اصول و فلسفه طراحي سازه

1401/09/20 15:17
فصل قبل

 

براي طراحي و اجراي يک سازه چه اصولي بايد رعايت شود و يا به عبارت دقيقتر طراحي و توليد سازه چه فلسفهاي دارد؟

در نگاه ابتدايي ممکن است به نظر برسد طراحي و اجراي سازه، معياري جز رعايت يک سري فرمول و انجام يکسري محاسبات ندارد.

اما وقتي دقت ميکنيم، اِعمال اين فرمولها و انجام محاسبات مربوطه تابع پيشفرضها و تمايلات و باورهايي است که طراح يا کارفرما دارد.

به عنوان مثال اصل «ايمني»، اصلي است که بايد رعايت شود و فرمولها و محاسبات بايد در راستاي آن و تأمينکنندهي آن باشد. اما چرا يک مهندس عمران، محاسبات خود را بهگونهاي انجام ميدهد که ايمني رعايت شود؟ چون «اهميت ايمني» را پذيرفته و باور دارد؛پس يک باور و پيشفرض باعث ميشود محاسبات خود را در اين راستا قرار دهد.

همچنين «اقتصادي بودن پروژه» اصلي است که محاسبات و فرمولهاي علمي تابع آن قرار ميگيرد. يعني مهندس طرّاح مجبور است در عين رعايت اصل ايمني، محاسبات را بهگونهاي انجام دهد که پروژه اقتصادي باشد. اما چرا؟ چون اقتصادي بودن، براي کارفرما و صاحب پروژه اهمّيّت دارد.

حال فرض کنيد مالک پروژه  شخص بسيار ثروتمندي است که «فقط» ايمني و استحکام براي او مهم باشد يا کاربري سازه براي مسائل امنيتي باشد و «فقط» ايمني مهم باشد؛ در اينجا اصل اقتصادي اهميت کمتري پيدا ميکند و اصل ايمني اهميت بالاتري پيدا ميکند يا بالعکس اگر براي طراح و مالک پروژه «فقط» اقتصادي بودن، ملاک و معيار باشد؛ اصل ايمني از اهميت کمتري برخوردار ميگردد.

ممکن است گفته شود از جهت علمي و منطقي رعايت هيچکدام از اين دو اصل بهتنهايي، صحيح نيست و بايد هر دو معيار رعايت شود امّا باز هم اين ادّعا که اصول طراحي سازه مبتني بر پيشفرضها و باورهاي طراح است مخدوش نميشود. چرا که تا مهندس طرّاح، اصلي را پيشاپيش نپذيرفته باشد محاسبات خود را تابع آن قرار نميدهد و اين  حقيقت در دو مثال بالا مشهود است. آري کسي که «فقط» معيار ايمني را پذيرفته، اصل اقتصادي بودن را رعايت نميکند و کسي که «فقط» معيار اقتصادي بودن را پذيرفته، اصل ايمني را رعايت نميکند (هرچند اين نگاهها از ديد ما صحيح نباشد.)

حال سؤال اين  است: با توجه به آنکه اصول طرّاحي بر پايه و اساس بينشهاي پذيرفتهشدهي مهندس طرّاح، شکل ميگيرد؛ در بينش الهي اصول طرّاحي سازه چيست؟ به عبارتي ديگر اگر مهندس طرّاح بينش الهي داشته باشد چه اصولي را رعايت ميکند؟

قبل از پاسخ به اين سؤال براي آنکه تصور موضوع راحتتر باشد، فرض کنيد در دوران صفويه قرار داريد - که عصر شکوفايي معماري اسلامي است و هرچه هست نظرات علماي اسلامي مانند شيخ بهايي است و از تئوريهاي غربي، ايسمها و ايدههاي دانشمندان غربي خبري نيست - يا در عصر بعد از ظهور امام عصر f قرار داريد و در آن فضا ميخواهيد بر مبناي مباني اسلامي، اصول و فلسفهي طرّاحي و ساخت سازه را بيان کنيد؛ بدون شک در چنين فضايي و با چنين بينشي معيارها و ملاکهايي مدنظر قرار خواهد گرفت که با معيارهاي کنوني متفاوت خواهد بود؛ هرچند مشترکاتي خواهد داشت.

معيارها و اصول طرّاحي و اجراي سازه در بينش الهي

در بينش الهي مباني اصول طرّاحي به دو بخش زير تقسيم ميشود:

الف) مباني پذيرش مسئوليت طرّاحي و توليد سازه توسط مهندس طرّاح يا مجري

ب)اصول طرّاحي و ساخت سازه

در نگاه الهي مهندس طرّاح مجاز به پذيرش طراحي و اجراي هر نوع بنايي نيست و بايستي مسائل مربوط به نوع کاربري، مالکيّت، مجاورت، و نوع معماري و ... را مدنظر قرار دهد و از خود رفع مسئوليت نکند؛ شايد بتوان گفت: «در بينش الهي بيشترين ملاکها و معيارها مربوط به پذيرش مسئوليت طراحي و اجرا است» لذا اين موضوع از اهمّيّت بسزايي برخوردار است که به توضيح آن پرداخته ميشود.

الف) اصول پذيرش مسئوليت طراحي و توليد سازه:

1-ساخت سازهها نبايد باعث ظلم و تعّدي به ديگران باشد.

اگر مهندس طراح بداند، سازهاي که از او خواستهشده، طراحي يا اجرا نمايد به هر دليلي (مانند غصبي بودن مکان، اشرافيت بر همسايگان، تجاوز به حريم رودخانه يا معبر عمومي) مصداق ظلم و تعدّي به حقوق ديگران است، حق ندارد طرّاحي يا ساخت آن را بپذيرد.

البته وظيفهاي براي تجسّس ندارد ولي اگر در اثناي کار از نامشروع بودن آن اطلاع پيدا کرد بايد آن را رها  کند چرا که اين عمل «کمک به ظالم» است که در بينش الهي با هيچ عذر و بهانهاي پذيرفته نيست.

اصولاً کمک به ظالم به هر شکلي باشد از گناهان بزرگ است.

خداوند در قرآن ميفرمايد:«وَلا تَعاوَنُوا عَلَي الأِثمِ وَ العُدوانِ وَاتَّقوا اللهَ أِنَّ اللهَ شَديدُ العِقابِ؟؛[1] و (هرگز) در راه گناه و تعدّي همکاري نکنيد و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد که مجازات خدا شديد است».

همچنين پيامبر خدا a فرمودند: «کسي که با ظالمي راه برود تا با او همکاري کند و بداند که او ظالم است از اسلام (واقعي) خارج شده است» [2]

در احاديث، کمکهاي جزئي هم، کمک به ظالمان محسوب شده است؛ مانند: آمادهکردن قلم و دوات! [3]

جالب است بدانيم که پيامبر a: هر کس بتواند - بدون ستم و تجاوز - بنايي بسازد، يا همچنين - بدون ستم و تجاوز - درختي در زمين بنشاند، پاداشي جاري دارد که تا يکي از بندگان خداي رحمان از آن (بنا، خانه، درخت) استفاده کند، به او داده خواهد شد». [4]

اينکه پيامبر اکرم a بر روي واژه «بدون ظلم و تعدّي» تأکيد دارند نشانهي آن است که اين موضوع، از اصول طرّاحي و ساخت سازه است.

2-ساخت سازه نبايد براي خودنمايي و فخرفروشي باشد:

در روايات اسلامي نهي زيادي شده است که کسي خانهاي را براي ريا و خودنمايي بسازد.

پيامبر a ميفرمايد: هر کس بنايي را به ريا و براي شهرت بسازد، او را در قيامت به هفت طبقه زمين مي‏برد، سپس به صورت گردنبندي آتشين برگرد گردن او درمي‏آيد، و آنگاه همراه با آن در آتش فروافکنده مي‏شود. گفتيم: يا رسولالله! خانه چگونه به ريا و براي شهرت ساخته مي‏شود؟ فرمود: به اينکه بيش از اندازه کفاف بسازد، يا براي اينکه به آن ببالد. [5]

حال اگر شواهد و قراين (از جمله نقشهي معماري يا وضعيت بناهاي اطراف يا هر چيز ديگري) به وضوح نشان دهد که اين بنا قرار است براي خودنمايي و فخرفروشي ساخته شود؛ مهندس طرّاحياي که جهانبيني الهي بر زندگي او حاکم است؛ طراحي و اجراي سازههاي آن را نميپذيرد هرچند براي او درآمد خوبي داشته باشد.

3- ساخت سازه بدون مجوز قانوني و برخلاف مصالح کلّي جامعهي اسلامي نباشد:

هرگاه مهندس طرّاح بداند سازهاي که از او خواستهشده است طرّاحي يا اجرا نمايد فاقد مجوز قانوني است و ساخت آن با مصالح کلي جامعهي اسلامي منافات دارد؛ طرّاحي و اجراي آن را نميپذيرد. [6]

اگر مهندس طرّاح تشخيص دهد سازهاي که از او خواسته شده است طرّاحي يا اجرا نمايد برخلاف ضوابط حکيمانه و قوانين مشروع است؛ در صورتي که بينش الهي بر وجود او حاکم باشد بر خلاف تشخيص و علم خود عمل نميکند. همچنين اگر بداند از جهت اصول شهرسازي يا مصالح محيطزيستي يا ترافيکي و امثال اين موارد؛ ساخت چنين سازهاي بر خلاف مصالح کلّي جامعهي اسلامي است از پذيرش آن خودداري ميکند.

4-ساخت سازه نبايد اسراف و تبذير باشد:

اسراف يعني زيادهروي؛ مثل شخص سيري که پرخوري ميکند و تبذير يعني ريختوپاش کردن؛ مثل آنکه شخصي نيمي از يک ليوان آب را بنوشد و نيم ديگر آن را دور بريزد.

در ساخت بنا نيز اسراف و تبذير ميتواند مصدق پيدا کند به همين دليل در احاديث، مورد نهي قرار گرفته است:

امام صادق «ع»: آنچه بيش از نياز سکونت ساخته شود، صاحب آن - در قيامت - مکلّف به حمل آن مي‏شود. [7]

حال اگر اين اسراف و تبذير نسبت به اموال بيتالمال باشد به مراتب بدتر است.

مهندس طرّاحي که بينش الهي دارد از پذيرش طراحي و اجراي اين موارد خودداري ميکند.

ممکن نيست ساختمانهاي مجلّل و مسرفانه با پول بيتالمال توسط مهندساني که حقيقتاً خداباور و مؤمن هستند ساخته شود؛ هرچند ديگران با ولعي وصفناپذير در قبول چنين پروژههايي سر از پا نشناسند.

5- معماري سازه نبايد خلاف اصول مسلّم معماري اسلامي باشد:

مهندس عمران با نگاه الهي، طراحي و اجراي سازهاي را که معماري آن بر خلاف اصول مسلّم معماري اسلامي باشد نميپذيرد مگر آنکه موارد خلاف اصلاح شود.

برج ساعت با معماري شيطانپرستان در کنار خانهي خدا، مجتمعهاي مسکوني بدون رعايت احکام قبله در جانمايي سرويس بهداشتي و مواردي از اين قبيل هيچگاه توسط يک مهندس عمران با نگاه الهي، طراحي و اجراي سازههاي آن پذيرفته نميشود.

ب)اصول طراحي و توليد سازه

1-ايمني

از اصول مشترک ميان نگاه الهي و غير الهي، ساخت سازههاي ايمن است.

در نگاه الهي ايمني آنقدر مهم است که ماندن در زير سقفي که نزديک است خراب شود، حرام است و حتّي نبايد در آنجا نماز خواند. [8] البته «تفاوت نگاه» در رعايت اصل ايمني نيز وجود دارد. در نگاه غير الهي فقط و فقط عوامل و محاسبات مادّي (فني) تأثير دارند امّا در نگاه الهي عوامل ايمني منحصر در عوامل مادّي نيست و يک مؤمن علاوه بر آنکه از عوامل مادي استفاده ميکند، از عوامل معنوي نيز براي حفظ و ارتقاي ايمني سازه استمداد ميجويد.

توکّل بر خدا و بردن نام او بنا بر اعتقاد يک مؤمن خداباور در ايمني سازه تأثيرگذار است، اگرچه ابتدا بايد زانوي شتر را بست و آنگاه توکّل نمود.

بهعنوان مثال نوشتن نام «الباقي»- که از نامهاي خداوند متعال است - بر اطراف سازههايي مانند گلدستههاي مسجد گوهرشاد، نمودي از اين باور الهي است که ميتوان از خاصيت اسماي الهي در ماندگاري بنا استفاده کرد.

2-اقتصادي بودن

 اقتصادي بودن نيز از اصول مشترک بين نگاه الهي و غير الهي است اگرچه انگيزهها و هدفها تفاوت دارد و اين تفاوت در اهداف گاهي باعث تفاوت در عملکردها نيز ميشود.

طراحي و توليد سازه بايد «اقتصادي»باشد. يعني نبايد باعث هدر رفت سرمايه شود و عنداللزوم سودآور نيز باشد.

 

قرآن ميفرمايد:

«وَلا تُوتُو السُّفَهاءَ أَموالَکُم الَّتي جَعَلَ اللهُ لَکُم قِياماً؛[9] اموال خود را که خداوند وسيله قوام زندگي شما قرار داده به دست کساني که در مسائل مالي رشد کافي ندارند، نسپاريد.»

در تفسير مهر در توضيح آيه فوق چنين آمده: قرآن کريم به مال اهمّيت داده و آن را مايه و پايه قوام و قيام انسانها دانسته است و از کاري که باعث تلف شدن آن شود، نهي کرده است.

در دستورات اسلامي از تضييع مال نهي شده و ميانهروي در امور مالي از جوانمردي دانسته شده است. [10]

با توجه به اين نکات، طرّاحي و اجراي سازه نبايد موجب تضييع ثروت شود. لازم به ذکر است علاوه بر آنکه نبايد مال را تضييع کرد، بايد آن را بهرهور نيز ساخت. آيه الله جوادي آملي، توليد را» بهرهور ساختن مال» دانسته و ميگويند: رفاه اقتصادي جامعه در گرو دو عنصر محوري: کوشش در توليد و قناعت در مصرف است. [11]

هدف از اقتصادي بودن

همانگونه که اشاره کرديم اصل اقتصادي بودن، از اصول مشترک بين نگاه الهي و غير الهي است امّا هدفها و انگيزهها تفاوت دارد. هدف نهايي در نگاه الهي از اقتصادي بودن عبارت است از:

حفظ عزّت خود و بينيازي از فرومايگان

گسترش رفاه معقول و عزّتمندانه براي خانواده

تکريم خويشاوندان و همسايگان

انفاق در راه خدا و رفع نيازهاي فردي و اجتماعي[12]

امّا در نگاه غير الهي هدف نهايي، فقط «سود» است و بس.

3-هماهنگي با خلقت زيستمحيطي يا طبيعت، بهعنوان کتاب آفرينش خدا

در بينش الهي، طبيعت، فعل خدا و کتاب آفرينش او است و آسيبزدن به آن، نوعي «فساد در زمين» محسوب ميشود. «خداي سبحان، نظام کيهاني و زمين و محيطزيست را آفريد و آنها را در اختيار انسان قرارداد تا او را بر اساس دستورهاي خود بيازمايد و ببيند که وي چگونه از اين امانتهاي الهي استفاده ميکند

«أِنّا جَعَلنا ما عَلَي الأَرضِ زينةً لَها لِنَبلُوَهُم أَيُّهُم أَحسَنُ عَمَلاً؛[13]آنچه را روي زمين است زينت آن قرار داديم، تا آنها را بيازماييم که کدامينشان بهتر عمل ميکنند».

طبيعت خدادادي متعلق به همگان است و انسان بايد در حفظ آباداني آن بکوشد و تنها در اين صورت است که علومي مانند عمران، معماري و شهرسازي «سکونتي گوارا و دلچسب» براي انسان مهيّا ميکنند.

امام صادق g ميفرمايند: سکونت، بدون سه چيز دلچسب و گوارا نميشود: هواي پاکيزه، آب فراوان و زمين بارور[14] مفهوم حديث، آن است که سکونت مطلوب با محيطزيست و طبيعت سالم امکانپذير است.

بنا بر آنچه گفته شد معلوم ميشود طرّاحي و اجراي سازه از هر جهت بايد با طبيعت و محيطزيست هماهنگ باشد.

لازم به ذکر است ممکن است در نگاه غير الهي نيز به حفظ طبيعت تأکيد شود امّا خواستگاه اين دو متفاوت است. در نگاه الهي طبيعت، خلقت و امثال اينها امانت الهي است و انسان مالک آن نيست. امّا در نگاه غير الهي، طبيعت پديدهاي است که به صرف تصادف به وجود آمده و بايد سالم بماند تا انسان بيشتر از آن لذت ببرد بدون آنکه در وراي اين جهان، حقيقت ديگري وجود داشته باشد. ناگفته نماند همانگونه که جهان غرب در حال بازگشت به معنويت و دين است، در حال بازگشت به طبيعت و سازگاري بيشتر با آن نيز است.

 

 


[1]. مائده: 2.

 

[2]. «مَنْ مَشَى مَعَ ظَالِمٍ لِيُعِينَهُ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَام»(مجموعه ورام، ج1، ص55)

 

[3]. وسائل الشيعه، ج12، ص131.

 

[4]. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ a: مَنْ بَنَى بُنْيَاناً بِغَيْرِ ظُلْمٍ وَ لَا اعْتِدَاءٍ أَوْ غَرَسَ غَرْساً بِغَيْرِ ظُلْمٍ وَ لَا اعْتِدَاءٍ کَانَ لَهُ أَجْراً جَارِياً مَا انْتَفَعَ‏ بِهِ‏ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ الرَّحْمَن» (مستدرک الوسائل، ج 13، ص 460).

 

[5]. «مَنْ بَنَى بُنْيَاناً رِيَاءً وَ سُمْعَةً حَمَّلَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ- مِنَ الْأَرْضِ السَّابِعَةِ وَ هُوَ نَارٌ يَشْتَعِلُ مِنْهُ ثُمَّ يُطَوَّقُ فِي عُنُقِهِ وَ يُلْقَى فِي النَّارِ فَلَا يَحْبِسُهُ شَيْ‏ءٌ مِنْهَا دُونَ قَعْرِهَا إِلَّا أَنْ يَتُوبَ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ- كَيْفَ يَبْنِي رِيَاءً وَ سُمْعَةً فَقَالَ يَبْنِي فَضْلًا عَلَى مَا يَكْفِيهِ اسْتِطَالَةً بِهِ عَلَى جِيرَانِهِ وَ مُبَاهَاةً لِإِخْوَانِهِ» (وسائل الشيعه، ج5، ص338).

 

[6]. توجه داشته باشيد سخن در آنجايي است که مهندس يقين دارد عمل او خلاف مصالح کلي جامعه اسلامي است.

 

[7]. «مَن بَنى فَوقَ مَسكَنِهِ كُلِّفَ حَملَهُ يَومَ القِيامَةِ» (المحاسن جلد 2 ص608).

 

[8]. توضيح المسائل مراجع، جلد 1، ص492، احکام مکان نمازگزار، مسئله 883.

 

[9]. نساء:5.

 

[10]. «مِنَ الْمُرُوَّةِ أَنْ تَقْتَصِد»(غررالحکم، ص680).

 

[11]. مفاتيح الحيات، ص 577.

 

[12]. همان.

 

[13]. کهف:7.

 

[14]. «لَا تَطِيبُ السُّكْنَى إِلَّا بِثَلَاثٍ الْهَوَاءِ الطَّيِّبِ وَ الْمَاءِ الْغَزِيرِ الْعَذْبِ وَ الْأَرْضِ الْخَوَّارَةِ»(تحف العقول، ص320)

 

فصل بعد
نقدها و نظرات