فصل سوم: تدريس همراه با گريز و پيوندهاي الهي- فرهنگي
1401/09/23 16:07فصل قبل
مقدمه
هدف اين فصل آن است که استادان محترمي که تصميم دارند با جهتگيري الهي- فرهنگي تدريس کنند و برخي از معارف ديني، اخلاقي و فرهنگي را هنگام تدريس براي دانشجويان مطرح کنند، بتوانند با به کار بردن مواردي که به نام «پيشنهاد» در اين فصل آورده شده، اين مهم را انجام دهند. در اين فصل ما براي بيان مطالب ديني در خلال مباحث درسي از دو شيوة پيوند و گريز بهره ميبريم؛ اما توضيح هر کدام به اين شرح است:
پيوند: هرگاه متناسب با مطلب درسي آيه يا حديث آورده شود، به آن «پيوند الهي» ميگويند. گاهي نيز مطلب مرتبط، يک نکته تاريخي، اخلاقي يا تربيتي است که به آن «پيوند فرهنگي» گفته ميشود.
گريز: هرگاه آيه يا حديث متناسب با مطلب درسي وجود نداشته باشد و يا در دسترس نباشد، به تناسب مطلب درسي يک مطلب ديني يا اخلاقي (از باب تشبيه و مانند آن) ذکر ميشود؛ به عبارت ديگر گريز يعني انتقال هدفمند و پيشبينيشده از مطلب مورد بحث به مطلب مورد نظر با در نظر گرفتن تناسب. در اينجا منظور انتقال از مطلب درسي به مطلب ديني يا اخلاقي است.
اما چرا در اين فصل از روش پيوند و گريز استفاده شده است؟ دلايلي دارد که به برخي از آنها اشاره ميشود.
آموزش به دو شيوة رسمي و غيررسمي تقسيم ميشود. آموزش رسمي «اطلاعات» را افزايش ميدهد و آموزش غيررسمي که ميتواند مستقيم و غيرمستقيم باشد، چون به صورت ضمني است، ميتواند به «باور» تبديل شود. براي نمونه اگر آموزگار قرآن دربارة اهميت و احترام قرآن در کلاس توضيح دهد، اين شيوه رسمي است؛ اما اگر معلم درسي جز قرآن در کلاس خود گفتار يا رفتاري مبتني بر احترام به قرآن انجام دهد، اين آموزش غيررسمي به شمار ميآيد.
از اينرو هرگاه مدرس دروس رشته محيطزيست در هنگام تدريس با رعايت تناسب و با بهرهگيري از ذوق سليم مطلبي اخلاقي، تربيتي يا ديني را مطرح کند، دانشجويان آن مطلب را از استاد درس تخصصي خود بهتر و راحتتر ميپذيرند؛ زيرا شغل رسمي او آموزش مباحث ديني و اخلاقي نيست و در اين کار نفع شخصي براي او نميتوان تصور کرد. تجربيات نشان دادهاند که آموزش غيررسمي ماندگارتر و مؤثرتر است. پس تأثيرگذاري بيشتر در اين روش يکي از دلايل استفاده از پيوند و گريز در ضمن آموزش است.
دليل ديگر آنکه در نگاه الهي غفلت مذموم است و توجه به خدا، آخرت و دين مطلوب. از اينرو مؤمن چشم عبرتبين دارد و از مسائل دنيوي به مسائل اخروي و از امور مادّي به امور الهي منتقل ميشود و ديگران را نيز منتقل ميکند.
با دقت در آيات و احاديث امامان معصوم% به موارد فراواني از اين نوع گريزها برميخوريم که در اينجا برخي موارد براي نمونه ذکر ميشود. براي نمونه خداوند در قرآن به هنگام برشمردن نعمت لباس و ذکر فوايد آن بلافاصله مخاطب را از لباس ظاهري به لباس معنوي منتقل ميکند؛ آنجا که ميفرمايد:
Pيا بنيآدم قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيکمْ لِبَاسًا يوَارِي سَوْآتِکمْ وَ رِيشًا وَ لِبَاسُ التَّقْوَي ذَلِک خَيرٌ ذَلِک مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يذَّکرُونَO (اعراف: 26)
«اي فرزندان آدم در حقيقت ما براي شما لباسي فرو فرستاديم که عورتهاي شما را پوشيده ميدارد و [براي شما] زينتي است و بهترين جامه، لباس تقواست. اين از نشانههاي [قدرت] خداست؛ باشد که پند بگيريد.»
همچنين خداوند هنگام بيان نعمت باران و روياندن گياهان به قدرت خود، بلافاصله مخاطب را به بيرون آوردن مردگان از زمين به قدرت خود منتقل ميکند؛ آنجا که ميفرمايد:
Pو الَّذِي يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْرًا بَينَ يدَي رَحْمَتِهِ حَتَّي إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَيتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ کلِّ الثَّمَرَاتِ کذَلِک نُخْرِجُ الْمَوْتَي لَعَلَّکمْ تَذَکرُونَO (اعراف: 57)
«و اوست که بادها را پيشاپيش [باران] رحمتش مژدهرسان ميفرستد تا آنگاه که ابرهاي گرانبار را بردارند، آن را به سوي سرزميني مرده برانيم و از آن باران فرود آوريم و از هرگونه، ميوهاي [از خاک] برآوريم. بدينسان مردگان را [نيز از قبرها] خارج ميسازيم. باشد که شما پند بگيريد.»
اين روش در گفتار و سيرة امامان معصوم% نيز وجود دارد. براي نمونه امام علي8 شب عروسي، فاطمة زهرا$ را نگران و گريان ديدند. پرسيدند: «چرا ناراحتي؟» پاسخ دادند: «پيرامون حال و رفتار خويش فکر کردم. پس ورودم به جاي جديد را به ورودم به خانة قبر تشبيه کردم. تو را به خدا سوگند ميدهم که بيا تا به نماز بايستيم و با هم در اين شب خدا را عبادت کنيم.»[1] (دشتي،1386)
در اين جريان حضرت زهرا از يک امر دنيوي به يک امر اخروي منتقل شدند
در نمونهاي ديگر، امير مؤمنان8 به هنگام سخن گفتن دربارة حمام که يک امر دنيوي است، خود و مخاطب را به يک امر اخروي متوجه کردند و فرمودند: «چه خوب جايي است حمام [و آب داغ آن] که آتش دوزخ را به ياد ميآورد و چرک را ميبرد. معلم بزرگ اخلاق و عرفان، ميرزا جواد ملکي تبريزي، پس از ذکر حديث بالا مينويسد: «در اين روايت با همه کوتاهياش اشارههايي لطيف به مطالبي مهم و بزرگ است. از آن جمله که آتش حمام، دوزخ را به ياد مراقبان[2] مياندازد و از آن جمله اشاره به اين است که بر مؤمن لازم است در هرچه ميبيند، به مناسبت، به ياد چيزي از آخرت بيفتد. حمام از اين جهت خصوصيتي ندارد. پس براي مؤمن خردمند سزاوار است در چيزهايي که ميبيند، از ريز و درشت، برايش پند و موعظه باشد.» (ملکي تبريزي،1373)
روش استفاده از گريز که در اين کتاب مدّ نظر قرار گرفته است، الهامگرفته از روش قرآن و عترت است. البته رعايت تناسب ميان مطلب درسي و مطلب ديني يک اصل مهم است که کوشش شده در اين کتاب رعايت شود؛ اما واقع مطلب آن است که هيچ معياري جز ذوق سليم براي رعايت اين تناسب وجود ندارد. از اينرو کوشش شده تا با کار گروهي و در نظر گرفتن چند سليقه تا حدّ امکان اين مهم رعايت شود؛ هرچند بيترديد نواقصي وجود دارد که اميدواريم خوانندگان گرامي با ذوق و سليقة خود و ارائة پيشنهادهاي تکميلي به غناي کار بيفزايند.
براي تدوين اين فصل، رعايت چند اصل لازم بود که در اينجا به بخشي از آنها اشاره ميشود:
مطالب درسي و ديني با ذکر منبع آورده شود.
تا جايي که ممکن است، از مطالب وبسايتهاي اينترنتي براي منبع استفاده نگردد و به کتاب ارجاع داده شود.
پيش از هر مطلب، نام مطلب درسي ذکر شود تا خواننده بتواند به راحتي موضوع مورد نظر خود را پيدا کند.
مطلب درسي کوتاه و گويا باشد؛ يعني به اندازهاي باشد که براي استاد اين رشته نياز است نه بيشتر.
براي هماهنگي بيشترِ کتاب با سرفصلهاي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، ابتداي هر درس سرفصلهاي مصوّب اين وزارتخانه نوشته شده و مطلبي که دربارة آن موضوعات براي پيوند فرهنگي آورده شده، با ستاره مشخص شده است.
[1]. «تفکرت في حالي و امري عند ذهاب عمري و نزولي في قبري فشبهت دخولي في فراشي بمنزلي کدخولي الي لحدي و قبري فانشدک الله ان قمت الي الصلاه فنعبد الله تعالي هذه الليله»
[2]. افرادي که در هر حال مراقب اعمال و نيّات خود هستند.