مقدمه
1401/08/09 11:11فصل قبل
صنعت نساجي طيف وسيعي از کاربردها از پوشاک گرفته تا الياف مورد استفاده در فناوريهاي نوين در صنايع مختلف را در برمي گيرد. جداي از آن، اين صنعت در بسياري از کشورها جزء صنايع مهم و تأثيرگذار بر اقتصاد به شمار ميرود و سهم قابل توجهي از کل تجارت جهاني را به خود اختصاص داده است. مصرف الياف در جهان نشاندهنده رشد پر شتاب اين صنعت است.
در کشور ما واحدهاي صنعتي نساجي کثيري وجود دارند و تعداد زيادي آزمايشگاه در سراسر کشور مستقل از اين واحدها به فعاليت مشغولاند. تعداد زيادي از کل شاغلين مستقيم در صنعت، در حوزهي صنعت نساجي به فعاليت ميپردازند و با توجه به اينکه درصد قابل توجهي از سرمايهگذاري در بخش صنعت را به خود اختصاص داده است، نشان از قدرت اين صنعت در اشتغالزايي دارد. از سوي ديگر سالانه هر خانوار شهري در کشور هزينه قابل توجهي را صرف خريد پوشاک مينمايد و مصرف کل بازار داخلي کنوني کشور چندين هزار ميليارد در سال برآورد شده است. لذا اين صنعت از گردش مالي قابلتوجهي برخوردار است. آموزش آکادميک رشته مهندسي نساجي در کشور در گرايشهاي فناوري نساجي، شيمي نساجي و علوم الياف و پوشاک صورت ميگيرد. فارغ التحصيلان اين رشته در حدود 8000 ساعت براي دريافت درجه کارشناسي در کلاسهاي دروس عمومي، پايه و تخصصي سپري ميکنند. بيش از نيمي از اين زمان در کلاسهاي مربوط به دروس تخصصي سپري ميشود. در مجموع در گرايشهاي مختلف، اين افراد، علوم مربوط به توليد الياف، تبديل الياف به نخ، تبديل نخ به پارچه و تکميل پارچه، و تبديل پارچه به پوشاک را ميآموزند تا متخصص توليد يک مصنوع بشري شوند. کيفيت هر مصنوع بشري به اين بستگي دارد که از چه چيز و چگونه ساخته شده است. به عبارت ديگر مواد اوليه و ديگر نهادههاي توليد چه کيفيتي داشته اند و فرآيند توليد با چه کيفيتي انجام شده است. اين مصنوعات با هر سطحي از کيفيت، وارد زندگي روزمره مردم ميشوند و قرين جسم و روح آنها ميشوند. از الياف و رنگهايي که در پارچه مورد استفاده قرار گرفته و بطور مستقيم با پوست انسان برخورد دارد، تا نقوش و طرحهايي که نمايانگر شخصيت و تفکر فرد خواهد بود.
از بعد صنعتي، به دليل تعاملي که در حلقههاي مختلف زنجيره تأمين صنعت نساجي، با صنايع ديگر مانند کشاورزي، براي تأمين مواد اوليه و الياف طبيعي و پتروشيمي، براي تأمين مواد اوليه و الياف مصنوعي و خدمات، مانند طراحي لباس و پارچه وجود دارد، رونق اين صنعت، موجب حرکت بسياري از صنايع و خدمات ديگر ميشود.
پوشاک افراد، به عنوان يکي از اصليترين محصولات صنعت نساجي در هر کشور، از مهمترين نماگرهاي فرهنگ، انديشه و تمدن آن کشور است. با وجود گسترش جهاني شدن؛ هنوز هم شاهد آن هستيم که بسياري از اقوام و ملل با پوشش خود شناسايي ميشوند و هنوز تلاشها براي حفظ الگوهاي اصيل و بومي به خوبي مشاهده ميشود. به بيان ديگر، اين صنعت از جمله صنايعي است که ماحصل تلاش فعالين اش در متن جامعه قابل مشاهده است. اين صنعت توان بالقوه آن را دارد که در پوشش افراد جامعه تجلي يابد، لذا خودکفايي در اين صنعت و انديشه فعالين آن، از مهمترين موضوعاتي است که ميتواند بر سرنوشت جامعه مؤثر باشد.
نقشآفرينان صنعت نساجي، مسئوليت مهمي در هر کدام از اين ابعاد ميتوانند داشته باشند. بخش مهمي از انديشه، توان و تخصص اين افراد در دانشکدههاي مهندسي نساجي در دانشگاههاي مختلف شکل ميگيرد. در حال حاضر حداقل تعداد 6 دانشکده و گروه نساجي در دانشگاههاي دولتي و 10 دانشکده و گروه در بين دانشگاههاي آزاد اسلامي به تربيت متخصصان مورد نياز اين رشته در کشور ميپردازند و همهساله تنها از دانشگاههاي دولتي بيش از 600 نفر در مقاطع مختلف تحصيلات عالي، از اين رشته دانش آموخته ميشوند. اين صنعت هم اکنون در کشور موقعيت حساسي را پشت سر ميگذارد و در طي سالهاي اخير، به دلايل متعدد، با بحرانهاي گوناگوني مواجه شده است و اين موضوع نقش دانش آموختگان اين رشته را در گذر از اين برهه حساس پررنگ تر ميسازد. آنچه امروزه مورد نياز جامعه متخصصين اين رشته است، حضور افرادي است که در اين شرايط، تاب آوري و مقاومت در برابر چالشهاي متعدد آن را داشته باشند، براي حفظ قابليت رقابت با رقيبان خارجي، دست به اقدام و نوآوري بزنند و در صورت قرارگيري در مسند تصميمگيري، به نفع توانمندسازي و افزايش کيفيت محصولات اقدام کنند. چنانچه امام صادق g ميفرمايند: «هر اهل فني براي موفقيت در کسب و کار خود (که کارش بگيرد) به سه مطلب نيازمند است: تخصص و باهوشي در فن و حرفه مورد نظر؛ امين باشد و در کار و مال مردم، امانت و درستي را حفظ کند و با کارفرما و صاحب کار، خوش برخورد و خوش قلب باشند[1].»
لذا بدون شک، امروزه اين صنعت در کشور ما براي گذر از اين مقطع تاريخي نيازمند ورود مباحث اخلاق حرفهاي به دانشکدهها و داشتن متخصصين مسئوليتپذير و اخلاق مدار است و بالطبع متخصصين امروز ميبايست داراي آرمانهاي غير سطحي و داشتن نظام اخلاقي در حوزه حرفه و شغل باشند و اين امر بنابر دلايل مطرح شده براي رشتههايي چون مهندسي نساجي اهميت ويژهاي دارد. شايد يکي از مهمترين دلايل آن همنشيني محصولات اين رشته با جسم و روح افراد جامعه است. ناگفته پيداست که وابستگي در اين رشته چه ميزان ميتواند تأثيرات مخرب بر اقتصاد و فرهنگ يک جامعه داشته باشد. در اين رشته به متخصصيني نياز داريم که توان تفکر انتقادي، حل مسئله، خلاقيت،کنجکاوي و بخصوص مسائل مربوط به امور اخلاقي، داشتن اصول اخلاق حرفهاي و پايبندي در شغل آينده خود را داشته باشند.
به گواه تاريخ، توسعه اقتصادي در صنعت کشورها توسط افرادي شتاب داده شده است که در کنار داشتن توان و تخصص، متعهد به رعايت اخلاق و معتقد به اصول اخلاقي بودهاند. گذشته از اهميت اين موضوع، ايجاد آن بسيار پيچيدهتر از آموزش مباحث فني و تخصصي است چرا که باورها؛ عقايد و اصول اخلاقي از سنين ابتدايي زندگي شکل ميگيرند و زيربناي اخلاق حرفهاي را هم تشکيل ميدهند. طبيعتاً دروني سازي مبحث پيچيدهاي چون مسئوليتپذيري و اخلاق حرفهاي، طي ايراد يک سخنراني، يا ارائه يک سرفصل درسي امکانپذير نيست، بلکه نيازمند ايجاد بستري است که در آن همه اساتيد يک دانشکده، ضمن داشتن باور، تعهدات خدايي و خداپرستي را در کلام و تدريس خود جاري نمايند و البته خود در عمل به آن، پرچمدار باشند. هدف چنين آموزشي طبعاً نميتواند تنها آموختن مطلب درسي باشد بلکه بايد شيوه انديشيدن هم به دانشجو آموزش داده شود. اينکه دانشجويان به تفکر در رابطه با خود، فلسفه وجودي و خالق خود به انديشه افتند، باعث ميشود در تک تک افعال و تصميمات خود خالق و ارزشهاي خود را در نظر گرفته و بر اساس منافع گذار موقت تصميم نگيرند. به عبارت ديگر افق ديد خود را گسترش داده و اينجاست که ماحصل تلاشهاي حرفهاي آنان ميتواند نشان از تعهدات و تفکرات ارزشمند داشته باشد و ردپاي اين انديشه و تفکر در متن جامعه و اقتصاد به خوبي مشاهده خواهد شد.
اميد آنکه مباحث اين کتاب براي اساتيد محترم قابل استفاده باشد.
[1]. کُلُّ ذيصَناعَةٍ مُضطَرًّ اِلي ثَلاثِ خِصالٍ يَحْتلِبُ بِها الْکَسْبَ: و هُوَ اَن يَکُونَ حاذِقاً بِعِلْمٍ مُؤَدّياً لِلْاَمانَةِ فيهِ، مُسْتَميلاً لِمَنِ اسْتَعْمَلَهُ. ( بحار الانوار، ج 75، ص 225).