1-2- چرا باید به خدا معتقد بود؟

1401/09/28 15:05
فصل قبل

تاکنون دلایل متعددی توسط فیلسوفان و دانشمندان مختلف در اثبات وجود خداوند ارائه شده است. برهان‌های نظم، هدایت (تدبیر)، فطرت، علت و معلول، امکان و وجوب، حدوث و قِدم، حرکت، صدیقین و... راه‌های عنوان شده در کتب مختلف هستند. ما در اینجا به فراخور رشته تخصصی خود مختصری در این زمینه صحبت می‌کنیم.

1-2-1- برهان عقلی[1]

اگر کسی بپذیرد که عالم هستی و موجودات آن یک حقیقت است، از جهت عقلی نمی‌تواند موجودات عالم را  بیش از دو دسته فرض کند: [2]

اول) در عالم، موجودِ مستقلی که از هر جهت (چه پیدایش و چه بقاء) بی‌نیاز باشد و به هیچ علتی و به هیچ چیزی نیاز نداشته باشد، وجود دارد.

دوم) در عالم، موجودی که از هر جهت مستقل باشد و بی‌نیاز باشد وجود ندارد (یعنی در کل هستی، همه موجودات، بدون استثناء برای بوجود آمدن نیازمند به علتی هستند و به یک یا چند چیز نیاز دارند و به اصطلاح وابسته می‌باشند).

اگر فرض اول درست باشد یعنی چنین موجودی وجود دارد، عقیده خداباوران درست است و نام آن موجود که از هر جهت مستقل می‌باشد و به هیچ چیز نیاز ندارد، خدا است.[3]

اما فرض دوم محال است. چون ممکن نیست همه موجودات بدون استثناء نیازمند به علت باشند، اما در عینِ نیازمندی، موجود مستقلی در کار نباشد که آن‌ها را به وجود بیاورد. این به آن می‌ماند که فرض کنیم همه لباس‌هایمان به جایی آویزان است اما هیچ رخت آویزی و هیچ چیزی که لباس‌ها به آن آویزان باشد، وجود ندارد! یا فرض کنیم همه اتاق‌ها از جایی روشنایی گرفته‌اند اما هیچ چیزی که آن‌ها را روشن کند وجود ندارد!

پس بی‌تردید فرض اول درست است یعنی در عالمِ هستی موجودی وجود دارد که از هر جهت مستقل و بی‌نیاز است و به هیچ علتِ به وجود آورنده و به هیچ چیز، کم یا زیاد (حتی زمان و مکان) نیاز ندارد.[4]

 


[1]ـ برای اثبات وجود خداوند برهان های عقلی متعددی ارئه شده یکی از مهمترین براهین عقلی برهان امکان و وجوب است، و برهانی که بیان خواهد شد یکی از اقسام این برهان است. توضیح آنکه برهان امکان و وجوب از دو طریق قابل تبیین است، یکی امکان ماهوی، و دیگری امکان فقری، در این نوشتار از طریق امکان فقری به اثبات وجود خدا پرداخته می شود که عده ای از محققین از جمله ملا هادی سبزواری در کتاب شرح منظومه صفحه 141 آن را مطرح نموده‌اند. (بدایه المعارف، ج 1، ص 34)

[2]ـ در اینجا موجود در مقابل معدوم است، یعنی چیزی که وجود دارد نه چیزی که به وجود آمده است. لازم به ذکر است. موجودات  همه در یک سطح نیستند برخی مانند موجودات بی جان (جمادات) در پایین ترین مرتبه قرار دارند و برخی مانند گیاهان در مرتبه بالاتر و برخی مانند حیوانات در مرتبه بالاتر و برخی مانند انسان در مرتبه بالاتر قرار دارند. ضمنا می‌توان موجودات را به دو شکل فرض کرد: موجودات مادی و غیر مادی.

[3] ـ در برخی دعاها به خداوند می‌گوییم: یا موجودَ قبلَ کلِّ موجود. از این رو به «وجود»ی که از هر جهت مستقل است، می‌توان «موجود» گفت. منتها به معنای موجودی که وجود دارد نه آنکه کسی او را به وجود آورده است.

[4]ـ توجه داشته باشید اگر موجودی از هر جهت مستقل باشد و به هیچ چیز نیاز نداشته باشد، آن موجود غیر مادی است. چون ماده به امور متعددی از جمله مکان نیاز دارد. پس آن موجود مستقل مادی نیست.

فصل بعد
نقدها و نظرات