شيوه‌هاي توجه دادن به فاعل حقيقي

1401/08/09 12:53
فصل قبل

 

در خصوص شيوههاي توجه دادن دانشجويان به فاعل حقيقي توسط استاد در کلاس درس روشهاي مختلفي وجود دارد که استاد بنا بر صلاحديد و سليقه خود ميتواند يکي از آنها را انتخاب نمايد. برخي از اين روشها در ادامه آمده است.

توجه به الهي بودن علوم

يکي از دلايلي که در دروس دانشگاهي به فاعل حقيقي توجه نميشود اين است که تصور ميشود اين علوم مادي بوده و ارتباطي به خداوند ندارد. درصورتيکه چنين نيست و اين دروس نيز همانند دروس ديني، الهي هستند. چراکه اين علوم به بررسي مخلوقات خداوند، خواص مواد و قوانين حاکم بر عالم که همگي را خداوند وضع کرده است ميپردازند. بهعبارتديگر اين علوم به تفسير فعل الهي ميپردازند. بنابراين الهي هستند و پرداختن به آن عبادت محسوب ميشود. در حديثي از امام رضا g آمده است:«عبادت به زيادي نماز و روزه نيست، بلکه عبادت به انديشه نمودن در کار خداوند است[1]». همچنين از اميرالمؤمنين علي g منقول است که: «هيچ عبادتي همانند فکر و انديشه در آفريدههاي خداوند نيست[2]».

از منظر آيتالله جوادي آملي، علم را نميتوان به اسلامي و غيراسلامي قسمت کرد. لذا فيزيک يا طب [يا نساجي] به اسلامي و غيراسلامي قسمت نميشوند. بلکه علم اگر علم باشد و نه وهم و خيال و فرضيه محض، هرگز غير اسلامي نميشود. علمي که اوراق کتاب تکوين الهي را ورق ميزند و پرده از اسرار و رموز آن برميدارد، اسلامي و ديني است و معنا ندارد که آن را به ديني و غيرديني و اسلامي و غيراسلامي تقسيم کنيم. اگر تفسير قول خدا، علم اسلامي را به دست ميدهد، تفسير فعل خدا نيز علمي را به دست ميدهد که اسلامي محسوب ميشود[3]. بنابراين علم الحادي وجود ندارد. هرچند ممکن است عالِم ملحد(منکر خدا) وجود داشته باشد[4]. گاليله نيز بر همين باور است و ميگويد «خداوند هم نگارنده کتاب تکوين است و هم مؤلف کتاب تشريع[5]». بنابراين علوم دانشگاهي غيرالهي نبوده و استاد درس بايد همواره دانشجويان را به اين نکته توجه دهد. چهبهتر است که توجه دادن دانشجو به اين موضوع در اولين جلسه درس صورت گرفته و چنين بينشي به دانشجويان داده شود.

بيان اذکار مناسب به هنگام تدريس

يکي ديگر از روشهاي توجه به فاعل حقيقي گفتن کلماتي مانند سبحانالله و يا اللهاکبر به هنگام رسيدن به مطلبي شگفتانگيز مرتبط با عجايب خلقت و پديدههاي هستي است. بيان چنين کلماتي نهتنها دلها را متوجه خداوند ميکند بلکه فضاي کلاس را تغيير داده و آن را مستعد مطرح کردن مطالب ديني مينمايد. در حديث معروفي از پيامبر اکرم a ذکرهاي مناسبي که لازم است انسان در مواجهه با اتفاقات و يا پديدههاي مختلف بگويد آمده است. اين حديث به شرح زير است:

مهيا کردم براي هر هراسي «لاالهالاالله» را و براي هر غم و اندوهي «ماشاءالله» را، و براي هر نعمتي «الحمدلله» را، و براي هر راحتي «شکرلله» را، و براي هر شگفتي «سبحانالله» را، و براي هر گناهي «استغفرالله» را و براي هر مصيبتي «اناللهوانااليه راجعون» را، و براي هر تنگي «حسبيالله» را و براي هر قضا و قدر «توکلتعليالله» را، و براي هر دشمن «اعتصمتبالله» را و براي هر طاعت و معصيت «لاحولولاقوّهالاّبالله العلي العظيم»را.[6]

بر طبق اين حديث پسنديده است که انسان به هنگام ديدن نعمتهاي خداوند الحمدلله و به هنگام ديدن عجايب خلقت سبحانالله بگويد. البته استاد بايد فضاي کلاس را براي بيان اين جملات شريف از قبل آمده کرده باشد و گرنه ممکن است در بعضي موارد مخاطب آمادگي نداشته باشد.

ذکر نعمتها و الطاف الهي

ذکر نعمتها و الطاف الهي به هنگام بيان مطالب درسي يکي ديگر از روشهاي توجه دادن به فاعل حقيقي است. در قرآن کريم نيز از اين شيوه بسيار استفاده شده است. بهعنوانمثال در سوره قصص آمده است:

 «قُلْ أَرَأَيتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيكُمُ النَّهارَ سَرْمَداً إِلي يوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ إِلهٌ غَيرُ اللَّهِ يَأْتيكُمْ بِلَيْلٍ تَسْکنُونَ فيهِ أَفَلاتُبْصِرُونَ [7]»

« بگو: به من خبر دهيد اگر خداوند روز را تا قيامت بر شما جاودان کند، کدام معبود غير از خداست که شبي براي شما بياورد تا در آن آرامش يابيد؟ آيا نميبينيد؟!»

در مطالب درسي نيز به هنگام بحث پيرامون قوانين دقيق و مدّبرانه موجود در عالم بهراحتي ميتوان نعمتهايي که در اين قوانين نهفته است را بيان نمود. بهعنوانمثال:

اگر خداوند نعمتهايي مانند پنبه و پشم به انسان نداده بود، انسان نميتوانست لباسهاي با اين کيفيت (سازگار با بدن انسان) توليد کند.. فرض کنيد چيزي به عنوان پنبه يا پشم خلق نشده بود ، انسان نميتوانست لباسهاي با اين کيفيت توليد کند آن وقت ميبايست سراغ الياف جايگزين ميرفت و اين چه مشقّاتي را به دنبال داشت و در نهايت هم کيفيت الياف طبيعي بدست نميآمد. 

از نعمتهاي الهي اين است که پنبه و پشم داراي بسياري از خصوصيات فيزيکي و مکانيکي مکمل هم هستند که موجب شده است نيازهاي بيشتر بشر را برآورده سازند.

ذکر فاعليت خداوند در گزارههاي علمي

يکي ديگر از روشهاي توجه دادن به فاعل حقيقي آن است که در گزارههاي علمي بهجاي اينکه گزارهها بهصورت مجهول بيان گردد، بهصورت معلوم بيان شده و به خداوند نسبت داده شود.

البته تذکر اين نکته لازم است که بايد  از ناشي گري ادبي  پرهيز کرد چرا که گاهي استعمال فعل مجهول مناسب تر است و مهم سياق کلام و تلقي نهايي مخاطب به معناي توحيد افعالي است.  نميشود در هر جايي و يا به مقدار زياد  تصريح به فاعليت حق تعالي کرد بلکه ميبايست در بستر و زمينهاي سخن گفته شود  که اين فاعليت مورد توجه و پيش فرض باشد از اين رو لازم نيست ادبيات تصنعي به کار بريم. خروج از روال عادي، خطر حساسيت بي مورد مخاطب را به دنبال دارد. در کلمات انبياء الهي نيز توجه به فاعل حقيقي به نحوي ظريف گنجانده شده است. اما با اين همه لازم است گاهي در اثناي سخن به فاعليت خداوند تصريح شود تا درس جهت الهي به خود بگيرد.

چند مثال:

به جاي آنکه گفته شود پنبه بيشترين سازگاري را با بدن انسان دارد؛ گفته شود خداوند پنبه را به گونهاي آفريده است که بيشترين سازگاري را با بدن انسان دارد.

 به جاي آنکه گفته شود در الياف مختلف ميزان جذب رطوبت متفاوت است که باعث رنگپذيري متفاوت شده است. گفته شود خداوند الياف را به گونهاي آفريده است که در الياف مختلف ميزان جذب رطوبت متفاوت است تا باعث رنگپذيري متفاوت شود.

به جاي اينکه گفته شود در طبيعت دو ليف کاملاً يکسان وجود ندارد، گفته شود به نظر ميرسد خداوندِ خلّاق دو ليف کاملاً يکسان نيافريده است[8].

با توجه به اين که يکي از دروس نساجي، رنگرزي است استاد ميتواند هنگامي که نکاتي را در مورد روانشناسي رنگها  يادآور ميشود به اين نکته که تأثيرات رنگها را خدا در آنها قرار داده است، اشاره کند.

 

 


[1]. «لَيْسَ الْعِبَادَةُ كَثْرَةَ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ التَّفَكُّرُ فِي أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» (الکافي، ج2، ص55).

 

[2]. «لَا عِبَادَةَ كَالتَّفَكُّرِ فِي صَنْعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» بحار الأنوار، ج‏68، ص 324.

 

[3].  به عبارتي ميتوان گفت: خداوند با افعال خود با بشر سخن ميگويد. از آن جهت که تمام اشياء، فعل (يعني آفريده) الهي هستند کليه ويژگيها و قوانين  حاکم بر مخلوقات نيز فعلِ الهي و کلام او هستند و خداوند با اين زبان با بندگانش سخن ميگويد. پس دانشمندي که به اين امور مشغول ميشود ميتواند به منظور و هدف گوينده يا همان فاعل پي ببرد و اگر حرکت علمي او منجر به کشف منظور و هدف گوينده نگردد، حرکتي پوچ و بي فرجام خواهد بود. مثل شنودهاي که سخنان گوينده را ميشنود و از جهت مکانيکي پرده گوش او مرتعش ميگردد اما معناي آن سخنان را نميفهمد.

 

[4]. آيت الله جوادي آملي؛ سخنراني در جمع اساتيد دانشکده روانشناسي دانشگاه تهران 1390/10/14.

 

[5]. از علم سکولار تا علم ديني ص8.

 

[6]. اَعْدَدْتُ لِکُلِّ هَوْلٍ لا اِلهَ اِلّا اللهُ وَ لِکُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ ماشاءَاللهُ وَ لِکُلِّ نِعْمَةٍ الْحَمْدُ للهِ وَ لِکُلِّ رَخآءٍ اَلشُّکْرُ للهِ وَ لِکُلِّ اُعْجُوبَةٍ سُبْحانَ اللهِ وَ لِکُلِّ ذَنْبٍ اَسْتَغْفِرُاللهَ وَلِکُلِّ مُصيبَةٍ اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ وَ لِکُلِّ ضيقٍ حَسْبِىَ اللهُ وَ لِکُلِّ قَضآءٍ وَ قَدَرٍ تَوَکَّلْتُ عَلَى اللهِ وَ لِکُلِّ عَدُوٍّ اِعْتَصَمْتُ بِاللهِ وَ لِکُلِّ طاعَةٍ وَ مَعْصِيَةٍ لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلّا بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ، مفاتيح الجنان ،دعاي(اَعدَدتُ لِکُلِ هَولٍ).

 

[7]. سوره قصص، آيه 72.

 

[8]. برخي عرفاً عبارتي دارند به اين مضمون که : «لاتکرار في التجلي» که در اين مقال مجال پرداختن به آن نيست و بايد به کتب مربوطه مراجعه کرد.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات