مقدمه

1401/10/19 13:04
فصل قبل

 

 ضرورت نوشتن هدف غايي

دانشاندوزي در بين ايرانيان از ديرباز حتي قبل از اسلام جايگاه ويژهاي داشته، بهعنوان نمونه در بخش علوم مهندسي ميتوان از آثار بهجاي مانده همچون سازههاي معـبد چـغـازنـبـيل و تخت جمشيد، سازوکار پيچيده قناتها بهعنوان سيستم آبرساني، سد و آسيابهاي معروف شوشتر و... نام برد.

درزمينه علم نجوم يا اخترفيزيک، ايرانيان از دوران هخامنشيان کارهاي ارزندهاي انجام دادهاند. بهعنوان نمونه دکتر ولايتي در کتاب «تاريخ علم در فرهنگ و تمدن اسلام و ايران» مينويسد: «در زمان داريوش، منجمي بزرگ از مردم بابل به نام نبوريمانو، درباره خسوف ماه مطالعاتي انجام داده و موفق به محاسباتي دقيقتر از محاسبه بطلميوس شده بود. يا در اواخر دوران هخامنشي منجم ديگري به نام کيدنيو، موفق به محاسبه صحيح طول سال شد، چنانچه در محاسبه وي فقط هفت دقيقه و شانزده ثانيه خطا وجود دارد.»[1]

پيشرفتهايي که در دوران هخامنشي نصيب علم نجوم گرديد، در دوران بعد نيز ادامه پيدا کرد. بهعنوان نمونه کتيبهاي از دوران اشکاني در سال 164 پيش از ميلاد بهدستآمده که در آن رصد ستاره دنبالهدار هالي ثبتشده است.[2]

اين روند پس از اسلام با شتاب بيشتري ادامه پيدا کرد، بهطوريکه بخش اعظمي از دانشمندان دنياي اسلام را ايرانيان تشکيل ميدادند. اين ادعا را ميتوان در سخن پيامبر گرامي a نيز يافت که در باب علماندوزي پارسيان ميفرمايند:

«اگر دين(در بعضي منابع علم آمده) به ستاره ثريا آويزان باشد، مردماني از سرزمين پارس آن را به زير خواهند کشيد.»[3]

 


[1]. به نقل از تاريخ علم در فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ج3،  ص 1483.

 

[2]. همان منبع، ص 1483.

 

[3]. «لو کان الدين معلقا بالثريا لتناوله اناس من ابناء فارس» کنز العمال ، ح 34130.

 

فصل بعد