فصل اول: تدريس با توجه به فاعل حقيقي

1401/10/24 09:40
فصل قبل

 

نگاه الهي هدف نهايي از علم آموزي دو چيز است: «توجه به خدا» و «خدمت به مردم». توجه به خداوند (به عنوان فاعل حقيقي همه پديدهها) در هنگام علم آموزي از شکلگيريانديشههاي الحادي جلوگيري ميکند و باعث ميشود دانشجويان با تحصيل دروس دانشگاهي نسبت به خداوند  معرفت کسب کنند. هدف از نگارشاين فصل تبييناين نکته است که چگونه مدرسين محترم ميتوانند هنگام تدريس و بيان مطالب درسي، دانشجويان خود را متوجه  فاعل حقيقي يعني خداوند متعال نمايند.

معناي توجه به فاعل حقيقي:

هر پديدهاي علت و فاعلي نزديک دارد و علتها و فاعلهاي مياني و علت و فاعل نهايي. بعنوان مثال پديدهاي مانند برقِ حاصل از نيروگاه خورشيدي،  علت نزديک آن مبدلهاي انرژي (مانند سلولهاي فتوولتائيک) و علت مياني، تابش خورشيد و علت نهايي که به آن فاعل حقيقي گفته ميشود، خداوند است.

يا حرکت خودرو علت نزديک آن راننده و علتهاي مياني آن  طراح، موتور، سيستم انتقال قدرت، سوخت، اصطکاک چرخ با جاده و... است. و از آنجا که قابليتها و خواص موجود دراين موارد را  خداوند در آنها به وديعه گذاشته است، خداوند علت نهايي و فاعل حقيقي است.

يکي از راههاي بسيار مؤثر براي اعتلاي معرفت انسان به خداوند متعال آن است که هنگام بيان گزارههاي علمي، نقش خداوند بهعنوان«فاعل حقيقي» فراموش نشود و بر آن تأکيد گردد. توضيح آنکه هنگام تبيين يک مطلب علمي ميتوان آن را دو گونه بيان کرد، يکي بدون توجه به فاعل حقيقي و يکي هم با توجه به فاعل حقيقي؛ به عنوان نمونه ميتوان در علم مکانيکاين گزاره علمي را : «هنگامي که به جسمي به جرم m نيروي F وارد ميکنيم و به حرکت درميآيد،اندازه شتابش (a) از فرمول F=ma به دست ميآيد» بهاين صورت مطرح کرد: «اجسام موجود در طبيعت به گونهاي آفريده شدهاند که هنگامي که به جسمي به جرم m نيروي F وارد ميکنيم و به حرکت درميآيد،اندازه شتابش (a) از فرمول F=ma به دست ميآيد».

ذکر نکات ذيل دراين زمينه ضروري است:

در صورتي مطلبي به خداوند نسبت داده شود که قطعي باشد.

در خصوص نظريه ها و مطالب غير قطعي ميتوان گفت به نظر ميرسد خداوند چنين و چنان کرده است.

اصلا لازم نيستاين تعبير که خداوند چنين کرده زياد تکرار شود بلکه همين که در يک يا چند جلسه درسي يکبار گفته شود کافي است.

شکي نيست خواصي که در مواد مختلف وجود دارد خداوند حکيم در آنها قرار داده است. اما در ادبيات علميِ امروز متأسفانه از فاعل حقيقي يعني خداوند متعال غفلت ميگردد. در صورتيکه اگر هنگام تدريس و تأليف، در بيان مطالب و گزارههاي علمي، فاعل حقيقي ذکر شود؛ خودبهخود آن مطلب، دل و ذهن را متوجه خدا ميکند؛ غفلت را ميزدايد وايمان را تقويت ميکند.

همانطور که آيت الله جوادي آملي معتقد هستند براي اسلامي شدن دانشگاه ها بايد عنوان «خلقت» جايگزين عنوان «طبيعت»  قرار گيرد و خواص پديده ها به عنوان افعال الهي طرح گردند.همچنين نقش خالق به عنوان مبدأ فاعلي همواره بايد مورد توجه باشد. همچنين هدف خلقت کهه مان پرستش خدا و گسترش عدالت است به عنوان مبدأ غايي و هدف آفرينش قلمداد شود. و نيز از ادله و تأييدهاي نقلي که از ناحيه معصوم صادر شده است هم در علوم بهره برده شود و هرگز را کشف علم در ره عقلي محض، يا راه نقلي محض منحصر نشود.[1]

در واقع براي توجه به فاعل حقيقي بايد در تبيين علوم مختلف از لسان قرآن کريم و نحوهي بيان آن استفاده نمود. درقرآن کريم، خداوند در باره نحوه خلقت آسمانها و زمين و موجودات، ضمناينکه مراحل مختلف شکل گيري آنها را از نظر علمي بيان ميکنداين افعال را به خود نسبت داده و ميگويد مااينها را بهاين صورت خلق نموديم. به عنوان مثال در قرآن در مورد خلقت آسمانها و زمين ميفرمايد: «أَوَلَمْ يَرَ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَجَعَلْنا مِنَ الْماءِكُلّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ أَفَلا يُؤْمِنُون[2]؛آيا كافران نديدند كه آسمانها و زمين به هم پيوسته  بودند و ما آنها را از يكديگر باز كرديم و هر چيز زنده‏اى را از آب قرارداديم؟! آياايمان نمى‏آورند؟»

دراين راستا حضرت عليg ميفرمايند: مخلوقات را با قدرت خود آفريد ، و با رحمت خود بادها را به حرکت در آورد و به وسيله کوهها اضطراب و لرزش زمين را به آرامش تبديل کرد[3].

حتي در بعضي موارد که فاعليت يک فعل به خود شيء نسبت داده شده قبل از آن، گفته شده که ما به او چنين امر کرديم. چنانچه در قرآن آمده است:«ثُمَّ اسْتَوى ‏إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعين[4]؛ سپس به آفرينش آسمان پرداخت، درحالى كه بصورت دود (گاز) بود. به آن و به زمين دستور داد: «به وجود آييد (و شكل گيريد)، خواه از روى اطاعت و خواه اكراه!» آنها گفتند: «ما ازروى طاعت مى‏آييم (و شكل مى‏گيريم)»

نکتهاي که ازاين آيه استنباط ميشود آن است که حتي اموري که در عالم به ظاهر بر طبق قوانين فيزيکي رخ ميدهد و در نگاه سطحي خداوند در آنها نقشي ندارد همگي تحت تدبير و  فرمان خداوند بوده و اگر خداوند اذن ندهد هيچ کدام ازاين امور انجام نخواهد شد.

خداوند فاعل حقيقي

چرا خداوند فاعل حقيقي است؟ در پاسخاين سوال تاکنون دلايل متعددي توسط فيلسوفان و دانشمندان مختلف در اثبات وجود خداوند ارائه شده است. برهانهاي نظم، هدايت (تدبير)، فطرت، علت و معلول، امکان و وجوب، حدوث و قِدم، حرکت ، صديقين و .... راههاي عنوان شده در کتب مختلف هستند. ما دراينجا به فراخور مجال خود مختصري دراين زمينه صحبت ميکنيم.

 

 


[1]. منزلت عقل در هندسه معرفت ديني، ص141.

 

[2]. انبياء:30.

 

[3].«فَطَرَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ نَشَرَ الرِّيَاحَ بِرَحْمَتِهِ وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَيَدَانَ أَرْضِهِ.». (نهج البلاغه، خطبه اول)

 

[4]. فصلت:11.

 

فصل بعد