زکرياي رازي

1401/07/30 10:51
فصل قبل

 

رازي يکي از بزرگترين پزشکان باليني در جهان اسلام بود اما پيش از آنکه به تحصيل پزشکي بپردازد، کيمياگر بود. گفتهاند که در پي تجربههاي بيش از حد و سخت کيميايي، ديد چشم وي کم شد و به همين سبب مأيوسانه از کيميا دست کشيد. رازي خود را شاگرد جابر ميشمرده و حتي عنوان بيشتر نوشتههاي کيميايي او، همان يا مانند عناوين مجموعه جابر است[1].

کتب کيميايي او در واقع اولين کتاب علم شيمي است. طبقه بندي دقيق وي از اجسام کار مهمي است که از لحاظ شيمي (و نه از لحاظ کيميا) صورت گرفته است. کتاب سرّ الاسرار -که مهم ترين تأليف کيميايي رازي است- در واقع کتابي در شيمي است که با اصطلاحات کيميا بيان شده است. در اين کتاب ذکر فرآيندها و آزمايشهايي از شيمي به ميان آمده که خود رازي آنها را انجام داده است و ميتوان آنها را با اشکال برابر آن اعمال در شيمي جديد، همچون تقطير و تکليس و تبلور و غيره مطابق دانست. رازي در اين کتاب و آثار ديگرش بسياري از ابزار و آلات شيميايي را همچون قرع و انبيق و قابله و آثال و ديگ و چراغ نفتي و اجاق و تابشدان و سنگ صلايه و مانند آنها شرح داه است که بسياري از آن ابزار تا زمان حاضر کاربرد دارد[2].

رازي فهرستي از وسائل مورد استفاده در شيمي را ارائه کرده است. اين فهرست دربردارنده دو بخش است: 1- ابزارهاي کاربردي براي گداخت فلزات. 2- وسايلي که عموماً در تماس با مواد بکار ميروند. فهرست اين وسائل در صفحه پس از جدول دسته بندي مواد، ارائه شده است[3].

دسته بندي مواد به روش رازي[4]:

وسايل و تجهيزات آزمايشگاه رازي گروه اول: دستگاههاي کاربردي براي ذوب فلز شامل: کوره آهنگري، انبرها، دم آهنگري، ابزار برش، بوته، چکش با دسته هاون، ابزار روغنکشي، سوهان، ملاغه ريختهگري و قالب آهني نيم استوانه.

 گروه دوم: وسائل کاربردي در تماس با مواد شامل: انبيق، بالنها، اتوکلاو، آون، دستگاه تقطير، بطريهاي کوچک، آمپولهاي شيشهاي، کوره سفالپزي، بالن دريافت کننده، شيشههاي دهان گشاد، کپسول يا ظرف سائيدن، ظرف شيشهاي تصعيد شيميايي، پاتيل يا ديگ، هاون، انواع بشر، حمام شني، هاون سنگي تخت، درپوشهاي شيشهاي، حمام آب گرم يا سرد، غلتک سنگي، لاوک آهني، خاکشوئي کم عمق، قالب گرد، آون سنگين، الک، پارچه موئي، قيف شيشهاي، چراغهاي گرم کننده، صافي کتاني، انواع ظرف و کپسول[5].

 

 


[1]. پويايي فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ص214.

 

[2]. همان، ص215.

 

[3]. همان، ص 1678.

 

[4]. تاريخ علم در فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ص1679.

 

[5]. تاريخ علم در فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ص1680.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات