تأثير نوع نگاه و جهان بيني دانشمندان بر اهداف و اقدامات علمي آن‌ها

1401/08/10 14:52
فصل قبل

 

هدفي که يک شخص از جمله يک دانشجو و يا دانشمند، از کسب دانش و بکارگيري آن دارد تابع جهان بيني و نگرش او به «جهان» و «انسان» است. اين جهان بيني شخص است که باعث ميشود علم را فقط براي سود مادي فراگيرد يا خدمت به جامعه؛ علم را فقط در راستاي رفاهي مادي خود و جامعه بکارگيرد يا پيشرفت مادي و تعالي معنوي.

براي کسي که جهان را معلول تصادف و انسان را جانداري مانند ساير موجودات ميداند، فقط سود و رفاه مادي معنا دارد اما براي کسي که جهان و انسان را آفريدههاي هدفمندي ميداند که همه از خدا هستند و بسوي او باز ميگردند و انسان را واجد روح الهي ميداند، سعادت دنيا و آخرت، هر دو، مهم است. جهان بيني و نگرش افراد به جامعه اهداف افراد از زندگي و تلاشهاي علمي را تعيين ميکند. علامه طباطبائي نيز به اين واقعيت (يعني تأثير جهان بيني بر تمام اعمال و افکار انسان) تصريح کرده و ميفرمايند: انسان در زندگي محدودي که دارد ... چارهاي ندارد از اين که در آنچه ميخواهد و آنچه نميخواهد تابع سنتي باشد و حرکات و سکنات و بالأخره تمام تلاش خود را بر طبق آن سنت تنظيم نمايد. ... اين سنت ... بستگي به جهان بيني انسان دارد.[1] به عنوان مثال در جامعه الهي تفريح وجود دارد اما هدف نيست وسيلهاي است براي انبساط روح وتمدد اعصاب به منظور حرکت بهتر  به سوي هدف آفرينش اما در جامعه غير الهي اين تفريحات هدف است يعني هدف از کسب وکار و تلاش روزانه آن است که به رفاه برسند در نتيجه غايت و نهايتِ کمال، يک زندگي مرفه همراه با تفريحات است.

در جاي ديگر سي.رايت ميلز، پس از تذکر اين نکته که «محقق علوم اجتماعي هر قدر هم بخواهد بيطرف باشد نميتواند بيطرفي علمي را رعايت کند[2] و نيز اين نکته که «خصيصه ايدئولوژيکي علوم اجتماعي به عنوان يک واقعيت اجتماعي جزء ذات است»[3] مينويسد: «در اين عصر حاکميت ارتباطات جمعي و شدت روابط عمومي، اگر تحقيقات اجتماعي از سوگيري مبتني بر ذخاير ايدئولوژيک مصون ميماند، واقعاً شگفت آور بود و اگر محققان اجتماعي از تدارک آن امور ايدئولوژيک دست بر ميداشتند، مسأله عجيب تر بود.[4] اما، دانشمندان علوم اجتماعي، چه از اين واقعيت آگاه باشند يا نباشند همين قدر که به عنوان دانشمند علوم اجتماعي سرگرم تحقيقاتند، تا حدودي نقشي ايدئولوژيک و ديوان سالارانه ايفا ميکنند.[5]

نوع نگاه و نگرش يک دانشمند و متخصص بر محصولاتي که توليد ميکند نيز اثر دارد. همان گونه که اگر نگاه عالم اين رشته اقتصادي باشد پارچه سبک و ارزان قيمت و حتي با کيفيت بالا توليد ميکند يا اگر نگاهش محيط زيستي باشد محصولاتي ابداع و توليد ميکند که هماهنگ با طبيعت باشد؛ همچنين اگر نگاه اين عالم، نگاه الهي باشد، محصولاتي توليد ميکند که به هدف آفرينش انسان کمک ميکند و هماهنگ با دستورات پروردگار باشد.

همچنين اگر نگاه عالم اين علم غير الهي و مادي گرايانه باشد؛ به گونهاي که انسان را حيواني مانند ساير حيوانات و محصول تصادف و تکامل (بدون نقش خداوند) بداند محصولاتي ميسازد که بتواند اين چند روزهي دنيا را بهتر سپري کند به همين دليل آنچه توليد ميکند در راستاي بندگي بهتر نيست (چون بندگي را قبول ندارد) و نيز هماهنگ با فطرت نيست چون براي انساني که از نسل بوزينهها به وجود آمده است، فطرتي قائل نيست؛ لذا محصولات او فقط در راستاي بعد مادي است.

وقتي در نگاه يک متخصصِ نساجي، فرهنگ ملي و جايگاه خانواده و ارتباط انساني بين نسلها اهميت نداشته باشد؛ دغدغه ديني و فرهنگ اصيل ايراني نخواهد داشت، و فرهنگ غيرديني و غيرملي را جايگزين آن خواهد نمود.

ناگفته نماند جامعه در کاربرد علوم نقش دارد يعني اگر جامعه، رويکرد الهي داشته باشد از محصولات هماهنگ با فطرت و طبيعت استقبال ميکند؛ وقتي تقاضا زياد شد عرضه هم زياد ميشود و اگر جامعه، رويکرد غير الهي داشته باشد هر گاه از محصولات نا هماهنگ با فطرت و طبيعت استقبال کند اين تقاضاي بالا، عرضه را بالا ميبرد. به عنوان مثال استقبال از برخي اسباب بازي ها، لباسها و عروسکهاي منطبق با فرهنگ غربي (عروسک باربي و لباسهاي شخصيتهاي مهم کارتوني غربي مانند بن تن، بتمن، مردعنکبوتي و باب اسفنجي) روز به روز بيشتر ميشود در نتيجه متخصصان هم روز به روز وسايل بيشتر و متنوع تري در اين زمينه توليد ميکنند.

 

 


[1]. تفسير الميزان، ج27، ص178.

 

[2].   The Sociological Imagination; p.90.

 

[3]. همان، 91-92.

 

[4]. همان، 92-93.

 

[5]. همان،.93.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات