الف) هستي شناسي

1401/08/14 14:28
فصل قبل

 

هر مكتب براي بيان جهان بيني و ايدئولوژي، ناگزير است تفسير و تحليلي از جهان هستي ارايه کند. در مکتب رئاليسم اسلامي تفسير خاصي از جهان هستي وجود دارد که در اين قسمت به توضيح مهم ترين آنها پرداخته مي‏شود.

1- جهان هستي آفريدگاري يگانه دارد

در جهان‏بيني توحيدي، جهان يك آفريده است و چيزي در هستي نيست كه از قلمرو آفرينش خداوند خارج باشد[1]. جهان در نگرش جهان‏بيني توحيدي با عنايت الاهي نگهداري مي‏شود و اگر لحظه‏اي عنايت خداوند از اين جهان گرفته شود، نابود خواهد شد.

2- هستي غيب و شهادت دارد

جهان‏بيني اسلامي جهان را مجموعه‏اي از غيب و شهادت مي‏داند. در قرآن كريم، مكرر از غيب و شهادت، به ويژه از غيب ياد شده، و ايمان به غيب، ركن ايمان اسلامي است :«الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِالْغَيْبِ» (( پرهيزکاران) کساني هستند که به غيب [=آنچه از حس پوشيده و پنهان است] ايمان ميآورند)[2]. غيب يعني نهان و به حقايقي اطلاق مي‏شود كه ناديدني هستند؛ يعني به علت نامحدود و غيرمادي‏بودن، قابل احساس به حواس ظاهره نيستند و به اين اعتبار آنها را نهان مي‏نامند. عالم شهادت يعني عالم محسوس و مادي که قابل مشاهده است. رابطة جهان غيب و شهادت رابطه‏اي شبيه رابطة اصل و فرع است. از قرآن كريم چنين استنباط مي‏شود كه هرچه در اين جهان وجود دارد، وجود تنزل يافته موجودات جهان ديگر است. آنچه در اين جهان به صورت امري مقدر و محدود است، در مرتبه‏اي و در جهاني مقدم بر اين جهان (جهان غيب)، به صورت وجودي نامقدر و نامحدود و به تعبير قرآن به صورت خزائن وجود دارد[3].

3- تكامل مداوم هستي و جهت تكاملي پديده‏هاي آن

عالَم در جهان‏بيني اسلامي، واقعيت متغير و متحرك، بلكه عين حركت است. مطابق با ديدگاه رئاليسم اسلامي هر پديده اي بر اساس مدار تكاملي و ظرفيت وجودي خاص خود، به كوششي پيگير در جهت به فعليت رساندن استعدادهاي خود، اقدام مي‏ورزد. بنابراين، پديده‏ها در نظام هستي از نظر قابليت‏ها و امكان فيض‏گيري از مبدأ هستي با يكديگر متفاوتند. هر موجودي در هر مرتبه‏اي كه هست، از نظر قابليت فيض گيري، استحقاق خاص خود را دارد[4]. هدفي كه همه موجودات بر اساس هدايت الاهي به سوي آن در حركتند چيست؟ از نظر قرآن كريم هر چيزي كه به سوي كمال وجودي خود در حال حركت است، در حقيقت هدفي جز عبادت خداوند ندارد. يگانه راه تكامل هر پديده در بندگي خداوند است: «إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَـنِ عَبْدًا»[5] (تمام کساني که در آسمانها و زمين هستند، بنده اويند). پس تمام اجزاي هستي از پست‏ترين جزء ماده تا عالي‏ترين جلوه‏هاي آن، همه و همه در حال عبادتند و در پرتو اين مفاهيم والا است كه معناي حديث شريف : بندگي گوهري است که حقيقت و نهايت آن پروردگاري است (قالَ الصّادقُ عليه السلام: العُبودِيَّةُ جَوهَرَةٌ كُنهُها الرُّبوبيّةُ)[6] روشن مي‏شود.

4- معاد و هدفمندي جهان آفرينش

هستي در جهان‏بيني اسلامي، سامانه‏اي است كه همه اجزاي آن به‏طور دقيق با هم در ارتباطند و يك واحد حقيقي را تشكيل مي‏دهند. اين واحد حقيقي در حركت است و هيچ‏گونه سكون و آرامشي در او وجود ندارد و چون در حركت است، هدف و مقصد نهايي براي آن ضرورت خواهد داشت[7]. بنابراين، جهان داراي هدف نهايي است كه همانا بازگشت به سوي خداوند است:

«وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ إِلَيْهِ الْمَصيرُ» (و حکومت آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست، از آن اوست؛ و بازگشت همه موجودات، به سوي اوست)[8].

انسان نيز به عنوان جزيي از عالم هستي، هدفي جز بازگشت به خداوند ندارد: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ؛[9] ما از آنِ خدائيم و به سوي او بازمي گرديم». و در سير خود به ملاقات خدا و قرب او نايل مي شود: «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلي‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقيهِ؛[10] اي انسان! تو با تلاش و رنج بسوي پروردگارت ميروي و او را ملاقات خواهي کرد».

مي توان گفت مقوله ي هستي شناسي رئاليسم اسلامي برهمه جنبه هاي تعليم و تربيت تاثير دارد اما تاثيرمستقيم آن برهدفها و درمرتبه بعدي بر محتواست. درباره هدف به اين نکته بايد اشاره کرد که هدف غايي و نهايي تعليم و تربيت دراين مکتب براساس هستي شناسي خاص آن، که هدف کلي همه آفرينش را قرب الي الله مي داند تعيين مي شود؛ يعني هدف تعليم و تربيت نيزقرب الي الله و پرورش عبد صالح است و اين هدف والا و مهم، جهت هدفهاي کلي (متوسط يا مرحله اي) و جزيي(اجرايي) تعليم و تربيت را تعيين مي کند؛ لذا مي توان گفت نظام تربيتي رئاليسم اسلامي«خدا محور» است و توحيدخدامحوري برکل دستگاه تربيتي و جنبه هاي مختلف آن حاکم است.

درباره ي تاثيرمقوله هستي شناسي برمحتوا نيزمي توان گفت اصولاً محتواي تربيتي و آموزشي به آساني از هدفهاي تربيت قابل تفکيک نيست؛ به همين جهت محتوي نيز بعد ازاهداف بيشترين و مستقيم ترين تأثير را از هستي شناسي مي پذيرد. تکيه بر رشد عقلاني و اخلاقي و منع آموزش مسائلي مانند جادو، طلسم و صورت سازي مثالهايي است که مي توان بدان ها اشاره نمود که از ديدگاه متافيزيکي مکتب رئاليسم اسلامي متاثر است[11]. مثلا در محتواي کتاب هاي علوم تجربي بايد جهان طبيعت به گونه اي معرفي شود که از منشا الهي سرچشمه گرفته و به سوي آن در حرکت است نه صرفا جهان طبيعت به عنوان يک مجموعه مکانيکي که به صورت تصادفي بوجود آمده معرفي گردد.

 

 


[1]. ده مقاله پيرامون مبدأ و معاد، صص 181- 182.

 

[2]. بقره/ 3.

 

[3]. مقدمهاي بر جهانبيني اسلامي، صص 7. 218

 

[4]. همان، صص 72 ـ 218.

 

[5]. مريم/ 93.

 

[6]. مصباح الشريعة، ص 7.

 

[7]. مقدمهاي بر جهانبيني اسلامي، صص 72- 218.

 

[8]. مائده/ 18.

 

[9]. بقره/ 156.

 

[10]. انشقاق/ 6.

 

[11]. نگاهي گذرا به مباني تعليم و تربيت در رئاليسم اسلامي، ص 12.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات