تأثير نگرشها و باورها بر فعاليتهاي علمي
1401/07/30 13:36فصل قبل
هر رفتاري که از انسان سر ميزند ناشي از باور و جهانبيني او است. اين قاعده عام است و شامل تمام رفتارهاي انسان ميشود چون هيچ فردي عملي را بدون انگيزه انجام نميدهد و انگيزهها نتيجه نگرشها و باورها هستند. يک دانشجو اگر به دانشگاه ميرود به دليل آن است که باور دارد تحصيل علم يک ارزش است يا گرفتن مدرک براي او مفيد است، اگر شخصي مال خود را در راه خدا خرج ميکند، ناشي از اين باور است که آنچه انسان در اين دنيا انفاق ميکند در همين دنيا يا دنياي ديگر جبران ميشود يا اگر شخصي سرقت ميکند اين عمل او مثلاً ناشي از اين تفکر است ديگران زياد دارند و ما بايد حق خود را از آنها بگيريم
در فعاليتهاي علمي همچنين است اگر دانشمندي علم را براي کسب ثروت و مالاندوزي بخواهد به سراغ فعاليتهايي ميرود که سودآور باشد هرچند براي جامعه انساني مضر باشد و اگر علم را براي خدمت به بشر بخواهد به سراغ فعاليتهايي ميرود که مشکلي را از بشريت برطرف نمايد هرچند براي او سود کمي داشته باشد. همچنين اگر مدرّسي جهان را فقط ماده بداند و بس هنگاميکه تدريس مينمايد به نقش خدا توجه نميدهد و بهعکس اگر مدرّسي معتقد باشد جهان خالقي دارد، هنگاميکه تدريس ميکند به نقش خداوند توجه ميدهد.
اگر نگاه عالم يک علم، غير الهي و ماديگرايانه باشد؛ بهگونهاي که انسان را حيواني مانند ساير حيوانات و محصول تصادف و تکامل (بدون نقش خداوند) بداند و زندگي را منحصر در زندگاني دنيايي بداند که از آن هر چه بيشتر لذت ببرد سود برده و اگر لذت نبرد از دستش رفته است؛ علم خود را در مسيري به کار ميگيرد که بتواند اين چند روزه دنيا را بهتر سپري کند به همين دليل آنچه توليد ميکند در راستاي بندگي بهتر نيست (چون بندگي را قبول ندارد) و نيز با فطرت هماهنگي ندارد چون براي انساني که از نسل ميمون (يا شبيه آن) به وجود آمده است، فطرت قائل نيست؛ لذا اقدامات او فقط در راستاي بُعد مادي است.
علامه طباطبايي در اين رابطه ميفرمايند:
انسان در زندگي محدودي که دارد ... چارهاي ندارد از اينکه در آنچه ميخواهد و آنچه نميخواهد تابع سنتي باشد و حرکات و سکنات و بالأخره تمام تلاش خود را بر طبق آن سنت تنظيم نمايد. ... اين سنت ... بستگي به جهانبيني انسان دارد