فصل دوم: تدريس با پيوندها و گريزهاي الهي – فرهنگي
1401/07/27 14:23فصل قبل
مقدمه
هدف از اين فصل آن است که مدرسين محترمي که تصميم دارند با جهتگيري الهي – فرهنگي تدريس نمايند و تمايل دارند برخي از معارف ديني، اخلاقي و فرهنگي را هنگام تدريس براي دانشجويان مطرح نمايند؛ بتوانند با استفاده از مواردي که بهعنوان «پيشنهاد» در اين فصل آورده شده است؛ اين مهم را انجام دهند. در اين فصل براي بيان مطالب ديني در خلال مباحث درسي از دو شيوه پيوند و گريز استفاده ميشود. اما توضيح هرکدام به اين شرح است:
پيوند: هرگاه متناسب با مطلب درسي، آيه يا حديث آورده شود، به آن، «پيوند الهي» گفته ميشود. گاهي نيز مطلب مرتبط، يک نکته تاريخي، اخلاقي يا تربيتي است که به آن «پيوند فرهنگي» گفته ميشود.
گريز: هرگاه نتوان آيه يا حديث متناسب با مطلب درسي پيدا کرد يا در نظر باشد علاوه بر آيه يا حديث، مطلب مرتبطي آورده شود؛ بهتناسب مطلب درسي يک مطلب ديني يا اخلاقي (از باب تشبيه و امثال آن) ذکر ميشود بهعبارتديگر گريز يعني انتقال هدفمند و پيشبينيشده، از مطلب موردبحث به مطلب موردنظر با در نظر گرفتن تناسب که در اينجا منظور، انتقال از مطلب درسي به مطلب ديني يا اخلاقي است.
اما چرا در اين فصل از پيوند و گريز استفاده شده است، دلايلي دارد که برخي از آنها بيان ميشود.
آموزش به دو شيوه رسمي و غيررسمي تقسيم ميشود. آموزش رسمي، «اطلاعات» را افزايش ميدهد و آموزش غيررسمي (که ميتواند مستقيم يا غيرمستقيم باشد) چون بهصورت ضمني است ميتواند به «باور» تبديل شود. بهعنوانمثال اگر معلّم قرآن در مورد اهميت و احترام قرآن در کلاس توضيح دهد اين شيوه، شيوه رسمي است اما اگر معلمِ درسي غير از قرآن، در کلاس خود، گفتار يا رفتاري مبتني بر احترام به قرآن انجام دهد، اين آموزش، غيررسمي محسوب ميشود. ازاينرو هرگاه استاد درس شيمي در هنگام تدريس، با رعايت تناسب و با استفاده از ذوق سليم، مطلبي اخلاقي، تربيتي يا ديني را مطرح نمايد، دانشجويان آن مطلب را از استاد درس تخصصي خود بهتر و راحتتر ميپذيرند. چون شغل رسمي او آموزش مباحث ديني و اخلاقي نيست و در اين کار نفع شخصي براي او متصور نبوده يا لااقل کمتر متصور است. تجربيات نشان داده است که آموزش غيررسمي ماندگارتر و مؤثرتر است. پس تأثيرگذاري بيشتر در اين روش يکي از دلايل استفاده از پيوند و گريز در ضمن آموزش است.
دليل ديگر آنکه در نگاه الهي غفلت، مذموم و توجه به خدا، آخرت و دين مطلوب است. ازاينرو مؤمن چشم عبرت بين دارد و از مسائل دنيوي به مسائل اخروي و از امور مادي به امور الهي منتقل ميشود و ديگران را نيز منتقل مينمايد.
با دقت در آيات و احاديث معصومين( ع) به موارد فراواني از اين نوع گريزها برميخوريم که در اينجا برخي موارد بهعنوان نمونه ذکر ميشود. مثلاً خداوند در قران هنگام برشمردن نعمت لباس و ذکر فوايد آن بلافاصله مخاطب را از لباس ظاهري به لباس معنوي منتقل مينمايد؛ آنجا که ميفرمايد:
«يا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيکمْ لِبَاسًا يوَارِي سَوْآتِکمْ وَ رِيشًا وَ لِبَاسُ التَّقْوَي ذَلِک خَيرٌ ذَلِک مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يذَّکرُونَ[1]؛ اي فرزندان آدم در حقيقت ما براي شما لباسي فرو فرستاديم که عورتهاي شما را پوشيده ميدارد و [براي شما] زينتي است و بهترين جامه، لباس تقوا است اين از نشانههاي [قدرت] خداست؛ باشد که متذکر شوند.»
همچنين خداوند هنگام بيان نعمت باران و روياندن گياهان به قدرت خود، بلافاصله مخاطب را به بيرون آوردن مردگان از زمين به قدرت خود منتقل ميکند؛ آنجا که ميفرمايد:
«وَهُوَ الَّذِي يرْسِلُ الرِّياحَ بُشْرًا بَينَ يدَي رَحْمَتِهِ حَتَّي إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَيتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ کلِّ الثَّمَرَاتِ کذَلِک نُخْرِجُ الْمَوْتَي لَعَلَّکمْ تَذَکرُونَ؛[2]و اوست که بادها را پيشاپيش [باران] رحمتش مژدهرسان ميفرستد تا آنگاهکه ابرهاي گرانبار را بردارند آن را به سوي سرزميني مرده برانيم و از آن باران فرود آوريم و از هرگونه ميوهاي [از خاک] برآوريم. بدينسان مردگان را [نيز از قبرها] خارج ميسازيم باشد که شما متذکر شويد.»
اين روش در گفتار و سيره معصومين g نيز وجود دارد، بهعنوانمثال امام عليg شب عروسي، فاطمه زهراhرا نگران و گريان ديدند. پرسيدند: چرا ناراحتي؟ پاسخ دادند: پيرامون حال و رفتار خويش فکر کردم. پس ورودم به جاي جديد را به ورودم به خانه قبر تشبيه کردم پس تو را به خدا سوگند ميدهم که: بيا تا به نماز بايستيم و با هم در اين شب خدا را عبادت کنيم.[3]
در اين جريان حضرت زهراh از يک امر دنيوي به يک امر اخروي منتقل شدند.
در موردي ديگر اميرمومنانg هنگام سخن در مورد حمام که يک امر دنيوي است، خود و مخاطب را به يک امر اخروي منتقل نمودند و فرمودند: چه خوب جايي است حمام که آتش دوزخ را به ياد ميآورد و چرک را ميبرد[4]. معلم بزرگ اخلاق و عرفان، ميرزا جواد ملکي تبريزي بعد از ذکر حديث بالا مينويسد: «در اين روايت با همه کوتاهياش اشارههايي لطيف به مطالبي مهم و بزرگ است. از آن جمله که آتش حمام، دوزخ را به ياد مراقبان[5] مياندازد و نيز اشاره به اين است که بر مؤمن لازم است در هرچه ميبيند، به مناسبت، به ياد چيزي از آخرت بيفتد. حمام ازاينجهت خصوصيتي ندارد. پس براي مؤمن خردمند سزاوار است در چيزهايي که ميبيند – از ريزودرشت – برايش پند و موعظه باشد».[6]
روش استفاده از گريز که در اين کتاب مدنظر قرار گرفته است، الهام گرفته از روش قرآن و عترت است. البته رعايت تناسب بين مطلب درسي و مطلب ديني يک اصل مهم است که سعي شده در اين کتاب رعايت شود اما واقع مطلب آن است که هيچ معياري جز ذوق سليم براي رعايت اين تناسب وجود ندارد. ازاينرو سعي شده است با کارِ گروهي و در نظر گرفتن چند سليقه، تا حد امکان اين مهم رعايت شود؛ هر چند مسلّم نواقصي وجود دارد که اميدواريم خوانندگان محترم با ذوق و سليقه خود و ارائه پيشنهادهاي تکميلي به غناي کار بيفزايند.
[1]. سوره اعراف، آيه261.
[2]. سوره اعراف، آيه 57.
[3]. «تَفكَّرتُ فِي حالي عِندَ ذَهاب عُمري وَ نُزُولي فِي قَبري فَشَبَّهتُ دُخُولِي فِي فِراشي بِمَنزِلي كَدُخُولِي إلي لَحدِي وَ قَبرِي فَاُنشِدُكَ الله إنْ قُمتَ إلَي الصَّلَوهِ فَتَعبُدَ اللهَ تَعالَي هذِهِ اللَّيلَهَ». (احقاق الحق، ج4، ص481).
[4]. ترجمه اسرار الصلاه، ص 104.
[5]. افرادي که درهرحال مراقب اعمال و نيات خود هستند.
[6]. ترجمه اسرار الصلاه، ص 104.