11-2-چرا بايد به خداوند توجه کنيم يا توجه بدهيم؟

1401/09/21 11:37
فصل قبل

 

يکي از دلايل توجه به خداوند آن است که انسان عالم و دانشمند که ابتکارات و تواناييهاي ذهن خود را مشاهده ميکند دچار بلاي غفلت از خداوند نشود. در فرهنگ اسلامي غفلت از بزرگترين مصيبت هاست و انسان مبتلاي به اين مصيبت، انساني فاقد درک و حتي جوهر انسانيت معرفي شده است.

 «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا يفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْينٌ لَا يبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا يسْمَعُونَ بِهَا أُولَـئِک کالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَـئِک هُمُ الْغَافِلُونَ» [1]؛

«به يقين، گروه بسياري از جن و انس را براي دوزخ آفريديم؛ آنها دلها [= عقلها] يي دارند که با آن (انديشه نميکنند، و) نميفهمند؛ و چشماني که با آن نميبينند؛ و گوشهايي که با آن نميشنوند؛ آنها همچون چهارپايانند؛ بلکه گمراهتر! اينان همان غافلانند (چرا که با داشتن همهگونه امکانات هدايت، باز هم گمراهند)» .

يکي از اموري که انسان را از خداوند غافل مي کند غرور علمي يا همان علم زدگي است، پيشرفت چشمگير علوم تجربي موجب نوعي تکيه افراطي به آن و غفلت از خداوند شد به گونهاي که برخي صراحتا علم را جاي خداوند نشاندند. ويليام جيمز پدر روانشناسي مدرن آمريکا در اين رابطه مي نويسد: «علم امروز ما را مانع است از اينکه خداوند را تصور کنيم، امروز دانش بشري نمي تواند باور کند که خدايي باشد بدون داشتن قوانين کلي و عمومي براي کائنات... در نظر علم امروز دنيا صرفا ترکيب شده است از اتم ها که بدون هيچ هدفي با هم جمع مي شوند و چيزي مي سازند، و بدون هيچ مقصدي از هم جدا شده و نابودي چيزي را که ساخته اند موجب ميشوند»[2]

بنابراين علت ديگري که توجه به نقش خداوند در علم را اجتناب ناپذير ميسازد، جلوگيري از علمزدگي (علم را پاسخگوي همه نيازهاي بشر دانستن) است. علم زدگي موجب توجه صرف به علم و احساس بي نيازي از خدا، وحي و دين ميشود. اين ديدگاه با رشد روزافزون علم در اروپا طرفداران زيادي يافت اما وقوع جنگ‌‌هاي جهاني انديشمندان اروپايي را در درستي اين گزاره مردد کرد، از جمله اين دانشمندان راسل بود که علم را به اين دليل که نميتواند جلوي هوا و هوسهاي انساني را بگيرد، تهديدي عليه تمدن بشري دانست.

دکتر مهدي گلشني ناتواني علمي در ايجاد تصويري کامل از جهان را اشکال ديگر علمزدگي ميداند و مينويسد: «علم تجربي به خاطر محدود بودن ظرفيتش، نميتواند تصويري کامل از جهان به دست آورد و بسياري از دغدغههاي اساسي انسان را بدون پاسخ ميگذارد. مثلاً دغدغه در مورد اين که «ما از کجا آمده ايم؟»، «در اين جهان چه ميکنيم؟»، «هدف حيات چيست؟» و «به کجا ميرويم؟». تفکر درباره اين دغدغهها ميتواند تأثيري درازمدت بر رفتار انسان و تصميمگيريهاي او داشته باشد؛ از جمله تصميمات درباره فعاليت علمي[3]

همچنين توجه به خداوند باعث نورانيت دل، تقويت ايمان و الهي شدن جهت علم ميشود.

 

 

 


[1]. سوره اعراف، آيه 179.

 

[2].  دين و روان، ص183.

 

[3]. مقاله علم و انسانيت،دکتر گلشني، اطلاعات شماره 26276،دوشنبه 20 مهر 1394.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات