عنوان درس: اصول انجماد و ريختهگري
1401/07/25 15:14فصل قبل
سرفصل: کليات
نمونه58- عنوان مطلب درسي: تعريف، اهميت و کاربردها
ريختهگري به فن شکل دادن فلزات و آلياژها از طريق ذوب، ريختن مذاب در محفظهاي به نام قالب و آنگاه سرد کردن و انجماد آن مطابق با شکل محفظه قالب است. در واقع ريختهگري جز اولين روشهاي توليد و شکلدهي مواد است که از گذشتههاي دور، براي توليد بسياري از ابزار و قطعات از آن استفاده ميشود. در حالت مذاب، ماده سيال شده و قابليت شکلدهي افزايش مييابد. مذاب در هر قالبي ريخته شود شکل آن قالب را به خود ميگيرد و در حين انجماد دوباره ساختار کريستالي متناسب با سرعت سرد شدن حاصل ميشود.[1]
عنوان جهت الهي بحث: شکلگيري شخصيت انسان از الگوها
همانطور که قالبگيري فلزات در زماني است که آنها مذاب و منعطف باشند، تأثيرگذاري عوامل محيطي و مانند آن بر انسان نيز در جايي است که ايمان انسان از استحکام و اتقان برخوردار نبوده و سست باشد، اما اگر محکم و متقن باشد هرگز از محيط و قالبي که در آن قرار دارد تأثير نخواهد پذيرفت، به همين خاطر حضرت عباس g به «صلب الايمان» توصيف شده است، يعني با اينکه در جامعه و در محيطي بود که اکثريت بر باطل بودند اما چنان ايمان او محکم و با صلابت بود که هرگز هيچ تهديد و تطميع و هيچ امان نامه اي بر ايشان تأثير نميگذاشت.
البته سن انسان هم در اين تأثيرپذيري نقش دارد و ازآنجاکه شخصيت انسان خصوصاً در دوران کودکي و نوجواني مانند ماده مذابي است که در هر قالبي قرار گيرد، شکل آن را به خود ميگيرد بنابراين تعليم تربيت و توجه به دوستان و محيط در اين سن بسيار ضروري است.
قالبي که ذهن کودک و نوجوان را شکل ميدهد همان الگو يا محيط است و ريختهگر همان پدر، مادر يا مربي و کار آنها گويا ريختهگري است! از اين روست که الگو و محيط اهميت به سزايي دارند و والدين و مربيان رسالت بسيار مهمي به عهده دارند.
ناگفته نماند گاهي شکلگيري از اين قالبها نامحسوس و ناآگاهانه است. به عنوان مثال شخصيتهاي موجود در انيميشنها و فيلمها بر شخصيت کودک يا جوان اثر ميگذارد بدون آنکه خودشان متوجه شوند. در بسياري از مواقع انسانها فردي را الگوي خود قرار دادهاند اما به اين موضوع توجه ندارند. لازم نيست انسان رسماً کسي را به عنوان الگو بپذيرد. همين که انسان مايل باشد مثل کسي باشد يا آرزو داشته باشد بهجاي او باشد، يعني او را الگوي خود قرار داده است و صد البته از او تأثير ميپذيرد حتي اگر نتواند دقيقاً مانند او شود.
سرفصل: قالب و ماهيچه
نمونه59- عنوان مطلب درسي: قالب
مذاب براي شکلگيري نياز به قالب دارد تا به شکل موردنظر دست پيدا کند. قالبهاي ريختهگري بايد خصوصيات ويژهاي نظير کيفيت سطحي قالب، استحکام بالا، دماي ذوب بالاتر نسبت به مذاب و ... داشته باشند تا بتواند توليد قطعه سالم کنند. خواص قطعه وابسته به نوع قالب و خواص ظاهري و خواص باطني (هدايت حرارتي، استحکام و ...) قالب است[2].
عنوان جهت الهي بحث: ويژگيهاي الگوها
همانطوري که مذاب براي شکلگيري نياز به قالب دارد تا به به شکل موردنظر دست پيدا کند، شخصيت انسان هم به الگو نياز دارد تا شکل مطلوب و موردنظر را پيدا کند. علاوه بر اين همانگونه که قالب ريختهگري بايد خصوصيات ويژهاي داشته باشد تا قطعهي سالم توليد شود، الگوي انسان نيز بايد خصوصيات ويژهاي داشته باشد تا ظاهر و باطن انسان سالم باشد[3]. الگو بايد هم از جهت ظاهر و هم از جهت باطن آراسته و بدون نقص يا لااقل کم نقص تر از خود انسان باشد وگرنه براي الگو بودن شايسته نيست.به دليل همين برتري است که ميتوان گفت الگو نبايد از الگوگيران اثر بپذيرد همانگونه که قالب نبايد از مذاب تأثير بپذيرد. خداوند در قران به پيامبر ميفرمايد: «لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا واقٍ[4]؛ اگر از هوسهاي آنان- بعد از آنکه آگاهي براي تو آمده- پيروي کني، هيچکس در برابر خدا، از تو حمايت و جلوگيري نخواهد کرد.»
همچنين ميفرمايد: «وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ[5]؛ اگر حق از هوسهاي آنها پيروي کند، آسمانها و زمين و همه کساني که در آنها هستند تباه ميشوند.»
سرفصل: جريان مذاب، طراحي سيستمهاي راهگاهي
نمونه60- عنوان مطلب درسي: سيستم راهگاهي
سيستم راهگاهي، شبکهاي از کانالهاي به هم پيوسته است که براي انتقال فلز مذاب به حفره قالب استفاده ميشود. مذاب براي رسيدن به قالب يا شکل نهايي بايد يک مسيري را طي کند که اين طراحي مناسب اين مسير تضمين کننده حصول يک قطعه سالم است. اگر از اين سيستم استفاده نشود، قطعه شکل ميگيرد اما باعث به وجود آمدن عيوب در قطعه ميشود. عيوبي مانند آخال، حفره، مُک، انقباض و تلاطم مذاب.
عنوان جهت الهي بحث: ضرورت وجود مسير صحيح در زندگي معنوي انسان
اگر جريان زندگي انسان را مذاب و انسان شکل گرفته شده را قطعه و دين (اعم از حق يا باطل) را مسير راهگاهي در نظر بگيريم، ميتوان گفت: انسان بدون دين حق به شکلگيري صحيح و مطلوب نميرسد؛ به عبارت ديگر انسان بدون دين يا با دين باطل هرگز به شکلگيري صحيح که همان تکامل و سعادت باشد، نميرسد.
همانطور که حرکت مذاب به سمت قالب بايد کنترل شود؛ مسير حرکت انسان براي سير به سعادت واقعي نيز ميبايست مشخص و تبيين شده باشد که اين امر توسط پيامبران و امامان براي انسانها انجام شده است. همانگونه که اگر فلز مذاب و قالب هر دو صحيح باشند اما مسير حرکت مذاب صحيح و حساب شده نباشد قطعه معيوب ميشود؛ حرکت و مسير انسان هم اگر ناصحيح باشد، سرانجام خوبي نخواهد داشت.
سرفصل: تغذيه گذاري
نمونه61- عنوان مطلب درسي: تعريف
حفره اضافي که در قالب تعبيه و با فلز مذاب پر ميشود. وظيفه آن جبران انقباض قطعه است. تغذيه کننده بايد آخرين قسمتي باشد که منجمد ميشود. هرچه ميزان انقباض کمتر باشد، عيوب انقباضي و حفره هم کمتر خواهد بود. آلياژهاي مختلف نياز به ميزان تغذيههاي مختلف دارند که وابسته به ذات مذاب است، بعضي از آلياژها نياز به تغذيه بيشتر و بعضي نياز به تغذيه کمتر دارند. براي استفاده از تغذيه نياز به انجماد جهتدار (طراحي مناسب) است.[6]
عنوان جهت الهي بحث: حکمت الهي و اتقان آفرينش
در آفرينش الهي هم خداوند عالم منابع تغذيه متعددي قرار داده است تا در صورت کاهش مواد لازمه، بدن از اين منابع تغذيه استفاده کند. به عنوان مثال هرگاه ميزان قند خون از حد لازم کمتر شود و بدن دچار ضعف شود، بدن قندهاي ذخيره را آزاد و ضعف را برطرف ميکند. اين امر نشان از حکمت الهي دارد.
براي ساخت يک قطعه لازم است، نکات مختلفي مدنظر قرار گيرد و پيشبينيهاي لازم صورت پذيرد. اين امر نياز به مهندسيني دارد که از علم و اطلاعات بالايي برخوردار باشند. آيا اين همه مخلوقات مختلف خصوصاً موجودات زنده با همه ظرافتها و پيچيدگيهايي که دارند، مهندسي حکيم و فوقالعاده عالم ندارند. «صُنْعَ اللَّهِ الَّذي أَتْقَنَ کُلَّ شَيْءٍ[7]؛ اين صنع و آفرينش خداوندي است که همهچيز را متقن آفريده است.»
سرفصل: گازها و آخالها در مذاب فلزات
نمونه62- عنوان مطلب درسي: آخالها در فلز مايع و روشهاي تصفيه مذاب
ازآنجاکه براي ساخت قطعه ريختهگري، نياز به ذوب فلز، ريختهگري و انجماد است بنابراين در حين فرآيندهاي مذکور انجام واکنشهاي شيميايي ناخواسته يا عوامل خارجي ميتوانند باعث تشکيل آخالها شوند. وجود آخالها در فلزات باعث تمرکز تنش شده، استحکام خستگي و کششي فلزات را کاهش ميدهد. لذا هر چه مذاب خالصتر و تميزتر باشد خواص مکانيکي قطعه بهتر خواهد بود.
عنوان جهت الهي بحث: لزوم اخلاص در عمل
در بحث عبادات هر چه اخلاص بيشتر باشد به همان نسبت تأثير آن نيز بيشتر است. امير المومنين علي g فرمودند: «اخلاص پيشه کن تا به مقصد برسي»[8]
يا در حديث ديگري فرمودند: «با وجود اخلاص بصيرت و بينشها نافذ و نوراني ميشود»[9] و همچنين فرمودهاند: «برترين عمل آن است که اخلاص در آن رعايت شده باشد»[10]
سرفصل: روشهاي تصفيه مذاب
نمونه63- عنوان مطلب درسي: استفاده از ذوب مجدد براي خالصسازي
روشهاي متعددي براي توليد فلزات با درجه خلوص بالا وجود دارد يکي از آنها ذوب موضعي فلز در حضور نمکها است. در اين روش قطرات مذاب از ميان حمامي از نمک عبور کرده و ناخالصيهاي آن توسط نمک به عنوان سرباره گرفته ميشود. به اين ترتيب در فرآيند مذکور ميتوان مذاب را پاک سازي و ناخالصي را کاهش داد و درجه خلوص را بالا برد. ذوب مجدد ممکن است چندين مرتبه و هر مرتبه براي حذف يک عنصر ناخالصي انجام شود.
عنوان جهت الهي بحث: تأثير امتحانات الهي در پاک شدن انسان
گرفتاريهاي متعدد و متوالي، انسان را خالص ميکند. خداوند در قران به مشکلات متعدد براي انسان اشاره کرده و ميفرمايد:« وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ[11]؛ قطعاً همه شما را با چيزي از ترس، گرسنگي و کاهش در مالها و جانها و ميوهها، آزمايش ميکنيم و بشارتده به استقامت کنندگان!»
در جاي ديگر خداوند فلسفه اين سختيها را خالص شدن مؤمنين ذکر ميکند و ميفرمايد: «َلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا[12]؛ تا خدا كسانى را كه ايمان آوردهاند خالص گرداند.»
سرفصل: روشهاي مختلف رشد کريستال
نمونه64- عنوان مطلب درسي: تک کريستال و پلي کريستال
تک کريستالها جامدهاي بلورين هستند که تنها از يکدانه کريستالي تشکيل شدهاند ولي ساخت آن بسيار مشکل و زمانبر است. تنها با خالص کردن مذاب از ناخالصيها و با آهستگي و جهتدار سرد کردن مذاب ميتوان به تک بلور دست يافت. اين امر به دليل آن است که اتمها فرصت يابند بهطور منظم در شبکه اتمي قرار گيرند. در حقيقت با آهسته سرد کردن يک جوانه تشکيل شده و با رشد آن يک تک دانه کريستالي شکل ميگيرد. وجود ناخالصي باعث شده تا تعداد جوانهها افزايش يافته و امکان تک کريستال شدن کاهش يابد.
عنوان جهت الهي بحث: تربيت تدريجي
همانطور که در کريستالها تک بلوري با خالصسازي، در نظر گرفتن تمهيدات ويژه و در طولاني مدت به دست ميآيد در انسانها نيز پاک کردن دل از آلودگيها با ممارست تدريجي ميتواند موجب خودسازي افراد شود. به عقيده اساتيد اخلاق و کارشناسان علوم تربيتي، ممارست بر کار نيک و تمرين انجام اعمال خوب، به مرور زمان تبديل به عادت حسنه و ملکهي رفتاري خير در افراد خواهد شد.
نکته قابل توجه اين است که اصولاً ملكات و روحيات انسان معمولاً جنبه اختيارى دارد چرا كه انسان هنگامى كه عملى را تكرار كند، نخست «حالت» و سپس «عادت» و بعد تدريجاً تبديل به «ملكه» مىشود، همين ملكات است كه به اعمال انسان شكل مىدهد و خط او را در زندگى مشخص ميسازد، در حالى كه پيدايش آن مستند به عوامل اختيارى بوده است.
[1]. .Solidification and Casting, p. 150.
[2]. .Solidification and Casting, p. 155.
[3]. از منظر قرآن بهترين الگوها پيامبران و صالحان و در رأس آنها پيامبر اسلام هستند. چنانچه ميفرمايد: «لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّـهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّـهَ كَثِيرًا؛براى شما در (سيره) رسول خدا سرمشقى نيكوست، (البتّه) براى كسانى كه به خدا و روز قيامت اميد دارند و خدا را بسيار ياد مىكنند.»منظور از تأسي و الگو قرار دادن، حالتي است که انسان، از هر جهت به مقتدايش اقتداي تام و تمام کند. ائمه هدي b تمام شرايط الگو بودن و مقتدا بودن را دارا ميباشند و عقل حکم ميکند انسان دنبالهرو کساني باشد که به گواهي تاريخ و اعتراف دوست و دشمن گوي سبقت را در ميدان کمالات و فضايل و خوبي از همه ربودهاند و همه خوبان، پاکان و صاحبان کمال، ريزهخوار سفره خصال نيکوي آنها ميباشند. راهبراني که با علم خداداد و لدني کاملاً با پيچوخم راه سعادت آشنايند و خود اين راه را تا آخر پيمودهاند و با علم و قدرت الهي، توانايي دستگيري و راهنمايي رهروان اين راه را دارند.
[4]. رعد: 37.
[5]. مؤمنون: 71.
[6]. .Solidification and Casting, p. 150.
[7]. نمل: 88.
[8]. «أَخْلِصْ تَنَل» (غررالحکم آمدي، باب اخلاص، ص131).
[9]. «عِنْدَ تَحَقُّقِ الْإِخْلَاصِ تَسْتَنِيرُ الْبَصَائِر»، همان.
[10]. « أَفْضَلُ الْعَمَلِ مَا أُخْلِصَ فِيه» همان.
[11]. بقره: 155.
[12]. آلعمران: 141.