الياف سلولزي نظير پنبه از ديرباز در صنعت نساجي مورد استفاده قرار مي‌گرفتند. امروزه با وجود پيشرفت و توسعه الياف بشرساخت، همچنان الياف سلولزي در زمره پرمصرف ترين الياف در توليد منسوجات به شمار مي‌روند. از مهم‌ترين معايب استفاده از منسوجات سلولزي، عدم ثبات ابعادي و ايجاد چروک در ساختار منسوجات است. محققين استفاده از ترکيبات شيميايي گوناگون نظير فنول فرمالدئيد، اوره فرمالدئيد، ملامين فرمالدئيد، دي متيلول دي هيدروکسي اتيلن اوره(DMDHEU)، دي متيلول اتيلن اوره(DMEU)، پلي کربوکسيليک اسيدها و به کارگيري نانوساختارها در تکميل ضد چروک را  به منظور رفع اين مشکل پيشنهاد کردند.[1]

اين که پيشگيري از وقوعِ يک اتفاق نامطلوب همواره بهتر از رفع آن است يک قاعده عقلي و منطقي است. همان‌طور که ما اين اصل را در توليد منسوجات مي‌بينيم که به جاي چاره جويي براي رفع چروک، به بيان راهکارهايي براي دفع چروک پرداخته شده است. در مسائل اجتماعي هم اين‌گونه است، نبايد همواره منتظر يک انحراف براي رفع آن باشيم، بلکه در مقام تربيت و شکل دهي شخصيت انسان بايد او را به گونه‌اي تربيت کرد که در برابر آلودکي‌ها و چروک‌هاي اجتماعي تأثير نپذيرد، چون مراقبت از انسان‌ها در همه حال امکان ندارد؛ بنابراين بايد آن‌ها را به سيستم ضد چروک در مباحث ديني و اخلاقي مجهز نمود تا خودشان مسير انحراف را نپيمايند، همان‌طور که حضرت امير g به يک نمونه اشاره فرموده اند: «انساني که براي خود کرامت قائل باشد، کنترل شهوات براي او آسان مي‌شود».[2]

تکميل ضد آب و ضدآتش

تكميل ضد آتش تنها براي انواعي از منسوجات كه دماي اشتعال پاييني دارند به كار برده مي شود. نكته اي كه درمکانيزم سوختن مي توان به ان اشاره نمود آن است كه سوختن، يك واكنش شيميايي است كه براي رخ دادن به سه عامل اكسيژن، گرما و ماده سوختي مناسب نياز دارد . اگر به هر دليلي سوختن شروع شود معمولاً واكنش، خودش را كاتاليز كرده و به آن ادامه مي دهد تا زماني كه يكي از عوامل فوق از منطقه در حال سوختن خارج شود. نمك هاي معدني چون مخلوط بوراكس و سولفات آمونيم و تركيباتي بر پايه فسفر و نيتروژن مي‌تواند به عنوان برخي از مواد مناسب براي تکميل ضدآتش بکار برد.[3]

در امور معنوي، «توحيد و خالي بودن از شرک[4]» بالاترين ضد آتش است. امام صادق g مي‌فرمايند: بدون شک خداوند به عزت و جلالش سوگند خورده است که اهل توحيدش را هرگز با آتش عذاب نکند[5]، همان‌گونه که «ايمان» و «نيکي به بندگان مومن خدا» هم ضد آتش است. رسول خدا مي‌فرمايند: کسي که به اندازه ذره‌اي ايمان در دل او باشد از آتش خارج مي‌شود[6]. امام کاظم g مي‌فرمايند: در بني اسرائيل مردي مؤمن بود که همسايه کافري داشت و اين کافر با آن مؤمن با مدارا رفتار مي‌کرد و به او نيکي مي‌کرد وقتي از دنيا رفت خداوند در جهنم خانه‌اي از گل براي او ساخت که از حرارت دوزخ او را نگاه مي‌داشت و غذايش از بيرون جهنم مي‌آمد. به او گفته شد اين لطف به دليل کاري است که با همسايه ات مي‌کردي[7].

تكميل ضد آب به اين معناست كه سطح كالا جاذبه اي براي آب، روغن و يا هر مايع ديگري نداشته باشد. البته بايد توجه داشت كه هر ماده ضد آب كننده مي تواند سطح را تا حدي در مقابل مايعات مقاوم كند كه بنا به كاربرد كالا انتخاب مي شود. اگر بخواهيم مكانيزم ضد آب كردن را به صورت خلاصه بيان كنيم آن است كه انرژي سطحي كالا را به حدي بايد كاهش داد كه از انرژي سطحي بحراني آب كمتر شود. در اين حالت آب تمايل به جذب به كالا را از دست داده بيشتر به صورت يك قطره خودش را روي كالا جمع مي كند. سيليکون و پارافين از دسته مواد ضد آب محسوب مي‌شوند.[8] اين مکانيزم در زندگي انسان نيز بايد به کار گرفته شود يعني انسان بايد خود را به گونه‌اي مقاوم کند که علايق و مفاسد مضّر درون قلب و وجودش نفوذ نکند چرا که نفوذ علايق و وابستگي‌ها در جهت غير الهي، فاسد کننده انسان است. براي جلوگيري از ورود اميال مضرّ به قلب ( که مرکز وابستگي‌هاي انسان است) نياز به مراقبت قلبي است.

پاسبان حرم دل شده ام، شب همه شب               تا در اين پرده جز انديشه او نگذارم

آري اگر خانه قلب تميز بوده و در آن ميل به حق تعالي باشد، انسان با راحتي موافق جريان رودخانه عظيمي به نام «حرکت حُبّي» که در تمام عوالم جاري است حرکت کرده به مقصد نهايي خلقت مي‌رسد.

[1].تکميل شيميائي منسوجات، ص 65.

[2].  «من کرمت عليه نفسه هانت عليه شهواته»؛ (نهج البلاغه، ش457، ص555).

[3]. تکميل شيميائي منسوجات، ص 126.

[4]. ممکن است در اينجا شرک پنهان نيز مورد نظر باشد که در اين صورت اهل توحيد کساني هستند که از اموري مانند هوا پرستي، شهوت پرستي، مال پرستي، ريا، اميد بستن به غيرخدا و چشمداشت به دست ديگران نيز پاک باشند.

[5]. «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَقْسَمَ بِعِزَّتِهِ وَ جَلَالِهِ أَنْ لَا يُعَذِّبَ أَهْلَ تَوْحِيدِهِ بِالنَّارِ أَبَداً». ( توحيد صدوق، ص 20).

[6]. «وَيَشْفَعُونَ وَيُخْرِجُونَ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ مَا يَزِنُ ذَرَّةً إِيمَان»ٍ. ( مسند احمد، ج34، ص 90 ).

[7].«كَانَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ وَ كَانَ لَهُ جَارٌ كَافِرٌ فَكَانَ يَرْفُقُ بِالْمُؤْمِنِ وَ يُوَلِّيهِ الْمَعْرُوفَ فِي الدُّنْيَا فَلَمَّا أَنْ مَاتَ الْكَافِرُ بَنَى اللَّهُ لَهُ بَيْتاً فِي النَّارِ مِنْ طِينٍ فَكَانَ يَقِيهِ حَرَّهَا وَ يَأْتِيهِ الرِّزْقُ مِنْ غَيْرِهَا وَ قِيلَ لَهُ هَذَا بِمَا كُنْتَ تَدْخُلُ عَلَى جَارِكَ الْمُؤْمِنِ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِنَ الرِّفْقِ وَ تُوَلِّيهِ مِنَ الْمَعْرُوفِ فِي الدُّنْيَا.» ( بحار الانوار، ج 8، ص 297)

[8]. تکميل شيميائي منسوجات، ص 95.