5-2- تاريخچة توجه به محيطزيست در تمدن ايران باستان
1401/09/27 15:40فصل قبل
5-2-1- توجه به محيطزيست در باور ايرانيان
پيش از اسلام ايرانيان زرتشتي بودند. در اين دين هر آنچه خدا آفريده پاک و دوستداشتني و مورد احترام است و انسان نبايد آن را در راه نادرست به کار برد. دين زرتشت به عناصر اصلي آفرينش يعني آب و خاک و آتش احترام ويژهاي ميگذارد که به همين دليل برخي آتشپرستي را به زرتشتيان نسبت دادهاند. در کتاب مقدس آيين زرتشتي دربارة عناصر طبيعت و محيطزيست نيايشهايي بيان شده است که نشانة اهميت اين دين به محيطزيست و عناصر اصلي آن و حتي سفارش به حفظ آن شده است.
يکي از نيايشهاي ويژة آب که در کتاب اوِستا آمده، «آبان نيايش» است. زرتشتيان روز دهم هر ماه را که «آبان» نام دارد، «آبان نيايش» ميخوانند. اين نيايش به مناسبت، معمولاً در کنار رودها و آبهاي روان خوانده ميشود؛ اما خواندن آن در شب منع شده است. برخي از عبارتهاي اين نيايش:
«ميستايم آب را که آفريننده، اهورامزدا است.
ستايش ميکنم تو را، اي اَرِد ويستور اَناهيتا. ميستايم تو را که نمايانگاه همة آبهاي پاک و درخشاني. نمازت ميگزارم براي خشنودي اهورامزدا که آفريدهاش هستي...
ستايشگرم آبِ پاکِ سودرسانِ زندگيساز را. ستايشگرم اَرِد ويستور اَناهيتا را؛ آن نگهبانِ شايستة آبهاي نيالودة گيتي را و آن آب پهنهگستر زمين را که سازندة زندگي است که چشمة زايندة نيرو است از براي تندرستي، که چون فرو ريزد ديوان را نابود سازد و چون روان شود، ناپاکيها و آلودگيها را نيست گرداند» (رضي ،1394).
ايرانيان نخستين کساني بودهاند که در ديدگاه آنها جهان مانند «پيکر يگانه» بوده که در آن همه چيز به مثابة اندامهاي انسان است. جهان بزرگ «مِهجهان» و جهان خُرد «کِهجهان» تن مردم بوده و اهميت داشته است. در متون ايران باستان به اين دو جهان سوگند ياد شده است. در آن، روان انسان به اهورامزدا، پوست مردم به زمين، رگها به رودها، استخوانها به کوهها، گيسوان به جنگلها و... تشبيه شده است. (جنيدي، 1378)
در ايران باستان مناطقي را براي تفرّج و شکار پادشاهان در نظر ميگرفتند که در فصول خاص، حيات وحش آن تحت حمايت بودند و تنها در زمانهاي تعيينشده شکار در آنها صورت ميگرفت. هخامنشيان شکار را مناسبترين مکتب براي تعليم و تربيت کودکان و نوجوانان ميدانستند. نخستين بار داريوش گياهان گوناگون موجود در قلمرو پادشاهي خود را در باغي گرد آورد و آن را پرديس ناميد. سرداران جنگي در خاطرات خود به اينکه ايرانيان در دل کوير، بهشت يا پرديس خلق کردهاند، اشاره داشتهاند. بر عکس در زمان قاجاريه، همزمان با نوگرايي فکري و فراموشي اخلاق محيطزيستي، دوران رواج انواع تفريحات، شکار، قوشبازي، ميرشکارباشي و تفنگدارباشي شد. در اين هنگام به دليل سهلانگاريهايي که در قبال حفاظت از طبيعت انجام گرفت، به محيطزيست آسيب فراوان وارد شد. آثار بهجامانده در بناهاي تاريخي ايران مانند طاقبستان کرمانشاه و تختجمشيد حکايت از ريشههاي کهن شکار و شکارگري در ايران دارد. (تاجبخش، 1374)