مفهوم فاعل حقيقي

1401/07/27 09:07
فصل قبل

 

براي آنکه پديدهاي مادي اتفاق بيفتد «سلسله» عللي نياز است. در اين سلسله و زنجيره علتها، به اولين عامل، علت يا فاعل نزديک و به آخرين عامل، علت يا فاعل نهايي و حقيقي و به عواملي که دراينبين قرار دارد علت يا فاعل مياني ميگويند. بهعنوانمثال روشن شدن آتش يک پديده است که عواملي مانند دما، وجود ماده سوختني و اکسيژن باعث سوختن ميشوند و اين اکسيژن، ماده سوختني و دما معلول عواملي مانند درخت و خورشيد هستند که خداوند آنها را آفريده است پس همانگونه که ميتوانيم بگوييم سه عامل فوق، علت پديد آمدن آتش است، ميتوانيم بگوييم خداوند علت پديد آمدن آتش است.

در حقيقت فاعل حقيقي خداوند است که همه سلسله علتها به او برميگردد و خود براي ايجادش به علت ديگري نياز ندارد. قرآن کريم به اين حقيقت اشاره کرده و ميفرمايد: «أَفَرَأَيتُمُ النَّارَ الَّتي تُورُون. أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِؤُنَ[1]؛ آيا درباره آتشي که ميافروزيد فکر کردهايد؟! آيا شما درخت آن را آفريدهايد يا ما آفريدهايم؟»

 يا به عنوان مثال آب محصول ترکيب هيدروژن و اکسيژن است و اين ترکيب محصول پيوند الکتروني است و اين پيوند نتيجه چرخش الکترون، حول اتمهاي هيدروژن و اکسيژن است و نهايتاً اين چرخش با قدرت خداوند متعال انجام ميشود. اگر خوب دقت کنيم هيچ پديدهي شيميايي از اين قاعده مستثنا نيست و فاعل حقيقي آن خداوند است. حال اگر مدرس هنگام تدريس به فاعل حقيقي توجه کند و دانشجويان خود را به آن توجه دهد، ميتوان گفت با جهتگيري الهي تدريس کرده است.

خداوند فاعل حقيقي

چرا خداوند فاعل حقيقي است؟ فاعل حقيقي بودن خداوند متعال براي افراد خداباور امر مسلّمي است اما دانشمندان الهي براي اثبات اين مطلب دلايل متعددي آوردهاند، دلايلي مانند: برهان علت و معلول، وجوب و امکان، حدوث و قِدَم، نظم و تدبير و ... که برخي از اين دلايل عقلي است و نياز به مباحث فلسفي دارد و برخي مانند نظم و تدبير قابلفهم براي عموم افراد است. در اينجا بهصورت بسيار مختصر به دو مورد از اين برهآنها اشاره ميکنيم.

برهان عقلي[2]

در مورد عالم هستي دو فرض ميتوان متصور شد:

الف: در عالم هستي، موجودِ[3] مستقلي که ازهرجهت (چه پيدايش و چه بقاء) بينياز باشد، وجود دارد.

ب: در عالم هستي موجودي که ازهرجهت مستقل باشد وجود ندارد (يعني در کل هستي، همه موجودات، بدون استثناء براي به وجود آمدن نيازمند به علتي هستند و بهاصطلاح وابسته ميباشند).

 اگر فرض اول درست باشد يعني چنين موجودي وجود دارد، عقيده خداباوران درست است و نام آن موجود که ازهرجهت مستقل هست، خدا است.

 اما فرض دوم محال است. چون ممکن نيست همه موجودات بدون استثناء نيازمند به علت باشند اما در عين نيازمندي، موجود مستقلي در کار نباشد که آنها را به وجود بياورد.

 پس بيترديد فرض اول درست است يعني در عالم هستي موجودي وجود دارد که ازهرجهت مستقل و بينياز است و به هيچچيز حتي زمان و مکان نياز ندارد[4].

برهان نظم

در اين جهان نظمي هدفمند وجود دارد که تصادفي بودن آن ناممکن است و هر انسان عاقلي ميداند که نظم هدفمند بدون نظمدهندهاي دانا و توانا ممکن نيست پس اين جهان ناظمي دانا و توانا دارد که با توجه به عظمت و پيچيدگي خارقالعاده جهان کسي جز خداوند متعال نميتواند باشد. بهراستي نظم هدفمند جهان هستي - که بخشي از آن را قوانين شيميايي تبيين ميکند- بهخوبي گوياي آفريدگاري دانا و توانا است.

اگر خوب بنگريم برگ درختان سبز هر ورقش دفتري است از معرفت کردگار و نشان از يک نظم هدفمند و غير تصادفي است. بهعنوانمثال ماده کلروفيل موجود در گياهان نيروي خورشيد را با کربن دياکسيد و آب موجود در گياه به کربوهيدرات تبديل کرده و باعث آزاد کردن اکسيژن ميشود. کلروفيل از عمليات جذب نور استفاده ميکند و عامل مهمي در تبديل انرژي خورشيد به غذايي که مورد استفاده خود گياه هم قرار ميگيرد محسوب ميشود. علاوه بر اين به دليل پاکيزه کردن هوا از کربن دياکسيد، در تنفس موجودات زنده هم نقش مهمي ايفا ميکند.

 آيا ممکن است ماده فاقد شعور و اراده باشد و بتواند بهخوديخود اين تدبيرها را انجام دهد؟ هزاران و ميليونها مورد مانند اين مورد چطور؟ آيا آنها بهصورت تصادفي، نقش معين و پيچيدهاي را در جهان هستي ايفا ميکنند؟ بر اين اساس است که قرآن کريم ميفرمايد: «انَّ فِي السَّماوَاتِ وَ الأرْضِ لَآيَاتٍ لِلْمُؤْمِنِينَ؛[5] بهراستي در آسمانها و زمين براي مؤمنان نشانههايي است.»

 

 


[1]. سوره واقعه آيات 71 و 72.

 

[2]. اين برهان بنام «امکان وجودي» شناخته ميشود و عدهاي از محققين ازجمله ملا هادي سبزواري در کتاب شرح منظومه آن را مطرح نمودهاند.(ر.ک: شرح المنظومه، ج5، صص504-509).

 

[3]. موجود در مقابل معدوم است، يعني چيزي که وجود دارد. لازم به ذکر است. موجودات همه در يک سطح نيستند برخي مانند موجودات بيجان (جمادات) در پايينترين مرتبه قرار دارند و برخي مانند گياهان در مرتبه بالاتر و برخي مانند حيوانات در مرتبه بالاتر و برخي مانند انسان در مرتبه بالاتر قرار دارند. ضمناً ميتوان موجودات را به دو شکل فرض کرد: موجودات مادي و غيرمادي.

 

[4]. توجه داشته باشيد اگر موجودي ازهرجهت مستقل باشد و به هيچچيز نياز نداشته باشد، آن موجود غيرمادي است. چون ماده به امور متعددي ازجمله مکان نياز دارد. پس آن موجود مستقل مادي نيست.

 

[5]. سوره جاثيه، آيه 3.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات