سرفصل 1: فلسفه تربیتبدنی از دیدگاه مکتب اسلام
1401/07/06 11:32فصل قبل
2-1-مطلب درسی 1ـ اصول فلسفه و اهداف تربیتبدنی
مکاتب فلسفی مختلفی در رابطه با اصول و فلسفه تربیتبدنی و اهداف آن وجود دارد که هرکدام برای خود دیدگاه و مبانی خاصی دارند که برخی اهداف مادّی و برخی اهداف غیرمادی را دنبال میکنند که متأسفانه هیچیک از این مکاتب توانایی پاسخگویی به همه ابعاد و جوانب زندگی بشر اعم از فردی و اجتماعی، دنیوی و اخروی را ندارند؛ اما در مکتب اسلام، هدف از تربیتبدنی تنها اهداف مادّی و فردی نیست بلکه تربیت جسم و بدن را وسیلهای برای بهتر عبادت کردن (معنوی) و خدمت بهینه به خلق (اجتماعی) میداند. در دعای کمیل میخوانیم:
«بارپروردگار، اعضا و جوارحم را برای خدمت به خودت نیرومند گردان». [1]
و یا در دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان میخوانیم:
«خدایا، در این روز مرا برای اقامه فرمانت نیرو ده». [2]
بدون تردید تقویت جسم، برای عبادات و خدمت به خلق، بدون تمرین، ورزش و فعالیت بدنی بهطور مطلوب ممکن نیست. در واقع ما از خدا توفیق ورزش کردن میطلبیم. با وجود اینکه ورزش کردن دارای محاسن و امتیازات فراوانی است، اما این نکته را نباید از ذهن دور نگه داشت که اگر در ورزش اخلاق و اعتدال رعایت نشود، نتیجه مطلوبی نخواهد داشت. همچنان که دین اسلام، دین اعتدال است، به اعتدال در همه امور نیز سفارش کرده است. مطالعه تاریخ حیات رسول گرامیJ و ائمه اطهارD و نیز صحابه و تابعین آنان نشان میدهد که آنان به ورزش و تربیت و تقویت بدن خود میپرداختند و در فعالیتهایی از قبیل مسابقه دو، اسبسواری، تیراندازی و شنا شرکت میکردند و ورزش را دشمن کسالت و تنبلی و بدحالی و موجب نشاط و شادابی میدانستند. رهبران دینی بهشدت ما را از تنبلی و کسالت بر حذر داشتهاند؛ چنانکه امام صادق میفرمایند: «تنبلی و کسالت، دشمن کار و تلاش است»[3].
2-2-مطلب درسی2- فلسفه تربیتبدنی
فلسفه تربیتبدنی شامل عناوینی مانند خوشبختی، معرفتشناسی، زیباییشناسی، ورزش شناسی و اخلاق میشود.
در رابطه با عوامل خوشبختی موارد زیادی با رویکردهای مختلفی از سوی اندیشمندان بیان شده است که غالباً جنبه مادّی دارد. در دین اسلام عوامل خوشبختی در دو بعد مادّی و معنویی(یا دنیوی واخروی) تعریف میشود. ولذا سلامتی در دنیا را یکی از عومل خوشبختی معرفی میکنند. امام صادق A فرمودند: «پنج چیز است که هر کس آنها را نداشته باشد، زندگیاش گوارا نیست: تندرستی، امنیت، توانگری، قناعت و همدمِ سازگار»[4].
در بیان معرفتشناسی میتوان آیه ذیل را تبیین نمود که خداوند منان میفرماید:«اِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولا[5]؛ ما این امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، از تحمل آن سرباز زدند و از آن ترسیدند ولیکن انسان آن امانت را بر دوش گرفت که او ستمکار و نادان بود».
شخصی از رسول اکرمJ سؤال میکند که یا رسولالله این امانت سنگین چه هست؟ و ایشان در پاسخ میفرمایند: «معرفت الله» و باز سائل خواهش میکند که یا رسولالله بهترین راه کسب معرفت الله چیست؟ و ایشان پاسخ میدهند: «هرکس خود را بشناسد خدای خویش را خواهد شناخت»[6].
ناصر مکارم شیرازی بر آن است که حدیث «من عرف نفسه» به برهان نظم اشاره دارد؛ «زیرا شناخت شگفتیهای روح و جسم، ما را به وجود خدا رهنمون میکند؛ چون این نظم عجیب و شگفتانگیز نمیتواند از چیزی جز مبدأ عالم سرچشمه گرفته باشد».[7]
بنابراین از حدیث چنین برداشت میشود که هرکس شگفتیهای ساختمان بدن خود را بداند، به اسرار و نظام پیچیده و حیرتانگیز این اعجوبه خلقت پی میبرد و راهی بهسوی خدا به روی او گشوده میشود؛ زیرا این نظم عجیب و آفرینش شگفتانگیز نمیتواند از مبدأ عالم و قادری سرچشمه نگرفته باشد؛ بنابراین، شناخت خویشتن سبب معرفهالله است اگرچه پیبردن به اسرار روح انسان در درجه بالاتری از معرفت قرار دارد.
لذا تربیت بدنی به دلیل گستره مبسوطشناختی و ملموس و محسوس بودن بخش زیادی از مکانیزمها و فعل و انفعالاتی که در علوم مختلف تربیتبدنی در رابطه با ابعاد مختلف وجودی انسان (اعم از جسمانی، روحانی، عاطفی، اجتماعی و غیره) مورد بررسی و واکاوی قرار میگیرد، چشم ظاهر و باطن انسان را به شناخت اقیانوس بیکران وجود انسان منوّر میکند و از این طریق انسان پی به وجود معماری حکیم و یکتا خواهد برد.
این نوع از شناخت در شعری که منسوب به مولا علی است، بیانشده:
«ای انسان این جهان عظیم، شگفت و با عظمت بارها در تو خلاصه شده است. چرا در خود تأمّل و تفکّر نمیکنی». [8]
لذا با اندکی تأمل و تفکر قلب انسان به وجود یکتای بیهمتا و خالق هستیبخش، آرام خواهد گرفت و مسیر بندگی را با اعتماد و اطمینان بیشتری طی خواهد نمود.
2-2-3- زیباییشناسی
همچنان که موسیقی و نقاشی انتزاعی میتوانند به دلیل تأثیرگذاری بر حواس، آنهم با بهرهگیری از عناصری همچون هارمونی، تقارن، تجانس، تضاد، الهام از واقعیت و خاصیت تداعیگری، زیبا تلقی شوند، به همین سان ورزش را هم میتوان از منظر زیباییشناسی محل بحث دانست. ورزش تقریباً تمامی اصول کلاسیک درام را دارا هست. جغرافیای زمانی و مکانی به خصوصی دارد که بر سیر رویدادها تأثیر میگذارد. شخصیت مثبت و منفی دارد که در تقابل بازیکنان گروه محبوب و بازیکنان گروه حریف قابل تعریف هستند. تقابل میان شخصیتهای مثبت و منفی، کشمکشی ایجاد میکند که گره و معمّا را به وجود میآورد و مخاطب را به گرهگشایی و حل معمّا ترغیب میکند. کثرت بازیکنان و تفاوت مهارتهای فردی آنها، تعلیق ناشی از این تقابل را مضاعف میکند. غافلگیری، هیجان و دلهره، شادمانیها و ناراحتیهای مفرط لحظهای و... همه در جذّابیّت یک مسابقه (مثل اسبسواری) نقش ایفا میکنند و موجبات تأثّر احساسی مخاطب را فراهم مینمایند. هارمونی و هماهنگی از دیگر شاخصههای زیباییشناختی ورزش است. طبق آنچه بیان شد، تأکید بر ورزش تأکید بر زیبایی است. به طوری که خداوند منّان در مورد زیباییشناسی میفرمایند:
«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیم[9]؛ ما انسان را در زیباترین و بهترین صورت و نظام آفریدیم».
ثمره ورزش سلامت جسم و روح است و سلامت هم در تعادل بدن مشخص میشود. در ورزش اگر تداوم باشد زیبایی ظاهری بدن هم حفظ میشود و از چاقی و لاغری که برای انسان هم زحمت دارد، هم زشتی منظر، جلوگیری شده است.
حضرت علی A نیز در مورد زیباشناسی میفرمایند: «خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد و دوست دارد اثر آن زیبایی را در بندهاش ببیند». [10]
میتوان این اثر زیبایی را در ورزشکاران هم مشاهده کرد. البته به عنوان ابزار سلامت نه به هدف جذابیت که قطعاً انحرافات اخلاقی را پی خواهد داشت.
2-2-4- اخلاق
نقش اخلاق در ورزش بسیار حیاتی است، بهطوریکه اگر هدف در ورزش فقط تقویت نیروی جسمانی و پرورش اندام باشد و تقویت بعد معنوی که همان اخلاق است فراموش شود؛ خسارات جبرانناپذیری هم برای ورزشکار و هم برای جامعه در بر خواهد داشت. خساراتی که از بداخلاقی در ورزش و تربیتبدنی بر ورزشکار وارد میشود عبارت است از: غرور، تکبر، خودخواهی، خودپسندی، عجب، خشونت، برخورد نامناسب با دوستان و اطرافیان و... که نتایجی مثل نفرت و انزواطلبی به دنبال دارد و خساراتی که به جامعه وارد میکند بهمراتب سنگینتر از خسارات شخصی خواهد بود. در این زمینه شعر شاعر نامی ایران، رودکی گویای این مطلب است:
گر بر سر نفس خود امیری مردی ور بـر دگـران خرده نگیری مردی
مـردی نبـود فتـاده را پـای زدن گـر دسـت فتادهای بگیری مردی
در فرهنگ مردم ایران از جماعت ورزشکار قبل از کسب مدال و قهرمانی، آراسته بودن به صفات اخلاقی و روحیات جوانمردی انتظار میرود. تکیه بر ارزشها توسط ورزشکار، سبب رسیدن به جایگاه مطلوب است. تأکید بر مسئله اخلاق و حفظ ارزشها در ورزش هیچگونه مغایرتی با حضور قدرتمندانه و افتخارآفرینی و کسب مدال ندارد و در یک ورزش ناب و سالم، این دو لازم و ملزوم هم هستند. علاوه بر این در دنیای امروز اگر مدالآوران ورزش به اخلاق وارزشهای انسانی آراسته باشند به الگویی شایسته تبدیل میشوند. الگوی پهلوانی سرزمین ما حضرت علیA است که در اوج قدرت در بعد اخلاقی و جوانمردی زیباترین صحنهها و دلنشینترین سخنان را از خود به یادگار گذاشته است. آن حضرت میفرمایند: «ده خصلت (از اخلاق پسندیده) است: سخاوت، حیا، راستی، ادای امانت، فروتنی، غیرت، شجاعت، بردباری، صبر و سپاسگزاری»[11].
برای دستیابی به صفات مذکور نیاز به مبارزه با هوای نفس است. در زمینه معرفی شجاعترین مردم باز آن حضرتA فرمودند: «قویترین مردم کسی است که بر نفس خویش مسلطتر باشد».[12]
2-3- مطلب درسی 3ـ ورزش در اسلام
2-3-1- ورزشهای مورد تأیید اسلام
ورزشهایی مانند شنا کردن، اسبدوانی، تیراندازی و شمشیربازی بهطور واضح و صریح از طرف اسلام مورد تأیید قرار گرفته است که به برخی آیات و روایات در رابطه با آنها اشاره میکنیم.
در رابطه با اسبدوانی و سوارکاری، خداوند در قران کریم میفرماید: «وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّـهِ وَعَدُوَّکمْ[13]؛ هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [=دشمنان]، آماده سازید! و )همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد) تا بهوسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! »
پیامبر گرامی اسلامJ نیز در مورد سوارکاری میفرمایند: «اسبها را برای سواری و جنگ آماده کنید، زیرا پشتهای آنها (ظاهر آنها) برای شما عزت و قدرت بوده و شکمهایشان (باطن آنها) برایتان گنج است».[14]
در حدیثی دیگر از امام سجادA نقل شده است که فرمودند: «همانا رسول خدا J(در مسابقه اسبدوانی) اسبدوانیده و جایزهاش را چندین آق (واحد سنجش، یک دوازدهم رطل) از جنس نقره قرار دادند».[15]
از پیامبر گرامی اسلام Jنقل است که فرمودند: «حق پسر بر پدر آن است که نوشتن و شنا کردن و تیراندازی را به او بیاموزد».[16]
و نیز آن حضرت فرمودند: «بهترین سرگرمی برای مرد با ایمان، شنا کردن است».[17]
2-3-2- ورزشهای نهی شده در اسلام[18]
اسلام به سلامتی و نشاط شخص و جامعه اهمیت و توجه خاصی نشان داده است و برای تقویت سلامت جسمی و روحی انسانها دستورات خاصی را بیان کرده است. اسلام بعضی از ورزشها را به برای تقویت جسم و جان و دفاع از وطن و کیان اسلام جایز شمرده است و حتی در مواردی، واجب میشوند ولی برخی از سرگرمیها و ورزشها به جای اینکه روح و جسم را تقویت کنند زمینه ضررهای جسمی، روحی و اجتماعی به ورزشکاران و دیگران را فراهم میکند؛ از این رو از هدف اصلی ورزش که تقویت جسم و جان و دفاع از کیان اسلام و وطن است دور میشوند؛ لذا باید افراد و حکومت از شیوع اینگونه از ورزشها جلوگیری کنند.
برخی از رشتههای ورزشی به خاطر جهاتی حرام میشوند که در این قسمت مطرح میشوند:
الف: ورزشهای همراه با ضرر
ّدر برخی از رشتهها ومسابقات ورزشی ،ورزشکاران ضررهای قابل توجهی به همدیگر وارد میکنند که گاهی منجر به قتل یا نقص عضو در خود یا طرف مقابل خواهد شد . قرآن کریم انسان را از ضرر زدن به خود یا دیگری که منجر به هلاکت می شود نهی کرده است ومی فرماید :
« وَ لا تُلْقُوا بِأَیدیکمْ إِلَی التَّهْلُکة[19]؛خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید»
در تفسیر آیه آمده است که:« القاء بمعنى انداختن و مفعول آن محذوف و باء بايديكم براى سببيت و تعبير بايديكم اشاره به اينكه از روى اختيار خودتان چنين نكنيد يعنى لا تُلْقُوا انفسكم بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ بدست خودتان خود را بمهلكه نيندازيد و مراد از تهلكه اعم از هلاكت دنيوى و اخروى است و مراد از القاء بتهلكه اقدام بهر عملى است كه موجب وقوع در هلاكت انسان يا ترك عملى كه باعث هلاك آدمى گردد مثلا عملى كه مريض انجام دهد و باعث زيادتى مرض يا موت او گردد مانند پرهيز نكردن و خوردن خوراكهايى كه براى مرض او مضر است و يا اينكه معالجه نكند و دارو استعمال ننمايد و باين سبب موجب هلاكت خود گردد، هر دو القاء در تهلكه ميباشد.[20] همچنین علامه طباطبائی در المیزان در ذیل آیه به یک قاعده کلی اشاره می کند ومی نویسد: «آيه شريفه مطلق است، و در نتيجه نهى در آن نهى از تمامى رفتارهاى افراطى و تفريطى است.»[21] وضرر زدن به جسم خود ودر معرض هلاکت قراردادن قطعا از مصادیق افراط محسوب می شود.
با استناد به این آیه می توان گفت،اسلام اینگونه ورزشها را نهی کرده است و ورزشکاران باید از انجام ورزشهایی که به جسم خود ودیگران ضرر می زند و منجر به معلولیت ویا قطع عضو می شود؛خودداری کنند وگرنه علاوه بر انجام حرام، باید خسارت وارده به همدیگر را (دیه)پرداخت کنند؛ از جمله این ورزش ها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1-بوکس بدون وسایل ایمنی ورعایت قوانین
اگرچه ورزش بوکس یا مشت زنی امروزه در جهان طرفدارانی دارد وحتی فدراسیون برای آن در نظر می گیرند، اما اگر این ورزش با رعایت نکات ایمنی و بدون وسایل ورزشی انجام شودقطعا منجر به ضربات شدید به طرفین خواهد شد ومصداق به هلاکت رساندن خواهد بود.
2- مسابقات کُشتی کج
از خشنترین مسابقات در جهان ورزش کشتی کج میباشد که غالباً منجر به صدمات شدید و فوت یکی از دو طرف مسابقه میشود؛ لذا این ورزش از ورزشهای حرام به شمار میرود و مسئولین باید مواظب باشند این رشته ورزشی در کشورمان وارد نشود.
ب: ورزشهای همراه با حرام
برخی از ورزشها ذاتاً حرام نیستند اما کارهای حرام و ناشایستی همراه با آنها انجام میشود که موجب حرمت آنها میشود؛ به مهمترین اینگونه از ورزشها اشاره میشود:
1. مسابقات ورزشی با شرطبندی
در اسلام مسابقات همراه شرطبندی و عوض و جایزه حرام شده است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا... وَ الْمَیسِرُ... وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُون[22]؛ ای اهل ایمان! جز این نیست که... قمار و... پاره چوبهایی که به آن تفأل زده میشود، پلید و نجس و از کارهای شیطان است؛ پس از آنها دوری کنید تا رستگار شوید»
ولی به خاطر مصالحی، برخی از مسابقات، همراه با برد وباخت و جایزه جایز شمرده شده است؛ امام صادق علیهالسلام فرمودند: «هیچ جایزه و عوضی {در هیچ مسابقهای جایز نیست} مگر در شترسواری یا اسبدوانی یا تیراندازی».[23]
بنابراین مسابقات و ورزشهایی که همراه با بردوباخت و پرداخت عوض و جایزه توسط یکی از دو طرف مسابقه باشد حرام است.
امروزه شرطبندی در مسابقات، جوامع بشری مخصوصاً خانوادهها را با مشکلات فراوانی روبهرو کرده است که نمونههای اندکی از آن در روزنامهها منتشر میشود.[24]
2. ورزشهای آزار رسان
ورزش اگرچه دارای فوائد فراوانی است ولی اگر نوع ورزش، موجبات اذیّت شدن پدر و مادر یا مردم را فراهم کند؛ حرام است. به طور مثال ورزشهایی که باعث مزاحمت برای مردم میشود. یا برای بچهها بدآموزی داشته باشد. در روایات اهلبیت Dبه مسئله آزار نرساندن به مردم خیلی تاکیدشده است. از جمله اینکه حضرت امام علی j فرمودند: «نفْس مؤمن از او در رنج است، اما مردمان از وی آسودهاند».[25] و یا امام زینالعابدین j در این زمینه میفرمایند: «آزار نرساندن، نشانه کمال خرد است و مایه آسایش تن در دنیا و آخرت است».[26]
3. ورزشهای با پوشش نامناسب
اگرچه اسلام با ورزش کردن زنان مخالف نیست امّا برخی از ورزشها مانند شنا، کشتی، وزنهبرداری و... دارای پوشش و لباس مناسب و شایستهای نمیباشند و ورزشکاران بهویژه زنان؛ لباسهایی را میپوشند که حجم بدن در آنها مشخص میباشد و غالباً موجب تحریک و به گناه افتادن دیگران را فراهم میکنند.
متأسفانه چون قدرت و سلطه بیگانگان بر ورزش دنیا حاکم است هرگونه لباسی را که آنها انتخاب کنند ورزشکاران همه کشورها باید آن را بپوشند (هرچند که مناسب با فرهنگ و مذهب آنان نباشد)؛ لذا سزاوار است کشورهای اسلامی در مقابل تحمیل این لباسهای ناشایست و تحریککننده کاری مهم انجام داده و پوشش ورزشکاران مسلمان را تغییر دهند.
بهعلاوه گاهی بین سرمایه داران و مدیران ورزشی، تفاهمهای و قراردادهایی برای فروش نوعی لباس ورزشی نامناسب منعقد میگردد که با اهداف کشورهای مسلمان هماهنگ نیست.
به نظر میرسد در اسلام حفظ حیا و عفت زنان از حضور در برخی ورزشها مهمتر است؛ بنابراین اگر زن میتواند با حفظ حجاب و حیا در آن ورزشها و یا مسابقات شرکت کند مانعی ندارد. احادیث اهلبیت در زمینه حفظ حیا و حجاب زنان در بیرون از خانه قابل تأمل است از جمله: رسول خدا Jفرمود: «زن در پیش برادر و فرزند خود اگر یک پیراهن بپوشد که تا زانوان یا ساق پای او مستور باشد کافی است ولی در نزد نامحرمان، زن باید چهار لباس داشته باشد: پیراهن، روسری یا مقنعه، چادر و شلوار». [27]
امام صادق j فرمود: «از جمله پیمانهایی که رسول خدا از زنان امّت خود گرفته است، این است که چادرهای خود را در بین ساق پا و پشت خود جمع نکنند و بر بدن نچسبانند و با مردان نامحرم در محل خلوت ننشینند».[28]
4. ورزشهای خلاف حیا و عفت
اسلام با ورزشهای مناسب زنان مخالف نیست ولی با هر کاری که حیا و عفت بانوان را از بین ببرد با شدت برخورد میکند. متأسفانه امروزه برخی از مسابقات ورزشی مانند دوچرخهسواری، شنا، کشتی، وزنهبرداری و... چون در انظار عموم هست مناسب با شأن زنان نمیباشد زیرا بدون پوشش مناسب معمولاً در برابر مردان نامحرم انجام میشود که زمینه حرام را فراهم میکند و از دیدگاه اخلاقی یا سلامتی برای آنان زیانبخش است. البته در فضای کاملاً زنانگی اشکالی ندارد.
در غرب چون برای حیا زنان، ارزشی قائل نیستند و آنها را وسیله لذتجویی مردان میدانند، بانوان را با انجام ورزشهایی نامناسب، به بیحیایی و بیعفتی میکشانند و این فرهنگ غلط را به کشورهای دیگر مخصوصاً کشورهای اسلامی صادر میکنند و بانوان را تحریک میکنند به این رشتههای ورزش رو بیاورند که کمکم عفّت را از آنان بگیرند.
5. ورزش همراه با موسیقیهای حرام
بسیاری از ورزشها مانند (آیروبیک، رشتههای رزمی، بدنسازی و...) با موسیقی تند و تحریککنندهای همراه است و همین امر موجب حرمت اینگونه از ورزشها میشود؛ اسلام با هرگونه آهنگ و موسیقی که مناسب مجالس گناه و عیشونوش است مخالف میباشد و از آن به شدّت نهی کرده است زیرا آثار و پیامدهای منفی فراوانی را برای ورزشکاران به دنبال دارد.
6. ورزشهای اختلافبرانگیز
امروزه بسیاری از رشتههای ورزشی دارای جذابیت است و افراد زیادی به اینگونه از ورزشها علاقهمند شدهاند. ورزشهایی مانند فوتبال که طرفداران زیادی دارد گاهی موجب اختلاف، جنگ و دعوای دو تیم و طرفداران آنها میشود که به افراد و بیتالمال ضررهای فراوانی را وارد میکند در حالی که اسلام با هر کاری که زمینه اختلاف و تفرقه را فراهم کند به شدت برخورد میکند و حتی آن را از قتل بالاتر حساب کرده است:
«وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ[29]؛ و فتنه (و بت پرستی) از کشتار هم بدتر است!»
یکی از پدیدههای زشتی که در دوران اخیر در ورزش شاهد آن میباشیم، پدیده خشونت و آشوب در ورزش است. چهبسا افرادی که به خاطر خشونت، جان خود را از دست داده یا دچار آسیب جدی شدهاند و یا امکانات زیادی در هنگام خشونت از بین رفته است. برای مثال، میتوان به حادثه خشونتبار در حین مسابقه فوتبال بین آرژانتین و پرو در ورزشگاه لیما اشاره کرد که به کشتهشدن 318 نفر انجامید. در سال 1969 جنگی میان هندوراس و السالوادور درگرفت که به «جنگ فوتبال» مشهور شد.[30]
جهت مطالعه بیشتر محمود صادقی، مقاله ورزشهای حرام و استعماری، پژوهشکده امربه معروف و نهی از منکر،19/2/1395 اهداف ورزشهای حرام و استعماری برخی افراد تصور میکنند همه رشتههای ورزشی که در جهان در حال انجام است فقط برای سرگرمکردن انسانها میباشد در حالی که امروز ورزش به یکی از بزرگترین و پردرآمدترین صنعتهای دنیا و راههای کسب درآمد محسوب میشود و از طریق ورزش، برخی بر کشورهای دیگر تسلط پیدا کردهاند و تفکرات و سبک زندگی خویش را به دنیا صادر میکنند. در این قسمت به مهمترین اهداف ورزشهای حرام و استعماری اشاره میشود: 1. تسلط بر جوامع دیگر امروزه بسیاری از کشورها سرمایههای کلانی برای ورزش هزینه میکنند و آن را در اولویتهای اول امور کشور خود قرار میدهند. استکبار جهانی از طریق ورزش میخواهد بر همه کشورهای دنیا تسلط و برتری پیدا کند و از ورزشکاران خودباخته استفاده کرده و تفکرات و نظرات خود را ترویج و تبلیغ میکند. امروزه یکی از ابزارهای فشار بر کشورهای دیگر، مسابقات ورزشی میباشد بدین صورت که لابیهای یهودی ورزشی در دنیا میتوانند با تهدید به حذف کردن کشورهای مسلمان از مسابقات جهانی، آنها را وادار کنند که بر طبق خواستههای آنان عمل کنند و متأسفانه بسیاری از کشورهای دنیا از ترس اینکه با این مشکل مواجه شوند، خواستههای آنها را میپذیرند. گاهی ممکن است استکبار جهانی از طریق مربیان و ورزشکاران خارجی، اهداف خود را در کشورهای دیگر محقق کنند؛ مثلاً مربیان خارجی به اصول شرعی پایبند نباشند و به شرابخواری و ارتباط با نامحرم را به مرور زمان در بین تیمهای مسلمان رواج دهند و آنها را نسبت به مسائل دینی سست و ضعیف کنند؛ لذا مسئولان کشورهای اسلامی باید مواظب این خطرات باشند و نظارت خود را بر مربیان و ورزشکاران خارجی بیشتر کنند و در صورت مشاهده این کارهای حرام، آنها را توبیخ کرده و حتی اخراج کنند. 2. ترویج باورهای نادرست استکبار جهانی با جذب ورزشکاران[1] مشهور در گروههای انحرافی مانند شیطان پرستان؛ اهداف خود را به دیگر افراد منتقل میکنند؛ این افراد به دلیل محبوبیتی که در بین طرفداران خود دارند بهراحتی میتوانند تفکرات شیطانی استکبار جهانی را تبلیغ و ترویج دهند و معمولاً به راحتی توسط طرفداران پذیرفته میشوند.
3. سرپوش گذاشتن بر جنایات بارها مشاهده شده است استکبار جهانی که غولهای رسانهای دنیا را در اختیار دارد با پخش مسابقات فوتبال اروپا و... ذهن مردم دنیا را از جنایات خود و اسرائیل منصرف کرده و بر جنایات آنها سرپوش میگذارند. 4. باز داشتن افراد از کارهای مهم ورزشکاران محترم باید توجه داشته باشند که ما برای کارهای بیهوده و بیفایده خلق نشدهایم: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکمْ عَبَثاً وَ أَنَّکمْ إِلَینا لا تُرْجَعُون»[2] و باید در مقابل عمر شریف خود در محضر خدای متعال جوابگو باشیم؛ اما متأسفانه در برخی مسابقات ورزشی، افراد برای اینکه برتری ورزشی خود را نشان دهند از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند به طوری که گاه از وظایف الهی و اجتماعی خود مانند صله رحم، تحصیلات، انجام عبادات و... غافل میشوند و یا به کارهای غیرشرعی و غیر مجازی مانند استفاده از قرصها و آمپولهای نیروزا دست بزنند که به بدن و آبروی خویش ضرر بزند. اگر این مسابقات چنین مفسدهای را داشته باشند از مصادیق ورزشهای حرام حساب میشوند. چرا باید مسابقات المپیک یا جهانی والیبال در ماه مبارک رمضان برگزار شود؟ آیا جز این است که مسلمانان جهان را با تماشای این مسابقات از کارهای مهم مانند عبادت و بندگی باز بدارند و هزاران ورزشکار مسلمان را از روزه گرفتن محروم کنند. برخی از رشتههای ورزشی مردم را طوری مشغول کرده است که تا ساعات پایانی شب آنها را به تماشای خود مشغول میکنند که این موضوع آسیبهای دینی، اخلاقی و اجتماعی فراوان مانند قضا شدن نماز صبح، خستگی و خوابآلودگی در هنگام کار و فعالیت روزانه و اُفت تحصیلی را به دنبال دارد. بسیاری از ورزشکاران به علت اردوها و تمرینهای زیاد برای مسابقات آسیایی، جهانی و المپیک ماهها را در اردو به سر میبرند و خانواده خود را از نعمت شوهر و پدر محروم میکنند و آنها را با مشکلات عاطفی روبهرو میکنند در حالی که ورزش نباید تمام زندگی شخص را به خود اختصاص بدهد بلکه باید به اندازه باشد و شخص به امور دیگر خویش برسد و خود و دیگران را از برخی نعمتهای الهی محروم نکند. از سوی دیگر برخی از زنان هم پا به عرصه میادین ورزشی گذاشته و شب و روز خود را با تمرینها و اردوها پر میکنند و از وظایف مادری و همسری خود غافل میشوند و کانون گرم خانواده را دچار مشکلات خانوادگی میکنند. 5. الگوسازی برای همه جوامع دشمنان از هر روشی سعی میکنند تفکرات و ایدههای خود را به دنیا صادر کنند. نهادهای ورزشی و بسیاری ورزشکاران غربی برای خود سبک زندگی خاصی را تعریف کردهاند و همین روش را به مردم جهان صادر میکنند؛ خالکوبیهای که در برخی موارد یک تفکر خاص را تبلیغ میکنند، آرایشهای سر و صورت که نوعی مدگرایی را ترویج میدهند، ماشینهای مدلبالا که فرهنگ تجملگرایی را نشان میدهد و...؛ در فرهنگ ورزشی کشورمان موضوعاتی مانند حیا، کمک به محرومان، مبارزه با ظالمان، گذشت، سادهزیستی و... را به سخره میگیرند. برخی ورزشکاران به دنبال کسب شهرت و ثروتاندوزی بوده و کمتر به دنبال مسائل اخلاقی هستند و از مظاهر تمدن منحط غربی تقلید میکنند و با شکلی که مناسب با شأن یک ورزشکار مسلمان ایرانی نیست در میادین ورزشی ظاهر میشوند. برخی از دختران و پسران کشورهای دنیا مخصوصاً جوانان ایرانی، بعضی از ورزشکاران داخلی و خارجی را الگوی خویش قرار دادهاند به طوری عکس آنان را جمعآوری میکنند و همه فکر و ذهن آنها را پر کرده است به طوری که ممکن است در جمعهای مردانه حضور پیدا کنند و از این ورزشکاران امضا بگیرند در حالی که یک خانم باید تا جایی که ممکن است از حضور در بین مردان و همکلام شدن با آنان پرهیز کند. علل گرایش به ورزشهای حرام و استعماری 1. شهرتطلبی بعضی از افراد برای اینکه به شهرت برسند به ورزشهای خطرناکی مانند بوکس و برخی از ورزشهای رزمی مشغول میشوند و به خاطر شهرتطلبی خود را به خطر میاندازند تا مردم آنها را به عنوان قهرمان و افراد قوی بشناسند؛ اما انسان عاقل به خاطر شهرتطلبی، جان گرانبهای خویش را به خطر نمیاندازد؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره آفات شهرتطلبی فرمودند: «کفَی بِالرَّجُلِ بَلَاءً أَنْ یشَارَ إِلَیهِ بِالْأَصَابِعِ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیا؛ برای دچار شدن شخص به بلا، همین بس که او را درباره امور دینی یا دنیوی مورد اشاره قرار بدهند».[3] 2. درآمدزایی در این زمان، یکی از راههای درآمدزایی، ورزش میباشد. برخی از رشتههای ورزشی دارای درآمدزایی زیادی هستند و همین امر افراد را به روآوردن به این ورزشها وادار میکند؛ حتی برخی افراد برای رسیدن به ثروت و درآمدهای زیاد، حاضر میشوند جان عزیز خود را در مسابقات رزمی یا بوکس به خطر بیندازند در حالی انسان عاقل هیچگاه چنین کاری نمیکند. آسیبهای ورزشهای حرام و استعماری 1. صدمات جسمی در ورزشهای حرام غالباً صدمات جسمی فراوانی مانند شکستن دست، پا و بینی، کبودی بدن، پاره شدن گوش و... را به دنبال دارد و حتی موجب مرگ یکی از دو طرف مسابقه میشود. برخی از ورزشکاران برای تقویت عضلات خود از داروهای مکمل استفاده میکنند که موجب عقیم شدن و ضررهای جسمی دیگری میشود. 2. غرور و خود بزرگ بینی برخی از ورزشکاران بعد از پیروزی بر حریفان خود ممکن است دچار غرور و خود بزرگ بینی کاذب شود و تصور کند که همیشه پیروز میدان است و همین امر زمینه شکست او را فراهم میکند. برخی از ورزشکاران زمانی که در ورزش پیشرفت میکنند خود را از دیگران بالاتر میبینند و فکر میکنند دیگران باید به آنها احترام بگذارند در حالی که خدای متعال از این روحیه ناشایست نهی فرموده است: «تِلْک الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقین؛ آن سرای [پر ارزش] آخرت را برای کسانی قرار میدهیم که در زمین هیچ برتری و تسلّط و هیچ فسادی را نمیخواهند؛ و سرانجام [نیک] برای پرهیزکاران است»[4] 3. ترک تحصیلات چرا بسیاری از ورزشکاران از تحصیلات بالایی برخوردار نیستند و سریعاً وارد میادین ورزشی شده و از تحصیل علم که برای هر شخصی لازم و ضروری است خود را محروم میکنند؟ درآمد بالا و جذابیت برخی از رشتههای ورزشی مانند فوتبال کاری کرده است که نوجوانان و جوانان به جای اینکه به دنبال تحصیل علم و رسیدن به قلههای موفقیت، علمآموزی را ترک میکنند و به دنیای ورزش وارد میشوند و جامعه را از نیروهای کارآمد و متخصص محروم میکنند. 4. هزینههای هنگفت برخی از ورزشکاران (مانند بدن سازها) برای اینکه بدن خود را آماده و روی فرم قرار دهند برای خریدن قرص و آمپولهای تقویتی هزینههای زیادی را متحمل میشوند و گاهی در ماه به چند میلیون تومان هم میرسد در حالی که با این سرمایه میتوانند کارهای مفیدتری را انجام دهند. راه کارهای جلوگیری از این منکر 1. توسعه و ترویج ورزشهای اسلامی اسلام ورزشهایی را معرفی کرده است که برای سلامت جسم و حفاظت از کیان اسلام نقش مهم و کلیدی دارند و افراد با یادگیری آنها خود و جامعه را از خطرات حفظ میکنند؛ مسئولین محترم باید به جای ترویج ورزشهایی که سود چندانی برای جامعه ندارند و حتی منجر به اختلافات بین طرفداران میشود ورزشهای اسلامی مانند شنا، تیراندازی و سوارکاری و ورزشهایی که روحیه انسانیت و اخلاقمداری را تقویت میکند در جامعه گسترش دهند. 2. استفاده از مربیان و ورزشکاران مؤمن و متعهد داخلی چرا با وجود ورزشکاران و مربّیان متعهد و متخصص داخلی از ورزشکاران خارجی استفاده میشود؟ مسئولین اگر قرار است از مربیان خارجی برای توسعه ورزش کشور استفاده کنند سعی کنند توان و تخصص مربیان داخلی را بالا ببرند نه اینکه فقط از افراد خارجی استفاده کنند بدون اینکه تخصص آنها را به دست آورده باشند؛ لذا تا جایی که ممکن است به نیروهای داخلی اعتماد کنند و فرصت نشان دادن توانشان را به آنان بدهند. 3. برخورد جدّی با انجام ورزشهای حرام مسئولین باید جلوی گسترش ورزشهای خطرناک و خشن مانند بوکس و برخی از اقسام رشتههای رزمی را بگیرند نه اینکه با تشکیل فدراسیون و خرج هزینههای زیاد برای آنها به توسعه این ورزشها کمک کنند. 4. ترویج روحیه اخلاقمداری در ورزش یکی از اموری که میتواند جلوی ورزشهای حرام و کارهای حرام ورزشی را بگیرد، ترویج مسائل اخلاقی و روحیه پهلوانی در بین ورزشکاران است و با هر کاری که این روحیه را از بین میبرد با شدت برخورد کنند و جلوی گسترش مسائل غیراخلاقی مانند شهرتطلبی، فخرفروشی، تجملگرایی و... را بگیرند. 5. عدم تبلیغات رسانهای مسئولین باید از تبلیغات رسانهای ورزشهای حرام و مفسده دار اجتناب کنند و بیتالمال مسلمین را برای اموری که ترویج و تبلیغ کارهای حرام میشود، خرج نکنند. احکام شرعی ورزشهای حرام و استعماری سؤال: چه نوع ورزشهایی برای جوانان مسلمان مناسب است؟ جواب: هر ورزشی که قمار نباشد[5] و برای پرورش و تربیت قوای جسمانی و همچنین برای آمادگی نظامی و رزمی جوانان برای مقابله نظامی با دشمنان اسلام مفید باشد مطلوب و در بعض موارد لازم است.[6] سؤال: بعضی از جوانان ساعات بسیاری از وقت خود را اختصاص به ورزش میدهند، آیا این عمل جایز است؟ جواب: ورزش فینفسه مانعی ندارد بلکه در مواردی دارای رجحان نیز میباشد ولی اگر فایدهای برای جسم و روح شخص نداشته باشد مطلوب نیست و اگر مستلزم ترک کار و تحصیل معاش واجب و اختلال امور زندگی یا اخلاقی شود جایز نیست.[7] سؤال: بازیها و رزش هایی که هیچگونه فایدهای ندارند و صرفاً سرگرمی محسوب میشوند، چه حکمی دارند؟ جواب: حرام نیست، ولی مکروه است.[8] سؤال: ورزشهای سنگین و خشن، مثل بوکس، در اسلام چه حکمی دارد؟ جواب: با توجّه به خطرات و آسیبهای جسمی که ورزش بوکس دارد جایز نیست[9] اما در صورتی که برای دفاع شخصی، یا دفاع از کشور و کیان مسلمین لازم باشد اشکالی ندارد.[10] سؤال: دو نفر برای قوی شدن و مهارت در ورزش، با رضایت خود مسابقه رزمی میدهند، و با ضربات لگد و مشت به هم میزنند، این کار چه حکمی دارد؟ جواب: در صورتی که خطرناک نباشد، و موجب صدمهای نشود، اشکالی ندارد.[11] سؤال: برخی از ورزشها و آمادگیهای جسمی، مستلزم وارد آوردن ضربات سختی است که حتی ممکن است منجر به جراحت شود، آیا چنین جراحاتی موجب دیه میگردد؟ اگر طرفین به چنین ضرباتی رضایت داشته باشند، چه حکمی دارد؟ جواب: چنین ورزشهایی حرام است و لو رضایت طرفین باشد و موجب دیه هم میشود.[12] سؤال: اگر در اثر ورزشی - مثل بوکس یا کاراته - یکی از ورزشکاران تلف شود، چه نوع قتلی محسوب میشود؟ جواب: اگر قصد قتل داشته باشد، قتل عمد محسوب میشود وگرنه شبه عمد است.[13] سؤال: در بعضی از سبکهای ورزشی، استادکار لابهلای آموزش فنون رزمی مطالبی را از عقاید غیراسلامی، معمولاً به طور مرموز و در پوشش آیات و روایات القا میکند، شرکت در این آموزشها چه حکمی دارد؟ جواب: اگر موجب سست شدن عقیده باشد، اشکال دارد، و لازم است از اینهایی که تعلیم میبینند کسانی در کلاس حاضر شوند و به مربی تذکر دهند که معنی آیه یا روایات آنطور نیست که او میگوید.[14] سؤال: برخی ورزشها از بیگانگان آموخته شده و آداب مخصوص تشکر و احترام را نیز به همراه آورده مخصوصاً در ورزشهای رزمی، پایبندی به این آداب چه حکمی دارد؟ جواب: مادام که در آنها کار خلاف شرعی نباشد، اشکالی ندارد. [15] سؤال: حکم نماز و روزه در یک سفر که برای شرکت در یک مسابقۀ ورزشی انجام میشود، چیست؟ جواب: اگر شرکت در مسابقۀ ورزشی حلال باشد، احکام سفر مباح را دارد.[16] سؤال: در یک مسابقۀ رزمی اگر ورزشکاری از قوانین سرپیچی نماید، خود مجروح میشود، آیا خود ضامن هست یا حریف یا داور یا مربی؟ جواب: آن کسی که او را مجروح کرده است.[17] سؤال: بعضی مربیان حرکات ورزشی را به درستی آموزش نمیدهند و این باعث ناراحتیهایی در مفاصل و اندام ورزشکار میگردد، آیا مربی ضامن است؟ جواب: مربی ضمان ندارد، و شخص در موارد احتمال خوف ضرر باید اقدام به این عمل نکند تا مطمئن شود که در اثر این عمل خطری متوجه او نمیشود.[18] سؤال: در زورخانهها مرسوم است موقع ورزش افراد ضرب میزنند آیا این کار جایز است یا خیر؟ جواب: اگر به نحو مناسب با مجالس لهوولعب باشد جایز نیست.[19] سؤال: گاهی دو نفر یا دو تیم مسابقهای را انجام داده و قرار میگذارند که تیم بازنده مثلاً مخارج شام را متحمل شود، حکم چیست؟ جواب: جائز نیست. [20] سؤال: ورزشکاری با پول بیتالمال قهرمان شده، و اکنون تیمهای خارجی با دادن پولهای کلان او را استخدام میکنند. آیا این کار جایز هست؟ جواب: اگر قراردادی با بیتالمال دارد، باید عمل کند، و اگر قراردادی نداشته باشد آزاد است؛ ولی انصاف آن است که به نفع کشور خودش عمل کند.[21] سؤال: ورزش، یا بازی، با حیواناتی که در بسیاری از موارد منتهی به کشتهشدن آن حیوانات به شکل فجیع میشود، چه حکمی دارد؟ مثلاً ورزشی که در آن سوارکاران با اسب به دنبال بُز میروند، و آن را گرفته و درصدد انداختن آن به نقطهای هستند که در بسیاری از موارد حیوان جان میسپارد. چنین ورزشهایی چه حکمی دارد؟ جواب: این نوع بازیها جایز نیست.[22] سؤال: تماشای مسابقات ورزشی از تلویزیون - که نفع جدی برای کسی ندارد - چه حکمی دارد؟ جواب: اگر تضییع وقت نباشد، مانعی ندارد.[23] سؤال: افرادی طرفداری از تیمی خاص میکنند و نسبت به تیم موردعلاقه، تعصب شدیدی دارند، اینگونه طرفداریها و تعصبات چه حکمی دارد؟ جواب: مادامیکه موجب خارج شدن آنان از حدود حلال و حرام (مثل دروغ گفتن به نفع تیم موردعلاقه و اذیت کردن طرفداران تیم مقابل) نباشد، اشکالی ندارد؛ ولی تعصّب، اخلاق پسندیده نیست.[24] سؤال: آیا رضایت والدین برای شرکت در کلاسهای ورزشی، شرط است؟ جواب: اگر نهی کنند و مخالفت آنها موجب تأذّی آنها بشود، اشکال دارد.[25] سؤال: مربی ورزش بدون اجازۀ والدین کودکی نابالغ را به کلاس راه میدهد، کودک نیز بدون تقصیر مربی در سانحۀ ورزشی مجروح میگردد، آیا مربی ضامن است؟ جواب: اگر به دعوت مربی کودک به کلاس مزبور رفته باشد، مربی ضامن است؛[26] و اگر کودک خودش بدون دعوت مربی به کلاس رفته باشد، مربی ضامن نیست.[27] سؤال: شرکت در مسابقات بینالمللی در کشوری که دشمن مسلمین محسوب میشود، چه حکمی دارد؟ جواب: اگر تقویت دشمن مسلمین نباشد و اظهار قوّت مسلمین باشد، مانعی ندارد.[28] جواب: شرکت در مسابقاتی که حریف در آن از کشور دشمن مسلمین میباشد و انجام مسابقه به منزله رسمیت دادن به آن کشور است، چه حکمی دارد؟ ج- اگر مسلمانان به طور متعارف رسمیت آن کشور را نپذیرفته باشند یا اصلاً آن را غاصب و غیرقانونی بدانند مسابقه با آن حریف جائز نیست.[29] سؤال: شرکت در مسابقاتی که باخت در آن، سرشکستگی کشور اسلامی را در پی خواهد داشت، چه حکمی دارد؟ جواب: مجرّد باختن، هتک حرمت حساب نمیشود؛ و اگر به مسابقه دهندگان یا به مملکت اسلامی توهین کنند، هتک حساب میشود. [30] سؤال: شرکت در مسابقاتی که حریف در آن از کشور دشمن مسلمین میباشد، و انجام مسابقه به منزلۀ رسمیت دادن به آن کشور است، چه حکمی دارد؟ جواب: جایز نیست.[31] سؤال: افراط در ورزش به گونهای که مسائل زندگی را تحت الشعاع قرار دهد، چه حکمی دارد؟ جواب: هر جوانی باید شاغل باشد، خداوند متعال بیکار را دوست نمی دارد، و ورزش شرعاً کار حساب نمیشود.[32] سؤال: آیا زنان میتوانند دوچرخهسواری و موتور سواری کنند؟ جواب: دوچرخهسواری و موتور سواری بانوان موجب جلب نظر مردان و معرض فتنه و به فساد کشیده شدن اجتماع است و منافی با عفّت بانوان است، و لازم است ترک شود.[33] سؤال: برخی لباسهای ورزشی با حیا و عفت اسلامی سازگار نیست و به نوعی مروّج برهنگی محسوب میشود مانند لباس ورزش کشتی، وزنهبرداری، زیبایی اندام، و... با توجه به اینکه میتوان این لباس ها را پوشیده تر لحاظ کرد و متأسفانه در برخی میادین ورزشی جهانی، لباسهای ورزشکاران خارجی پوشیده تر از ورزشکاران ایرانی است، آیا به نظر حضرتعالی ترویج اینگونه پوشش ها و استفاده از آنها با توجه به تبعات منفی آنها چه صورت دارد؟ جواب: برای جوانان مؤمن سزاوار است به مقداری که میتوانند عفّت خود را حفظ نمایند.[34] سؤال: بازی کردن و ورزش نمودن مردان با شورت چه حکمی دارد؟ جواب: اگر جلب نظر شهوی نکند و در حضور زنان نباشد، مانعی ندارد.[35] منابع: 1. دیوید بکهام و.... 2. مومنون/115. 3. مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص 320. 4. قصص/83. 5. استفتائات جدید، آیت الله تبریزی، ج1، ص 206، س 991. 6. آیت الله مظاهری: www.almazaheri.ir، مسابقات و تفریحات، ورزش و مسابقات؛ جامع الأحکام، آیت الله صافی گلپایگانی، ج2، ص 151، س 1647. 7. جامع الأحکام، آیت الله صافی گلپایگانی، ج2، ص 151، س 1648؛ استفتائات جدید، آیت الله تبریزی؛ ج1، ص 495، س2170؛ جامع المسائل، آیت الله فاضل، ج1، ص 593، س 2220. 8. استفتائات جدید، آیت الله تبریزی، ج1، ص 494، س 2162. آیت الله صافی گلپایگانی: اگر عرفاً لهو و باعث بازداری انسان از خدا و انجام تکالیف شرعی میشود جایز نیست (جامع الأحکام، ج1، ص 305، س 1052. 9. آیت الله مظاهری: www.almazaheri.ir، مسابقات و تفریحات، ورزش و مسابقات؛ استفتائات جدید، آیت الله مکارم، ج1، ص 522؛ استفتائات جدید، آیت الله تبریزی، ج1، ص 496، س 2174؛ استفتائات، آیت الله بهجت، ج4، ص 568، س 6504؛ جامع الأحکام، آیت الله صافی گلپایگانی، ج2، ص 149، س 1638. آیت الله سیستانی: اگر ضرر محتمل، معتدّ به و مهم نباشد اشکال ندارد (www.sistani.org، سوال ها و جواب ها، ورزش) 10. استفتائات جدید، آیت الله مکارم، ج3، ص 638، س 1845؛ جامع المسائل، آیت الله فاضل، ج1، ص 592، س 2219. 11. استفتائات جدید، آیت الله مکارم، ج3، ص 638، س 1848. 12. استفتائات جدید، آیت الله تبریزی، ج1، ص 492، س 2155؛ استفتائات، آیت الله بهجت، ج4، ص 568، س 6504. آیت الله مکارم: در صورتی که برای دفاع شخصی، یا دفاع از کشور و کیان مسلمین لازم باشد اشکالی ندارد. اگر طرفین قبل از شروع، از یکدیگر برائت بجویند، ضامن خسارت نیستند.(استفتائات جدید، ج3، ص 638، س 1845) 13. استفتائات، آیت الله بهجت، ج4، ص 569، س6510؛ جامع الأحکام، آیت الله صافی گلپایگانی، ج2، ص 150، س 1641. 14. استفتائات جدید، آیت الله تبریزی، ج1، ص 492، س 2151. 15. همان، س 2150. 16. همان، ص 493، س 2154. 17. همان، س 2155. 18. همان، س 2156. 19. توضیح المسائل، امام خمینی، ص 639، س 84؛ استفتائات جدید، آیت الله تبریزی، ج2، ص 210، س 951. 20. جامع الأحکام، آیت الله صافی گلپایگانی، ج1، ص 304، س 1048. 21. استفتائات جدید، آیت الله مکارم، ج3، ص 638، س 1844. 22. همان، ص 639، س 1846. 23. همان، ص 493، س 2158. 24. همان، ص 494، س 2161. 25. همان، ص 494، س 2163. 26. جامع الأحکام، صافی گلپایگانی، ج2، ص 150، س 1643؛ استفتائات جدید، آیت الله تبریزی، ج1، ص 494، س 2165. 27. استفتائات جدید، آیت الله تبریزی، ج1، ص 494، س 2165. 28. همان، س 2166. 29. جامع الأحکام، صافی گلپایگانی، ج2، ص 148، س 1635. 30. استفتائات جدید، آیت الله تبریزی، ج1، ص 494، س 2167. 31. همان، س 2168. 32. همان، س 2170. 33. همان، ص 496، س 2177؛ جامع الأحکام، صافی گلپایگانی، ج2، ص 155، س 1651. 34. استفتائات جدید، آیت الله تبریزی، ج2، ص 358، س 1482. 35. همان، ص 463، س 1873. |
2-4-مطلب درسی 4- فلسفه سلامت جسم در اسلام
در اسلام نه دنیا از آخرت جداست و نه جسم از جان. دنیا مقدمه و مزرعه آخرت است و جسم ظرف و مرکب جان. دنیا خراب باشد آخرت خراب است و جسم ناتوان، جان توانایی ندارد و هرکس در اینجا قوی بود برای عبادت و بندگی نیرو دارد. در دعای روز پنج شنبه میخوانیم: «بار خدایا در روز پنجشنبه پنج حاجت مرا برطرف نما که آنها را جز کرم تو گنجایش و جز نعمتهای تو طاقت ندارد: سلامت که با آن برای انجام طاعتت نیرو گیرم و....».[31]
فرهنگ اسلامی، نهتنها جانی روشن، بلکه جسمی سالم و قوی را برای انسان طالب است. چنانکه نبی مکرم اسلام Jدر مورد قدر و منزلت انسان قوی اینچنین میفرمایند:«خدا بنده قویش را دوست دارد[32]». زیرا انسان سالم بهتر میتواند خدمت دین خدا و بندگان خدا نماید.
در ریشه کلمه انسان سه مصدر وجود دارد: نوسان، انس و نسیان. اگر انسانها با یکدیگر انس و الفت نداشته باشند اجتماع انسانی جز یک مجتمع از حیوانات پستاندار چیزی نخواهد بود. اگر نسیان نباشد چه بسیار مصائب و اندوههایی که به شخص وارد میگردد و فراموشی اجازه زنده ماندن و خندیدن به وی میدهد و مهمتر از همه نوسان است که جنبش و نوسان و حرکت و فعالیت لازمه زندهبودن است. این مساله به قدری اهمیت دارد که اگر حتی جنبش کم شود دفاع بدن کم میشود و چون زیاد گردد دفاع بدن زیاد میگردد. سه چیز عمده ای که دفاع بدن را کم میکند عبارتاند از کمی حرکت، زیادی چربی و نارسائی کبد. بدون شک حرکات اعضای مختلف در زندهبودن بسیار مؤثر است و هر کدام از حرکت و فعالیت بایستد یا مرده است یا رو به مردگی میرود و بستگی به ارتباط عضو با جنبش دارد چنان که سلولهای سازنده قلب در جنین هنوز قلب ساخته نشده که در جای قلباند و میتپند و اگر از تپیدن بایستند عضو مرده است. دست و پا و سایر اعضا اگر حرکت و فعالیت نداشته باشند محکوم مرگاند. از قرار آنچه گفته شد که هر حرکت موجب سلامت میشود و حرکت را میتوان نام ورزش بر آن نهاد. لاجرم، ورزش همان حرکات موجد سلامت است. [33]
2-6-مطلب درسی6- ویژگیهای یک ورزشکار مسلمان
اولین خصوصیت یک ورزشکار مسلمان، ایمان اوست. اگرچه انسان پرهیزکار و با ایمان، هر چه قویتر و نیرومندتر باشد، بهتر است؛ امّا قوی بودن بهتنهایی کافی نبوده و ملاک ارزش نخواهد بود، ازاینرو در حدیث نبویJآمده است که: «شخص باایمان قوی و نیرومند از شخص باایمان ضعیف، نزد خداوند (عزّوجل) بهتر و دوستداشتنیتر است». [34]
در این حدیث ابتدا کلمه مؤمن آورده شده و سپس کلمه قوی یا ضعیف و انسان باایمان با یک انسان باایمان دیگر مقایسه شده است، نه با یک انسان فاقد ایمان، زیرا انسان فاقد ایمان ارزشی ندارد.
اما در میدان عمل آنچه معیار ارزش است، تقواست. خداوند متعال در قران کریم میفرماید: «إِنَّ أَکرَمَکمْ عِندَ اللَّـهِ أَتْقَاکمْ؛[35] گرامیترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست»
ورزشکار مسلمان باید امین باشد. در مواردی از آیات قرانی، قوی بودن با امین بودن قرین شده و گویا مکمل یکدیگر دانسته شدهاند. یکی از آن موارد، داستان حضرت موسی Aو دختران شعیب است. وقتی صفورا، دختر حضرت شعیبA میخواهد حضرت موسیA را برای استخدام شدن به پدر خویش پیشنهاد کند، به دو ویژگی مثبت وی اشاره نموده و میگوید:«قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِی الْأَمِینُ؛[36]پدر جان! موسی را استخدام نما، زیرا بهترین کسی که میتوانی استخدام کنی، کسی است که قوی و امین باشد».
ورزشکار مسلمان باید دارای دانش و بینش وسیع باشد. ورزشکار مسلمان همچنان که از نظر جسمی، قوی و نیرومند است، از جهت علمی نیز باید توانا و نیرومند باشد. متأسفانه برخی ورزشکاران، از این نکته غافل بوده و هنگامیکه وارد عرصه ورزش میشوند، درس، بحث، مطالعه و تحقیق را کنار میگذارند. نیرومندی بدنی و علمی برای یک انسان به سان دو بال برای یک پرندهاند. پرنده هنگامی میتواند اوج گیرد که دو بال نیرومند داشته باشد و داشتن یک بال، هرچند قوی و نیرومند برای او کافی نیست. در قرآن کریم در خصوص علت انتخاب طالوت به رهبری مؤمنین چنین آمده است: «وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ؛[37]و او را [طالوت را] در دانش و جسم فزونی بخشیده است».
بهطور معمول، پیشی گرفتن و برنده شدن در مسابقات و رقابتهای ورزشی برای ورزشکاران از اهمیت خاصی برخوردار است، ولی ورزشکار مسلمان باید به مسابقه در امور خیریه و برنده شدن در آن، بیش از برنده شدن در مسابقات ورزشی اهمیت بدهد. خداوند متعال در قرآن، درباره ایمان آورندگان میفرماید:«أُولئِک یسارِعُونَ فِی الْخَیراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُون؛ آنها در سعادت و خیرات تعجیل میکنند و اینان هستند که به کارهای نیکو سبقت میجویند»[38].
ورزشکار مسلمان باید دارای روحیه گذشت و بخشش باشد. وقتی در اوج قدرت و توانایی بر حریف برتری و پیروزی یافت، بر او سخت نگیرد و درصدد انتقامجویی و صدمه زدن به حریف برنیاید. او باید عفو و گذشت را شکرانه پیروزی خویش قرار دهد. حضرت علیA دراینباره میفرمایند: «هرگاه بر دشمنت دست یافتی، پس بخشش و گذشت از او را، شکر و سپاس (نعمت) توانایی بر او را قرار ده». [39]
همچنین آن حضرت در دو حدیث؛ زکات پیروزی بر خصم و حریف را «احسان» و «گذشت» دانسته و میفرمایند: «زکات پیروزی، نیکی و احسان است»[40]؛ «عفو و گذشت، زکات پیروزی است». [41]
مطالعه بیشتر اخلاق ورزشی شهدا مسابقات قهرمانی باشگاهها در سال 1355 بود. مقام اول مسابقات، هم جایزه نقدی میگرفت هم به انتخابی کشور میرفت. ابراهیم در اوج آمادگی بود. هر کس یک مسابقه از او میدید این مطلب را تأیید میکرد. مربیان میگفتند: امسال در 74 کیلو کسی حریف ابراهیم نیست. مسابقات شروع شد. ابراهیم همه را یکییکی از پیش رو برمیداشت. با چهار کشتی که برگزار کرد به نیمهنهائی رسید. کشتیها را یا ضربه میکرد یا با امتیاز بالا میبرد. به رفقایم گفتم: (مطمئن باشید، امسال یه کشتیگیر از باشگاه ما میره تیم ملی.) در دیدار نیمهنهائی بااینکه حریفش خیلی مطرح بود ولی ابراهیم برنده شد. او بااقتدار به فینال رفت. حریف پایانی او آقای (محمود. ک) بود. ایشان همان سال قهرمان مسابقات ارتشهای جهان شده بود. قبل از شروع فینال رفتم پیش ابراهیم توی رختکن و گفتم: (من مسابقههای حریفت رو دیدم. خیلی ضعیفه، فقط ابرام جون، تو رو خدا دقت کن. خوب کشتی بگیر، من مطمئنم امسال برا تیم ملی انتخاب میشی.) مربی، آخرین توصیهها را به ابراهیم گوشزد میکرد؛ درحالیکه ابراهیم بندهای کفشش را میبست. بعد باهم به سمت تشک رفتند. من سریع رفتم و بین تماشاگرها نشستم. ابراهیم روی تشک رفت. حریف ابراهیم هم وارد شد. هنوز داور نیامده بود. ابراهیم جلو رفت و با لبخند به حریفش سلام کرد و دست داد. حریف او چیزی گفت که متوجه نشدم؛ اما ابراهیم سرش را به علامت تأیید تکان داد. بعد هم حریف او جایی را در بالای سالن بین تماشاگرها به او نشان داد! من هم برگشتم و نگاه کردم. دیدم پیر زنی تنها، تسبیح به دست، بالای سکوها نشسته. نفهمیدم چه گفتند و چه شد؛ اما ابراهیم خیلی بد کشتی را شروع کرد. همهاش دفاع میکرد. بیچاره مربی ابراهیم، اینقدر داد زد و راهنمایی کرد که صدایش گرفت. ابراهیم انگار چیزی از فریادهای مربی و حتی داد زدنهای من را نمیشنید. فقط وقت را تلف میکرد! حریف ابراهیم بااینکه در ابتدا خیلی ترسیده بود؛ اما جرأت پیدا کرد. مرتب حمله میکرد. ابراهیم هم با خونسردی مشغول دفاع بود. داور اولین اخطار و بعد هم دومین اخطار را به ابراهیم داد. در پایان هم ابراهیم سهاخطاره شد و باخت و حریف ابراهیم قهرمان 74 کیلو شد! وقتی داور دست حریف را بالا میبرد ابراهیم خوشحال بود! انگار که خودش قهرمان شده! بعد هر دو کشتیگیر یکدیگر را بغل کردند. حریف ابراهیم درحالیکه از خوشحالی گریه میکرد خم شد و دست ابراهیم را بوسید! دو کشتیگیر در حال خروج از سالن بودند. من از بالای سکوها پریدم پایین. با عصبانیت سمت ابراهیم آمدم. داد زدم و گفتم: « آدم عاقل، این چه وضع کشتی بود؟» بعد هم از زور عصبانیت با مشت زدم به بازوی ابراهیم و گفتم: « آخه اگه نمیخوای کشتی بگیری بگو، ما رو هم معطل نکن.» ابراهیم خیلی آروم و با لبخند همیشگی گفت: « اینقدر حرص نخور!» بعد سریع رفت تو رختکن، لباسهایش را پوشید. سرش را پایین انداخت و رفت. از زور عصبانیت به درودیوار مشت میزدم. بعد یک گوشه نشستم. نیم ساعتی گذشت. کمی آروم شدم. راه افتادم که بروم. جلوی در ورزشگاه هنوز شلوغ بود. همان حریف فینال ابراهیم با مادر و کلی از فامیلها و رفقا دورهم ایستاده بودند. خیلی خوشحال بودند. یکدفعه همان آقا مرا صدا کرد. برگشتم و با اخم گفتم: «بله؟» آمد به سمت منو گفت: «شما رفیق آقا ابراهیم هستید، درسته؟» با عصبانیت گفتم:«فرمایش؟» بیمقدمه گفت: «آقا عجب رفیق با مرامی دارید. من قبل مسابقه به آقا ابرام گفتم، شک ندارم که از شما میخورم، اما هوای ما رو داشته باش، مادر و برادرام بالای سالن نشستند. کاری کن ما خیلی ضایع نشیم.» بعد ادامه داد: « رفیقتون سنگ تموم گذاشت. نمی دونی مادرم چقدر خوشحاله.» بعد هم گریهاش گرفت و گفت: «من تازه ازدواج کردهام. به جایزه نقدی مسابقه هم خیلی احتیاج داشتم، نمی دونی چقدر خوشحالم.» مانده بودم که چه بگویم. کمی سکوت کردم و به چهرهاش نگاه کردم. تازه فهمیدم ماجرا از چه قرار بوده. بعد گفتم: «رفیق جون، من جای داش ابرام بودم، بااینهمه تمرین و سختی کشیدن این کارو نمیکردم. این کارا مخصوص آدمای بزرگی مثل آقا ابرامه.» از آن پسر خداحافظی کردم. نیم نگاهی به آن پیرزن خوشحال و خندان انداختم و حرکت کردم. در راه به کار ابراهیم فکر میکردم. اینطور گذشت کردن، اصلاً با عقل جور در نمیاد! با خودم فکر میکردم، پوریای ولی وقتی فهمید حریفش به قهرمانی در مسابقه احتیاج دارد و حاکم شهر، آنها را اذیت کرده، به حریفش باخت؛ اما ابراهیم، یاد تمرینهای سختی که ابراهیم در این مدت کشیده بود افتادم. یاد لبخندهای آن پیرزن و خوشحالی آن جوان، یکدفعه گریهام گرفت. عجب آدمیه این ابراهیم! (ابراهیم همیشه جمله معروف امام راحل را میگفت: «ورزش نباید هدف زندگی شود.) کتاب سلام بر ابراهیم – 36 نوبت نشر 136 |
ورزشکار هرچند نیرومند باشد، نباید به قدرت، توان و مقاماتی که دارد مغرور شود. او باید بداند همه نیروها و توانها، از آن خداوند قادر متعال است. چون غرور و تکبر نشانه خواری و ذلت نفس است. امام صادقA در این مورد فرمودند: «هیچ مردی نیست که تکبر بورزد یا خود را بزرگ بشمارد مگر به خاطر ذلتی که در نفس خود مییابد»[42].
خداوند متعال نیز همین مطلب را در قرآن مجید تذکر داده و میفرماید: «وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ۚ إِن تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنكَ مَالًا وَوَلَدًا[43]؛تو چرا هنگامی که وارد باغت شدی نگفتی این نعمتی است که خدا خواسته قوّت (و نیرویی) جز از ناحیه خدا نیست اما اگر میبینی من از نظر مال و فرزند از تو کمترم ) مطلب مهمی نیست.»
ورزشکار علاوه بر قدرت بدنی نیازمند به قدرت روحی و توان تسلط بر هوای نفس هست تا بتواند از قدرتش در موقعیت مناسب و بهدرستی استفاده کند. رسول اکرمJ در مورد شجاعت میفرمایند: «شجاعترین مردم کسی است که بر هوای نفس خود غلبه کند».[44]
از دیگر ویژگی های اخلاقی مهم در ورزشکاران داشتن صبر و بردباری است. این ویژگی اخلاقی در ورزشهای گروهی به دلیل اینکه نتیجه کار محصول همکاری با دیگر افراد واعضاء تیم ورزشی است؛ امری الزامی بهحساب میآید. در دین اسلام نیز تأکیدات بسیاری بر حلم و بردباری شده است .حضرت علیA در مورد معرفی بهترین مردم می فرمایند: «بهترین مردم کسی است که اگر او را به خشم آورند، بردباری نماید و چنانچه به او ظلم شود، ببخشاید و چون به او بدی شود، خوبی کند». [45]
یا در حدیث دیگر رسول مکرم اسلام 9فرمودند: «پهلوان کسی نیست که بر مردم چیره شود، بلکه پهلوان کسی است که بر نفس خود پیروز گردد[46]».
2-6-9-حمایت از مظلوم
ورزشکار باید از زورگویی پرهیز نموده و دارای روحیه دفاع از مظلوم در برابر ظالم باشد، چنانکه حضرت علی Aدر وصیت خویش به دو فرزند بزرگوارشان، امام حسن Aو امام حسین A میفرمایند: «همواره دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید».[47] همچنین میفرمایند: «برای افراد ضعیف، قوی مباش». [48]
2-7- مطلب درسی 7ـ تعامل ورزش با فرهنگ ایران
ادبیات پیشینه و مطالعات تاریخی نشان میدهد که در ایران از زمانهای بسیار قدیم و بهویژه پس از پذیرش اسلام و تأثیرات آن در کلیه شئون زندگی، معنویت و اخلاق با فرهنگ ورزش و ورزشکاری عجین شده است. تاریخ معنوی و فرهنگ ورزشی این کشور مزین به اعمال جوانمردانی است که ایمان، اخلاق، اخلاص، راستگویی، پاکی و سایر صفات عالی انسانی زیبنده اخلاق پهلوانی آنان بوده است. باید گفت در میان مشرق زمین، ایران کشوری بوده است که برای تعلیم و تربیتبدنی و سلامت تن و روان اهمیت خاص قائل بوده است. دراینباره هرودت[49] مورخ شهیر یونانی مینویسد: «ایرانیان از پنجسالگی تا بیستسالگی سه چیز را میآموختند: سواری، تیر و کمان و راستگویی»؛ بنابراین مشاهده میشود که از گذشتههای بسیار دور رابطه منطقی بین فرهنگ ورزشی با فرهنگ راستگویی وجود داشته است. بهعبارتدیگر، در کنار آموزشهای ورزشی، امور نظامی و مهارتی، آموزههای دینی همچون راستگویی و صداقت نیز بهصورت همزمان و توأمان موردتوجه قرار میگرفته است.
2-8- مطلب درسی 8- نظر اسلام در رابطه با مسابقه
پیامبر گرامی اسلامJ مسابقات ورزشی را بهخصوص اگر جنبه رزمی داشتند، مورد تایید قرار میدادند. حتی در بعضی از مواقع، خود آن حضرت در مسابقاتی همچون شترسواری و اسبسواری شرکت مینمودند.
امام صادق Aمیفرمایند: «فرد اعرابی به مدینه آمد و به پیامبر خدا پیشنهاد مسابقه شترسواری کرد. پیامبر J هم قبول کرد»[50]. و نیز: امام سجادA میفرمایند:«هنگامی که پیامبر اکرمJ از جنگ تبوک بازمیگشتند مسابقه شترسواری ترتیب داد. با شتر غضباء که اسامه بر آن سوار بود، مسابقه گذاشتند، مردمی که شاهد مسابقه بودند، فریاد برمیآوردند که رسول خدا J پیروز شد، ولی پیامبرJ فرمودند: اسامه پیروز گردید[51]».
2-9-مطلب درسی9- تفاوت ورزش حرفهای و ورزش پهلوانی
در ورزش حرفهای، هدف فقط رسیدن به برتری و پیروز شدن در مسابقه و کسب رتبه نخست، است؛ ولی در ورزش پهلوانی هدف، دستیابی به صفات برتر انسانی و غلبه بر نفس و جلب رضایت الهی است. مولانا واعظ کاشفی[52] دانشمند قرن نهم و دهم هجری، درباره خصوصیات یک پهلوان واقعی چنین مینگارد: «پهلوان واقعی کسی که از صفاتی چون ترس از خدا، متابعت از شرع، تن قوی، زبان خوش، دل دلیر برخوردار باشد»[53]
امام خمینی e رهبر بزرگ انقلاب اسلامی نیز در مورد ورزشکاران چنین فرمودهاند: «مملکت ما همینطور که به علما و دانشمندان احتیاج دارد به این قدرت شماها (ورزشکاران) هم احتیاج دارد. این قدرت وقتی باایمان باشد، وقتیکه زورخانه با قرآن باشد پشتوانه یک ملت است. وقتی قهرمانها، قهرمانهای اسلامی باشند، پشتوانه یک ملت هستند و بازوی یک ملت هستند. ورزشکاران دو وظیفه دارند: یکی ورزش جسمانی برای قوت پیدا کردن و دفاع از مملکت و یکی هم پرورش روحانی که اگر در انسان پیدا شود آنوقت قدرت جسمانیاش مضاعف میشـود. شما کوشش کنیـد که آن قدرت را هم که قدرت الهی است پیدا کنید». [54]
1. «قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی» (مفاتیح الجنان، دعای کمیل، ص 101).
[2]. همان، دعای روزچهارم ماه مبارک رمضان، ص 394: «اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ عَلَی إِقَامَةِ أَمْرِک وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلاوَةَ ذِکرِک وَ أَوْزِعْنِی فِیهِ لِأَدَاءِ شُکرِک بِکرَمِک وَ احْفَظْنِی فِیهِ بِحِفْظِک وَ سِتْرِک یا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ؛ خدایا! در این روز مرا برای انجام فرمانت نیرومند ساز و شیرینی یادت را به من بچشان و برای سپاسگزاریات آماده ساز. در این روز مرا با نگاهداری و پردهپوشیات، محافظت فرما، ای بیناترین».
[3]. «عَدُوُّ العَمَلِ الکَسَل» (الکافی، ج 5 ص 85).
[4]. «خَمسٌ مَن لم تَکنْ فیهِ لم یتَهَنَّ بالعَیشِ: الصِّحَّةُ، و الأمنُ، و الغِنی، و القَناعَةُ، و الأنِیسُ المُوافِقُ» (الامالی، 1376، ج1، صص 367 و458).
[5]. احزاب /72.
[6]. «من عرفه نفسه فقد عرف ربه» (بحارالانوار، 1375، ج92، ص456).
1. اخلاق در قرآن، 1377، ج۱، ص۳۲۸.
[8]. «وَ تَحْسَبُ [تزعم] أَنَّک جِرْمٌ صَغِیرٌ**وَ فِیک انْطَوَی الْعَالَمُ الْأَکبَرُ» (شرح دیوان منسوب به أمیرالمؤمنین، 1411، ص175).
1. تین/ 4.
[10]. «إِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ ویحِبُ الْجَمَالَ وَیحِبُّ أَنْ یرَی أَثَرَ النِّعْمَةِ عَلَی عَبْدِهِ» (الکافی، 1375، ج6، ص438).
[11]. قال علی A: مکارم الاخلاق عشر خصال: «السخاء و الحیاء و الصدق و أداء الامانه و التواضع و الغیره و الشجاعه و الحلم و الصبر و الشکر» (الکافی، ج2، ص56).
[12]. «أقوَی الناسِ أعظَمُهم سُلطانا علی نَفسِهِ» (غرر الحکم و درر الکلم، 1375، ج1، ص 204 ).
[13]. انفال /۶۰.
[14]. «اربطوا الخیل فان ظهورها لکم عز واجوافها کنز» (الکافی، ج4، ص183).
[15]. انّ رسول الله صلی الله علیه واله اجری الخیل و جعل سبقها اواقی من فضه (تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، ج13، ص350).
4. حَقُّ الوَلَدِ عَلَی الوالِدِ، أن یُعَلَّمَهُ الکِتابَهَ وَ السَّباحَهَ وَ الرِّمایَهَ (کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج 16، ص443).
[17]. خَیرُ لَهْوِ الْمُؤمِنِ السَّباحَهُ ( کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج 15، ص 211).
[18]. برگرفته از مقاله ورزشهای حرام و استعماری، محمود صادقی ، پژوهشکده امر به معروف ونهی از منکر قم -19/2/95.
[19]. بقره /159.
[20] - طیب ،1396ج2 ص361
[21] -طباطبايى، 1374 ج 2 ص93
[22]. مائده/90.
[23]. «لَا سَبَقَ إِلَّا فِي خُفٍّ أَوْ حَافِرٍ أَوْ نَصْلٍ يَعْنِي النِّضَال؛» (الكافی، ج5، ص50، ح 14).
[24]. ر.ک: مجله فقه اهل بيت (ع)، ج 18-17، ص320 تا 384.
[25]. «المؤمن ُ نفسُه مِنه فی تَعَبٍ و النّاسُ مِنه فی راحةٍ» (میزان الحکمة، 1363، ج1، ص 125).
[26].«الأذى مِن کَمالِ العقلِ، و فیه راحةٌ للبَدَنِ عاجِلاً و آجِلاً»(بحارالانوار، 1357، ج75،ص141).
[27]. «لِلْابنِ و الاخِ ما فوقَ الدَّرعِ و لِغَیْرِ ذی مَحرمٍ ارَبَعة اثوابٍ: دِرعٌ وَ حمِارٌ وَ جِلْبابٌ وَ ازارٌ» (تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۶۲۴).
[28]. «فیما اخَذَ رسولُ اللهِ J مِنَ البَیعَةِ عَلی النّساءِ أن لا یَحْتَبینَ و لا یَقْعُدْنَ مَعَ الرّجالَ فی الخَلَاء» (وسائل الشیعه، 1372، ج۲۰، ص۱۸۵).
[29].بقره/191.
[30]. ر.ک، مجله «معرفت»، ش 186، خرداد 1392.
1. «اللَّهُمَّ اقْضِ لِی فِی الْخَمِیسِ خَمْساً، لا یتَّسِعُ لَهَا إِلا کرَمُک، وَ لا یطِیقُهَا إِلّا نِعَمُک: سَلامَةً أَقْوَی بِهَا عَلَی طَاعَتِک» (مفاتیح الجنان،1344،ص44 دعای روز پنج شنبه).
2. «ان الله یحب الرجل القوی» (بحار الانوار، 1375، ج64، ص184).
[33]. اقتباس از کتاب تاریخ ورزش تألیف ابوالفضل صدری.
[34]. «الْمُؤْمِن الْقَوِیُّ خَیْرٌ وَأَحَبَّ إِلَی اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِ الضَّعِیفِ».(کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج 1، ص 115).
[35]. حجرات/13.
[36]. قصص/ 26.
[37]. بقره/ 247.
[38]. مؤمنون/ 61.
[39]. «إِذَا قَدَرْتَ عَلَی عَدُوِّک فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکراً لِلْقُدْرَةِ عَلَیه» (نهج البلاغة، حکمت1؛ ریشهری،1389، ح3332).
[40]. «زَکاةُ الظَّفَرِ الْإِحْسَانُ» (مستدرک الوسائل،ج7،ص46)
[41]. «العَفوُ زَکاةُ الظَّفَرِ» (بحارالانوار، 1375، ج75،ص268)
[42]. ما من رَجُلٍ تَکبّرَ أَو تَجبَّرَ الّا لذلَّةٍ یَجدُها فی نَفسِهِ. (الكافی، 1375، ج2، ص312).
[43]. کهف/39.
[44]. «اشجع الناس من غلب هواه» (ابن بابویه، 1376، ج 1، ص21، بحارالانوار، ج 70، ص 76، ح 5).
[45]. «خَیرُ النّاسِ مَن اِن اُغضِبَ حَلُمَ وَ اِن ظُلِمَ غَفَرَ وَ اِن اُسیءَ اِلَیهِ اَحسَنَ» (غرر الحكم و درر الکلم، 1366، ص285، ح6394).
[46]. «إنّ الشَّدیدَ لَیسَ مَن غَلَبَ النّاسَ، ولکنَّ الشَّدیدَ مَن غَلَبَ علی نَفسِهِ» (ورام، ج2، ص10؛ ری شهری، 1388، ص588؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج2، ص270).
[47]. «کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا» (نهج البلاغه، نامه 47).
[48]. «لاتکن قویاً علی ضعیف» (غرر الحکم و درر الکلم، 1375، ج6، ص436).
[49]. هِرودوت نخستین تاریخ نگار یونانی زبان است که آثارش تا زمان ما باقی مانده است.
[50]. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَدِمَ أَعْرَابِيٌّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ تُسَابِقُنِي بِنَاقَتِكَ هَذِهِ قَالَ فَسَابَقَهُ» (مستدرک الوسائل،1408، ج14، ص80).
[51]. «عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ : أَنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَجْرَى اَلْخَيْلَ وَ جَعَلَ فِيهَا سَبْعَ أَوَاقٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ... آلِهِ أَجْرَى اَلْإِبِلَ مُقْبِلَةً مِنْ تَبُوكَ فَسَبَقَتِ اَلْعَضْبَاءُ وَ عَلَيْهَا أُسَامَةُ فَجَعَلَ اَلنَّاسُ يَقُولُونَ سَبَقَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ رَسُولُ اَللَّهِ يَقُولُ سَبَقَ أُسَامَةُ» (بحارالانوار، ج 100، ص 190).
[52]. کمالالدین حسین واعظ کاشفی (۸۴۰ ق در سبزوار – ۹۱۰ ق در هرات) معروف به مولانا حسین واعظ کاشفی نویسنده کتاب مقتل روضة الشهدا است که در دوران صفویه برای اجرای تعزیه و روضهخوانی مورد استفاده قرار میگرفت.
[53]. عباس قنبری نیاکی، 1376، ص60 تا161.
[54]. صحیفه امام، 1368، ص328.