علم فيزيک بعد از اسلام

1401/10/19 13:05
فصل قبل

 

در قرن دوم و سوم هجري که بهعنوان دوران نهضت ترجمه شناخته ميشود، اکثر کتابهاي يوناني در علوم مختلف ترجمه شد و بهعنوان مرجع مورد استفاده دانشمندان اسلامي قرار گرفت. ازجمله کتابهاي مهمي که ترجمه شد و پايه علم فيزيک براي دانشمندان مسلمان قرار گرفت، کتاب «پنوماتيک»[1] نوشته فيلون بيزانسي[2] ، مکانيک تأليف هارون اسکندراني و رساله ارشميدس درباره ساعتهاي آبي بود.[3]

دانشمندان مسلمان به کمک اين منابع علم فيزيک را گسترش دادند طوري که خود اختراعات و تأليفات زيادي را خلق کردند. پس از قرن سوم و به دليل عدم ارائه مطالب جديد در غرب نهضت ترجمه افول کرد، البته اين باعث نشد رشد علمي در دنياي اسلام کمرنگ شود، بلکه دانشمندان مسلمان از مرحله ترجمه متون و استفاده از آن وارد مرحله تأليف مطالب علمي شدند.[4]

روژه گارودي[5] دراينباره ميگويد:

«در قرن شانزده ميلادي، جرانلو توريانو[6] ، مهندس ايتاليايي، تحقيقات هيدروليک اسلامي[7] را بر اساس فشار آبوهوا در ساختن چشمههاي مصنوعي و آسيابها و آلات خودکار موسيقي و وسايل بالابرندة آب بهمنظور کشاورزي، در شهر طليطله بررسي نمود. اين ابتکارات مسلمانان، در قرن هفدهم ميلادي، زيربناي کشفيات توريچلي ايتاليايي دربارة هواسنج و اساس اختراعات وکانسن[8] فرانسوي دربارة وسايل خودکار را تشکيل ميدهد.»[9]

معرفي تعدادي از فيزيکدانان ايراني- اسلامي در دوران طلايي علم در اسلام

تأکيد اسلام به دانشاندوزي و کاوش در طبيعت باعث رونق علمي در جهان اسلام شد. قرآن به کرات به اين موضوع اشاره دارد، بهعنوان نمونه خداوند ميفرماييد:

«قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ...؛[10] بگو بنگريد که چه چيزهايي در آسمان و زمين وجود دارد...»

يا در جايي ديگر ميفرماييد:

«هَلْ يسْتَوِي الَّذِينَ يعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يعْلَمُونَ؛[11] بگو آيا آنهايي که ميدانند، با آنهايي که نميدانند برابرند؟»

در همين راستا پيامبر گراميa فرمودند:

«هر کس در پي دنياست، بايد دنبال علم برود و هر کس در پي آخرت است، بايد دنبال علم برود و هر کس دنبال هر دو است، بايد دنبال علم برود.»[12]

اهميت علمآموزي در آيات و احاديث باعث شد که مسلمانان در يک دوره پيشتاز در علم شدند. متأسفانه به ما اينگونه القا شده که همواره در تمام دوران، غرب پيشتاز علم بوده و علومي مانند علم فيزيک تماماً ديکته شده از غرب است؛ اما بايد گفت در دوران طلايي علم دانشمندان مسلمان فراواني داشتيم که تحقيقات و اختراعات آنها مرجعي و منبعي براي فيزيکدانان غربي شد. تعداد زيادي از اين دانشمندان در کتاب «تاريخ علم در فرهنگ و تمدن اسلام و ايران» نوشته دکتر ولايتي معرفي شدهاند.

معرفي تعدادي از فيزيکدانان مسلمان و بيان تأثيرات آنها

 همانگونه که در بخشهاي قبلي اشاره شد، دانشمندان مسلمان در دوره طلايي اسلام پايهگذار علوم مختلف در جهان بودند، بهطوريکه يکي از دلايل رشد و شکوفايي اروپا در قرونوسطي و پسازآن بهرهگيري آنان از کتابهاي دوران طلايي اسلام بود. ازآنجاکه تعداد اين دانشمندان بسيار زياد است و با توجه به اينکه معرفي همه آنها غيرممکن است در اين بخش سعي شده تعداد کمي از دانشمندان مسلمان در دوره شکوفايي علم در اسلام و ايران را معرفي کرده و تأثير آثار آنان در علمِ فيزيک در ميان دانشمندان اروپايي بررسي شود.

خاندان موسي بن شاکر (قرن سوم هجري)

سه برادر به نامهاي محمد، احمد و حسن فرزندان موسي بن شاکر خراساني از رياضيدانان و فيزيکدانان و مهندسان معروف در تمدن اسلامي- ايراني به شمار ميآيند. اين سه برادر که مشهور به بنوموسي بودند، جزو نخستين مهندسان عالم اسلام ميباشند.

کتاب الحيل بنوموسي نخستين اثر مدون شناختهشده درزمينه علم الحيل[13] در جهان اسلام به شمار ميرود. در اين کتاب طرز کار حدود صد دستگاه ازجمله: انواع فوارههاي خودکار، ساعتهاي آبي، انواع بالابرهاي آب و چرخهاي چاه و ... که بيشتر آنها ساخت خودشان است، شرح دادهشده است. اين سه برادر پانصد سال پيش از اروپا و براي نخستين بار، ميلنگ را بکار بردند.[14]

يعقوب بن اسحاق کندي (قرن سوم هجري قمري)

کندي در کوفه متولد شد. وي کودکي خود را در بصره گذراند. سپس به بغداد آمد. وي فيلسوف، فيزيکدان و طبيب حاذقي بود. در غرب با نام الکندوس[15] شناخته ميشود. در رياضيات هم تبحر ويژهاي داشت و سيوپنج کتاب در باب رياضيات نگارش نموده است. کندي در مبحث فيزيک، کتابها و رسالههاي بسياري دربارة وزن اجسام، جزر و مد، هواشناسي (دلايل برف و رعدوبرق)، علم اپتيک، درباره احتراق با آينه و در باب دليل آبي بودن آسمان و غيره نوشته است.[16]

ماکس ماير هوف[17]، کندي را از دانشمندان بزرگ فيزيک ميداند که حدود 265 کتاب و رساله نگاشته است.[18] يکي از تأليفهاي وي کتابي در مبحث نور است که آن را با آراي هندسي و فيزيولوژي بيان کرده است. ترجمه اين کتاب به لاتين تحت عنوان «De Aspectibus» در غرب شهرتي بسزا يافت.[19]

محمد بن زکرياي رازي (قرن سوم هجري)

رازي در شهرري به دنيا آمد. شهرت وي در جهان بهواسطه کشف الکل است. وي در علم فيزيک نيز تحقيقات ارزندهاي کرده است. سارتن درباره وي ميگويد: «وي علاوه بر اينکه پزشک و شيميدان بسيار معرفي بوده، فيزيکدان نيز بوده، بهطوريکه از تعادل مايعات براي تحقيق در وزن مخصوص استفاده کرده است.»[20]

ابوعبدالله بتاني (قرن سوم هجري قمري)

وي از دانشمندان بزرگ در علم فيزيک نجوم بوده است. کارها و تأليفات او تأثير فراواني بر دانشمندان مغرب زمين ازجمله کوپرنيک و کپلر داشته است. او طول سال در مناطق استوايي و طول فصلهاي چهارگانه و انواع اعتدال نجومي را اندازهگيري کرده بود. همچنين به تصحيح مسير اوج خورشيد پرداخت و دليل صريح حرکت نقطة اوج خورشيد را نسبت بهدرستي بيان کرده است.[21]

ابن سينا

ابن سينا يکي از انديشمندان بزرگ اسلامي است که در قرن چهارم ميزيسته است. وي 450 کتاب در زمينههاي گوناگون نوشته که شمار زيادي از آنها در  مورد پزشکي و فلسفه است.

در يونان قديم همه علوم زير چتر فلسفه بود. اين نگرش در دوره تمدن اسلامي و در قرونوسطاي مسيحي نيز حاکم بود و در شروع علم جديد نيز رواج داشت؛ اما کمکم با رشد مکتب تجربهگرا اين نگاه کنار گذاشته شد.[22] تا قبل از آن فيزيک بهعنوان فلسفه طبيعي و به عبارت دقيقتر بخشي از فلسفه طبيعي نامبرده ميشد.

آلفرد سارشلي و جان تسويلي نيز قسمتهايي از شفاي ابوعلي سينا را از عربي به لاتين ترجمه کردند.[23]

فلاسفه غرب از طريق ترجمه طبيعيات شفا از فلاسفه اسلامي متأثر بودهاند. نمونهاي از اين تأثيرات را در برخي انديشههاي نيوتن در کتاب اصول رياضي فلسفه طبيعياش ميتوان يافت.نيوتن در تاليف کتابش از گاليله بسيار تاثير پذيرفت. البته گاليله نيز در نوع نگاهش به حرکت از ابن باجه و اونيز از ابن سينا متاثر بود.[24]

برخي از نظرات ابن سينا بعدها در فيزيک به کار گرفته شد، نظرياتي چون:

1. اصل ماند:

ابنسينا مينويسد:«هيچ شي اي نميتواند خودبهخود ساکن يا متحرک شود».[25]

2. قوانين پايستگي:

ابن سينا مي نويسد هر نوع تغيير و حرکتي در جسم بايد يا در اثر جسم ديگري باشد يا به قوه فائضه اي(نيرويي دروني:انرژي) درون خود جسم برگردد.[26] امروز با مطرح شدن فرمول E2=P2C2+m2C4 در نسبيت ضرورت ديدن تکانه و انرژي در کنارهم براي تحليل حرکت اجسام معلوم مي گردد.

ابوالحسن عبدالرحمن صوفي رازي (قرن چهارم هجري)

وي در ري به دنيا آمده و در فارس زندگي ميکرده است. يکي از چهرههاي برجسته تاريخ علم اخترفيزيک ايران به حساب ميآيد، بهطوريکه شهرت جهاني دارد و در اروپا او را به نام ازوفي[27] ميشناسند. وي درزمينه اخترفيزيک کتابهاي زيادي نوشت. مهمترين کتاب او به نام «صور الکواکب» است. اين کتاب يکي از شاهکارهاي علمي نجوم دورةاسلامي است و بعدها به غرب راه يافت. در کتاب «منجمي از ري» آمده:

«بسياري از نظريههاي بديع و خارقالعادة او دربارة اجرام آسماني، موضعشان، قدرشان و رنگشان امروزه مورد تأييد دانشمندان جهان قرارگرفته و همه را به اعجاب و تحسين واداشته است. هنوز دانش غرب متحير است که چگونه وي بدون داشتن تلسکوپ، سحابيها را کشف کرده و ستارگان مزدوج را شناخته است؛ و همچنين چگونه محاسباتي بسيار دقيق و مشخص انجام داده که با آخرين تحقيقات جهان امروز که با جديدترين وسايل صورت ميگيرد، برابري ميکند.»[28]

در سال 1960 ميلادي، کنگره جهاني نجوم اعلام کرد که عبدالرحمن صوفي رازي، دانشمند شهير ايراني 996 سال قبل، بدون داشتن وسايل امروزي، محاسباتي که انجام داده بود درست، صحيح، قابل تعمق[29] است. به همين دليل انجمن بينالمللي نجوم بهپاس تجليل از خدمات علمي صوفي، يکي از دهانههاي ماه را به نام او يعني (ازوفي) ثبت نمود.

بهعلاوه دانش نجومي، امروزه فقط يک مکان را شايستة نام او ندانسته، بلکه 9 نقطه ديگر را به نام «الصوفي» روي کره ماه نامگذاري کرده است.[30]

حسن بن هيثم (قرن چهارم و پنجم هجري قمري)

ابن هيثم در بصره متولد شد، وي فيلسوف، طبيب، رياضيدان و فيزيکدان بزرگي بود. وي در فيزيک و رياضيات شهرت جهاني داشت، بهطوريکه مشهور به بطلميوس ثاني شد.[31] از وي کتابها و رسالههاي علمي فراواني بهجاي مانده است. چلونگر در کتاب «تاريخ فرهنگ و تمدن اسلام و ايران» مينويسد:

«ابن هيثم از بزرگترين دانشمندان مسلمان در همه رشتهها بهخصوص فيزيک بود. کتاب المناظر او مشتمل بر اکتشافات فراواني در علم فيزيک مطالعات عميق او در حوزه بازتاب و شکست نور است. اين کتاب به زبان لاتين ترجمه شده و تا سده يازدهم هجري تنها منبع علمي اين بحث در تمام جهان و بخصوص اروپا بود. وي در سدههاي ششم و هفتم هجري در اروپا شهرت يافت. جان بيکهام که عدسي بزرگنمايي را اختراع کرد در اين شهرت نقش داشت.»[32]

سارتون تاريخدان معروف در مورد ابن هيثم ميگويد:

«ابن هيثم بزرگترين عالم مسلمان در حکمت طبيعي (فيزيک) و يکي از اربابان اين فن در کل تاريخ بوده است. کتاب او در علم مناظر تأثير عظيمي در ترقي علم در مشرق و مغرب داشته است. راجر بيکن فيلسوف بزرگ و کپلر مؤسس قوانين جديد علم نجوم هر دو از تأثير کتاب او بهرهمند شدهاند».[33]

ابن هيثم نظر بطلميوس و اقليدس درباره اشعهاي که موجب ديدن ميشود را رد کرد. وي ثابت کرد که ديدن بهوسيله اشعهاي صورت ميگيرد که از سوي شيء ديدهشده برميجهد و عصب چشم را متأثر ميکند. وي مباني چگالي مخصوص را کشف کرد و پنج قرن پيش از اروپاييان به وزن هوا پيبرد و قانون جاذبه را ثابت کرد. وي توانست نظريه عدسيهاي تلسکوپي را کشف کند درصورتيکه سه قرن بعد تازه در اروپا اين نوع عدسيها اختراع شد.[34] در کتاب «تاريخ مختصر رياضيات» نقل شده: «ابن هيثم بر نظريات فراوان در علم فيزيک نوين همچون شکست نورها استدلال کرده است که تا حدي نشان ميدهد، علم فيزيک نوين قبلاً به ذهن و انديشه او رسيده است.»[35] گاليله ششصد سال پس از ابن هيثم، نظريات او را دنبال کرد و قوانيني را بيان نمود. ابن هيثم، مخترع ذرهبين، فشارسنج و دستگاه تخلية هوا بود و به مسائل مهمي دربارة فشار هوا دستيافته بود.[36] در کتاب «علم و تمدن در اسلام» به نقل از حکيمي آمده است:

«حسن بن هيثم بدون شک بزرگترين محقق نورشناس در فاصلهي زماني ميان بطلميوس و وتيلو بوده است. وي در مطالعه حرکت کارهاي مهمي انجام داد وي اصل لختي را دربارة اجرام فلکي و در علم ايستا شناسي کشف کرد. ولي مهمترين کار وي آن بود که تحقيقات نورشناختي را تغيير شکل داد و بهصورت علم جديد درآورد. البته او از کتب اقليدس، بطلميوس، ارسطو و آپولونيوس بهرهبرداري کرده است ولي بنيان نورشناختي را دگرگون کرد و آن را بهصورت علمي منظم درآورد. وي بحث کامل رياضي را با نمونههاي تصوري عالي فيزيکي و تجربههاي دقيق باهم ترکيب کرد. او همچون اقليدس فيزيکدان نظري و تجربي بود. بهمنظور  توصيف حرکت مستقيمالخط نور، يافتن خصوصيات سايه، موارد استعمال عدسيها و خاصيت اتاق تاريک، آزمايشهايي انجام داد و براي نخستين بار در مورد اينها و بسياري از نمودهاي نورشناختي ديگر به تحليل رياضي پرداخت.»[37]

وي مطالعات فراوان در بازتاب و شکست نور روي آينههاي کروي انجام داد يکي از نتايج تحقيقاتش اين بود که در آينه سهمي و خميده شکل همه شعاعها در يک نقطه متمرکز ميشود و بهترين آينه براي ايجاد اشتعال آينه سهمي است. ابن هيثم قرنها قبل از نيوتن، مستطيل سرعتها را بر سطح منکسر کننده تطبيق داده و به اصل حداقل زمان پرداخته بود. وي زاوية انکسار نور را با قرار دادن استوانه مدرج در آب بهطور دقيق اندازهگيري نمود. به عبارتي، به احتمال زياد وي قانون اسنل را در مورد زاويههاي کوچک که در آنها ميتوان خود زاويه را بهجاي جيب (سينوس) آن قرارداد، کشف کرده بود.[38]

روژه گارودي دراينباره ميگويد:

«مطالعات ابن هيثم در فيزيک و اپتيک پيشدرآمدي بر علوم تجربي بود. راجر بيکن که در دانشگاههاي اسلامي اسپانيا دانشآموخته بود، براي نوشتن کتاب خود از اپتيک ابن هيثم اقتباس گرفته و همين کتاب موجب شد که او را بهعنوان پيشرو روش تجربي و علوم معاصر بشناسند.»[39]

ابوريحان بيروني (قرن چهارم و پنجم هجري قمري)

فيزيکدان، منجم، رياضيدان و داروشناس بيهمتاي ايراني که در شهر کاث در خوارزم و از شهرهاي ايران در آن دوران به دنيا آمد. در غرب با نام متر آليبورن[40] شهرت دارد.[41] کارهاي بيروني درزمينه فيزيک (غير از شاخه نجوم) بهاندازة آثار مربوط به رياضيات و نجوم او در غرب شناختهشده نيست؛ بااينوجود در فيزيک مکانيک کارهاي ارزشمندي انجام داده است. ولايتي در کتاب «فرهنگ و تمدن اسلامي» ميگويد: «پژوهشهاي وي در به دست آوردن وزن مخصوص پنج ماده و کاني امروزه آنچنان به معيار قرن بيستمي ما نزديک است که تعجب همگان را برميانگيزد.»[42]

در ادامه به بخشي از کارهاي بيروني اشاره ميشود:

نيروي جاذبه و کروي بودن زمين و گردش زمين به دور محور خود و خورشيد که در غرب شش قرن بعد کشف شد

اختراع چگاليسنج براي تعيين وزن مخصوص اجسام معدني.

وزن مخصوص فلزات و سنگهاي قيمتي.

اختلاف وزن مخصوص آب متناسب با درجه حرارت آن.

تأثير حرارت بر انبساط و انقباض فلزات.

حرکت نور و سرعت بسيار زياد آن در مقايسه با سرعت صوت.

پديده جزر و مد و تأثير ماه بر آن.

فشار، تعادل و چگالي سيالات و تغيير يافتن برخي پديدههاي طبيعي ناشي از جريان سيالات.

شرح گردش زمين به دور خورشيد.

متأسفانه به دلايل گوناگون از کل آثار بيروني که عمده آن درزمينه فيزيک نجوم و رياضيات است فقط 35 اثر در دست است.[43]

عمر خيام (قرن پنجم و ششم هجري قمري)

وي شاعر، رياضيدان و منجم بسيار معرفي بوده است. يکي از کارهاي وي درزمينه اخترفيزيک ارائه تقويم بسيار دقيق است. تقويم خيام بهاحتمالقوي دقيقتر از تقويم معروف گريگوري بوده است. طبق روايتي تقويم خيام هر پنج هزار سال يک روز فرق ميکند درحاليکه تقويم گريگوري هر سه هزار و سيصد و سي سال يک روز اشتباه دارد. همچنين وي روشهايي براي تعيين وزن مخصوص معرفي کرده است.[44]

خواجهنصيرالدين طوسي (قرن پنجم و ششم هجري قمري)

وي که در شهر طوس به دنيا آمده فيلسوف، شاعر، اديب، منجم و رياضيدان با شهرت جهاني است. آثار مربوط به علم فيزيک وي عبارت است از:

کتاب «تجريکالکلام» درباره نور که با تکيه بر نظريه ذره، مطالبي را عنوان ميکند که فوقالعاده اهميت دارد. در کتاب «البصائر» انتشار صوت را به امواج آب تشبيه ميکند و به آن پرداخته است.

وي در نحوه استفاده از ساعت آفتابي، ابتکار جديدي براي رصد کردن به خرج داده که اين ابتکار در علم ستارهشناسي ارزشمند است.

ابوالفتح عبدالرحمن منصور خازني (متوفي قرن 6 هجري)

از ديگر فيزيکدانان جهان اسلام که آوازهاي جهاني دارد ميتوان به عبدالرحمن منصور خازني اشاره کرد. وي در اوايل قرن ششم هجري در شهر مرو زندگي ميکرد. وي در حرکتشناسي، ديناميک و مکانيک سيالاتِ ساکن (هيدروستاتيک) داراي نوآوريهايي بوده؛ ازاينرو او را پدر علم حرکت و تعادل سيالات ناميدهاند.[45] تحقيقات وي درباره گرانيگاه، وزن مخصوص، تعادل اجسام، بالابرها، ترازوها و چگالي سنجي نشاندهنده احاطه او به علم فيزيک مکانيک در آن زمان است.[46]

مشهورترين اثر وي «ميزان الحکمه» است؛ اين يکي از مهمترين کتب دانشمندان اسلامي در مکانيک و ايستاشناسي هست.[47] ميزان الحکمة دربارة تاريخچة علم فيزيک و قوانين اهرم است. در اين کتاب وزن مخصوص بسياري از مايعات و فلزات و سنگهاي قيمتي با دقت فوقالعادهاي تعيين شده است. وي فرضية جاذبة زمين را بهعنوان يک نيروي عمومي که همهچيز را بهسوي مرکز زمين ميکشد، مطرح کرده است. خازني در رابطه با جاذبه زمين ميگويد: «اجسامي که سقوط ميکنند به سوي زمين جذب ميشوند و اختلاف نيروي جاذبه تابع مسافت ميان اين مرکز و جسمي است که سقوط ميکند.»[48]

آلدوميلي[49]، دانشمند ايتاليايي، اندازهگيريهاي وزن مخصوص بيروني و خازني را با اندازههاي جديد مقايسه کرده و بيان کرده که تفاوتهاي اندکي دارند.[50]

ابوالعز اسماعيل رزاز الجزري (قرن ششم هجري قمري)

وي که مشهور به بديعالزمان بوده در رشته فيزيک مکانيک (علم الحيل) در دوران خود سرآمد بوده است. از آثار او ميتوان کتابي با عنوان «في معرفه الحيل الهندسه» نام برد. اين کتاب در پنج بخش نوشته شده که شامل: مکانيسم ساعتهاي آبي و ساعتهاي پيچيدهتر، ظرفهاي شگفتانگيز خودکار، دستشويي خودکار، فواره با شکل قابلتغيير و نواخت دائمي فلوت، آسيابهاي بالابرنده و قفل رمزدار هست.[51]

گارودي در کتاب «ميراث سوم» خود ميگويد:

 «رساله الجزري در مورد ماشينها که در قرن سيزدهم ميلادي نوشته شده است؛ از مکانيک هرون اسکندراني نوشته شده در قرن اول، همچنين ماشينهاي تخلية فيلون بيزانطيني نوشته قرن دوم ميلادي بسيار فراتر رفته، بهطوريکه محتواي اصلي مکانيک لئوناردو داوينچي است.»[52]

شيخ بهايي  (قرن دهم)

بهاءالدين محمد بن حسين عاملي معروف به شيخ بهايي در جبل عامل لبنان به دنيا آمد در 13 سالگي به همراه خانواده به ايران مهاجرت نموده و در اصفهان ساکن شدند. وي تأليفات و آثار زيادي درزمينه فلسفه، رياضي، اخلاق، نجوم، عرفان، فقه، مهندسي و هنر و فيزيک  از خود بهجاي گذاشته است. دستاوردهاى زيادي درزمينه مهندسي و فيزيک در شهر اصفهان به اين دانشمند نسبت داده شده است. ازجمله ميتوان به طراحى منارجنبان ، حالت برگردان صدا براى گنبد مسجد شاه، طراحي حمام معروف شيخ بهايي و ... اشاره کرد. درزمينه علم نجوم و رياضيات دو عنوان از اثرگذارترين آثار ايشان «خلاصهْ الحساب» و «تشريح الافلاک» ميباشد.

دوران معاصر

علوم جديد همچون علوم مهندسي از دوران اميرکبير و با ايجاد مدرسه دارالفنون در ايران شروع شد. اما رشته فيزيک بهعنوان يک رشته مستقل توسط مرحوم پرفسور محمود حسابي بنيان نهاده شد. حسابي در دانشگاه سوربن فرانسه، در رشتة فيزيک به تحصيل و تحقيق پرداخت. در سال 1307 هجري در سن 25 سالگي دانشنامه دکتراي فيزيک خود را، با ارائه رسالهاي تحت عنوان «حساسيت سلولهاي فتوالکتريک»، با درجه عالي دريافت نمود. ايشان پس از اخذ مدرک دکتري به ايران برگشت و دانشکده فيزيک دانشگاه تهران را در سال 1314 بنيان نهاد. پرفسور حسابي جداي از اينکه يک فيزيکدان بود قرآن و ديوان حافظ را از حفظ ميدانست. او همچنين بر کتب بوستان سعدي، گلستان سعدي، شاهنامه فردوسي، مثنوي مولوي و منشات قائم مقام فراهاني اشراف کامل داشت.

از شروع آموزش رشته فيزيک در ايران تاکنون تعداد زيادي دانشمند و فيزيکدان که بسياري از آنها شهرت جهاني دارند، به جامعه علمي خدمت کردند، در فصل سوم به فعاليتهاي تعدادي از اين عزيزان اشاره شد.

پروفسور محمد عبدالسلام

وي در سال 1926 ميلادي در ايالت پنجاب پاکستان در خانوادهاي مذهبي و متدين به دنيا آمد. پروفسور عبدالسلام بدون شک سرشناسترين فيزيکدان معاصر مسلمان در دوران معاصر هست. ايشان بهاتفاق استيون واينبرگ و شلدون گلاشو به خاطر ارائه فرمولبندي واحدي براي نيروي الکترومغناطيس و نيروي هستهاي ضعيف که با پيشنهاد عبدالسلام نظريه  «الکتروضعيف» ناميده شد، در سال 1979 جايزه نوبل فيزيک را دريافت کردند. عبدالسلام که خود دانشمندي از کشوري در حال توسعه بود کاستيها و مشکلات فيزيکدان جوان اين کشورها را درک ميکرد بنابراين براي کمک به اين جوانان در سال1964 مرکز ICTP[53] را در ايتاليا تأسيس نمود. هدف اين مرکز حمايت و تربيت دانشجويان ارشد  و دکترا و محققان فيزيک و رياضي بهويژه از کشورهاي درحالتوسعه و مسلمان بود.

دوران رکود علمي

پس از حمله سراسري مغول از شرق ، همچنين تجاوزها و جنگهاي متعدد صليبيون از غرب با عالَم اسلامي، عصر طلايي علم در جهان اسلام رو به افول رفت. اين تجاوزها بود که منجر به آتش زدن شهرها و همچنين کتابخانهها، مدارس، بيمارستانها و... گرديد. در ادامه فقر و قحطيهاي گستردهاي دامنگير مسلمانان شد، در عوض تحجر و رکود علمي و فني جايگزين عقلگرايي و پويايي در ممالک اسلامي شد.[54]

 


[1]. Pneumatics.

 

[2]. Philon of Byzantium.

 

[3]. پويايي فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ج1، ص 186

 

[4]. همان، صص 104-93

 

[5]. Roger garaudy.

 

[6]. Jeranello Turriano.

 

[7]. منظور تحقيقات و اختراعات مسلمانان در موضوع هيدروليک هست.

 

[8]. Vaucanson.

 

[9].  ميراث سوم، ص 116

 

[10]. يونس:101.

 

[11]. زمر:9.

 

[12]. «من ارادالدنيا فعليه بالعلم  ومن ارادا الاخره فعليه بالعلم  ومن ارادهما معا فعليه بالعلم» (النظام التربوي في الاسلام ، ص 188)

 

[13]. تحقيقات و پژوهشهاي مسلمين درزمينهٔ نورشناسي ، مکانيک و شاخههاي آن چون استاتيک ، هيدرولوژي، زمانسنجي و چندين شاخه ديگر که همگي نشئتگرفته از علم فيزيک است را در علوم اسلامي علم الحيل ميگفتند .

 

[14]. براي اطلاع بيشتر ر.ک: پويايي فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ج1، صص189-192.

 

[15]. Alkindus.

 

[16]. تاريخ علم در فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ج1، صص 78-65.

 

[17]. Max Meyerhof  خاورشناس و چشمپزشک آلماني. در خانوادهاي يهودي زاده شد. پزشکي را در دانشگاههاي هايدلبرگ، برلين، و استراسبورگ آموخت و در 1897 در رشتة پزشکي دانشنامة دکتري گرفت. از 1903 در قاهره اقامت گزيد و زبان عربي را بهخوبي آموخت و ضمن طبابت به پژوهش در تاريخ پزشکي و داروسازي اسلامي پرداخت.

 

[18]. تابش اسلام در اروپا، ص 128.

 

[19]. منابع فرهنگ اسلامي، ص 110.

 

[20]. مقدمهاي بر تاريخ علم، ج1، ص 575.

 

[21]. منابع فرهنگ اسلامي، ص 88.

 

[22]. سير تحول ازعلوم رشته اي تا علوم ميان رشته اي و علوم يکپارچه، ص 70.

 

[23]. طبيعيات ارسطو، ص 35.

 

[24]. Galileo and Avempace: The Dynamics of the Learning Tower Experiment (I), Journal of the History Ideas, (12) 2, p188.

 

[25]. النجاه من الغرق في بحر الضلالات ، ص 193

 

[26]. همان ،ص 194.

 

[27].  Azophi.

 

[28]. منجمي از ري. کتاب ماه علوم و فنون، ش 115، 95-82.

 

[29]. در  مقدمه کتاب تحقيق در سحابيها آمده است، پيدايش تلسکوپ در دانش اخترشناسي که در سال 1609 ميلادي انجام گرفت ، مطالعات سريع و لازم را در عصر خود به وجود نياورد و حتي در تعيين و شمارش سحابيهاي شناختهشده از خود فعاليتي نشان نداد. يک سال بعد در سال 1610 ميلادي يک دانشمند علوم فرانسوي به نام نيکلاس پيرسک با اطلاعاتي که از کارهاي گاليله داشت، مشاهده کرد که ستارگان مياني «شمشير صورت فلکي جبار» شبيه به سحابياند و در سال 1912 ميلادي سيمون ماريوس «سحابي اندرومدارام» را پس از يک ترديد طولاني تأييد کرد در جاي که اولين رصد ثبتشده درباره سحابي اندرومدا بهوسيله يک منجم ايراني به نام «الصوفي» در قرن دهم ميلادي ، يعني 947 سال قبل از اعلام ماريوس انجامگرفته بود.

 

[30]. منجمي از ري. کتاب ماه علوم و فنون، ش 115، 95-82.

 

[31]. تاريخ فلسفه اسلامي، ص 551.

 

[32]. تاريخ فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ص 71.

 

[33]. خدمات متقابل اسلام ايران ، ص212.

 

[34].  منابع فرهنگ اسلامي، ص 111.

 

[35]. تاريخ فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ص 73.

 

[36]. مسلمانان و دانش جديد، ص170.

 

[37]. دانش مسلمين، ص 154.

 

[38]. پويايي فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ج1، ص 200.

 

[39]. ميراث سوم، ص 121.

 

[40]. Maitre Aliboron.

 

[41]. تاريخ علم در فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ج2، ص 378.

 

[42]. پويايي فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ج1، ص 46.

 

[43]. تاريخ علم در فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ج2، ص 425-378؛ تاريخ فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ص72؛  نقش ايران در فرهنگ اسلامي، ص 294؛ فرهنگ اسلام در اروپا، ص 228.

 

[44]. مقدمهاي بر تاريخ علم، ج1، ص 743.

 

[45]. تاريخ فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ص 74.

 

[46]. همان، ص 46.

 

[47]. سير تاريخ فرهنگ و تمدن اسلامي، ص 169.

 

[48]. تاريخ فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ص 74.

 

[49]. Aldomili.

 

[50]. مسلمانان و دانش جديد، ص 178.

 

[51]. تاريخ علم در فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، ص 549.

 

[52]. ميراث سوم، ص 116.

 

[53]. International Centre for Theoretical Physics

 

[54]. براي اطلاع بيشتر به کتاب «تاريخ کهن و معاصر ايرانزمين» نوشته دکتر ولايتي مراجعه کنيد.

 

فصل بعد