سرفصل 9: فیزیولوژی ورزشی و درمان بیماریها
1401/07/07 12:45فصل قبل
10-1-مطلب علمی 1- آشنایی با عملکرد قلب
قلب یک تلمبه عضلانی است که در سینه قرار دارد و بهطور مداوم در حال کار کردن و تلمبه زدن است. قلب بهطور شبانهروزی خون را به سرتاسر بدن تلمبه میکند. در حدود 100000 بار در روز قلب ضربان میزند؛ و سلامت بدن انسان بهسلامت قلب وابسته هست که اگر در میزان این ضربان اختلالی ایجاد شود اعضا و جوارح را تحتالشعاع خویش قرار خواهد داد.
پیامبر اکرمJ فرمودند: «در انسان پاره گوشتی است که اگر آن سالم و درست باشد، دیگر [اعضای] بدن بهوسیله آن سالم میشود و هرگاه آن بیمار شود سایر [اعضای] بدن بیمار و تباه میگردد. آن پاره گوشت، دل است». [1]
در حدیث دیگری امیر مؤمنانA بیماری قلب را بدترین نوع بیماری معیّن کرده است و این نشان اهمیت جایگاه قلب است. آن حضرت فرمودند: «آگاه باشید! فقر یکی از بلاها است و بدتر از آن بیماری بدن است و از آن بدتر بیماری قلب است. بدانید که تقوای قلب دلیل صحت بدن خواهد بود». [2]
10-2-مطلب علمی 2- تغییر وضعیت قلب در شرایط کار سنگین
شواهد نشان میدهد که قلب افرادی که در تمرینات ورزشی بهویژه ورزشهای استقامتی شرکت کرده باشند دارای ظرفیت و پمپاژ بیشتری بوده و قادر است نسبت به یک قلب معمولی در شرایط کار سنگین اکسیژن بیشتری برساند و این افزایش ظرفیت در قلب افراد ورزشکار مربوط به عواملی مانند افزایش جریان خون، افزایش تعداد مویرگها و افزایش تعداد میتوکندریها، محتوا و آنزیمهای مربوط به آنها هست.
خلاصه آنکه وقتی کسی فعالیت سنگین داشته باشد بدنش به خون و اکسیژن بیشتری نیاز دارد؛ لذا قلب باید خون بیشتری را پمپاژ کند. پمپاز بیشتر نیاز به افزایش مویرگ ها و... دارد.
اینجاست که خداوند چنین قابلیتی را در قلب قرار داده است. اصولا از الطاف خداوند آن است که امکان تطبیق با محیط یا شرایط را در بدن موجودات زنده قرار داده است. اهمیت این نعمت وقتی معلوم میشود که نبود آن را تصور کنیم. اگر بدن انسان از جمله قلب او این قابلیت را نداشت، کسانی که مجبور به فعالیت های سنگین بدنی بودند، چقدر سختی می کشیدند؟! از این لطف خداوند به ربوبیت الهی تعبیر میشود.
[1]. «فی الإنسانِ مُضغَةٌ، إذا هی سَلِمَت و صَحَّت سَلِمَ بها سائرُ الجَسَدِ، فإذا سَقِمَت سَقِمَ بها سائرُ الجَسَدِ و فَسَدَ، و هِی القلبُ» (الخصال، ج 1، ص 109).
[2]. قـال علی(ع): «أَلاَ و إِنَّ مِنَ الْبَلاَءِ الْفَاقَةَ وَأَشَدُّ مِنَ الْفَاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ، وَأشدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ. أَلاَ وإِنَّ مِنَ النِّعَم سَعَةَ الْمَالِ، وَأَفْضَلُ مِـن سَعَةِ الْمَـالِ صِحّــةُ الْبَدَنِ، وَأَفْضَلُ مِـنْ صِحَّـةِ الْبَـدَنِ تَقْـوَی الْقَلْــبِ» (نهج البلاغه، حکمت 388).