عنوان درس: خوردگي و حفاظت مواد

1401/07/25 15:13
فصل قبل

 

سرفصل: مقدمه

 نمونه48- عنوان مطلب درسي: تعريف عمومي خوردگي

تخريب ماده در اثر واکنش با محيط خوردگي ناميده ميشود. پديده خوردگي در تمامي دستههاي اصلي مواد، شامل فلزات، سراميکها، پليمرها و کامپوزيتها اتفاق ميافتد، اما وقوع آن در فلزات آنقدر شايع و فراگير بوده و اثرات مخربي بجاي ميگذارد كه هرگاه صحبت از خوردگي به ميان ميآيد، ناخودآگاه خوردگي يك فلز به ذهن متبادر ميشود.

زنگزدگي نوعي از خوردگي است که باعث از بين رفتن ظاهر ماده و عملکرد قطعه ميشود بهطوري که در نهايت به متلاشي شدن ماده منتهي ميشود.

عنوان جهت الهي بحث: زنگار و سياهي دل

به همين ترتيب قلب انسان در اثر گناه و غفلت دچار زنگار و قساوت شده و در صورت تداوم باعث عدم کارکرد الهي قلب (دلمردگي) ميشود. چنانچه خداوند متعال در قران ميفرمايد: «کَلاَّ بَلْ رانَ عَلي‏ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا يَکْسِبُونَ؛ چنين نيست (که آيات ما افسانه باشد) بلکه بر دلهاي آنان آنچه کسب ميکردهاند (از گناهان) زنگار بسته است. »

و در حديثي از پيامبر خدا حضرت محمد a نيز آمده است: «انّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَصْدَأُ كَمَا يَصْدَأُ الْحَدِيدُ قِيلَ فَمَا جِلَاؤُهَا قَالَ ذِكْرُ اللَّهِ وَ تِلَاوَةُ الْقُرْآن؛ اين دلها نيز همانند آهن زنگار ميبندد. عرض شد: اي رسول خدا، صيقل دهنده دلها چيست؟ فرمود: تلاوت قرآن. ‏»

و نيز ايشان ميفرمايند: «إِذا أَذْنَبَ الْعَبْدُ نُكِتَتْ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْداءٌ فَإِذا تابَ صُقِلَ مِنْها فَإِنْ عادَ زادَتْ حَتّي تَعْظُمَ فِي قَلْبِهِ[1]؛ هرگاه بنده گناه كند، نقطهاي سياه در دلش پديدار ميشود. اگر توبه كند، دلش از آن نقطه پاك ميشود و اگر گناه را تكرار كند، آن نقطه سياه بزرگتر ميشود تا آنكه در دل او به لکهاي بزرگ تبديل ميگردد.»

سرفصل: مقدمه

 نمونه49- عنوان مطلب درسي: محيطهاي خورنده

عملاً کليه محيطها خورندهاند لکن قدرت خورندگي آنها متفاوت است. مثال: هوا، رطوبت، بخار و گازهاي ديگر مثل کلر، آمونياک، سولفيد هيدروژن، دي اکسيد گوگرد، اسيدهاي معدني مثل اسيد کلريدريک، سولفوريک و نيتريک، اسيدهاي آلي مثل اسيد استيک و فرميک بهطور کلي مواد معدني خورندهتر از مواد آلي ميباشند. مثلاً خوردگي در صنايع نفت بيشتر در اثر کلرورسديم، گوگرد، اسيد سولفوريک و کلريدريک و آب است تا به خاطر روغن، نفت و بنزين. درجه حرارتها و فشارهاي بالاتر معمولاً باعث ايجاد شرايط خوردگي شديدتري ميگردند.

واکنشهاي خوردگي در محيطهاي مختلفي نظير اسيدي، خنثي، قليايي، صنعتي، شهري و روستايي روي ميدهند. گاهي اوقات تغيير محيط مثلاً از محيط اسيدي به قليايي و يا برعکس باعث کاهش خوردگي ميشود. در محيطهاي شهري صنعتي يا روستايي به دليل عدم امکان تغيير محيط بايد بر روي کاهش خوردگي با استفاده از بازدارندهها و ساير روشهاي جلوگيري از خوردگي کار نمود.

عنوان جهت الهي بحث: لزوم هجرت از محيط ناسالم به محيطهاي سالم

همانگونه که همه محيطها خورنده هستند در زندگي اجتماعي هم همه محيطها حتي محيطهايي که در مجموع سالم به حساب ميآيد، در صورت عدم مراقبت ميتوانند موجب آلودگي شوند. چراکه هيچ محيطي صد در صد سالم و عاري از زمينه گناهان اعتقادي و رفتاري نيست. البته همانطور که شرايط خوب و بد محيط برخوردگي تأثير دارد، شرايط خوب و بد محيط هم بر انسان اثر دارد. از اين رو در دستورات ديني بر اهميت محيط تأکيد شده است. همانگونه که با تغيير يک محيط خوردگي فرضي از حالت اسيدي به بازي و يا بالعکس خوردگي ميتواند کاهش يابد در محيط اجتماعي نيز اغلب امکان هجرت وجود دارد از اين رو در برخي مواقع مهاجرت از محيط ناسالم به محيط سالم واجب ميشود و بالعکس انتقال از محيط اسلامي به محيط غيراسلامي (در صورتي که نتوان دين يا اخلاق خود و خانواده خود را حفظ کرد) گناه محسوب ميشود.

خداوند در قرآن در ميفرمايد: «ِإنَّ الَّذينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمي‏ أَنْفُسِهِمْ قالُوا فيمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصيراً؛[2] کساني که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالي که به خويشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالي بوديد؟ (و چرا با اينکه مسلمان بوديد، در صفِ کفّار جاي داشتيد؟!)» گفتند: «ما در سرزمين خود، تحت فشار و مستضعف بوديم.» آنها [= فرشتگان] گفتند: «مگر سرزمين خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنيد؟!» آنها (عذري نداشتند، و) جايگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدي دارند.»

عنوان جهت الهي بحث: لزوم تقوا و خودمراقبتي مضاعف در محيطهاي آلوده

همانگونه که نوع محيط بر شدت خوردگي اثر دارد، نوع محيط اجتماعي هم بر شدت آسيبديدگي روحي و رفتاري انسان اثر دارد. همچنين همانطور که در بسياري از مواقع امکان تغيير محيط وجود ندارد و بايد از عوامل بازدارنده استفاده کرد، در زندگي هم خيلي از مواقع امکان تغيير محيط وجود ندارد لذا شخص بايد براي سالم ماندن دين و اخلاق خود از عوامل بازدارنده کمک بگيرد. به عنوان مثال ميتواند در همان محيط از ميان افراد جامعه دوستان و همنشينان سالم انتخاب کند و يا به محافل و مجالس معنوي و مذهبي بيشتر رفت و آمد نمايد. اين امور ميتواند او را از آسيبهاي محيط ناسالم تا حد زيادي حفظ نمايد. البته در کنار همه اين امور بايد ارتباط قلبي خود را با خداوند تقويت نمود که او بهترين حفظکنندگان است.

سرفصل: مقدمه

 نمونه50- عنوان مطلب درسي: هزينههاي خوردگي

بدون شک يکي از مهمترين مسائل مبتلابه صنعت وجود مشکلات خوردگي است. خوردگي را ميتوان از جنبههاي گوناگون اقتصادي، صنعتي و زيستمحيطي بررسي کرد.  کل هزينه سالانه سيلها، گردبادها، آتشسوزيها، رعدوبرقها و زمينلرزهها کمتر از هزينه خوردگي ميباشند. ضرر و زيان خوردگي به حدي بالاست که بر اساس گزارشها، فقط در سال 2011 ميلادي ضرر و زيان کمپاني شل چهارصد ميليون دلار بوده و کمپاني نفت انگليس نيز، خوردگي را مسئول به هدر رفتن 3 درصد کل ارزش دارايي خالص خود ميداند. براي مبارزه با چنين مشکل عظيمي، بايد درک منظم و سيستماتيک از خوردگي و روشهاي مبارزه با آن را داشت. با توجه به اهميت مسائل خوردگي در صنعت، چند سالي است که رويکرد مديريتي به حل معضل خوردگي در سطح جهاني مطرح شده است. اگر چه خوردگي اجتنابناپذير است ولي هزينه آن را به مقدار زيادي ميتوان کاهش داد. مثلاً يک آند ارزانقيمت منيزيم ميتواند عمر تانک آب گرم خانگي را دو برابر کند. انتخاب صحيح مواد و طراحي خوب هزينههاي خوردگي را کاهش ميدهد. يک برنامه صحيح تعميرات و نگهداري رنگ چندين برابر مخارجش را صرفهجويي ميکند. اثرات زيانبار خوردگي عبارتاند از: از بين بردن ظاهر، مخارج تعميرات و نگهداري و بهرهبرداري، خواباندن کارخانه، آلوده شدن محصول، نشت يا از بين رفتن محصولات با ارزش، اثرات بر امنيت و قابليت اعتماد، مسئوليت عملکرد محصول

جهت الهي بحث: هزينههاي تحميلي گناهان بر فرد و جامعه

هزينههاي خوردگي براي صنعت مانند هزينههاي تخلفات، جرائم و گناهان براي يک جامعه است. به عنوان مثال شايد در ابتدا به نظر برسد خسارت سرقت فقط متوجه فرد مالباخته ميشود اما با اندکي دقت معلوم ميشود هزينههاي اين گناه به همه آحاد جامعه تحميل ميشود: شخصي که خانه ميسازد مبالغ زيادي را بايد صرف ايمني دربها، پنجرهها، حفاظها و ... نمايد و همچنين صاحبان شرکتها و کارخانهها يا صاحبان خودرو بايد براي سيستمهاي ضد سرقت هزينه نمايند و همه اينها علاوه بر ترس و وحشتي است که کودکان و افراد سالخورده از امکان حضور دزد در منزل خود دارند. در نهايت بايد به همه اينها هزينه پيدا و پنهان زندانها را نيز اضافه کرد که خود معضلاتي مانند بيسرپرست ماندن و دشواري در تأمين معيشت براي خانواده او را به دنبال خواهد داشت.

ناگفته نماند هزينههاي مستقيم و غيرمستقيم گناهان و جرائم منحصر به جرمي مانند سرقت نيست بلکه برخي از گناهان سرمايههاي معنوي را بر باد ميدهند؛ مانند دروغ و خيانت در امانت که سرمايه اجتماعي «اعتماد» را از بين ميبرد. راه کاهش اين خسارتها تقويت اخلاق، ايمان و اعتقاد به روز حساب است.

سرفصل: مباني خوردگي

 نمونه51-عنوان مطلب درسي: سري گالوانيکي فلزات

 در جدول سري گالوانيکي فلزات، آنها بر اساس فعال بودن در واکنش خوردگي مرتب ميشوند. فلزهايي که در پايين جدول قرار دارند نسبت به فلزات بالاتر تمايل بيشتري به واکنش دارند. اين جدول که به سري گالوانيک يا سري الکتروپتانسيل معروف است، معيار خوبي براي مقايسه فلزات از نظر خوردگي است.

عنوان جهت الهي بحث: انسانهاي تأثيرپذير و ثابتقدم

مثال مشابه فلزات غيرفعال و فعال، انسانهاي قوي و انسانهاي ضعيف هستند. انسانهاي قوي و خودساخته داراي شخصيت پايدار و انسانهاي ضعيف داراي شخصيت متزلزل و تأثيرپذير هستند. افرادي که به ثبات شخصيت رسيدهاند به راحتي تحت تأثير محيط و حوادث قرار نميگيرند اما انسانهايي که نتوانستند هويت و شخصيت خود را محکم و متعالي بسازند با هر بادي به سمتي ميروند و يا در اثر حوادث روزگار آسيب روحي ميبينند اين افراد مانند يک فلز آند خورده ميشوند.

امام علي g ميفرمايند: «مؤمن مثل کوه استوار است که بادهاي تند آن را تکان نميدهد»[3] در جاي ديگر ميفرمايد «گروهي از مردم مانند پشههاي ريز هستند که تابع هر صدايي هستند و با هر بادي به سمت متمايل ميشود اينها از نور علم بهرهمند نشدهاند.»[4]

سرفصل: اشکال خورده شدن فلزات

 نمونه52-عنوان مطلب درسي: خوردگي يکنواخت

خوردگي يکنواخت به عنوان نوعي از خوردگي که به صورت يکنواخت از ضخامت ماده کم ميکند، تعريف شده است.  در اين نوع خوردگي که متداولترين و معمولترين نوع خوردگي محسوب ميشود، معمولاً بهوسيله يک واکنش شيميايي يا الکتروشيميايي که در نقاط بيشماري از سطح روي ميدهد، سراسر سطح بهطور يکنواخت خورده ميشود. محلول خورنده به صورتي يکنواخت به سطح فلز حمله ميکند و به اين ترتيب خوردگي بهطور يکنواخت به عمق پيشروي ميکند.

عنوان جهتگيري الهي: سياه شدن سراسر قلب در اثر گناه

گسترش نقاط آند و کاتد موضعي بر روي سطح فلز و در نهايت ايجاد خوردگي يکنواخت يادآور نقاط سياهي است که گناه بر روي قلب و روح انسان بهجا ميگذارد تا آنکه تمام قلب را فرا ميگيرد. اگر اين گناهان در عمق جان شخص نفوذ کند و تمام قلب او را فراگيرد مانند فلزي است که خوردگي يکنواخت از سطح به انتهاي آن ادامه يافته است؛ قرآن کريم اينگونه افراد را کساني معرفي ميکند که پليديها قلب آنها را احاطه کرده است: «مَنْ کَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطيئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ؛[5] کساني که کسب گناه کنند و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آنها اهل آتشاند؛ و جاودانه در آن خواهند بود.»

چراکه گستردگي اين پليديها ماهيت ايشان را پليد ساخته است، بهگونهاي که جز پليدي از ايشان صادر نميشود، به همين خاطر در عذاب جاويدان خواهند ماند، چنين شخصي ديگر قابل اصلاح نيست. به تعبير روايت ديگر صاحب آن قلب بهسوي خير باز نميگردد.[6]

سرفصل: اشکال خورده شدن فلزات

 نمونه53- عنوان مطلب درسي: خوردگي حفرهاي

خوردگي حفرهاي نوعي از خوردگي موضعي است که باعث ايجاد حفره در فلز و در نتيجه منجر به سوراخ شدن و زوال آن ميگردد. خوردگي حفرهاي به مراتب خطرناکتر از خوردگي يکنواخت است، زيرا تشخيص و پيشبيني وقوع حفرهها مشکل بوده و حفرهها گاهي مجزا و گاهي آنقدر به هم نزديک هستند که باعث ايجاد سطح زبري روي فلز ميشوند.

مشکل اساسي اين نوع خوردگي، عدم امکان تشخيص آن به دو روش کاهش وزن و بررسي سطوح است. در حالي که کاهش وزن حاصل از اين نوع خوردگي ناچيز است، ولي حفرههاي ايجادشده ميتوانند منجر به تعميرات پرهزينه تجهيزات با ارزش شود. يک حفرهي باريک و کوچک با کمترين تلفات فلزي ميتواند باعث تخريب يک سيستم مهندسي شود.

عنوان جهت الهي بحث:

 اگر خوب تأمل کنيم برخي افکار، عقايد و اعمال مانند خوردگي حفرهاي عمل ميکنند يعني عليرغم آنکه ظاهر رفتار و گفتار شخص خوب به نظر ميرسد اما اين رفتار نيک بهشدت در معرض نابودي است و يک نقيصه او را از ارزش ساقط ميکنند.

برخي گناهان و رفتارهاي سوء، رفتارهاي نيک انسان را از بين ميبرند، به همين خاطر قرآن کريم بهجاي آنکه بفرمايد هر کسي رفتار نيکي انجام داد به او پاداش ميدهيم، ميفرمايد هرکسي عملي را تا پايان عمر نگه داشته و با خود بياورد پاداش خواهد داشت: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا؛[7] هر کس کار نيکي بياورد، ده برابر آن پاداش دارد.»

خداوند در آيات ديگري به اين مسئله اشاره دارد که برخي اعتقادات و رفتارها ممکن است موجب نابودي اعمال نيک و خسارت عظيم به انسان شوند، چنانکه ميفرمايد: «وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْکَ وَ إِلَي الَّذينَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ؛ بر تو و انبياء قبل از تو وحي شد که اگر شرک بورزي، عملت باطل و بدون اجر ميشود و يقيناً از زيانکاران خواهي بود.[8] »

از امام صادق g در مورد آيه: «وَ قَدِمْنَا إِلَي مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاء مَّنثُورًا؛ (و ما به سراغ اعمالي که انجام دادهاند ميرويم و همه را همچون ذرات غبار پراکنده در هوا قرار ميدهيم)» پرسيده شد؛ آن حضرت فرمود: «به خدا سوگند اين افراد (که اعمال نيکشان از بين ميرود) اعمالشان از پارچههاي قبطي سفيدتر (پاکتر) بود. امّا هرگاه که حرامي بر آنان عرضه ميشد، آن را رها نميکردند[9]».

سرفصل: اشکال خورده شدن فلزات

 نمونه54- عنوان مطلب درسي: خوردگي شياري

اين نوع خوردگي در شيارها، شکافهاي کمعرض زير پيچها، زير رسوبات و نقاطي از سيستم که محلول (الکتروليت) حالت ساکن يا مرده داشته باشد به وجود ميآيد. به دليل محبوس شدن مايع خورنده در بين شيار، انجام واکنش خوردگي در شيار سرعت يافته و خوردگي شديد موضعي رخ خواهد داد.

اين نوع خوردگي معمولاً در محل تماس فلز يا آلياژ با مواد غيرفلزي نظير لاستيک، پلاستيک، چوب، شيشه، بتن، الياف و... رخ ميدهد. خوردگي شياري از جمله شايعترين انواع خوردگي موضعي در تجهيزات صنعتي به شمار ميآيد. مناطق حساس به اين نوع خوردگي، شيارهاي ايجادشده زير ميخ پرچها، پيچها و درز جوشها است. 

جهت الهي بحث: رکود اقتصادي و فرهنگي و ضررهاي آن

اگر چه شيار زمينه خوردگي را فراهم ميکند اما دليل اصلي خوردگي، شيار نيست بلکه رکود و ساکن بودن محلول خورنده در يک نقطه معين است. معمولاً اين رکود و سکون هرکجا اتفاق بيفتد موجب خسارت ميشود. حتي در جوامع بشري نيز رکود و سکون مي‌‍‌‌‌تواند موجب خرابي و تباهي شود؛ مثلا رکود و سکون سرمايه يا عدم داد و ستد آن(سکون اقتصادي) موجب خرابي اقتصاد و رکود و سکون علمي(عدم رشد علمي) موجب انحطاط علمي و سکون و رکود اخلاقي(عدم رشد اخلاقي و اينکه امروز و ديروز انسان مساوي باشد) موجب تباهي است.

سرفصل: روشهاي جلوگيري از خوردگي

نمونه55- عنوان مطلب درسي: روشهاي کنترل و حفاظت از خوردگي

از اصليترين روشهاي جلوگيري و حفاظت از خوردگي ميتوان به موارد زير اشاره داشت:

انتخاب صحيح آلياژ (طلا و نقره در اکثر محيطهاي صنعتي مقاوم به خوردگي هستند).

بهکارگيري پوششهاي مقاوم.

بهکارگيري بازدارندههاي خوردگي.

حفاظت كاتدي و آندي.

عنوان جهت الهي بحث: راههاي کنترل و حفظ ايمان از خرابي

همانگونه که فلزات زنگ ميزنند، دل انسانها نيز در اثر مجاورت با افراد ناصالح، امور دنيوي و... زنگ ميزند. اين حالت باعث ميشود حال معنوي انسان خوش نباشد و قلب کارايي خود را که دريافت فيض از خداوند است، بهدرستي انجام ندهد. براي رفع اين حالت به تلاوت قران توصيه شده است.

رسول خدا a ميفرمايند: «كه همانا اين دلها زنگار ميگيرد همانطورى كه آهن زنگار ميگيرد و همانا جلاى دلها بخواندن (و عمل کردن) قرآن است.»[10]

البته راهکارهاي ديگري مانند ياد مرگ و استغفار نيز وجود دارد[11]. اين امور علاوه بر آنکه زنگزدگي دل را برطرف ميکنند، مانند پوششي از نور، دل را از زنگزدگي نيز حفظ ميکنند.

سرفصل: روشهاي جلوگيري از خوردگي

 نمونه56- عنوان مطلب درسي: حفاظت کاتدي

حفاظت کاتدي يکي از روشهاي محافظت از خوردگي فلزات توسط کاتد و قرار دادن سطح فلز در يک سلول الکتروشيميايي است. سيستم حفاظت کاتدي تکنيکي است که خوردگي سطح فلز را با ايجاد کاتد از يک سلول الکتروشيميايي کنترل ميکند. در برخي از پروژههاي مربوط به حفاظت کاتدي، جريان به سازههاي فلزي داده ميشود تا در آنها الکترون جابجا شده و به اين طريق از زنگزدگي و خوردگي آن جلوگيري شود. طراحي حفاظت کاتدي به دو روش انجام ميگيرد:

 روش استفاده از آندهاي فدا شونده

 روش استفاده از ترانسهاي تزريق جريان

آندهاي فداشونده

در اين روش دو فلز وجود دارد.

فلز فدا شونده و يا همان آند که معمولاً از جنس آلومينيوم و منيزيم است.

فلز نجيب و يا همان کاتد

اتفاقي که در صورت استفاده از اين روش حفاظت کاتديک ميافتد اين است که فلز آند دچار خوردگي ميشود تا از خورده شدن فلز کاتد جلوگيري شود.

جهت الهي بحث 1: اهميت بحث ايثار و فداکاري در جامعه

براي محافظت از يک فلز، فلز ديگر را فدا ميکنيم اين امر يادآور ايثار و خودگذشتگي است که گاهي بين انسانها مشاهده ميشود. يعني اينکه شخص ديگران را مقدم بر خويش دانسته و از رفاه و آسايش خود براي ديگران مي گذرد. بنابراين ايثار زماني محقق ميشود که شخص از خودبيني و خودپرستي خارج شده باشد و بتواند ديگران را بر خود ترجيح دهد. اين صفت آنقدر پرارزش است که «بالاترين اخلاق» ناميده شده است[12].

البته انسان فداکار خود را فداي چيزي ميکند که براي او از جان يا مال با ارزشتر باشد. مثلا آتشنشاني که جانش را فداي نجات جان يک کودک ميکند در واقع جانش را فداي ارزشهاي انساني يا رضاي خداوند ميکند؛ همچنين يک شهيد که جانش را فدا ميکند براي عزت و اسلام -که ارزش آنها از جان انسان بيشتر است- فدا ميکند.

جهت الهي بحث2: منطق فدا شدن داني براي عالي

براي محافظت فلز مهمتر فلز کماهميتتر را فدا ميکنيم. اين رويه مبتني بر منطقي است که اصطلاحاً «فدا شدن داني براي عالي» ناميده ميشود. اين منطق در کل زندگي جريان دارد. به عنوان مثال گياه فداي حيوان و حيوان فداي انسان ميشود. به همين طريق نيز فلزات فعال که پايين جدول سري گالوانيکي قرار دارند فداي فلزاتي ميشوند که نجيبتر بوده و بالاي جدول قرار دارند.

 

 


[1]. كنز العمال، ج 4،  حديث 10288.

[2]. نسا:97.

 

[3].  بحار النوار، ج 3، ص 351.

 

[4].  نهج البلاغه، حکمت 147.

 

[5].  بقره:81.

 

[6]. امام صادقg فرمودند: «إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِى قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَى قَلْبِهِ فَلَا يُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً؛ هرگاه مرد گناهى كند در دلش نقطه سياهى برآيد، پس اگر توبه كند، محو شود و اگر بر گناه بيفزايد، آن سياهى افزايش يابد تا بر دلش غالب شود، سپس هرگز رستگار نشود.» (کافي، ج3، ص 373).

 

[7].  انعام:160.

 

[8].  زمر:65.

 

[9]. الصّادق g «عَن سُلَيْمَانَبْن ِخالِدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَدِمْنا إِلي ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ إِنْ کَانَتْ أَعْمَالُهُمْ أَشَدَّ بَيَاضاً مِنَ الْقَبَاطِيِّ وَ لَکِنْ کَانُوا إِذَا عَرَضَ لَهُمُ الْحَرَامُ لَمْ يَدَعُوهُ...» (الکافي، ج 2، ص 81).

 

[10]. ارشاد القلوب، ج 1، ص 191.

 

[11]. ر.ک: مشکاة الانوار، ص66؛ بحارالانوار، ج74، ص172.

 

[12]. «الايثار اعلي مراتب الکرم و افضل الشيم» (غررالحکم، ص76).

 

فصل بعد
نقدها و نظرات