3-6- نام درس: اکوتوريسم
1401/09/26 12:33فصل قبل
3-6- نام درس: اکوتوريسم[1]
سرفصل درس:
آشنايي با مفاهيم گردشگري *
گردشگري در طبيعت
طبيعتگردي و اکوتوريسم
تفريح و تفرج
اوقات فراغت
منابع و فعاليتهاي تفرجي
مفهوم زيست گردشگري (بيوتوريسم)
جاذبههاي گردشگري در مناطق طبيعي
فعاليتهاي تفرجي در طبيعت
منابع تفرجي و فعاليتهاي تفرجي در گردشگري جنگل، گردشگري علفزار، گردشگري بيابان، گردشگري کوهستان، گردشگري آبي و گردشگري ساحلي - دريايي
گردشگري ماجراجويانه در طبيعت
حياتوحش و طبيعتگردي
مناطق تحت حفاظت و گردشگري طبيعي
پارک طبيعت و انواع آن( پارک جنگلي، پارک ساحلي، پارک کوهستان و پارک کويري)
اکو موزهها و طبيعتگردي
گردشگري روستايي و توسعه طبيعتگردي
طبيعتگردي و گردشگري سلامت
معيارها و شاخصهاي گردشگري پايدار در طبيعت
زندگي بومي
جلوههاي تاريخي و فرهنگي انسان و گردشگري طبيعت
ارزيابي تقاضا و آراء طبيعت گردان
تورهاي طبيعتگردي ( اکو تور)
ملاحظات محيطزيستي گردشگري پايدار در طبيعت
اقتصاد طبيعتگردي
ملاحظات اجتماعي و فرهنگي صنعت طبيعتگردي
اثرات اکوتوريسم بر مناطق طبيعي( اقتصادي، اجتماعي و محيطزيستي)
اهميت و ضرورت مديريت اثرات
اصول مديريت بازديدکنندگان ( اکو توريستها)
جايگاه توريسم و اکوتوريسم در طرحها
خطمشيها و برنامهريزيهاي مناطق تفرجي
بازديد از گردشگاههاي طبيعي کشور با توجه به مناسبت فصل
3-6-1- سرفصل: آشنايي با مفاهيم گردشگري
3-6-1-1- مطلب علمي: طبيعتگردي و اکوتوريسم
طبيعتگردي در معناي گسترده «گردشگري بر پاية طبيعت است.»
«بهگونهاي از گردشگري ميگويند که مبتني بر سفر هدفمند به مناطق نسبتاً طبيعي براي مطالعه، لذت بردن و استفادة معنوي از مناظر، گياهان و جانوران و هر گونه جنبة فرهنگي معاصر و گذشتة موجود در مناطق است» (Vosoghi, 2005).
تعريف ديگري از طبيعتگردي عبارت است از: «سفر به محيط طبيعي همراه با وظيفهشناسي که حفظ محيطزيست و حمايت از آن و بهبود سطح زندگي مردم محلي را به همراه داشته باشد. (Hvenegeard, 1994)
سدهها پيش قرآن کريم به زيبايي و با بيان مستقيم به مفهوم طبيعتگردي و گردش در طبيعت اشاره کرده است. نکتة جالب اين است که شماري از آيات قرآن دربارة طبيعتگردي هستند. در اين آيات محورهايي مانند:
توجه به جفتهاي زيبا از هرگونه:
Pأَوَلَمْ يرَوْاْ إِلَي الْأَرْضِ کمْ أَنبَتْنَا فِيهَا مِن کلِّ زَوْجٍ کرِيمٍO (شُعرا: 7)
«آيا آنان به زمين نگاه نکردند که چقدر از گونههاي گياهان پرارزش در آن رويانديم؟»
«در اين جا تعبير به زوج در مورد گياهان قابل دقت است. گرچه غالب مفسران زوج را به معني نوع و صنف و ازواج را به معني انواع و اصناف گرفتهاند، چه مانعي دارد که زوج را به معني معروفش که قبل از هر معني ديگر به ذهن ميآيد، بگيريم و اشاره به زوجيت در جهان گياهان باشد؟ در گذشته انسانها کم و بيش فهميده بودند که بعضي از گياهان داراي نوع نر و نوع ماده است و براي بارور ساختن گياهان از طريق تلقيح استفاده ميکردند. اين مسئله در مورد درختان نخل کاملاً شناخته شده بود؛ ولي نخستين بار ’لينه ‘، دانشمند و گياهشناس معروف سوئدي، در اواسط قرن هجدهم ميلادي، موفق به کشف اين واقعيت شد که مسئلة زوجيت در دنياي گياهان تقريباً يک قانون عمومي است و گياهان نيز همانند غالب حيوانات از طريق آميزش نطفة نر و ماده بارور ميشوند و سپس ميوه ميدهند. ولي قرآن مجيد قرنها قبل از اين دانشمند کراراً در آيات مختلف به زوجيت در جهان گياهان اشاره کرده (در آيات مورد بحث و در سورة رعد: 4، لقمان: 10، ق: 7) و اين خود يکي از معجزات علمي قرآن است» (مکارم، ج15: 191).
دگرگوني طبيعت:
Pأَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَسَلَکهُ ينَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُّخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ ثُمَّ يهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ يجْعَلُهُ حُطَاماً إِنَّ فِي ذَلِک لَذِکرَي لِأُولِي الْأَلْبَابِO(زمر: 21)
«آيا نديدي که خدا از آسمان آبي فرستاد و آن را به شکل چشمههايي در زمين وارد کرد؟ سپس با آن زراعتي را خارج ميسازد که رنگهاي گوناگون دارد؛ پس از آن گياه خشک ميشود، بهگونهاي که آن را زرد و بيروح ميبيني؛ سپس آن را در هم ميشکند و خرد ميکند؛ در اين نمونه تذکري است براي خردمندان [از ناپايداري دنيا.]»
اختلاف زبان و رنگ انسانها و آفرينش آسمانها و زمين:
Pوَ مِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلاَفُ أَلْسِنَتِکمْ وَ أَلْوَانِکمْ إِنَّ فِي ذَلِک لَآياتٍ لِّلْعَالِمِينَO (روم: 22)
«و از نشانههاي او آفرينش آسمانها و زمين و تفاوت زبانها و رنگهاي شماست؛ در اين نشانههايي است براي عالمان.»
سير در صحرا و دريا:
Pهُوَ الَّذِي يسَيرُکمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ حَتَّي إِذَا کنتُمْ فِي الْفُلْک وَ جَرَينَ بِهِم بِرِيحٍ طَيبَةٍ وَ فَرِحُواْ بِهَا جَآءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَ جَآءَهُمُ الْمَوْجُ مِن کلِّ مَکانٍ وَ ظَنُّواْ أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُاْ اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَکونَنَّ مِنَ الْشَّکرِينَO (يونس: 22)
«او کسي است که شما را در خشکي و دريا سير ميدهد. هنگامي که در کشتي قرار ميگيريد و بادهاي موافق آنان را [به سوي مقصد] حرکت ميدهد و خوشحال ميشوند، ناگهان طوفان شديدي ميوزد و امواج از هر سو به سراغ آنها ميآيد و گمان ميکنند هلاک خواهند شد. در آن هنگام، خدا را از روي اخلاص ميخوانند که اگر ما را از اين گرفتاري نجات دهي، حتماً از سپاسگزاران خواهيم بود.»
رام شدن زمين براي سير:
Pهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَکمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُواْ فِي مَنَاکبِهَا وَ کلُواْ مِن رِّزْقِهِ وَ إِلَيهِ النُّشُورُO (ملک: 15)
«او کسي است که زمين را براي شما رام کرد. بر شانههاي آن راه برويد و از روزيهاي خداوند بخوريد و بازگشت و اجتماع همه به سوي اوست. »
آيات بسيار ديگري نيز در زمينة طبيعتگردي در قرآن وجود دارند، مانند:
Pفَلْينظُرِ الْإِنسَانُ إِلَي طَعَامِهِ، أَنَّا صَبَبْنَا الْمَآءَ صَبّاً، ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقّاً، فَأَنبَتْنَا فِيهَا حَبّاً، وَ عِنَباً وَقَضْباً، وَزَيتُوناً وَنَخْلاً، وَ حَدَآئِقَ غُلْباً، وَفَاکهَةً وَأَبّاً، مَّتَاعاً لَّکمْ وَلِأَنْعَامِکمْO (عبس: 32-24)
«انسان بايد به غذاي خويش [و آفرينش آن] بنگرد. ما آب فراوان از آسمان فروريختيم؛ سپس زمين را از هم شکافتيم و در آن دانههاي فراواني رويانديم و انگور و سبزي بسيار و زيتون و نخل فراوان و باغهاي پردرخت و ميوه و چراگاه تا وسيلهاي براي بهرهگيري شما و چهارپايانتان باشد.»
Pأَفَلَمْ ينظُرُواْ إِلَي السَّمَآءِ فَوْقَهُمْ کيفَ بَنَينَاهَا وَ زَينَّاهَا وَ مَا لَهَا مِن فُرُوجٍO (ق: 6)
«آيا آنان به آسمان بالاي سرشان نگاه نکردند که چگونه ما آن را بنا کردهايم و چگونه آن را [با ستارگان] زينت بخشيدهايم. »
Pفَانظُرْ إِلَي آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ کيفَ يحْي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَآ إِنَّ ذَلِک لَمُحْي الْمَوْتَي وَهُوَ عَلَي کلِّ شَيءٍ قَدِيرٌO (روم: 50)
«به آثار رحمت الهي بنگر که چگونه زمين را پس از مردنش زنده ميکند. همانا خدا زنده کنندة مردگان است و او بر هر چيزي قدرت دارد.»
Pوَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِّلْمُوقِنِينَO (ذاريات: 20)
« و در زمين نشانههايي براي اهل يقين هست.»
در دعاي جوشن کبير، امام سجاد8 ميفرمايد:
«يا مَنْ فِي السَّمآءِ عَظَمَتُهُ، يا مَنْ فِي الْأَرْضِ اياتُهُ، يا مَنْ في کلِّ شَيءٍ دَلائِلُهُ، يا مَنْ فِي الْبِحارِ عَجائِبُهُ و...» (قمي، 1384).
اي کسي که عظمتت در آسمان، نشانههايت در زمين، دلايل وجودت در هر موجود، شگفتيهايت در درياست.
تفاوت آشکاري که ميان مفهوم طبيعتگردي در قرآن کريم و تعريف آن در سدة بيست و يکم وجود دارد، اين است که هدف طبيعتگردي قرآني نگاهي توأم با تفکر و انديشه است؛ تفکري که باعث افزايش شناخت خداوند و توجه به هدف آفرينش ميشود.[2] به بيان ديگر «براي کشف واقعيتها، چشمانداز جديد لازم نيست، نگاه تازه لازم است.» اين ديدگاه را آندره ژيد، نويسندة فرانسوي، اينگونه بيان کرده است: «اي کاش عظمت در نگاه تو باشد، نه در آنچه مينگري.» در قرآن کريم داريم:
Pأَفَلَمْ يسِيرُواْ فِي الْأَرْضِ فَتَکونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يعْقِلُونَ بِهَآ أَوْ ءَاذَانٌ يسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَي الْأَبْصَرُ وَلَکن تَعْمَي الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِO (حج: 46)
«چرا در اين سرزمينها سير نميکنند تا دلهايي داشته باشند که با آن بفهمند يا گوشهايي که با آن بشنوند. آري! ديدگان کور نميشود، بلکه دلهايي که در سينهها است، کور ميشود.»
همچنين نگاه طبيعتگردي قرآني نگاهي در مقياس کلان است، از آسمانها و زمين تا جنبندگان و گياهان و محدوديتي ندارد. حتي به حشرة ريزي مانند زنبور توجه شده است. باباطاهر در اين دوبيتي اين موضوع را به خوبي بيان کرده است:
به صحرا بنگرم صحرا ته وينم |
به دريا بنگرم دريا ته وينم |
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت |
نشان از قامت رعنا ته وينم |
در حالي که توجه به اين هدف در ميان اهداف طبيعتگردي امروزي مانند لذت بردن از طبيعت، شناخت طبيعت، بهرة اقتصادي (بهبود زندگي مردم محلي، درآمدزايي کشورِ پذيرندة طبيعتگرد) و حفظ محيطزيست، ضروري به نظر ميرسد.
[1].سرفصل مصوّب وزارت علوم، تحقيقات و فناوري
[2]. به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست/ عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست (سعدي)