جابر بن حيان

1401/07/30 10:51
فصل قبل

 

 مهمترين کتاب در زمينه کيميا از جابربنحيان است. او نه تنها در جهان اسلام، بلکه در مغرب زمين نيز بزرگترين دانشمند در علم کيميا به شمار ميرود. جابربنحيان در توس زاده شد و محل رشد و مسکن او کوفه بود. او شيعه و شاگرد امام صادق g بود و با آلعباس ميانه خوبي نداشت. کار جابر از پايان قرن دوم تا آغاز قرن سوم هجري ادامه داشت[1].

جابر به دنبال تفسير نظم در ميان انبوه مواد مجزا در طبيعت بود او اين نظم را با وجود پيوند ميان طبيعت و ماوراي طبيعت تفسير ميکرد. جابر تقطير جزئي (يعني تقطير مکرر سايل) را شناخت و ترشي شيره بازمانده را با وسايل تقطير جزئي شيره دريافت؛ همچنان که استفاده و به کار بردن دوباره اکسير منگنز را در شيشهسازي باز دانست و نيز زرنيخ و اثمه را از سولفاتهاي آن دو بيرون آورد و کربنات روي را يافت و نيز تصفيه معادن و نيز نمک نشادر را در اثناء تصعيد فضله و شاسه حيوانات تشخيص داد[2].

پروفسرور فرگوسن در مورد جابربنحيّان به عنوان يک شيميدان مينويسد: او اولّين بود زيرا اگر چه خودش از عصر باستان سخن ميگويد ولي با اين وجود از انديشههاي مترّقي در زمان خود بيخبر نيست رادول[3] درکتاب خود «تولّد شيمي» پس از ارايه دلايل کافي به اين نتيجه ميرسد که علي رغم همه مطالبي که در اين موضوع نگاشته شده است، در مورد اين که شيمي و کيميا ريشه در فرهنگ اسلامي در قرن هشتم ميلادي يعني زمان جابربنحيّان ندارد، استدلال قابل قبول و مناسبي عرضه نشده است. رادول در اين باور تنها نيست و به نظر ميرسد به طور کّلي پذيرفته شده است که خاستگاه اصلي شيمي مدارس و مراکز آموزشي و پژوهشي مسلمانان در آن عصر و زمان بوده است[4] .

جابربنحيان آزمايشهاي متعددي انجام داده و برخي از آنها را کتب خود ثبت کرده است. به طور نمونه، جابر اظهار داشته که اگر شما آب را بجوشانيد، بخار (يا به تعبير رايج آن زمان: روح) از آن بر خواهد خاست، و ميتوانيد آن را سرد کرده و مجدداً در ظرف ديگري جمع کنيد. و اين آب حاصل، خالص خواهد بود، زيرا مواد جامد مانند خاک و نمک، که بسادگي نميتوانند به درون بخار راه يابند، در ظرف قبلي باقي ميمانند. و نيز، اگر شما شراب يا براندي(شراب سوزانده شده) را با دقت حرارت دهيد، بخاري موسوم به الكل يا روح شراب از آن برخواهد خاست، زيرا الكل نسبت به ديگر مواد موجود در شراب آسانتر در بخار جاي ميگيرد. اگر اين بخار را در ظرف ديگري جمع کرده و خنک کنيد، شما مايع روح شراب را خواهيد داشت. اين فرآيند را تقطير[5] ميگويند، که توسط شيميدانان براي جداسازي موادي که به آساني در بخار جاي ميگيرند و ديگر مواد را در ظرف باقي ميگذارند، مورد استفاده قرار ميگيرد. وي ميگويد: شما ميتوانيد بخارها را از مواد جامد و نيز مواد مايع تقطير نمائيد: اگر شکر را روي آتش حرارت دهيد، بزودي ميجوشد، و بخاري از آن برخواهد خاست. امّا اگر يک قطعه کافور در يک بطري قرار داده و در آن را محکم ببنديد و آنرا به ملايمت در آفتاب يا در فاصله مناسب از شمع روشني، حرارت دهيد، کافور تدريجا «درته بطري ناپديد شده، و مجددا» به صورت بلورهاي کوچکي روي ديواره داخلي گلوئي بطري جمع ميشود. اين پديده ناشي از اين است که کافور در حرارت معمولي، بدون اين که مانند يخ ابتدا به مايع تبديل شود، تبديل به گازي خشک و نامرئي ميگردد.[6] فرآيندي را که در آن مواد مستقيما از حالت جامد به گاز خشک تبديل ميشود تصعيد[7] ميگويند و جابر اين پديده را در کتابش با نام «کتاب النّار الحجر» آورده است[8].

وي ميدانست که اگر گونه اي سنگ موسوم به شنگرف[9]  (سولفيد جيوه) را حرارت دهيد، گاز خشکي از آن برخواهد خواست، که ميتوانيد آنرا جمع کرده و با خنک کردن آن قطرات جيوه يا سيماب را بدست آوريد. جابر آزمايش جالب توجه ديگري به انجام رساند، اگرچه خود به طور کامل آنرا درک نکرده بود. وي در کتابش آورده است که اگر مقدار معيني، مثلا نيم کيلو، آهن، سرب، يا مس را گرفته و آنرا در يک ظرف سرباز حرارت دهيد، وزن فلز پس از حرارت دادن بيشتر ميشود، که عجيب به نظر ميرسد، زيرا چيزي را نميبينيم که به آن افزوده شود. امروزه دليل اين اتفاق عجيب را بر اساس کشفيات پريستلي در قرن هجدهم ميلادي ميدانيم؛ ولي جابر هوشمندانه متوجه واقعيّت شده بود، اگرچه نميتوانست آن را تشريح و توجيه کند[10].

به هرحال، آنچه باعث شده جابر بن حيان را بنيانگذار شيمي بدانيم، کشف اسيدهاي قوي است. بيشتر آزمايشهاي شيميايي که امروزه انجام ميدهيم، بدون وجود اسيدها امکان پذير نيستند، ولي تا پيش از جابر، گويا سرکه قوي ترين اسيد شناخته شده بوده است. در هر صورت، وي دريافت که با حرارت دادن زاج سبز با شوره و زاج سفيد بخاري حاصل ميشود که اگر آن را سرد و تقطير نمائيم آنچه به دست ميآيد اسيدي بسيار قوي خواهد بود که امروزه آنرا اسيد نيتريک ميناميم. جابر باساختن اين اسيد، از آن براي حل کردن نقره، و با مخلوط کردن آن با نشادر (آمونيوم کلريد)، براي حل کردن مواد مختلف حتّي طلا استفاده کرد[11] جابر اسيد سولفوريک را نيز از راه تقطير زاج سفيد به دست آورد. هنگامي که بياد ميآوريم که همه اين آزمايشها در بيش از هزار سال پيش انجام شده، بايستي جابر را به حق از افتخارات بزرگ جهان دانش به شمار آوريم[12].

يکي ديگر از خدمات ارزشمند جابر در شيمي تئوريک، مربوط است به ديدگاههاي وي در مورد اجزاء تشکيل دهنده فلزات. نظريه اي که وي پيشنهاد ميکند، با اندکي تغيير و افزودن برخي نکات، تا آغاز شيمي مدرن در سده هجدهم ميلادي دوام پيدا ميکند[13].

البته برخي ويژگيهاي ناسازگار با اصول و مباني شيمي -که لاوازيه چند صدسال پس از جابر در نظريه فلوژستن يافته است- در ديدگاههاي جابر هم وجود داشته ولي نبايد از ياد برد که همين ديدگاهها به دليل پيشرفته بودنشان نسبت به نظريههاي پيش از خود، زمينهسازپژوهشهاي بسيار هوشمندانه برجستگان کيميا و شيمي در دورههاي طولاني گرديده است[14].

ناگفته نماند برخي از کتابهاي جابر، به طور نمونه، کتاب السبعون وكتاب الرحمه، در قرون وسطي به لاتين ترجمه شده و در هر دو مورد هم متن عربي و هم متن لاتين موجود است[15].

 


[1]. پويايي فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ص 212.

 

[2].  همان، ص 213.

 

[3]. Rodwel.

 

[4]. تاريخ علم در فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ص 1658.

 

[5]. Dis‌tillation.

 

[6]. تاريخ علم در فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ص 1660.

 

[7]. Sublimation.

 

[8]. تاريخ علم در فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ص 1661.

 

[9]. Cinnabar.

 

[10]. تاريخ علم در فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ص 1661.

 

[11]. همان، ص1661.

 

[12]. همان، ص1662.

 

[13]. همان ص1668.

 

[14]. تاريخ علم در فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ص 1669.

 

[15]. همان، ص 1671.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات