ديباچه

1401/10/24 09:38
فصل قبل

 

علم آدميّت است و جوانمردي و ادب،

ور نه ددي، بصورت انسان مصوّري[1]،

از گذشته هاي دور، همواره نيکخواهان گفتهاندکه علم در جان آدمي اگر با کمالات معنوي در نياميزد، انسان، جز بر مسير خسران قدم بر نخواهد داشت. آنچه که «خير» انسان و جامعة انساني را تأمين ميکند تنها «علم» نيست، عوامل ديگري هم در سعادت بخشي انسان «دخيل»اند. اگر دوراني بر بشر گذشت کهاين گمان غالب شد که تنها علم عامل «سعادتمندي» است، امروز شايد احدي نتواند ترديد کند که سعادتمندي به چيزي بيش از «علم» وابسته است. فساد هاي جهاني را، بالعيان، «عالمان» ميکنند نه جاهلان! بااين بيان رتبة علم کاهش نمييابد و منزلت علم کم نميشود، خير و سعادت قلّة رفيعي است که نيل بدان، همّت هاي بلند و تلاش هاي چند بعدي ميطلبد.

کاوش هاي علمي در طبيعت و پي بردن به أسرار خلقت، أبعاد مختلفي دارد که هر کدام، شعبهاي از علوم پيشرفتة دانشگاهي امروز را متکفّلاند که هم در کشور ما و هم در ساير کشورها، دانشگاهها بهاين مهمّ ميپردازند. سرمايه هاي يک کشور، منحصر به معادن و ذخاير زميني و دريائي و أمثال آن نيست. برتر ازاينها، نيروي انساني کارآمد و مشتاقي است که رازهاي نهفته در دل هر ذرّه را دريابد و آن را در تعالي عزّت بخش جامعة بشري بکار گيرد. چنين سرمايه هائي از دل دانشگاهها و از درون کلاس اساتيدي پديد ميآيند که همچون شير و شکّر، علم وايمان را در روح و روان دانشجوي جوان خويش بهم آميخته باشند.

اين ترکيب شفا بخش و قوّت آفرين، که نمونه هاي برجسته و زيبايش را طيّ سال هاي دفاع مقدّس و پس از آن، در سيماي برجستگان مدافع کشور همچون شهيد چمران، و پديدآورندگان فنّآوري هاي پيشرفته و نوين همچون شهيد احمدي روشن ديدهايم، برآيند پرورش و آموزشي است که از محيط خانه شروع شده و تا سطوح عالي دانشگاهي ادامه يافته است.

 


[1].  سعدي.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات