3-7- ابوبکر محمدبن حسن کرجي

1401/10/25 11:21
فصل قبل

 

3-7- ابوبکر محمدبن حسن کرجي[1]

رياضيدان و آبشناسايراني در نيمه دوم سده چهارم و اوايل سده پنجم و همدوره ابوريحان بيروني، زکرياي رازي و ابن سينا بوده است اما کسي وي را بهاندازهاين سه تن نميشناسد. دستاوردهاي علمي وي تا چندي پيش ناشناخته بود تااينکه در سال 1232 ه.ش.، مستشرق آلماني، وپکه، بخشي از کتاب الفخري وي را به زبان فرانسه و همراه با تحليلي منتشر ساخت. وپکه در کتاب خود ثابت کرد که بخش عظيمي از کارهاي فيبوناچي از رياضيدانهاي مسلمان و به خصوص کرجي اخذ شده است. وي در آغاز سده پنجم به پايتخت علمي جهان اسلام، بغداد رفت. به خوبي آشکار نيست که کرجي تا چه زماني در بغداد به سر ميبرده است. اما گويا پس از قتل وزير بغداد (فخرالملک) که پشتيبان کرجي به شمار ميرفت،اين شهر را هراسان رها کرده و به زادگاه خود (کرج) بازگشته است (403 هجري يا پيش از آن). در آنجا بنابر دستور ابوغانم معروف بن محمد وزير و دبير ويژه منوچهر بن قابوس و شاعر و اديب فرهيختهايراني درباره «آبهاي دروني زمين و روش بيرون آوردن آنها» گفتاري را مينگارد که فرايند آن پژوهش کاربردي و بزرگترين شاهکار کرجي است. حاصل آن کتاب انباط المياء الخفيه است. وفات وي در سال 420 هجري (32 سال پيش از ابوريحان) رويداد.

کرجي را علاوه بر دانشمند رياضي ميتوان چهرهاي تابناک در تاريخ مهندسيايران و جهان به شمار آورد. وي در زمينه پيدايش آبهاي زيرزميني و راههاي استخراج آنها نظريهها و روشها و اختراعهاي بديعي داشته است. کرجي جريان آب را از نقطهاي به نقطه ديگر به وجود اختلاف سطح بين دو نقطه وابسته ميداند.

کرجي در کتاب «استخراج آبهاي پنهاني» خود به وضوح از کرويت و نيروي جاذبه و قوانين تعادل و حرکت که چندين قرن بعد توسط دانشمندان اروپايي (گاليله و کپلر و نيوتن) مطرح شد سخن ميراند[2]. وي ميگويد:

زمين با تمام کوهها و دشتها و پستيها و بلنديهايش کروي شکل است. خدا آن را مرکز عالم قرار داده است، که تا ابد با حرکت دائمي خود به گرداين مرکز ميگردد، ولي مرتبتش بسياراندک است. خداي تبارک و تعالي جهان را ميانپر آفريده و خلائي در ميان آن نيست و براي هريک از افلاک و ستارگان و آتش و هوا و آب و خاک محلي خاص قرارداده است، که چون از آن جدا شود با حرکت دوباره بهاين محل باز ميگردد به همين جهت است که اجسام سنگين مانند خاک و آب خواستار رسيدن بهاين مرکزند و هرچه جسم سنگينتر باشداين ميل به مرکز بيشتر است ... و همچنين است حال بناها و مکانهايي که از سطح زمين بلندترند که فروافتادن و ويران شدن آنها نتيجه همان مرکزطلبي آنها و کرويت گونه زمين است.

کرجي حصول فرم کروي را عامل وصول به حالت تعادل ميداند و معتقد است که هرگونه دوري از شکل کروي موجب حرکت ميشود و حرکت همواره در جهت رسيدن به مرکز و فرم کروي است. ازاين جهت او وجود کوهها و ناهمواريهاي سطح زمين را عامل و وسيلهاي براي به هم زدن تعادل حرکت زمين ميداند.

 


[1]. تاريخ مهندسي درايران(از آغاز تا قرن حاضر)، ص 604.

 

[2]. همان، ص 602.

 

فصل بعد