بوبين پيچي

1401/08/09 14:38
فصل قبل

‌‌

هدف از بوبين پيچي گرفتن عيوب نخ (جراحي نقاط نازک و کلفت و به طور کلي ناخواستهها از نخ) و تبديل ماسوره(بسته کوچک) به بوبين(بسته بزرگ) است.

معمولاً ماشينهاي بوبين پيچي، نخ ذخيرهاي را انتهاي بوبين نخ براي جلوگيري از توقف ماشين ميپيچند تا موقع تعويض بوبين، ماشين متوقف نگردد. اهميت نخ ذخيره (رزرو) اين است که اجازه ميدهد انتهاي نخ بوبين قبلي به ابتداي بوبين جديد گره بخورد و از توقف ماشين جلوگيري نمايد و در نتيجه راندمان دستگاه افزايش يابد.[1]

در مسير تعالي الي الله نبايد گسست وجود داشته باشد و بايد اين پيوند پيوسته باشد. اين پيوند چنانچه پيامبر اکرم a فرمودند قرآن و اهل بيت (کتاب الله و عترتي) هستند که انسان را از گسسته شدن طريق تعالي حفظ ميکنند. استمرار درعبوديت و پرهيز از قطع نشدن کلي رابطه انسان با خداوند عامل اساسي در مسير کمال انسان است . انسان نبايد بگذارد نخ ارتباطي بين او و خدايش قطع شود چرا که اين نخ، حتي اگر با رشتهاي نازک هم مرتبط باشد مانع سقوط انسان ميشود اما واي از زماني که تمام ارتباطات بين انسان و خدا قطع شود، آن روز زمان سقوط در دره هلاکت است. ما اين حقيقت را به خوبي در قضيه فضيل عياض ميبينيم. او که راهزني قهار بود و ظلمها ميکرد اما هيچ گاه رشته ارتباطي خود با خدا را نگسست و هميشه با نماز آن را حفظ ميکرد و همين سبب نجاتش شد يا داستان ديگري نقل ميکنند که مستي شبي را تا به صبح در حال مدهوشي در کنار جوي آبي در حوالي شهر افتاده بود. هنگام نماز صبح بيدار ميشود و دهان را آب کشيده وضويي ميگيرد و دو رکعت نماز صبح ميگزارد و ميگويد خدايا ميدانم نماز شارب الخمر را تا چهل روز قبول نميکني ولي اين دو رکعت نماز را خوانده ام تا بگويم تو خدايي و من بنده.

همچنين اين نوع ارتباط را ميتوانيم در رابطه با تربيت فرزند داشته باشيم به اين معنا که والدين بايد تمام تلاش خود را به کار گيرند تا ارتباط آنها با فرزندان قطع نشود. بايد تربيت به صورتي باشد که پدر و مادر بتوانند ارزشهاي ديني و انساني را بطور صحيح به فرزندان انتقال دهند، قبل از آن که ديگران از طرق مختلف مثل شبکههاي اجتماعي، تربيت فرزندان ما را به دست گيرند. همانطور که حضرت علي g به فرزندشان بدين مضمون ميفرمايند: «قبل از آن که دل تو به طرف ديگري تمايل پيدا کند بذر خداشناسي را در دوران نوجواني در دلت کاشتم و قبل از هر چيز قرآن را به تو آموزش دادم.»

 

 


[1]. مقدمات بافندگي، ص10.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات