مقدمه

1401/10/19 13:56
فصل قبل

 

براي تدريس يا فراگيري يک علم، ابتداييترين کار آن است که تعريفي از چيستي، اهداف و کاربرد آن علم در دست باشد؛ اما تعريف رايج آن علم ممکن است در بخش اهداف و کاربرد با جهتگيري الهي همراه نباشد. ازاينرو مدرسي که ميخواهد با جهتگيري الهي تدريس نمايد، لازم است بازتعريفي از آن علم در ذهن خود داشته باشد تا به شکل مناسب (بهصورت مستقيم يا غيرمستقيم) در کلاس درس به دانشجويان خود منتقل نمايد. در اين فصل سعي ميشود اين هدف دنبال شود.

از دوران باستان تا اوايل قرن نوزدهم علوم طبيعي ازجمله فيزيک که توصيفکننده پديدههاي طبيعت بودند، در قلمرو فلسفه طبيعي دستهبندي ميشدند. تمايز فيزيک کلاسيک با فلسفه طبيعي از حدود قرنهاي شانزدهم و هفدهم آغاز شد و در انتهاي قرن نوزدهم و ابتداي قرن بيستم به کمال خود رسيد. از ويژگيهاي علم فيزيک استدلال رياضي به همراه مشاهده تجربي پديدهها بود. دانشمنداني همچون نيکلاس کوپرنيک، يوهان کپلر و براهه و درنهايت گاليله اولين فيزيکدانهايي بودند که از مشاهدات تجربي براي قانوني کردن تئوريهاي فيزيک استفاده کردند. گاليله از پرچمداران اين نگرش بود، و اعتقاد داشت براي شناخت علمي بايد آزمايش و اندازهگيري کرد. وي به خلق مدل رياضي براي پديدههاي طبيعت علاقهمند بود و ميکوشيد حرکت را بهصورت رياضي درآورد. پس از گاليله، اسحاق نيوتن در سال 1687 ميلادي کتاب «اصول رياضي فلسفه طبيعي» را به نگارش درآورد. وي در اين کتاب قوانين معروف خود يعني «قوانين حرکت نيوتن» را پايه گذاشت. اين قوانين که بهخوبي باتجربه سازگار بودند به دانشمندان کمک کرد تا ظاهراً همه پديدههاي طبيعي از حرکت اجسام آسماني تا اتمها و مولکولها را توضيح داده و روشن کنند.[1]

بدين ترتيب نيوتن و همکاران وي در قرن هفدهم ميلادي، نحوه نگرشي نو به طبيعت را بنيانگذاري کردند که امروزه به فيزيک کلاسيک معروف است. دراينبين بسياري از اين دانشمندان مذهبي بودند بهطوريکه فيزيک را وسيلهاي براي ديدن آثار خداوند در طبيعت قانونمند ميدانستند. بهطور مثال به راهه، کپلر و گاليله تلاش ميکردند تا با استنتاج از قوانين حرکت سيارات از نقش خداوند در طبيعت پرده بردارند. يا نيوتون خالق جهان را خدا ميدانست، بهگونهاي که ميگفت: «اين زيباترين نظام خورشيد و سيارات و ستارههاي دنبالهدار، تنها ميتواند درنتيجه تدبير و حاکميت يک موجود دانا و توانا پديد آيد».[2]

از طرف ديگر موفقيت قوانين مکانيک نيوتني در توضيح و پيشبيني بسياري از پديدههاي فيزيکي، باعث شد که تعدادي از دانشمندان به توانايي قوانين فيزيک توضيح نظام حاکم بر طبيعت بيشازحد اطمينان پيدا کنند، بخصوص در قرن نوزدهم وقتي فيزيک کلاسيک به کمال خود رسيد از نگاه بسياري از فيزيکدانها، علم جاي دين را گرفت.[3] اين نگاه جديد باعث تغيير نگاه به مقوله فيزيک خصوصاً از جهت اهداف اين علم شد.

 


[1]. فيزيک پايه، جلد اول: مکانيک،  ص72.

 

[2]. فيزيکدانان غربي و مسئله خداباوري، ص 1.

 

[3]. از علم سکولار تا علم ديني، ص20.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات