3- دانشمندان ایرانی ـ اسلامی
1401/09/30 09:15فصل قبل
با توجه به این که مدرس در کلاس ریاضی عمومی فرصت چندانی برای طرح مباحث تاریخ علم ریاضی ندارد، در این بخش به معرفی مختصر برخی از دانشمندان شهیر ایرانی اسلامی در زمینه ریاضیات اشاره میکنیم.
1- غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری (427-510 هجری شمسی) ملقب به خیام نیشابوری، فیلسوف و ریاضیدان و منجم و شاعر ایرانی در نیشابور زاده شد. وی در ترتیب رصد ملکشاهی و اصلاح تقویم جلالی همکاری داشت.
آدُلف یوشکوویچ و بوریس روزنفلد، ریاضیدانان و تاریخنگاران در شوروی سابق، خیام را به این صورت معرفی کردهاند: «خیام فیلسوف، ریاضیدان، ستارهشناس و شاعر رباعیسرای ایرانی است. یکی از برجستهترین کارهای وی را میتوان اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظام الملک، که در دوره سلطنت ملک شاه سلجوقی (۴۲۶هجری قمری) بود، دانست. وی در ریاضیات، علوم ادبی، دینی و تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجه سوم و مطالعاتش درباره اصل پنجم اقلیدس نام او را به عنوان ریاضی دانی برجسته در تاریخ علم ثبت کرده است. ابداع نظریهای درباره نسبتهای هم ارز با نظریه اقلیدس نیز از مهم ترین کارهای اوست[1]».
س. ا. کانسوا [2]نقش عمدهای را برای خیام در سدههای یازدهم و دوازدهم و حتی سایر سدههای میانه قائل است.
غلامحسین مصاحب، از ریاضیدانان صاحب نام معاصر، از قول جورج سارتون در خصوص خیام میگوید[3]:
«خیام اول کسی است که به تحقیق منظم علمی در معادلات درجات اول و دوم و سوم پرداخته، و طبقهبندی تحسینآوری از این معادلات آورده است، و در حل تمام صور معادلات درجه سوم منظماً تحقیق کرده، و به حل )در اغلب موارد ناقص( هندسی آنها توفیق یافته، و رساله وی در علم جبر، که مشتمل بر این تحقیقات است، معرف یک فکر منظم علمی است؛ و این رساله یکی از برجستهترین آثار قرون وسطائی و احتمالاً برجستهترین آنها در این علم است».
خیام علاوه بر کارهای ارزشمند در زمینه جبر، تحقیقاتی نیز در فلسفه، نجوم و فیزیک داشته و رباعیاتی نیز به او منسوب است.
«قبل از کشف رساله او در جبر، و پیش از این که تحقیقات جبری او چنانکه شاید مورد توجه قرار گیرد، در مشرق زمین به واسطه سهم عمده ای که در اصلاح سال و ماه برای او قائل بودند و در اروپا به سبب ترجمه انگلیسی رباعیات وی -که توسط فیدز جرالد انجام شده- شهرت یافته بود و متاسفانه دانشمندان و مورخین دانشمند اسلامی از تحقیقات جبری او به کلی بیخبر بودند و از اواخر قرن 19 میلادی به بعد است که وی جای خود را در تاریخ ریاضیات باز میکند تا آنجا که رسالۀ او در جبر یکی از برجستهترین آثار قرون وسطایی در این علم شناخته میشود.
آثار خیام علاوه بر تالیفات ریاضی و رباعیات معرف او مشتمل است بر چند رساله فلسفی و رسالهای به نام رساله فی الاحتبال لمعرفه مقدار اذهب والفضه فی جسم مرکب منهما در وزن مخصوص و غیره».[4]
در مورد جبر، کار خیام در ابداع نظریه هندسی معادلات درجه سوم، موفقترین کاری است که دانشمندی مسلمان انجام داده است.
هرچند شهید مطهری در کتاب مسأله شناخت، شاعر بودن خیام را رد میکند و وی را به این صورت معرفی میکند: «خیام در همه عمرش شاعر نبوده، یعنی حرفهاش شعر نبوده ولی ذوق شعری خیلی عالی و بالایی داشته است، مرد حکیمی است، مرد ریاضیدانی است، مرد موحدی است و اهل توحید است، به یک واسطه شاگرد بوعلی است و همیشه از خود و بوعلی به عنوان «من و معلمم» یاد میکند. اینهمه شعرهای پوچ از خیام نقل میکنند [در حالی که] او در رد این مسائل – همینها که راجع به فلسفه خلقت، تکلیف و فلسفه حرمت و غیره در شعرهایش هست - رساله دارد که شورویها و مصریها چاپ کردهاند. میگویند در همه عمرش فقط شانزده رباعی گفته است»[5].
2- ابوجعفر محمد بن موسی خوارزمی(229-159 هجری شمسی) ملقب به خوارزمی، ریاضیدان، ستارهشناس، فیلسوف، جغرافیدان و مورخ شهیر ایرانی در دوره عباسیان است. وی در حدود سال ۷۸۰ میلادی (قبل از ۱۸۵ قمری) در خوارزم زاده شد. مصاحب در کتاب «خیام به عنوان عالم جبر» خوارزمی را بدین صورت توصیف میکند:
«خوارزمى از مؤسسان جبر - به عنوان یك علم مستقل- است و وى بود كه اولین كتاب را در باب جبر و مقابله تألیف كرد. نام وى به شكل الگوریتم «Algorithm» در اروپا معادل فن محاسبه تلقى شد. چنانكه نام كتاب نیز به شكل Algebra عنوان علم جبر باقى ماند. جبر خوارزمى در قرون وسطى نزد اروپائیان فوقالعاده اهمیت یافت و تا زمان ویت[6] (متوفى 1603 میلادى) مبناى مطالعات علمی ریاضیون اروپایی بود»[7].
درک ج. استرویک در کتاب تاریخ فشرده ریاضیات در مورد خوارزمی چنین مینویسد:
«محمد خوارزمی چندین کتاب در ریاضیات و نجوم نوشت. حساب او دستگاه شمارش هندی را توضیح میداد. هر چند کتاب اصلی او که عربی است گم شده، اما ترجمه لاتین آن از قرن دوازدهم موجود است. این کتاب یکی از عوامل آشنایی اروپای غربی با سیستم اعشاری است.»[8]
3- ابوالوفا محمّد بوزجانی (بوژگانی) (378-318 هجری شمسی) ریاضیدان و منجم بزرگ ایرانی در دوران طلایی اسلام بوده است. دکتر غلامحسین مصاحب در کتاب «خیام به عنوان عالم جبر» در خصوص بوزجانی میگوید:
«بوزجانى در بسط علم مثلثات - مثل جبر - كارهاى ارزنده كرد. چنان كه در استخراج جیب زاویه سى دقیقه طریقهاى یافت كه نتیجه آن تا هشت رقم با مقدار واقعیsin3∘' مطابقت دارد.»[9]
ژاکسسیانو بوزجانی را واضع اتحادهای مثلثاتی و همچنین قانون سینوسها در مختصات کروی میداند[10].
پژوهشهای علمی بوزجانی که ما از آنها اطلاع داریم پس از رفتن وی از خراسان به بغداد صورت گرفته است و دامنه وسیعی از علوم گوناگون، از هندسه و مثلثات و حساب و نجوم را در بر میگیرد و در هر کدام از آنها به دستاوردهای نوینی رسیده است. کار مهم او در مثلثات، ابداع شکل ظلی است که در حل مثلث قائم الزاویه کروی به کار میرود. حالت خاص شکل منحنی را در مثلث قائم الزاویه کروی نیز اثبات کرده است. بوزجانی همچنین در یکی از رسائل خود از دو روش مبتنی بر مثلثات کروی برای تعیین فاصله بغداد تا مکه استفاده کرده است. او روشهای متنوعی برای رسم شکلهای مختلف هندسی با خط کش و پرگاری که فتحه (دهانه) آن ثابت شده است، ابداع کرد. بیشتر پژوهشها و نوآوریهای ریاضی بوزجانی در مهمترین کتاب ریاضی او به نام «فیما یَحتاجُ الیهِ الکُتّابُ و العُمّالُ و غیرُهم مِن علمِ الحساب» است[11]. آثار دیگر بوزجانی عبارت است از کتاب اَلمَجَسطی که یکی از کتابهای مهم او در ریاضی و هیئت است. این کتاب را همان زیج الواضح او میدانند که نتیجه رصدهای ابوالوفاء و همکارانش در حوالی 360 ق در بغداد بوده است. [12]
در سال ۱۳۹۴ شمسی، موتور جستجوی گوگل، هزار و هفتاد و پنجمین سالروز تولد بوزجانی را با تغییر آرم خود و گذاشتن تصویری جدید و قرار دادن علامتهای هندسی و ریاضی گرامی داشت[13].
۴-ابوجعفر، محمد بن محمد بن حسن طوسى (653-579 ه ش) معروف به محقق طوسى و خواجه نصیرالدین طوسى فیلسوف، متکلم، فقیه، دانشمند، ریاضیدان و سیاستمدار ایرانی شیعه سده هفتم است. در پنجم اسفند 579 شمسی (یازدهم جمادی الاول 597 قمری) در شهر توس چشم به جهان گشود. علوم شرعی و ادبی را نزد پدرش، که از فقهای امامیه (شیعه) و محدّثان توس بود، آموخت و سپس به کسب علوم عقلی از حکمت و ریاضیات تا طبیعیات پرداخت. وی در آغاز جوانی به نیشابور رفت و ریاضیات را نزد کمالالدین ابن یونس آموخت. خواجه نصیرالدین هنگام هجوم مغولان به خراسان، به خدمت برخی از امیران اسماعیلی و هلاکو درآمد و در سال 638 هجری شمسی ( 657 ق) از جانب او ماموریت یافت تا رصدخانه مراغه را بنا کند و توانست ریاضیدانان بزرگی را در آن مرکز گرد آورد. دانشمندی جامعالاطراف بود و با تالیفات ارزنده و با تشکیل مرکز علمی مراغه و رصدخانه و کتابخانه و حوزه تعلیم آن، خدمات ارزندهای به حفظ، ترویج و تقویت علم و تمدن اسلامی و ایرانی کرد. بیشتر سالهای آخر عمر خود را در مراغه گذراند و در پایان عمرش به کاظمین سفر کرد و در آن جا در یازده تیر 653 هجری شمسی (هجدهم ذیحجه 672 ق) درگذشت. [14]
تقی زاده در کتاب «تاریخ علوم در اسلام» در خصوص خواجه نصیر مینویسد:
«خواجه نصیر طوسى قطع نظر از تحریر اقلیدس و مطالعات راجع به مثلثات - كه آن را از گرو نجوم بیرون آورد و مستقل ساخت - در كتاب تذكره، هیئت بطلمیوسى را به شدت نقد نمود و خود نظریات بدیعى پیشنهاد نمود. اثبات و طرح عیوب سیستم بطلمیوس به ضرورت اظهار طرح تازهاى كه بعدها به وسیله كوپرنیك عرضه شد، كمك كرد[15]».
برخی قرائنی یافتهاند که نظریات خواجه نصیر از طریق بیزانس به کوپرنیک رسیده باشد و وی از این آرا و نظرات استفاده کرده باشد.
5- جمشید بن مسعود بن محمود طبیب کاشانی (807 – 766 هجری شمسی) ملقب به غیاثالدین جمشید كاشانى آخرین ریاضیدان شهیر دوره اسلامی است که در تکمیل و تصحیح روشهای قدیمی انجام چهار عمل اصلی کوشید که روشهای کنونی چهار عمل اصلی از اختراعات اوست. وی کتاب درسی با عنوان مفتاح الحساب نوشت که درباره ریاضیات مقدماتی است و از جهات مختلف سرآمد آثار ریاضی آن دوران است. آدُلف یوشکویچ، پژوهشگر مشهور روس و یکی از تاریخ نگاران پرکار ریاضیات و دارنده مدال جرج سارتن از انجمن تاریخ علم در کتاب تاریخ ریاضیات در سدههای میانه درباره این کتاب ارزشمند کاشانی مینویسد:
«مفتاح الحساب کتاب درسی، درباره ریاضیات مقدماتی است که استادانه تألیف شده و مؤلف آنچه را که طبقات مختلف خوانندگان کتاب بدان نیاز داشتهاند، در نظر گرفته است. این کتاب از حیث فراوانی و گوناگونی مواد و مطالب و روانی بیان، تقریباً در همه آثار ریاضی سدههای میانه یگانه است.»[16]
ابوالقاسم قربانی در کتاب زندگینامه ریاضیدانان دوران اسلامی وی را مبدع روشی برای محاسبه سینوس یک درجه معرفی میکند که هفده رقم اعشاری آن با محاسبات امروزی مطابقت دارد. وی در در الرسالة المُحیطیة عدد پی را تا 16 رقم اعشار محاسبه کرد که دقت محاسبه عدد پی تا 150 سال بعد از وی بهبود نیافت. [17] وی همچنین در کتاب کاشانینامه[18] به بحث استفاده و بسط کسرهای اعشاری توسط کاشانی پرداخته است. همچنین، کاشانی در نامههایی به پدرش به روش تعبیه سوراخی در محراب مسجد اشاره میکند که در طول سال، وقت نماز عصر را مشخص کند. [19]و[20]
6- ملا محمدباقر بن زین العابدین یزدی (1024-924 هجری شمسی) ملقب به محمدباقر یزدی از ریاضیدانان دوره صفویه بود. مهمترین اثر ریاضی موجود وی عیون الحساب نام دارد. او در علم ریاضی قواعد جدیدی ابداع نمود. محمدباقر یزدی در فصلی از کتاب عیون الحساب به محاسبه اعداد متحابه (اعدادی که مجموع مقسوم علیههای هر یک برابر دیگری است) پرداخته است. یزدی قبل از رنه دکارت به این نتیجه رسید که دو عدد ۹۳۶۳۵۸۴ و ۹۴۳۷۰۵۶ دو عدد متحابه هستند. [21]
در کتاب تاریخ علم در فرهنگ و تمدن اسلام و ایران تالیف دکتر علی اکبر ولایتی اسامی جمع کثیری از ریاضی دانان ایرانی – اسلامی ذکر گردیده که خواننده محترم میتواند به این کتاب مراجعه نماید.
ناگفته نماند در عصر حاضر نیز دانشمندان بزرگی در شاخههای مختلف علوم ریاضی وجود دارند که فعالیتهای علمی آنها موجب گسترش مرزهای دانش گردیده و مایه مباهات جمهوری اسلامی ایران گردیدهاند.
[1]ـ «نظریه خیام درباره خطوط موازی» در ریاضیات در شرق، ص 132.
[2]ـ «ریاضیات شرق میانه و نزدیک در سدههای میانه» در ریاضیات در شرق، صص 135ـ132.
[3]ـ حکیم عمر خیام به عنوان عالم جبر، ص 135.
[4]ـ حکیم عمر خیام به عنوان عالم جبر، ص 131.
[5]ـ مسأله شناخت، ص 55.
[6] ـF. Viete.
[7]ـ حکیم عمرخیام به عنوان عالم جبر، صص 102-103.
[8]ـ تاریخ فشرده ریاضیات، ص 89.
[9]ـ حکیم عمرخیام به عنوان عالم جبر، ص 104.
[10]ـ Islamic mathematics", Mathematics Across Cultures, pp 137ـ165.
[11] ـ پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ص 143.
[12] ـ همان، ص 144.
[13] ـ Entekhab. ir/fa/news/209361.
[14]ـ پویایی فرهنگ و ئمدن اسلام و ایران، صص 149-150.
[15]ـ تاریخ علوم در اسلام، ص 135.
-[16] کاشانی نامه (احوال و آثار غیاث الدین جمشید کاشانی)، ص 12.
[17]ـ زندگینامه ریاضیدانان دوره اسلامی از سده سوم تا سده یازدهم هجری، صص 367- 368.
[18]ـ کاشانی نامه (احوال و آثار غیاث الدین جمشید کاشانی)، صص 194ـ 178.
[19] -از سمرقند به کاشان (نامههای غیاث الدین جمشید کاشانی به پدرش)، صص 64 - 65.
[20]ـ لازم به ذکر است وقت فضیلت نماز عصر چند ساعت بعد از نماز ظهر است که چگونگی تعیین آن در رسالههای توضیح المسائل آمده است.
[21]- کتاب ماه علوم و فنون، شماره 105، ص 29.