فصل اول: گزیده ای از تاریخ علم آموزش و پرورش ابتدایی در اسلام و ایران
1401/08/14 09:20فصل قبل
مقدمه
در این فصل به بررسی ریشه های پیدایش وگسترش علم آموزش ابتدایی در تاریخ و تمدن ایران و اسلام پرداخته می شود و هدف از این فصل آن است که مدرس برای تدریس با جهت گیری الهی- فرهنگی بتواند دانشجویان خود را با ریشه های پیدایش و گسترش آموزش ابتدایی در تاریخ و تمدن ایران و اسلام آشنا کند. بدیهی است اگر دانشجویان بدانند مسلمانان و ایرانیان در پایه گذاری و پیشرفت این علم نقش داشته اند، احساس خودباوری نموده و اعتماد به نفس پیدا می کنند اما اگر دچار این پندار شوند که ما هیچ نقشی نداشته ایم یا نقش ما اندک بوده است دچار خودکوچک بینی شده و احساس حقارت می کنند.
همچنین برهه هایی چون زمان حاکمیت قاجار و پهلوی که روح خودباختگی جایگزین این روحیه خودباوری شد می تواند عبرتی باشد که استاد می بایست آن را به نسل های بعد منتقل نماید، از این جهت به آن اشاره شده است.
نکته دیگر در خصوص بررسی تاریخچه آموزش اینکه در جوامع بدوی، مجموعه میراث فرهنگی بسیار اندک بوده و سطح دانش و مهارتها آنچنان وسیع نبود، درنتیجه نیازی بهنظام آموزشی منسجم با سبک برنامه خاص احساس نمیشد. آموزش، بیشتر از طریق خانوادهها انجام میشد و جنبه غیررسمی داشت. باگذشت زمان در کشورهای مختلف، نظامهای آموزشی رسمی با ساختار بسیار منظم و برنامهریزیشده، شکل گرفت. در ایران با وجود تاریخ و تمدن کهن، سیستم آموزشی در طول تاریخ دچار تحول گردیده و تحولات بسیار وسیعی در مقاطع مختلف رخ داده است.
در اعصار گذشته، آدمی به امر تربیت نظام دار و رسمی توجه نداشته و اصولا در اندیشه پرورش خردسالان بدین منوال نبوده است. نسل نو خاسته با تقلید از بزرگترها و احیانا کارورزی در خانواده و یا کار آموزی نزد استادکار با فنون و رموز کار و امور زندگی آشنا می شده است. سوابق تعلیم و تربیت آدمی نشان می دهد که به علت ناچیز بودن مجموعه میراث فرهنگی و ساده بودن ارتباطات انسانی، آموزش و پرورش به وسیله خانواده ها و بیشتر به طور غیر رسمی انجام گردیده است. در اینجا به گزیده ای از تاریخ آموزش و پرورش ایران و اسلام اشاره می کنیم