عنوان درس: متالورژي فيزيکي 2
1401/07/25 13:00فصل قبل
سرفصل: استحاله فازي
نمونه13- عنوان مطلب درسي: نفوذ
بسياري از فعل و انفعالات و فرآيندهايي که در فرآوري مواد مهم هستند، متکي به انتقال جرم است. نفوذ يکي از راههاي انتقال جرم است.
نفوذ، حرکت اتمها در داخل ماده در مقياس اتمي است. اتمها تمايل دارند از جايي که پتانسيل شيميايي بيشتري دارند بهجايي که پتانسيل شيميايي کمتر دارند بروند. نيروي محرکه نفوذ کاهش انرژي آزاد است. نفوذ هميشه در راستاي کاهش انرژيِ آزاد گيبس انجام ميشود.
اتمهاي جانشين معمولاً بهوسيلهي مکانيزم مکانهاي خالي از اتم جا بهجا شده و نفوذ ميکنند و اتمهاي کوچکتر، توسط مکانيزم بين نشين حرکت کرده و جابجا ميشوند. به عنوان مثال ميتوان به نفوذ اتمهاي مس در نيکل و بالعکس اشاره کرد؛ بهطوري که وقتي فلز مس در مجاورت نيکل قرار گرفت با افزايش دما اتمهاي نيکل به محدوده مس و اتمهاي مس به محدوده نيکل نفوذ ميکنند. نفوذ، يک پديده وابسته به دما و زمان است و از قوانين خاصي تبعيت ميكند.[1]
عنوان جهت الهي بحث: عاشقي را قابليت لازم است
نفوذ و حرکت علاوه بر اتمها، در جريانهاي اجتماعي نيز وجود دارد و به ناچار به تأثيرگذاري و تأثيرپذيريهاي اخلاقي انسانها از يکديگر منتهي خواهد شد. بهعنوان مثال هرگاه جمعي از انسانها با نيکان معاشرت و رفت و آمد داشته باشند اثر همنشيني با نيکان در قلب کساني بيشتر است که قابليت دريافت معنويت را در خود ايجاد کرده باشند و پديدهي نفوذ خوبيها در دلهايي بيشتر صورت ميگيرد که غلظت و قساوت کمتري داشته باشند. اگر انسان همنشين پيامبر هم باشد در صورتي که قابليت دريافت معارف را در خود ايجاد نکرده باشد، هدايت نميشود؛ همانطور که خداوند متعال در قرآن کريم ميفرمايد: «إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ[2] يعني: تو (پيامبر) نمىتوانى كسى را كه دوست دارى هدايت كنى؛ ولى خداوند هر كس را بخواهد (و قابليت هدايت را در خود ايجاد کرده باشد) هدايت مىكند[3]؛ و او به هدايت يافتگان آگاهتر است.»
«او مىداند چه افرادى لايق پذيرش ايماناند، او مىداند چه قلبهايي براى حق مىتپند، او مىداند در چه سرهايى سوداى عشق خدا است، آرى او اين افراد شايسته را خوب مىشناسد و به آنها توفيق مىدهد و لطفش را رفيق راه آنها مىسازد تا به سوى ايمان رهنمون شوند اما تاريکدلان زشتسيرتي كه در دل با حق دشمناند و با تمام قدرتشان به پيكار با فرستادگان خدا برخاستهاند و از نظر زندگى آنقدر آلوده و ننگيناند كه لايق نور ايمان نيستند، خداوند هرگز چراغ توفيق را فرا راه آنها قرار نمىدهد».[4] و چه خوشسرود:
عشق بازي کار هر شياد نيست اين شکار، دام هر صياد نيست
عاشقي را قابليت لازم است طالب حق را حقيقت لازم است
عشق، از معشوق اول سر زند تا به عاشق، جلوه ديگر کند
تا به حدي که بَرد هستي از او، سر زند صد شورش و مستي از او
شاهد اين مدعي خواهي اگر، بر حسين و حالت او کن نظر[5]
[1]. اصول علم مواد، ص 242 -230.
[2]. قصص، 56.
[3]. لازم به ذکر است که خواست خدا حکيمانه است و بي جهت به چيزي تعلق نميگيرد لذا خواست خدا به هدايت کسي تعلق ميگيرد که قابليت هدايت را در خودش به وجود آورد.
[4]. تفسير نمونه، ج16، ص 115.
[5]. شاعر: ناصرالدين ميرزا معروف به ناصرالدين شاه.