکي از دلايل استفاده از گريز در ضمن آموزش است.

دليل ديگر آن که در نگاه الهي غفلت، مذموم و توجه به خدا، آخرت و دين مطلوب است ازاينرو مؤمن چشم عبرت بين دارد و از مسائل دنيوي به مسائل اخروي و از امور مادي به امور الهي منتقل ميشود و ديگران را نيز منتقل مينمايد.

با دقت درآيات و احاديث معصومين به موارد فراواني از اين نوع گريزها برميخوريم که در اينجا برخي موارد بهعنوان نمونه ذکر ميشود. مثلاً خداوند در قرآن هنگام برشمردن نعمت لباس و ذکر فوايد آن بلافاصله مخاطب را از لباس ظاهري به لباس معنوي منتقل مينمايد؛ آنجا که ميفرمايد:

«يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ؛[2] اى فرزندان آدم در حقيقت ما براى شما لباسى فرو فرستاديم كه عورتهاي شما را پوشيده ميدارد و [براى شما] زينتى است [ولى] بهترين جامه، لباس تقوا است اين از نشانههاي [قدرت] خداست؛ باشد كه متذكر شوند.»

همچنين خداوند هنگام بيان نعمت باران و روياندن گياهان، بلافاصله مخاطب را به بيرون آوردن مردگان از زمين منتقل ميکند؛ آنجا که ميفرمايد:

«وَ هُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ كَذَلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتَى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ؛[3] و اوست كه بادها را پيشاپيش [باران] رحمتش مژدهرسان ميفرستد تا آنگاهکه ابرهاى گرانبار را بردارند آن را بهسوي سرزمينى مرده برانيم و از آن باران فرود آوريم و از هرگونه ميوهاي [از خاك] برآوريم بدينسان مردگان را [نيز از قبرها] خارج ميسازيم باشد كه شما متذكر شويد.»

اين روش در گفتار و سيره معصومين نيز وجود دارد، اميرمؤمنان g هنگام سخن در مورد حمام که يک امر دنيوي است، خود و مخاطب را به يک امر اخروي منتقل نمودند و فرمودند: «چه خوب جايي است حمام که آتش دوزخ را به ياد ميآورد و چرک را ميبرد[4]

«پيوند»: يعني تطبيق مطلب علمي با مطالب ديني که از قرآن و روايات گرفتهشده است. با متوجه رواج علم مديريت اسلامي در عصر حاضر و تدوين کتابهايي در اين زمينه مشترکات فراواني بهعنوان پيوند بين گزارهها و عناصر علمي مديريت و دين اسلام وجود دارد که در اين فصل در حد توان به برخي موارد اشاره ميشود.

 روش «گفتمان الهي» به معناي اين است که ابتدا استاد دروس علم مديريت در موضوعات و مسائل را بيان ميکند و سپس همان موضوعات و مسائل را با نگاه الهي و علم مديريت ديني بيان مينمايد.

روش استفاده از گريز و پيوند که در اين کتاب مدنظر قرارگرفته است، الهام گرفته از روش قرآن و عترت است. البته رعايت تناسب بين مطلب درسي و مطلب ديني يک اصل مهم است که سعي شده در اين کتاب رعايت شود.

اما واقع مطلب آن است که هيچ معياري جز ذوق سليم براي رعايت اين تناسب وجود ندارد. ازاين رو سعي شده است با کارِ گروهي و در نظر گرفتن چند سليقه، تا حد امکان اين مهم رعايت شود؛ هرچند به طور مسلّم نواقصي وجود دارد که اميدواريم خوانندگان محترم با ذوق و سليقه خود و ارائه پيشنهاد هاي تکميلي به غناي کار بيفزايند.

در اين فصل، از ميان دروس مشترک گرايشهاي رشته مديريت (در مقطع کارشناسي)، هشت درس انتخاب شده است، آنگاه بهعنوان نمونه در هر درس بر اساس برخي از سرفصلهاي مصوب، مطلب درسي بهصورت کوتاه ذکر و بعد ازآن گريز ديني يا فرهنگي متناسب و يا پيوند آورده شده و يا اين که مطلب درسي با گفتمان الهي بيان شده است.

براي تدوين اين کتاب – که مشابه اي نداشت- نياز به کار جمعي و رعايت اصولي بود که در اينجا به پارهاي از آن ها اشاره ميشود:

مطالب درسي و ديني با ذکر منبع آورده شود.

حتيالامکان از مطالب وبسايتهاي اينترنتي بهعنوان منبع استفاده نشود و به کتاب ارجاع شود.

در موارد مقتضي، قبل از هر مطلب براي آن شناسنامه (نام درس، سرفصل مربوطه و عنوان مطلب درسي) ذکرشده باشد تا خواننده بتواند بهراحتي موضوع مورد نظر خود را پيدا کند.

مطلب درسي کوتاه و گويا باشد (بهاندازهاي باشد که براي استاد اين رشته نياز است نه بيشتر.)

مطلب ديني کوتاه و گويا باشد (به اندازهاي باشد که فرصت زيادي از کلاس را به خود اختصاص ندهد.)

در بخش مطلب ديني حتيالامکان از واژهها و ادبيات آن رشته استفاده شود.

مطالبي که براي جهتگيري ديني- فرهنگي آورده ميشود، متنوع باشد از قبيل: معرفت ديني، خداشناسي، اخلاقي، تربيتي، تاريخي و آموزنده.

جمله ربط بين مطلب درسي و مطلب ديني وجود داشته باشد تا استاد هنگام تدريس بتواند بين اين دو مطلب ارتباط برقرار کند.

مطلب درسي بهگونهاي نوشتهشده باشد که اگر يک فردي که متخصص اين رشته هم نيست؛ مطالعه کرد؛ ارتباط بين آن و مطلب ديني را متوجه شود.

توضيحات ديني (يعني توضيحاتي که براي خواننده کتاب لازم و مفيد است و اما فرصت مطرح کردن آن در کلاس درس وجود ندارد.) در بخشي تحت عنوان، جهت مطالعه بيشتر، آورده شود.

ترجمه روان آيات و احاديث آورده شود.

در مطالعه کتاب توجه به اين نکته ضروري است که استناد به آيات قرآن کريم که در برخي مطالب ديده ميشود به هيچ عنوان مربوط به «اعجاز علمي قرآن» يا موضوعات مشابه آن نيست و به اين مطلب اشاره ندارد.

ناگفته نماند بسيارند اساتيدي که با توجه به سليقه و تشخيص خود و رعايت کردن اصول علمي و ديني با جهتگيري الهي و فرهنگي تدريس ميکنند اما براي تسهيل کار آنان و ديگر علاقهمندان، کتاب حاضر آماده شد تا اساتيدي که معتقد به تدريس با جهتگيري الهي فرهنگي هستند در صورت تمايل از مطالب آن استفاده کنند.

 

 


[1]. هاشمي، دوره نهم، شماره 1، ص28.

 

[2]. اعراف/26.

 

[3]. اعراف/57.

 

[4]. «قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ g:  نِعْمَ‏ الْبَيْتُ الْحَمَّامُ‏ يُذَكِّرُ النَّارَ وَ يَذْهَبُ بِالدَّرَن» (کليني، ج6، ص496).

 

فصل بعد
نقدها و نظرات