مفاهیم و کلیات تربیتبدنی
1401/07/09 09:14فصل قبل
قبل از تعریف علم تربیتبدنی لازم است به تعریف مفاهیم مهم در این علم بپردازیم.
تربیت در لغت، مصدر باب تفصیل از مادّه «ر ـ ب ـ ب» یا «ر ـ ب ـ و» و به معنای پروردن و پرورانیدن[1] است. ابن فارس معنای تربیت را به سه اصل باز میگرداند:
از دیدگاه صاحب کتاب المفردات و برخی واژه پژوهان معاصر، تربیت، ایجاد کردن تدریجی چیزی تا رسیدن آن به سر حدّ کمال است.[2]
از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری: تربیت، پرورش دادن و به فعلیت درآوردن استعدادهای درونی که بالقوه در یک شیء موجود است.
ازاینرو، کاربرد واژه تربیت فقط در مورد جانداران صحیح است؛ زیرا غیر جانداران را نمیتوان به مفهوم واقعی پرورش داد، آنطور که یک گیاه یا حیوان و یا یک انسان را پرورش میدهند. از همین جا معلوم میشود که تربیت باید تابع و پیرو فطرت، طبیعت و سرشت شیء باشد. اگر بنا باشد یک شیء شکوفا شود باید کوشید تا همان استعدادهایی که در آن هست بروز کند؛ بنابراین، تربیت در انسان به معنای پرورش دادن استعدادهای اوست و این استعدادها در انسان عبارتاند از: هوش عقلی (علمی و حقیقتجویی)، هوش اخلاقی (وجدان اخلاقی)، هوش معنوی (حس تقدیس و پرستش)، هوش هنری و ذوقی یا استعداد زیبایی، استعداد خلاقیت، ابتکار و ابداع و استعداد هایجسمانی.
بدن یا جسم مجموعهای از اندامهای حسی، بافتها، سلولها، اعصاب و مغز آدمی است که قسمت حیوانی انسان را تشکیل میدهد[3].
به هرگونه فعالیت یا حرکت بدن که در اثر انقباض و انبساط عضلات ایجاد شده و نیازمند صرف انرژی است، فعالیت بدنی گفته میشود.
ورزش یک وسیله تربیتی است که فرد با توجه به قوانین و مقررات ویژه و استفاده از فنها و تاکتیکهای مختلف به کسب آمادگیهای ذهنی – جسمی و مهارتی پرداخته و برای کسب موفقیت و پیروزی در رقابتهای سازنده شرکت مینماید.[4]
در ورزش سعی میشود، زمینههای حضور موفق فرد در رقابتها ایجادشده و با استفاده از علوم و فنون مرتبط و انجام تمرینات مناسب، حرکات و مهارتها به نحو مطلوبی اجرا شود و بهترین نتایج کسب گردد.[5]
«سبقت» در لغت به معنای پیشی گرفتن در راه، کار، فکر و علم است[6] و «سرعت» عبارت است از شتاب داشتن؛ این معنی هم در اجسام کاربرد دارد و هم در کارها. [7] نقطه مقابل آن، واژه «بُطء» به معنای کندی است.
سبقت در کار خیر و سرعت داشتن در آن، از صفات پسندیده بهحساب میآیند؛ اما عجله در کارها چه خوب باشد و چه بد، از صفات نکوهیده و ناپسند است. دلیل آنهم نکته لطیفی است که در معنای عجله نهفته است. راغب میگوید: «مقصود از عجله، خواستن چیزی است که هنوز موعدش فرانرسیده است»[8].
سرعت به معنای شتاب است. در اینجا سخن از این است که بیتوجه به دیگران هرکسی خود باید در کارهای نیک و خیر شتاب ورزد و تأنّی و مکث و درنگ نکند. وقتی گفته میشود که در کاری باید شتاب داشت، توجه به خود فرد و عملکرد او نسبت به کاری است که باید انجام دهد و در حقیقت سرعت در کار، در حوزه فردی مطرح میشود.
در مسابقه و پیشی گرفتن چنانکه از خود واژه ظاهر است، نوعی نسبت در آن نهفته است. ازاینرو ارتباط نزدیکی با مسائل اجتماعی پیدا میکند. به این معنا که هرکسی باید خود را با دیگری مقایسه کرده و بسنجد و در کارهای نیک و پسندیده بکوشد تا از دیگری سبقت گیرد. به دیگر سخن اگر دو تن میتوانند کاری نیک و خیر انجام دهند، هر یک باید تلاش کند که زودتر از دیگری به آن اقدام کند. [9]
در قرآن کریم خداوند از ویژگی های مهم مومنین را، سبقت در امورخیر برمی شمارد و میفرمایند: « إِنَّ الَّذِينَ هُم مِّنْ خَشْيَةِ رَبِّهِم مُّشْفِقُونَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ وَالَّذِينَ هُم بِرَبِّهِمْ لَا يُشْرِكُونَ وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَىٰ رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ أُولَٰئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ[10]؛کسانی که برای رسیدن به قُرب خداوند لحظهشماری میکنند؛ کسانی که ایمان بهروز واپسین دارند و معتقدند که بازگشت همه بهسوی خداست و بالاخره کسانی که لحظههای غفلت و کوتاهی برای جلب رضایت معبود را جایز نمیشمارند و آن را عقب ماندن از غافله مشتاقان معبود میدانند، همواره خواهان پیشگام بودن در این مسیر هستند.»
به همین دلیل است که فرشتگان،[11] پیامبران و بندگان صالح خدا در قرآن به این ویژگی ستوده شدهاند که در کارهای نیک از پیشی گیرندگانید.
بهجز گروه نخست که همواره جویای پیشگامی در این مسیر میباشند، خداوند دیگر بندگان و ایمان آورندگان را نیز تشویق به سبقت در کارهای خیر میکند: «اگر خدا میخواست همه شما را امت واحدی قرار میداد ولی خدا میخواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید (و استعدادهای مختلف شما را پرورش دهد). پس در نیکیها بر یکدیگر سبقت جویید! بازگشت همه شما، بهسوی خداست سپس از آنچه در آن اختلاف میکردید به شما خبر خواهد داد.
سفارش قرآن به ایمان آورندگان این است که به جای بحث و گفتگو در مورد چیزهایی که ثمرات چندانی دربر ندارد، توجه خود را معطوف به کارهای خوب کنند و سعی کنند که در آن کارها از یکدیگر سبقت گیرند: هر طایفهای قبلهای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است.
« وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ ۖ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ ۚ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَٰكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ؛[12]و ما این کتاب [قرآن] را بهحق بهسوی تو فرو فرستادیم، درحالیکه تصدیقکننده کتابهای پیشین و حاکم بر آنهاست. پس میان آنان بر وفق آنچه خدا نازل کرده حکم کن و از هواهایشان [با دور شدن] از حقی که بهسوی تو آمده، پیروی مکن. برای هر یک از شما [امتها] شریعت و راه روشنی قرار دادهایم؛ و اگر خدا میخواست شما را یک امت قرار میداد، ولی [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید. پس در کارهای نیک بر یکدیگر سبقتگیرید. بازگشت [همه] شما بهسوی خداست؛ آنگاه درباره آنچه در آن اختلاف میکردید آگاهتان خواهد کرد.»
تربیتبدنی یک پدیده اجتماعی است که از طریق شرکت فرد در فعالیتها و تمرینات ذهنی و جسمی، زمینهساز فرآیند تعلیم و تربیت انسان در جهت مطلوب بوده و شکوفایی استعدادها در تمامی ابعاد وجودی، حفظ تندرستی و شادابی، افزایش فضایل اخلاقی را فراهم ساخته و کیفیت زندگی را در تمامی زمینههای فردی و اجتماعی بهبود میبخشد. [13]
علمی است که با استفاده از سایر علوم، موجب رشد و تکامل صحیح و منطقی انسان، در تمامی ابعاد وجودی کسب دانش علمی و عملی، آمادگیهای حرکتی و مهارتی و در نهایت داشتن جامعهای منظم، پویا، بانشاط و سالم[14]
2-8- اهداف علم تربیتبدنی با نگاه غیر الهی
هدف کلی از مشارکت در فعالیتهای ورزشی تربیت بدن و رسیدن به تندرستی، آمادگی جسمانی، روانی، اجتماعی و در نهایت کسب سلامت است تا از این طریق موفقیت در وظایف و مأموریتهای مهم شغلی و حرفهای اتفاق بیفتد. با مراجعه به منابع تربیتبدنی میتوان اهداف آن را به سه دسته قابل تفکیک بیان کرد:
الف: اهداف جسمانی
- تقویت مؤلفههای آمادگی جسمانی اعم از قدرت عضلانی، استقامت عضلانی، استقامت قلبی ـ ریوی، سرعت، چابکی، تعادل؛
- ایجاد و تقویت هماهنگی عصبی-عضلانی جهت مصرف حداقل انرژی و جلوگیری از خستگی در انجام امور؛
- ازدیاد نیروی بدنی و تأمین سلامت و بهداشت بدن در برابر عوارض و بیماریها؛
- اصلاح ناهنجاریهای وضعیتی بدن و توانبخشی بهمنظور رفع نواقص و نارسائیهای فیزیکی جهت افزایش بهرهوری.
ب: اهداف روانی
- کشف استعدادهای نهفته و شناخت استعدادهای روانی حرکتی و پرورش و شکوفایی قابلیتهای ذاتی و استعدادهای خدادادی؛
- تربیت شخصیت و پرورش روحیه تعاون، همیاری و اجتناب از خودپسندی و خودبزرگبینی؛
- انگیختن فرد برای تحرک و جلوگیری از خمودگی، نگرانیهای روانی، انزواجوئیها؛
- برقراری تعادل روانی و تعدیل عواطف و حالات روانی چون: خشم، ناسازگاری، پرخاش،...
- تقویت و پرورش هوش و قوه کنجکاوی و همچنین توان برخورد با مسائل.
ج: اهداف اجتماعی
- پرورش و پذیرش احترام به قوانین گروهی و مقررات اجتماعی؛
- پرورش توان مدیریت و حسن مسئولیتپذیری و قدرت سرپرستی و رهبری؛
- پرورش احساس نوعدوستی و جوانمردی و همدردی با مسائل و مشکلات جامعه؛
- پرورش نیروی بدنی موردنیاز جامعه؛
- پرورش روحیه ایثار و ازخودگذشتگی؛
- احساس نشاط و شادابی و تعلیم آن به اجتماع.
2-8-1- اهداف تربیتبدنی با نگاه الهی
با توجه به اینکه تربیتبدنی با اهداف ذکرشده، مطابق با فطرت و طبیعت است و با احکام شرع منافات ندارد، اماّ اگر نگاه الهی در این رشته تقویت شود و اهداف ذیل به آن اضافه شود قطعاً خیر و سعادت دنیوی و اخروی افراد و جامعه را در بر خواهد داشت:
1- زمینهسازی برای عبادت (ای پروردگارم، اعضایم را در راه خدمتت نیروبخش)[15]
- تقویت قوای جبهه اسلام از حیث نیروی انسانی:
«وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّـهِ وَعَدُوَّکمْ؛[16]هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید.»
۳- شکر نعمت سلامتی با ورزش کردن وحفظ سلامتی
امام علی j: «تندرستی، برترین نعمتهاست.»[17]
2-8-2- دستاوردهای تربیتبدنی با نگاه الهی
«من وقتیکه شما جوانها را میبینم، ماشاءالله جوانهای برومند و پهلوان، خیلی خوشم میآید و افتخار میکنم به اینکه این جوانها علاوه بر برومندی بدنی، توجه به دیانت و اسلام دارند و همانطوری که ورزش کردند برای تقویت بدن، انشاءالله ورزش برای تقویت روح هم کردهاند و میکنند. وقتی این دو تا قوه با هم شد- قوه جسمانی و قوه روحانی- این ارزش خیلی پیدا میکند. قوه جسمانی برای خدمت و قوه روحانی هم برای هدایت. با قوه روحانی انسان هدایت کند خودش را و با قوه جسمانی خدمت کند. این دو قوه وقتیکه مجتمع شد، یک انسان- بهتماممعنا- انسان میشود.»[18]
انسان مؤمن همواره در پی ادای تکالیف الهی است و تکالیف الهی در هر دو بعد روحی و جسمی وجود دارد.
پیامبر اکرمJ فرمودند: «پروردگار بر تو حقی دارد، و بدنت بر تو حقی دارد.»[19]
2-8-2-2-حذف رقابتهای ظاهری در بدنسازی برای خودنمایی
روزی پیامبر اکرمJ از کنار گروهی (از جوانان) عبور کرد که سنگ (بزرگی) را جابجا میکردند، فرمود: «قویترین شما کسی است که به هنگام خشم و غضب خویش داری کند». [20]
2-8-2-3-جهتدهی الهی بهجای سیاستهای اقتصادی و تجاری در ورزش
حضرت علیA در وصیت خویش خطاب به امام حسن و امام حسینA فرمود: «همواره دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.»[21]
پیامبر اکرمJ فرمودند: «شخص باایمان قوی و نیرومند از شخص باایمان ضعیف بهتر ودوست داشتنیتر است.»[22]
2-8-2-4-حاکمیت اخلاق در ورزش و تربیتبدنی.
حضرت علیA فرمود: «و هرگاه توانا بودی، بر طاعت و بندگی خدا توانا باش و اگر ناتوان بودی از معصیت و نافرمانی خدا ناتوان باش.»[23]
2-8-2-5-حذف قهرمانی محوری و جایگزین نمودن پهلوان پروری.
از وصیتهای آن حضرت A است بمعقل ابن قیس ریاحی(که از یاران و شیعیان آن بزرگوار بوده) هنگامی که او را (از مدائن) با سه هزار تن بسوی (لشگر) شام فرستاده که جلودار (سپاهیان) آن حضرت باشد (و در آن روش جنگ با دشمن را به او میآموزد).
آن حضرتA به معقل فرمودند: «جنگ مکن مگر باکسی که باتو بجنگد.»[24]
در کلامی دیگر حضرت علیA فرمودند: «اگر اشیا دستهبندی شوند بدون شک صدق و راستی با شجاعت و قهرمانی همراه خواهد بود». [25]
2-8-2-6- صدور فرهنگ پهلوانی
سابقه پهلوانی در فرهنگ ایرانیان همراه با فرهنگ ناب اسلامی ظرفیت بزرگی جهت ترویج و صدور به ملتهای دیگر جهان است. بنیان گزار انقلاب اسلامی در جمع ورزشکاران اینگونه بیان کردند که: «امیدوارم که پهلوانهای عزیز ما همهجا سربلند باشند و همهجا با یک روح انسانی، یک روح اسلامی، یکنفس مهذب عمل کنند که هر جا بروند علاوه بر اینکه در پهلوانی مقدم بر دیگران بشوند، در اخلاق و در آداب و در انسانیت مقدم بر همه باشند». [26]
در نهایت میتوان گفت که ورزش و تربیتبدنی در اسلام و ادیان هدف نیست بلکه یک ابزار برای تقویت روح و توان انسانها جهت رسیدن به کمالات انسانی و قرب الهی است.
با توجه به اهداف و دستاوردهای الهی در رشته تربیتبدنی میتوان تعریفی جدید ارائه نمود: «تربیتبدنی بخشی از تعلیم و تربیت است که از طریق فعالیتهای بدنی درصدد کشف و شکوفایی استعدادهای نهفته انسان و جامعه است که او را برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت و تبدیلشدن به انسان کامل کمک میکند».
به کار بردن واژه «تعلیم و تربیت» به این معنا است که اسلام به عنوان خاتم ادیان الهی که بهترین نظام تعلیم و تربیت را ارائه مینماید، در موضوع جسم انسان و رابطه آن با روح و لزوم توجه به حفظ سلامت آن، مبانی و اصول مشخص، تعیینکننده و منحصربهفردی را ارائه مینماید. قوانین و دستورات انسانساز اسلام هم متوجه سلامت روح هست و هم سلامت جسم را توأمان در نظر دارد؛ زیرا ارزشهای تعالیبخش انسان با خواستههای حیاتی او که به ابعاد جسمانی و فیزیکی مربوط میشود، رابطه تنگاتنگ دارد. چراکه عدم ارضای جسم در حد نیاز، حیات جسمی، روانی و عقلی انسان را مختل میکند. در نگاه اسلام ترک نیازهای حیاتی و اساسی نهتنها روش صحیحی برای ارضای حس کمال طلبی نیست، بلکه انسان را از رسیدن به کمال واقعی بازمیدارد. پیامبر اسلام حضرت محمدJ فرمودند: «در اسلام، رهبانیت نیست». [27]
پس با تأمل در منابع اسلامی، برداشت صوفیانه و مرتاضانه درباره جسم تأیید نمیشود.
تربیتبدنی وسیلهای برای سعادت دنیا و آخرت انسان است؛ زیرا هدفی که اسلام برای انسان در نظر گرفته است، وصل به مقام قرب الهی و نیل به سعادت دنیا و آخرت است. در بینش اسلامی، تمام امکانات مادی و معنوی بشر، در واقع لوازم و ابزار مورد نیاز انسان برای رسیدن به این منزل نهایی است. انسان باید با غنیمت شمردن مهلت کوتاه عمر، در بندگی خدا کوشیده، خود را به مقام سزاوار خویش برساند. ازاینرو، هر چیزی که موجب هدر رفتن سرمایههای ارزشمند انسان در این چند روز زندگی دنیوی شود، مذموم و غیرقابلتأیید است. فلسفه حرمت «لهو» و «لعب» (بیهودگی و سرگرمی بیجا) که موجب اتلاف وقت و عمر انسان است، نیز همین است. از دیگر سو، هر عاملی که آدمی را در راه بندگی خدا و استفاده صحیح از امکانات و سرمایههای موجود یاری کند، پسندیده و مورد تأیید است. از میان این عوامل، باید از توان و آمادگی جسمانی نام برد؛ چراکه اگر انسان از نیرو و توان بدنی کافی بهرهمند نباشد، چگونه میتواند خدا را عبادت و حدود الهی را اقامه کند و به مقابله با دشمنان انسان و انسانیت برخیزد و...؟!
کاربرد واژه انسان کامل در تعریف بدین منظور است که: اهمیت توانمندی و قدرت بدنی تا آنجاست که در بینش اسلامی، در شمار ویژگیهای انسان کامل آمده است. بزرگان دین نیز در کنار تمام ویژگیهای نیک اخلاقی و روحی، از تعادل و توانایی جسمی بالایی برخوردار بودهاند که نمونه بارز آن در وجود مبارک پیامبر اکرمJ و حضرت علیA بروز یافته است. این ویژگی در سایر انسانهای الهی نیز فراوان است؛ چنان که در قرآن کریم درباره «طالوت» آمده است: «... قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ۖ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ؛[28]«...گفت خدا او را بر شما برگزیده و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشیده است. خداوند، ملکش را به هر کس بخواهد، میبخشد؛ و احسان خداوند، وسیع؛ و (از لیاقت افراد برای منصبها) آگاه است».
در این آیه کریمه، دو عامل «برتری علمی» و «برتری جسمی»، دلیل برگزیده شدن «طالوت» از ناحیه خداوند به مقام فرماندهی معرفیشده است.
از سوی دیگر تربیتبدنی یک پدیده اجتماعی است که از طریق شرکت فرد در فعالیتها و تمرینات ذهنی و جسمی، زمینهساز فرآیند تعلیم و تربیت انسان در جهت مطلوب بوده و شکوفایی استعدادها در تمامی ابعاد وجودی، حفظ تندرستی و شادابی، افزایش فضایل اخلاقی و پسندیده الهی را فراهم ساخته و کیفیت زندگی را در تمامی زمینههای فردی و اجتماعی بهبود میبخشد و عامل مهمی برای جلوگیری از انحرافات اخلاقی در فرد میشود.
[1]. التحقیق فیکلمات القرآن الکریم، ج 3، ص20؛ «رب»، ص 34.
[2]. المفردات فی غریب القرآن، ص 336.
[3]. تربیت بدنی کاربردی. ص17.
[4]. مقاله، بهترین تعریف علمی از تربیت بدنی و ورزش، مجله ورزش و ارزش، ش 173، صص 36 -37.
[5]. همان.
[6]. کتاب العین، ج 5، ص 85؛ مصطفوی، 1368، ج 5، ص 41.
[7]. قاموس قرآن، ج3، ص255.
[8]. المفردات فی غریب القرآن، ص548.
[9]. ر.ک: المیزان، ج 19، ص290.
[10]. مومنون/ 57-61.
[11]. نازعات/ 4.
[12]. مائده/ 48.
[13]. بهترین تعریف علمی از تربیت بدنی و ورزش، مجله ورزش و ارزش، معاونت تربیت بدنی و ندرستی وزارت آموزش و پرورش، شمارهT ص 36 و 37.
[14]. همان.
[15]. «یَا رَبِّ، قَوِّ عَلى خِدْمَتِكَ جَوارِحِى» (مفاتیح الجنان 1415، ص 118).
[16].انفال/60.
[17]. «الصِّحَّةُ أفضَلُ النِّعَمِ» (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ج1،ح 1050).
[18]. بیانات امام خمینی (ره) در جمع ورزشکاران و وزنه برداران، 1363، ج 18، ص151.
[19]. «ان لربک علیک حقاً، و انَّ لجسدک علیک حقاً، و لاهلک علیک حقاً» (بحار الانوار، 1375، ج70، ص128).
[20]. «و خرج رسول الله(ص) یوما و قوم یدحون حجراً، فقال: اشدکم من ملک نفسه عند الغضب» (بحار الانوار، 1375، ج77، ص148، ح 67).
[21]. «کونا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً» (نهج البلاغه، 1368، نامه 47، ص977).
[22]. «المؤمن القوی خیر واحب من المؤمن الضعیف»(کنزالعمال،ج1،ص115)
[23]. قال الإمام علی: «و اذا قویت فاقو علی طاعة الله، و اذ ضعفت فاضعف عن معصیة الله» (نهج البلاغه، حکمت383، دارالهجره، 1404، ج1، ص544 )
[24]. «وَ لَا تُقَاتِلَنَّ إِلَّا مَنْ قَاتَلَک» (نهج البلاغه، نامه 12، ص856).
[25]. «لو تمیزت الاشیاء لکان الصدق مع الشجاعة» (غرر الحکم و درر الکلم، 1366، ج5، ص 118).
[26]. صحیفه امام خمینی (ره)، ج12، ص 104.
[27]. «لا رَهبانِیةَ فِی الإِسلام» (بحار الانوار، 1375، ج 68، ص 319).
[28]. بقره / ۲۴۷.