شيوههاي توجه دادن به فاعل حقيقي هنگام تدريس
1401/07/27 09:09فصل قبل
حال که ضرورت و برخي فوايد توجه به فاعل حقيقي معلوم شد اين سؤال مطرح ميشود که چگونه دانشجويان را به فاعل حقيقي توجه دهيم؟ لازم به ذکر است چگونگي توجه دادن به فاعل حقيقي به سليقه استاد و توان او و همچنين شرايط کلاس بستگي دارد اما در اينجا برخي از شيوهها بهعنوان نمونه ذکر ميشود. اميد است به خواست خدا مفيد واقع شود. لازم به ذکر است استفاده از اين شيوهها در کلاس درس علاوه بر اينکه تدريس را همراه با جهتگيري الهي مينمايد به صورت ضمني موجب آماده شدن ذهن دانشجويان جهت پذيرش پيوندها و گريزها (فصل چهار) ميشود.
1- توجه دادن به الهي بودن علوم
استاد ميتواند ابتداي ترم و گاهي دراثناي ترم، خاطرنشان کند که ما در اين رشته علمي و کلاس درس، کتاب آفرينش خدا را مطالعه ميکنيم. يکي از دلايلي که در دروس دانشگاهي به فاعل حقيقي توجه نميشود اين است که تصور ميشود اين علوم مادي بوده و ارتباطي به خداوند ندارد. درصورتيکه چنين نيست و اين دروس نيز همانند دروس ديني الهي هستند. چراکه اين علوم به بررسي مخلوقات خداوند، خواص مواد و قوانين حاکم بر عالم که همگي را خداوند وضع کرده است ميپردازند. بهعبارتديگر اين علوم به تفسير فعل الهي ميپردازند. بنابراين اين امور الهي هستند و پرداختن به آن عبادت محسوب ميشود[1].
در حديثي از امام رضاg آمده است:«عبادت به زيادي نماز و روزه نيست، بلکه عبادت به انديشه نمودن در کار خداوند است[2]». همچنين از اميرالمؤمنين عليg منقول است که:«هيچ عبادتي همانند فکر و انديشه در آفريدههاي خداوند نيست[3]».
آيه الله جوادي آملي ميفرمايند: اگر موضوع علمي، فعل خدا بود، آن علم ديني است، زمينشناسي، ستارهشناسي، فيزيک، رياضي و شيمي همه درزمينه فعل خدا است، بنابراين همه اين علوم ديني است.
در حوزه، بحث ميکنند خدا چنين گفت، در دانشگاهها ميگويند خدا چنين کرد، دانشگاهها غرق دين هستند ولي توجه ندارند، غفلت دانشگاه در اين است که نميداند در حال بررسي فعل خدا هستند، در فيزيک و شيمي محققان فعل خدا را تفسير ميکنند[4].
گاليله نيز بر همين باور است و ميگويد «خداوند هم نگارنده کتاب تکوين است و هم مؤلف کتاب تشريع[5]». بنابراين علوم دانشگاهي غير الهي نبوده و استاد درس بايد همواره دانشجويان را به اين نکته توجه دهد. چه بهتر است که توجه دادن دانشجو به اين موضوع از اولين جلسه درس شروعشده و چنين بينشي به دانشجويان داده شود.
2- بيان جملات کوتاه که مشتمل بر ياد خدا باشد در مواقع مناسب
مدرس ميتواند در مواقع مناسب خاطرنشان کند هرگونه فعلوانفعال شيميايي به اذن خدا است و در هنگام بيان مطلب درسي، هرگاه به شگفتيهاي آفرينش رسيد با گفتن جملهاي کوتاه دلها را متوجه قدرت خدا کند. در بين افراد خداپرست مرسوم است هنگام برخورد با چنين مواردي ناخودآگاه ميگويند: اللهاکبر يا سبحانالله؛ همين کلام کوتاه ميتواند دل دانشجو را متوجه خدا کند..
در حديثي از پيامبر اکرمa نقل شده است که: «مهيا کردم براي هر هراسي «لا اله الا اللّه» را و براي هر اندوه و غمي، «ماشاءالله» را، و براي هر نعمتي «الحمدالله»، و براي هر راحتي «الشکر للّه»، و براي هر شگفتي «سبحانالله»، و براي هر گناهي «استغفر اللّه» و براي هر مصيبت «انا للّه و انا اليه راجعون» را، و براي هر تنگي «حسبي اللّه» و براي هر قضا و قدر «توکلت علي اللّه» را، و براي هر (ايمني از) دشمن «اعتصمت باللّه» را و براي هر طاعت و معصيت «لا حول و لا قوّه الاّ بالله العلي العظيم[6]» ».
مطابق اين حديث، پسنديده است که انسان به هنگام ديدن نعمتهاي خداوند الحمدلله و به هنگام ديدن عجايب خلقت، سبحانالله بگويد.
3-بيان جملاتي از بزرگان علم شيمي در مورد توجه به نقش خدا در خلقت مواد
مدرس ميتواند گاهي با معرفي دانشمندان و شيميدانهاي خداباور، جملههايي که حاکي از خداشناسي و خداباوري است، از زبان آنها نقل کند. اين عمل ميتواند به اعتماد به نفس دانشجويان متدين و گرايش عموم دانشجويان به دين و خداوند نقش داشته باشد. در اينجا دو نمونه از اين جملات ذکر ميشود اما قطعاً اساتيد محترم ميتوانند با جستجو، عبارتهاي بيشتري پيدا کنند.
«بويل» که در پيشرفت علم ترموديناميک و قانون گازها نقش مهمي داشت، ميگويد: وقتي من با تلسکوپهاي واضح، ستارگان و سيارات قديم و جديد کشفشده را بررسي ميکنم، وقتي با ميکروسکوپهاي عالي کار شگفتانگيز طبيعت را ميبينم، وقتي با کمک چاقوهاي تشريح و نور اجاقهاي شيميايي، کتاب طبيعت را مطالعه ميکنم، همراه با زبور خوانان با شگفتي ميگويم: اي خداي من، چقدر آثار تو متنوع هستند. تو تمام آنها را با حکمت خلق کردهاي[7].
«لويي پاستور» از شيميدانان و زيست شناسان مشهور فرانسوي ميگويد:«علم کم، انسان را از خدا دور ميکند، اما داشتن علم زياد او را به خدا نزديک ميکند هر چه بيشتر در مورد طبيعت مطالعه ميکنم، بيشتر در کار آفرينندهي اينهمه زيبايي متحيّر ميمانم.»[8]
4- بيان گزارههاي علمي و درسي با ذکر فاعليت خداوند
هر گزاره و مطلب علمي را ميتوان به دو گونه بيان کرد، يکي با ذکر فاعل حقيقي و يکي بدون ذکر فاعل حقيقي. در گذشته دانشمندان خداپرست (مسلمان و غيرمسلمان) در متون علمي در بسياري از موارد فاعل حقيقي را به صراحت ذکر ميکردند و مثلاً بجاي آنکه بگويند انسان دستگاه گوارش دارد ميگفتند: خداوند دستگاه گوارش را در بدن انسان قرار داده است. آن قدر اين روال مرسوم بود که اگر کسي خلاف آن عمل ميکرد، مخاطب تعجب ميکرد. نوشتهاند زماني که لاپلاس کتاب خود را به ناپلئون تقديم کرد، ناپلئون متوجه شد او نامي از خدا در آن نبرده است، تعجب کرد و پرسيد: چرا نامي از خدا در کتاب تو نيست و او پاسخ داد، عاليجناب! من به اين فرض نياز نداشتم[9]!
البته اين شيوه جايي قابل استفاده است که مطلب علمي قطعي و استناد آن فعل به خداوند بياشکال باشد. نه فرضيهها و نظريههايي که امکان ابطال آنها وجود دارد.
در اينجا براي روشنتر شدن بحث چند مثال ذکر ميشود.
بهجاي آنکه گفته شود:
4-1- فعلوانفعال شيميايي: هرگاه گياهان و موجودات زنده ديگر در درون زمين دفن ميشوند، يک فعلوانفعال شيميايي روي ميدهد و درنتيجه زغال از چوب به دست ميآيد، نفت از تحليل رفتن گياهان و حيوانات به بار مينشيند و درنهايت رنگش به سياه تغيير کرده بهعنوان منبعي اساسي براي افروختن آتش (سوخت) استفاده ميشود. بهطوريکه هرگاه اين سوخت ميسوزد به کربن دياکسيد تبديل شده و بار ديگر به جو بازميگردد و با عمل جذب نور توسط گياهان سبز دوباره در چرخه حيات قرار ميگيرد.
بهتراست اين چنين بگوييم که:
خدا درختان سبز را منبع آتش (يعني سوخت) قرار داده است. آنچه در مورد اين گياهان ديده ميشود عمليات جذب نور خورشيد است تا بدين وسيله ماده کلروفيل را توليد کنند که ماده غذايي اصلي يک گياه بوده و از طريق آن هم ساير حيوانات زنده سود ببرند. خداوند متعال تدبيري در خلقت نموده تا با مرگ گياهان و موجودات زنده و مدفون شدن آنان در طبقات پوسته زمين و با در معرض تحليل قرار گرفتن اجزاء آنها، انواع گوناگوني از سوختها به دست ميآيد.
4-2- اصل آفبا: الکترونهاي موجود در اطراف هسته هر اتم در سطوح انرژي خاصي به نام اوربيتال قرار دارند. چگونگي پخش الکترونها در اوربيتالها را آرايش الکتروني اتمها گويند. عناصر در جدول تناوبي بر اساس عدد اتمي منظم شدهاند.
بهمنظور جهتگيري علم شيمي بهتر است به جاي توضيح فوق، گفته شود :
حکمت الهي در پخش الکترونها در اوربيتالها و داشتن آرايش الکتروني هر اتم بهگونهاي است که منجر به خواص متفاوت آنها شده و باعث تشخيص اتمهاي متفاوت از يکديگر ميشود .
4-3- عدد اتمي: تعداد پروتون هر اتم را عدد اتمي آن اتم ميگويند که با تعداد الکترونهاي آن اتم مساوي است و اين تساوي باعث پايداري و تعادل اتم ميشود در ضمن اينکه عدد اتمي هيچ يک از عناصر باهم يکسان نيستند و اين امر باعث بروز خواص و ويژگيهاي متفاوت در عناصر گوناگون ميشود.
به منظور جهتگيري علم شيمي بهتر است به جاي توضيح فوق، گفته شود :
تعداد پروتون هر اتم را عدد اتمي آن اتم ميگويند که با تعداد الکترونهاي آن اتم مساوي است. به قدرت الهي اين تساوي پروتون و الکترون، که بارهاي مخالف دارند موجب تعادل و پايداري اتم شده است، عدد اتمي يا تعداد پروتونهاي هيچ يک از عناصر يکسان نيست و با هم متفاوت هستند. تفاوت عدد اتمي باعث تفاوت اتمها و در نتيجه تفاوت خواص و ويژگيهاي آنها ميشود. اين عدد اتمي باعث خواص منحصربهفردي ميشود که خداوند متعال آن را يک عامل شناسايي اتمها قرار داده است.
4-4- ساختمان اتم: الکترونها در اطراف هسته اتم در سطوح انرژي مشخصي قرار دارند و در اين سطوح به دور هسته اتم در حال چرخش هستند. الکترونهايي که به هسته نزديکتر هستند، نسبت به الکترونهايي که از هسته دورترند، انرژي کمتري دارند. پس براي انتقال الکترون از سطح انرژي پايين به سطح انرژي بالا، بايد انرژي معادل با اختلاف بين آن دو سطح به الکترون داده شود.
به منظور جهتگيري علم شيمي بهتر است به جاي توضيح فوق، گفته شود :
الکترونها، پروتونها و نوترونها درون اتم با نظم خاصي قرارگرفتهاند. در واقع خداوند حکيم و متعال اتمها را با نظم خاصي آفريده و الکترونها، پروتونها و نوترونها را درون اتم با نظم و هدف روي موقعيت خاصي و داراي انرژي معيني قرار داده است. الکترونهاي نزديک به هسته نسبت به الکترونهاي دور از هسته داراي انرژي کمتري هستند يا به عبارتي در سطح انرژي پايينتري قرارگرفتهاند. لذا براي انتقال الکترون از سطح انرژي پايين به سطح انرژي بالا، بايد انرژي معادل با اختلاف بين آن دو سطح به الکترون داده شود.
4-5- هيدروژن: هيدروژن نخستين عنصر جدول تناوبي است. هيدروژن گازي بيرنگ، بيبو و بيطعم با قابليت اشتعال بسيار زياد است. اتمهاي هيدروژن حدود 15% تمامي اتمهاي موجود در پوسته زمين، آبها و جو زمين را تشکيل ميدهد. مهمترين ترکيب هيدروژن که در طبيعت يافت ميشود آب است.
به منظور جهتگيري علم شيمي بهتر است در تکميل توضيح فوق، گفته شود :
بر اساس حکمت الهي، آب که مايه حيات است از تركيب دو عنصر هيدروژن و اکسيژن تشکيل شده است.
5-تدريس با پيشفرضهاي الهي
يکي ديگر از راههاي توجه دادن به فاعل حقيقي آن است که مدرس با پيشفرضهاي توحيدي و الهي تدريس نمايد. پيشفرض در واقع بخشهاي نامرئي و ناپيداي علم است که در شکلگيري محتواي علم و رشد رشته علمي يا در بيان گزارههاي علمي مؤثر است.
هر دانشمندي (چه توجه داشته باشد يا نداشته باشد) ناچار يکي از اين دو فرض را پذيرفته است:
1- پديدههاي عالم هستي را بايد به خدا نسبت داد 2- پديدهها را نبايد به خدا نسبت داد و به بياني متفاوت: 1- هنگام بيان مطالب علمي بايد به نقش خداوند توجه داد
2- هنگام بيان مطالب علمي نبايد به نقش خدا توجه داد و نقش خدا را مسکوت گذاشت. اگر مدرس با پيشفرض اول تدريس نمايد، با جهتگيري الهي تدريس نموده و اگر با پيشفرض دوم تدريس نمايد با جهتگيري غير الهي تدريس نموده است.
البته پيشفرضهاي توحيدي و غيرتوحيدي منحصر به اين موارد نيست و موارد ديگري نيز وجود دارد که نياز به دقت دارد اما ويژگي مشترک همه آنها اين است که بهصورت پنهان و ناخودآگاه مبنا و پايه گزارههاي علمي قرار ميگيرد. در ادامه به بررسي برخي از پيشفرضهاي مرتبط با رشته شيمي پرداخته ميشود.
5-1- خاصيت اشياء
علم شيمي که علم شناخت مواد، بررسي خواص و چگونگي تبديل آنها به يکديگر است با خاصيت اشياء در ارتباط است. هر مادهاي داراي خاصيت ويژهاي است و بر اساس اين خاصيت، کاربرد خاصي دارد. اما بروز يا عدم بروز اين خاصيت به اراده فاعل حقيقي يعني خداوند متعال بستگي دارد مثلاً وقتي جسمي در مجاورت اکسيژن و انرژي کافي قرار گيرد فرايند سوختن که نوعي فرايند اکسايش است رخ ميدهد و گازهايي مانند بخارآب، کربن دياکسيد، کربن منواکسيد، اکسيدهاي نيتروژن و... توليد ميشود. اما همه اين واکنشها به اذن خدا و به اراده او صورت ميگيرد، بنابراين اگر او بخواهد آتش ميسوزاند (همانگونه که معمولاً چنين است) و اگر او نخواهد حضرت ابراهيم g در آتش قرار ميگيرد ولي نميسوزد: «قُلْنَا يَا نَارُ كُونِى بَرْداً وَسَلَاماً عَلَى إِبْرَاهِيمَ (و سرانجام آتشى فراهم آورده و ابراهيم را به درون آن انداختند، امّا ما) گفتيم: اى آتش ! بر ابراهيم سرد و سلامت باش[10].»
اين در حالي است که در ديدگاه غيرتوحيدي خاصيت سوختن مواد، يک خاصيت ذاتي مستقل است، يعني از ذات مقدس خدا کسب نکرده است و بر اساس اين ديدگاه هيچ توجيهي براي جايي که همه مقدمات فراهم است ولي آتش نميسوزاند وجود ندارد.
البته هرگز نبايد چنيني وقايعي را ناقض قوانين جهان دانست، خداوند هرگز با معجزه، قوانين طبيعي جهان را نقض نمي کند، چرا که در اين صورت بنيان علوم طبيعي بر هم خواهد خورد، خود معجزه هم تابع قوانين علّي و معلولي است، منتهي در آن از يک سري علل مخفي که بر مردم پوشيده است بهره گرفته شده به گونه اي که بر علت طبيعي غالب شده، و تاثير آن را خنثي ميسازد، همان گونه که خود علل طبيعي گاهي بر يکديگر غالب شده و تاثير يکديگر را خنثي ميسازند.
در بسياري از موارد اگر از افرادي که بدون جهتگيري الهي، مطالب درسي و علمي را بيان ميکنند، از علل وقوع يک پديده شيميايي يا فيزيکي سؤال شود، يکي بعد از ديگري علتها را ذکر ميکنند و در نهايت وقتي از علت آخرين عامل، سؤال شود، ميگويند: «اين ويژگي، خاصيت ذاتي اين ماده يا شيء است» و در همينجا توقف ميکنند. البته بعضي از اين افراد، منکر آن هستند که خداوند اين خاصيت را به اين شيء داده است (که اين افراد خداناباور يا ملحد هستند) و برخي از اين افراد اين بخش را مسکوت ميگذارند و به نقش داشتن يا نداشتن خداوند اشاره نميکنند (که اين ديدگاه، ديدگاه سکولاريسم يا جدايي علم و دين است). اما از ديدگاه توحيدي اين عقيده و پيشفرض پذيرفته شده است که ماده در وجود و هستي خود وابسته (يعني ممکنالوجود) است، و موجودي که در وجودش وابسته است نمي تواد در اوصاف و افعالش مستقل باشد، بنابراين تمامي خواص آن نيز تحت اراده الهي قرار دارد و هر چيزي زماني خاصيتي را از خود بروز ميدهد (مثلاً آتش ميتواند ماده را بسوزاند) که از طرف خداوند اذن داشته باشد يعني مانعي مرئي يا نامرئي وجود نداشته باشد.
5-2- ابزار شناخت: انحصار يا عدم انحصار در تجربه
علم شيمي علم تعقل و تجربه است و قبل از تجربه بايد با به کار بردن قوه تعقل مسير انجام تجربه و نتيجه آن را حدس زد و سپس با انجام آزمايش و تجربه، حدسيات را بهيقين تبديل نمود. لذا اگر قبل از ورود به آزمايشگاه تحقيقاتي، محقق در مسير انجام آزمايش و نتايج آن فکر نکرده باشد ممکن است حتي با صرف وقت زياد، هزينه و تحمل خطرات احتمالي به نتيجه مطلوب نرسد. لذا حتماً بايستي قبل از انجام آزمايش شيميايي، بر روي خواص مواد و چگونگي رفتار آنها در برابر يکديگر مطالعه نمود و چهبسا در حين مطالعه و تفکر، بتوان با عنايت الهي به مسيرهاي جديد و غيرقابلپيشبيني به هدف رسيد.
وحي و الهام الهي به قلب پژوهشگر ميتواند به کشف مسيرهاي جديد براي حل مسائل کمک نمايد و اين مخصوص انسان موحد نيست ولي انسان موحد با رسيدن به حل مسائل به کمک الهام، منشأ اين وحي و الهام را عنايت الهي به خود ميداند و او را به خداوند متعال بيشتر نزديک مينمايد. در زمينه نقش الهام براي حل مشکل در زمينه شيمي ميتوان به رؤياي ککوله در مورد شناخت ساختار رزونانسي حلقه بنزن اشاره نمود[11]. انسان غير موحد در تفسير چگونگي اتفاق افتادن اين رؤيا ناتوان است ولي انسان موحد اين رؤيا را از عنايات الهي ميداند. کما اينکه در زمان ککوله ابزار مناسبي براي شناخت ساختار مولکولها نبود و اين خواست الهي بود که اين مطلب در خواب به ککوله القا شد. اما در ديدگاه غيرتوحيدي اين پيشفرض وجود دارد که ابزار شناخت منحصراً تجربه است که اصطلاحاً به طرفداران اين نظريه تجربهگرا يا پوزيتويست ميگويند، همچنين در ديدگاه غير الهي الهام مورد بيتوجهي قرار ميگيرد چرا که الهام يک امر غيرمادي است و آنها براي آن توجيهي ندارند.
5-3- تصادف يا نظم هدفمند
نگاه عميق به فرايندهاي شيميايي و عکسالعملي که مواد شيميايي در برابر يکديگر دارند، نشان ميدهد که واکنشهاي شيميايي يک سري قوانين ثابتي دارند که انسانها اين قوانين را دستهبندي نموده و از روي آنها ميتوانند فرايندهاي جديد و ناشناخته ديگري را شناسايي نمايند. اين فرايندها هدفمند بوده و هرکدام با اجراي قوانين ثابت خود، تکرارپذير هستند و هيچگونه تصادف و عدم شعور و هرجومرجي در آنها ديده نميشود. مثلاً اگر از ترکيب اسيد با باز، نمک و آب توليد ميشود يا اگر در آب پيوند هيدروژني برقرار است و باعث بالا بودن نقطهجوش آن ميشود يا اگر الکترونها در اطراف هسته اتم و در مکاني وجود دارند که امروزه اوربيتال ناميده ميشوند؛ اينها همه نشانه هدفمند بودن آفرينش اين مخلوقات بوده و در همهجا اين نظم و قانون، ثابت بوده و هر روز شيميدانان با عنايت الهي موفق به کشف اين قوانين ميشوند و به بشريت عرضه ميدارند. در علم شيمي با ديدگاه توحيدي همه جهان مخلوق خدا است و با آفرينش الهي روبرو هستيم. در هر اتفاق و فرايندي که به نظر ما تصادفي است، نظم و قانون هدفمندي وجود دارد که با اجراي همان قوانين، آن اتفاق ميتواند تکرارپذير باشد و لذا تصادفي بودن، برچسب نامناسبي براي آن فرايند است.
تصادفي بودن فرايندها و پديدهها يک پيشفرض غيرتوحيدي است ولي بر اساس ديدگاه توحيدي خداوند آنها را اينگونه هدايت نموده است بنابراين خالق داشتن عالم و هدفمند بودن نظم آن پيشفرض توحيدي است.
[1]. ر.ک: منزلت عقل در هندسه معرفت ديني، ص141.
[2]. «لَيسَ الْعِبَادَهُ کثْرَهَ الصَّلَاهِ وَ الصَّوْمِ إِنَّمَا الْعِبَادَهُ التَّفَکرُ فِي أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»(الکافي، ج 2، ص 55).
[3]. «لَا عِبَادَهَ کالتَّفَکرِ فِي صَنْعَهِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»(بحارالانوار، ج 68، ص 324).
[4]. منزلت عقل در هندسه معرفت ديني، ص 140.
[5]. از علم سکولار تا علم ديني، ص 8.
[6]. «اَعْدَدْتُ لِکُلِّ هَوْلٍ لا اِلهَ اِلّا اللهُ وَ لِکُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ ماشاءَاللهُ وَ لِکُلِّ نِعْمَهٍ الْحَمْدُ للهِ وَ لِکُلِّ رَخآءٍ اَلشُّکْرُ للهِ وَ لِکُلِّ اُعْجُوبَهٍ سُبْحانَ اللهِ وَ لِکُلِّ ذَنْبٍ اَسْتَغْفِرُاللهَ وَلِکُلِّ مُصيبَهٍ اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ وَ لِکُلِّ ضيقٍ حَسْبِي اللهُ وَ لِکُلِّ قَضآءٍ وَ قَدَرٍ تَوَکَّلْتُ عَلَي اللهِ وَ لِکُلِّ عَدُوٍّ اِعْتَصَمْتُ بِاللهِ وَ لِکُلِّ طاعَهٍ وَ مَعْصِيَهٍ لا حَوْلَ وَ لاقُوَّهَ اِلّا بِاللهِ الْعَلِي الْعَظيمِ»(بحارالانوار ج 84، ص5).
[7]. مقاله سرشناسترين دانشمندان مؤمن به خدا، تارنماي راسخون:
https://rasekhoon.net/article/show/871811
[8]. همان.
[9]. از علم سکولار تا علم ديني، ص20.
[10]. سوره انبياء، آيه 69.
[11]. رؤياي ککوله، كه در آن ماري دم خود را گاز گرفته بود، سبب شد ككوله ساختاري حلقوي براي بنزن (C6H6) پيشنهاد كند، كه در آن شش اتم كربن بهصورت حلقهاي به هم متصل شده بودند و هر کربن داراي يک اتم هيدروژن بوده و در داخل حلقه سه پيوند دوگانه بهصورت يکدرميان وجود دارد که با جابجا شدن اين پيوندها (رزونانس) شکلي را به خود ميگيرد که مانند ماري است که دم خود را گاز گرفته باشد.