راهسازي
1401/09/20 11:54فصل قبل
هدف: آشنايي با مباني و اصول راهسازي و کاربرد آنها در طراحي و اجراي زيرسازي راهها
سرفصل درس:
تاريخچه راهسازي در جهان و ايران
مطالعات مسير: مراحل مختلف مطالعات و روشهاي بررسي و تعيين مسير
اصول مسيريابي روي نقشه: نقشه توپوگرافي و نحوه بررسي آن، نقشه مسطحه (پلان راه)، نيمرخ طولي، نيمرخهاي عرضي
عمليات خاکي: روش محاسبه حجم، روشهاي محاسبه سطح مقاطع عرضي و تعيين حجم عمليات خاکي، مطالعات حملونقل مصالح، نمودار حمل مصالح (منحني بروکنر) و کاربردهاي آن
مشخصات هندسي راهها: عوامل مؤثر در تعيين مشخصات هندسي راهها، طبقهبندي راهها و تعريف انواع راهها، معيارها و عوامل کنترلکننده طرح راه، ظرفيت راه
اجراي طرح هندسي راه: فاصله ديد توقف، فاصله ديد سبقت، معيارهاي اندازهگيري فاصله ديد
طرح مسير افقي راه: معادله پايه براي طرح مسير افقي، مفهوم بربلندي (دور) و مقدار حداقل و حداکثر آن، حداقل شعاع قوس در قوسهاي افقي، روشهاي تأمين بربلندي، منحني اتصال و روشهاي تعيين طول مناسب منحني اتصال، اضافه عرض در قوس افقي، کنترل فاصله ديد در مسير افقي
شرايط هندسي مسير افقي: قوسهاي دايره، قوسهاي اسپيرال، مشخصات و اجزاي قوسهاي دايره و قوس کلوتوئيدهاي کامل (اسپيرال) روش محاسبه و پياده کردن قوسهاي اتصال، قوسهاي مرکب، قوسهاي مرکب دو مرکزه و سه مرکزه، قوسهاي معکوس، کاربرد آنها و روش محاسبه و پياده کردن قوسهاي برگشتي (سرپانتين) و کاربرد آنها
طرح مسير قائم، طرح قوسهاي قائم، انواع قوسهاي قائم شامل سهمي ساده، دايره و سهمي درجه 3، معيارهاي طرح قوسهاي قائم شامل معيار ايمني و معيار راحتي، حداقل طول مطلق قوس قائم، کنترل فاصله ديد در قوسهاي قائم که بهصورت زيرگذر طرح ميشوند، کنترل زهکشي در قوسهاي قائم
زهکشي راهها: منابع نفوذ آب در راه و وظايف سيستم زهکشي، زهکشي سطحي، زهکشي زيرسطحي (زيرزميني)، ابنيه فني و نقش آنها در زهکشي، محاسبه دبي و روشهاي تخمين آن
سرفصل: تاريخچه راهسازي در جهان و ايران
نمونه 25- مطلب درسي: سابقه راهسازي در ايران و تأثير اسلام در پيشرفت آن
ايران کشوري نيمهخشک است و بارندگي در آن بسيار اندک. آباديها و شهرها در فــلات ايران از يکديگر دورند. ايرانيان براي پيوند اين آباديهاي دور از هم، تلاشهاي سازمانيافته بسياري را در حوزه راهسازي انجام دادند و بر همين اساس بود که در دولتهاي قديم به دليل اهـــميت راهسازي، سازماني مستقل در اين زمينه مسئوليت داشته و فعاليت ميکرده است.
ايرانيان با استفاده از تجربيات روميان، بستر راه را در حدود يک متر ميکندند و از پــــــايين به بالا يک لايه سي سانتيمتري با لاشهسنگ و ملات و روي آن لايهاي به ضخامت نزديک به 25 سانتيمتر با پارهسنگ، قلوهسنگ ميساختند. روي لايه دوم نيز لايه ديگري قــــرار ميگرفت و لايه نهايي راه را لايهاي به ضخامت 20 سانتيمتر شن و ماسه تشکيل ميداد. ايرانيان از اين شيوه براي راهسازي استفاده کردند اگرچه در دوره ساساني اغلــب راههاي احداث شده در ايران با اهداف تجاري و درآمــــــدزايي انجام ميشد، اما روند راهسازي پس از ورود اسلام به ايران تغييرات بسياري به خود ديد.[1]
در قديم بعضي افراد موقوفاتي داشتند که براي مردم راهي را احداث نمايند و يا اينکه موانع مسير حرکت مردم را برطرف نمايند مثلاً اگر سنگي است از مسير بردارند، اگر حفره و يا بلندي ايجاد شده است پر يا تسطيح نمايند.
امام صادق g در حديثي ميفرمايند که پيامبر اسلام a فرمودند که هرکسي که ناودان منزل خود را در مسير مسلمانان قرار دهد و يا چاهي جاري کند، يا ميخي بکوبد يا حيواني را ببندد يا چاهي حفر نمايد و به اين خاطر حادثهاي روي دهد، او ضامن خواهد بود.[2]
در دين اسلام، هر فرد مسلمان مکلف درصورتيکه مستطيع باشد، بايد به زيارتخانه خدا برود. به همين دليل لازم است راهي براي عبور زائران خانه خدا ساخته شود. در زمان خــــلافت عباسيان، بغداد به لحاظ پايتخت بودن و مکه به لحاظ قداست و انجام مناسک حج در وضـعي قرار داشتند که ميبايستي راهي براي ورود به آنها ساخته شود. زيارتخانه خدا در پرتو احـداث راهها آسان شد و مسافراني که از سرزمينهاي شرق به حجاز ميرفتند، از دجله گذشـــته و از راههايي که احداث آنها را اعراب از ايرانيها فراگرفته بودند، عبور ميکردند. معروفترين شاهراه آن زمان راه بزرگ خراسان بود که به شرق ميرفت و بغداد را به شهرهاي ماوراءالنهر تا حوالي چين، متصل ميکرد. اين راه از دروازه خراسان در خاور بغداد شروع ميشد و از صحرا و پلهاي مستحکمي که بر رودها ساخته بودند، عبور ميکرد تا به «حلوان» و از آنجا به کوههاي ايران ميرسيد. در دوره اسلامي نهتنها راهها در سطح کشور ايران بسيار گسترش يافت و ايرانيان در روند راهسازي به تجارب ارزندهاي دستيافته بهگونهاي که شمال به جنوب، شرق و غرب کشور با راههاي مختلف و شاهراههاي بزرگ به هم متصل بود، ايجاد بناهايي با ويژگيهاي گــــوناگون در شهر و روستاها و جادههاي حاشيه کوير و معابر کوهستاني با نامهاي مختلف چون ربـــاط و کاروانسرا رواج يافت. عملکردهاي گوناگون کاروانسرا در گذشته موجب شده که اين مکان داراي نامهاي متفاوتي چون «کاربات»، «رباط»، «ساباط» و «خان» باشد.[3]
سرفصل: تاريخچه راهسازي در جهان و ايران
نمونه 26- مطلب درسي: اهميت راهسازي
راهها بهعنوان شريانهاي حياتي هر کشور هستند و گسترش آنها نشانه توسعهيافتگي يک کشور چه از نظر اقتصادي، فرهنگي، نظامي و سياسي است که در صورت قطع آنها مجموعه بزرگي از فعاليتها در کشور مختل ميشود. اهميت راهسازي به اندازه اي است که ميتوان زکات واجب را در ساختن پل و اصلاح راه که نفعش به عموم مردم ميرسد، مصرف نمود.
علاوه بر اين در احاديث اسلامي براي تأسيس، تعريض، نظافت و روشنايي آنها پاداشهايي وعده داده شده است که در اينجا به برخي از آنها اشاره ميشود:
حضرت علي g در مورد تأسيس راه فرمود: هنگام تقسيم زمين، براي عبور و مرور، راهي قرار دهيد. [4]
رسول خدا a درباره اصلاح راه ميفرمايند: حضرت عيسي بن مريم h از کنار گوري گذشت و صاحب آن را در عذاب ديد ولي در سال بعد که از کنار آن گذشت، صاحب آن را معذّب نيافت. راز آن را از خدا پرسيد. خداوند وحي فرمود اي روح خدا! او فرزند صالحي داشت که راهي را اصلاح و بازسازي کرد و يتيمي را پناه داد. پس براي عمل پسرش او را آمرزيدم. [5]
رسول خدا a در مورد نگهداري راه فرمودند: هر کس سنگي از سر راه مردم بردارد حسنهاي برايش نوشته شود و هرکس حسنهاي داشته باشد وارد بهشت گردد». [6]
همچنين امام باقر g ميفرمايند: هنگاميکه حضرت مهدي g قيام کند راهها و خيابانهاي اصلي را گسترش دهد و [در صورت وجود مصلحت عمومي] مسجدهاي سر راهها و هر مانع ديگر از جمله شاخه درخت و سايهبان درها و فاضلاب کنار خيابانها و کوچهها و ناودان خانهها را ويران کند». [7]
[1]. در اهميت راهها و مسير حرکت مردم در جامعه اسلامي همين بس که يکي از گناهاني که باعث کوتاه شدن عمر ميشود سد معبر و ايجاد اختلال در مسير و راه مسلمانان هست.
[2]. «مَنْ أَخْرَجَ مِيزَاباً، أَوْ كَنِيفاً، أَوْ أَوْتَدَ وَتِداً، أَوْ أَوْثَقَ دَابَّةً، أَوْ حَفَرَ بِئْراً فِي طَرِيقِ الْمُسْلِمِينَ، فَأَصَابَ شَيْئاً، فَعَطِبَ، فَهُوَ لَهُ ضَامِنٌ» (كافي، ج7، ص350).
[3]. بررسي کاروانسراهاي ايران و بناهاي وابسته به آن، ص12.
[4]. «عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْمٍ قَسَمُوا أَرْضاً أَوْ دَاراً عَلَى أَنَّهُ لَا طَرِيقَ لِوَاحِدٍ مِنْهُمْ فَقَالَ لَيْسَ هَذَا مِنْ قِسْمَةِ الْمُسْلِمِين» (دعائم الاسلام، ج 2، ص 500).
[5]. «مَرَّ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع بِقَبْرٍ يُعَذَّبُ صَاحِبُهُ ثُمَّ مَرَّ بِهِ مِنْ قَابِلٍ فَإِذَا هُوَ لَا يُعَذَّبُ فَقَالَ يَا رَبِّ مَرَرْتُ بِهَذَا الْقَبْر عَامَ أَوَّلَ فَكَانَ يُعَذَّبُ وَ مَرَرْتُ بِهِ الْعَامَ فَإِذَا هُوَ لَيْسَ يُعَذَّبُ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنَّهُ أَدْرَكَ لَهُ وَلَدٌ صَالِحٌ فَأَصْلَحَ طَرِيقاً وَ آوَى يَتِيماً فَلِهَذَا غَفَرْتُ لَهُ بِمَا فَعَلَ ابْنُه» (الکافي، ج 6، صص 3 و 4).
[6]. «مَن رَفَعَ حَجَرا مِنَ الطَّريقِ كُتِبَت لَهُ حَسَنَةٌ، و مَن كانَت لَهُ حَسَنَةٌ دَخَلَ الجَنَّةَ» (کنزالعمال، ج15، ص783)
[7]. «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع... يُوَسِّعُ الطَّرِيقَ الْأَعْظَمَ... وَ يَهْدِمُ كُلَّ مَسْجِدٍ عَلَى الطَّرِيقِ وَ يَسُدُّ كُلَّ كُوَّةٍ إِلَى الطَّرِيقِ وَ كُلَّ جَنَاحٍ وَ كَنِيفٍ وَ مِيزَابٍ إِلَى الطَّرِيق» (الغيبه طوسي، ص 475).