کاربرد علم مهندسي عمران براي مقاصد الهي و غير الهي

1401/09/20 15:05
فصل قبل

 

همانگونه که باور الهي بر افکار و رفتار انسان اثر ميگذارد، تفکر غير الهي نيز بر افکار و رفتار انسان و بر برداشتها، نظريات و اقدامات علمي او اثر ميگذارد. ازاينجهت است که کاربرد علم ميتواند الهي يا غير الهي باشد.

وقتي گفته ميشود کاربرد علم، ميتوان «به کار گرفتن علم توسط متخصص آن علم براي توليد محصول»، «محصول توليد شده» و «استفاده از محصول، توسط کاربر و مصرفکننده» را مدنظر قرار داد. در هر صورت کاربرد علم را از جهت الهي بودن و نبودن ميتوان به دودسته تقسيم کرد:

الف) محصولاتي که کاربرد مشترک الهي و غير الهي دارند. مانند ساختمانهاي مسکوني و تجاري. اين دسته اکثريت قريب به اتفاق موارد را در بر ميگيرد[1].

ب) محصولاتي که فقط کاربرد غير الهي دارند، مانند: ساخت سالنهاي رقص و ميکده و قمارخانه

لازم به ذکر است از آنجا که علم، موهبت  الهي به بشر است و ماهيت آن الهي است، [2] معمولاً آنچه که از علم صادر ميشود به خودي خود مطلوب بوده و با نگاه الهي سازگار است اما نوع استفاده آن و قصد استفاده کننده ميتواند کاربرد آن را غير الهي کند؛ به عنوان نمونه، ساخت مراکز انتظامي و امنيتي به قصد حفاظت و صيانت از جامعه اسلامي کاربرد آن را الهي ميکند و ساخت همين مراکز به قصد  حفاظت از منافع قشر خاصي از جامعه طبقاتي، کاربرد آن را غير الهي ميکند. ناگفته نماند اگر براي دانشمندي نوع استفاده از محصولي که توليد ميکند مهم نباشد و فقط به ساخت و فروش آن فکر کند، اين نگاه غير الهي محسوب ميشود.

معيارهاي کاربرد الهي علم: در اين نوشتار معيارهاي کاربرد الهي علم، پنج معيار، به شرح زير است: [3]

1-ارزشهاي اخلاقي

ارزشهاي اخلاقي مانند نوعدوستي، مهرباني، خيررساني و... همان فضايل و مکارم اخلاقي است که ريشه در فطرت انسان دارد[4] و آراسته شدن انسان به اين ارزشها هدف بعث انبياء بوده است.

2-احکام الهي

منظور از احکام الهي، احکام فقهي يعني واجب، حرام، مستحب و مکروه است.

3-عقايد و جهانبيني الهي

منظور از عقايد و جهانبيني الهي،  توحيد، نبوت، معاد، عدل و امامت است. اين عقايد بر ديدگاهها، افکار، اهداف و عملکرد  افراد اثر ميگذارد بهعنوان مثال کسي که توحيد را باور دارد، عبادت و پرستش خدا و مالکيت خداوند نسبت به همه هستي براي او يک اصل است و شخصي که نبوت و امامت را قبول دارد، دينمداري و حاکميت دين در همه شئون زندگي را پذيرفته است و آنکس که به معاد باور دارد، حرکت همهچيز را  از خدا و به سوي خدا ميداند و براي نيک و بد اعمال خود جزايي قائل است و فردي که عدل را پذيرفته، نظام آفرينش را نظام احسن، حکيمانه و بدون خطا و ظلم ميداند. چنين کسي محصولاتي که توليد ميکند هماهنگ با اين باورها است. 

4-هماهنگي با خلقت و تکوين الهي (فساد نکردن در زمين)

منظور از هماهنگي با خلقت و تکوين آن است که کاربرد علم هم سو با طبيعت باشد و لااقل موجب تخريب يا نابودي آن نشود.

با توجه به آنکه نظام آفرينش نظام احسن است و در آن خطايي راه ندارد، هماهنگي با اين نظام يکي از معيارهاي کاربرد الهي علم به حساب آمده است. [5] هر چه اين هماهنگي بيشتر باشد بهتر است و اگر هماهنگيِ کامل امکانپذير نيست لااقل باعث تباهي، خرابي و فساد آن نشود همانگونه که در دين از فساد در زمين نهي شده است.

5-فطرت

امور فطري در اينجا منظور علم دوستي، زيبايي دوستي و عدالتخواهي است.

عدم هماهنگي با هرکدام از اين معيارها ميتواند، کاربرد علم را غير الهي نمايد. در اينجا براي روشنتر شدن بحث براي هر معيار مثالي ذکر ميشود.

البته تذکر اين نکته لازم است که در تمام يا اکثر موارد، کاربرد الهي علم با همه يا اکثر اين معيارها هماهنگ است و شايد نتوان مثالي پيدا کرد که فقط با يکي از اين معيارها هماهنگ باشد.

- هماهنگي با خلقت و تکوين الهي (فساد نکردن در زمين) مانند: ايجاد پارکها، مراکز گردشگري، بازيافت زباله، تصفيه فاضلاب و خدمات حملونقل عمومي مانند مترو.

- ناهماهنگي با خلقت و تکوين الهي (فساد کردن در زمين) مانند: ساخت کارگاههاي آلودهکننده در مناطق مسکوني، استفاده از مصالح غيرقابل بازيافت و حذف جنگلها و مراتع بهمنظور ساخت ويلاهاي مجلل براي خوشگذراني قشر مرفه جامعه.

- هماهنگ با ارزشهاي اخلاقي مانند: ساخت بناهاي عامالمنفعه نظير  بيمارستان، آبخوري (سقّاخانه) و سرويس بهداشتي عمومي.

- ناهماهنگ با ارزشهاي اخلاقي مانند: ساخت بناهاي بلند در منطقه مسکوني با ساختمانهاي کمارتفاع (به دليل اِشرافيت و جلوگيري از نور خانههاي اطراف)

- هماهنگ با احکام الهي مانند: تمام بناهايي که به قصد استفاده حلال و با رعايت موازين اسلامي ساخته ميشود.

- ناهماهنگ با احکام الهي: احداث بناها بهصورت غير ايمن، ساخت مراکز فساد و ساختوساز در ملک غير

- هماهنگ با فطرت مانند: ساخت بناهايي که با ميلهاي فطري از قبيل زيبادوستي، عدالتخواهي، علم دوستي و پرستش سازگار است نظير احداث فضاي سبز، ساخت مراکز اجراي عدالت، مدارس و عبادتگاهها

- ناهماهنگ با ارزشهاي فطري مانند: ساخت بناهاي نازيبا و شکنجهگاهها.

- هماهنگ با جهانبيني الهي مانند: ساخت نمادهاي شهري (نظير گنبد و گل دسته) يا نمادهايي در ساختمانها (نظير سنگنوشتهها يا کاشيکاري با آيات قرآن مثل وان يکاد و آيهالکرسي) که انسان را متوجه خدا يا آخرت ميکند يا ميل به عبادت را در او افزايش ميدهد.

- ناهماهنگ با جهانبيني الهي: ساخت ساختمانهايي که سبب ايجاد غفلت در انسان ميشود مانند برخي از مراکز بازي رايانهاي که معمولاً محتواي مناسب يا مفيدي ندارند و باعث انحراف يا غفلت و هدر رفتن عمر و بيتحرکي قشر نوجوان و جوان جامعه ميگردد.[6]

جهت مطالعه بيشتر:

سؤال: گفته شد که کاربرد علم بايد هماهنگ با خلقت و تکوين الهي باشد يعني انسان بايد خود را با آفرينش هماهنگ نمايد اما از سوي ديگر خداوند در قرآن ميفرمايد ما «آنچه در آسمانها و زمين» است را مسخر و در اختيار انسان قرارداديم يعني انسان ميتواند طبيعت را با خود هماهنگ نمايد. آيا اين دو گزاره تناقض ندارند؟ نهايتاً آيا انسان بايد طبيعت را با خود هماهنگ کند يا خود را با طبيعت هماهنگ نمايد؟

پاسخ: اگر معناي تسخير را بدانيم، اين تناقض برطرف ميشود. تسخير جهان براي انسان بدين معنا نيست که انسان آن را به فرمان خود درآورده، بر نظام آفرينش طوري حکومت کند که بتواند اصول حاکم بر آن را تغيير دهد، بلکه او تنها ميتواند در محدوده نظام موجود، آسمان و زمين را براي هدف خويش وسيله قرار دهد و در خدمت خود درآورد. در نظامي که ناظم آن خداوند است بينظمي راه ندارد و اين نظام با حفظ اين شرايط در طول اراده الهي در اختيار انسان است[7] پس نهتنها مسخّر بودن عالم براي انسان با لزوم هماهنگي توليد، علم و فناوري با خلقت و تکوين منافات ندارد، بلکه مؤيد آنهم ميتواند باشد.

 

 


[1]. اين تقسيمبندي از ديدگاه فقهي است ( اين تقسيمبندي را برخي از فقها مانند آيه الله بهجت در زمينه وسايل موسيقي انجام دادهاند) و ميتوان آن را بهگونهاي ديگر نيز ارائه داد و به  سه دسته تقسيم کرد. اول: وسايل مشترک، که هم کاربرد حلال دارد و هم کاربرد حرام دوم: وسايل مختص به حرام که فقط کاربرد حرام دارد سوم: وسايل مختص حلال که فقط کاربرد حلال دارد. اما چون محصولاتي که فقط کاربرد حلال داشته باشند، بسيار اندک است، از آن صرفنظر شد.

 

[2]. امام صادق g ميفرمايند: «العِلمُ نُورٌ» (بحارالانوار، جلد 1، صفحه 244).

 

[3]. از آنجا که دين الهي از سه محور اصلي يعني «اخلاق»، « احکام» و «عقايد» تشکيلشده است براي آن که کاربرد يک علم الهي باشد، بايد با اين سه معيار هماهنگ باشد. اما از آنجا که «فطرت» به تعبير استاد شهيد مطهري «مادر مسائل و معارف اسلامي» و زيربناي هر سه معيارِ «اخلاق، احکام و عقايد» است، فطرت به معيارها اضافه گرديد تا بيشتر مورد توجه قرار گيرد؛ همچنين از آنجا که در مباحث مربوط به تکنولوژي و فناوري، هماهنگي با طبيعت و خلقت از اهميت ويژهاي برخوردار است، اين هماهنگي نيز به صورت يک معيار مستقل ذکرشده است، وگرنه در واقع اين معيار زير مجموعه عقايد الهي هست. 

 

[4]. شهيد مطهري: در انسان فطرتاً و مستقل از هر تربيتي، يک سلسله دستورهاي اخلاقي وجود دارد که ميگويد خوب است اينطور عمل کند، بد است آنطور عمل کند. بايد چنين بود، بايد چنان بود توحيد، ص 118.

 

[5]. انبياء و حکيمان به اين حقيقت دستيافته بودند که جهان، صورتِ يک عقلِ حکيم مطلق، که همان خدا است هست و ما بايد با تعقّل و تدبّر در عالم، رمز و راز زندگي در جهان را بيابيم و بيش از آنکه عالَم را تغيير دهيم تا مطابق ميلها و آرزوهاي ما باشد، بايد خود را تغيير دهيم تا مطابق حقايق حکيمانه عالَم گرديم(فرهنگ مدرنيته و توهم صفحه 37).

 

[6]. که البته ميشود از اين مراکز بهرهگيري در اموري از جهت الهي کرد.

 

[7]. ترجمه تفسير الميزان، ج16، صص342.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات