2-9- استاتيک
1401/10/24 15:04فصل قبل
سرفصل: قوانين تعادل
نمونه 16 -مطلب درسي: تعادل اجسام صلب
اگر يک جسم ازلحاظايستايي در وضعيت تعادل باشد لازم است اولاً مجموع نيروهاي وارد بر آن جسم صفر شود و ثانياً مجموع گشتاورهاي وارد از طرف نيروها بر جسم حول هر نقطه دلخواهي صفر باشد[1].
ازآنجاييکه نيروها و گشتاورها کميتهاي برداري هستند پس براي تعادل لازم است مؤلفههاي نيروها و گشتاورها در هر يك از سه جهت اصلي يکديگر را خنثي کنند، تا جسم به تعادل برسد.
به عبارت ديگر لازم است تعادل در جهات مختلف وجود داشته باشد تا يك جسم از لحاظ كلي تعادل داشته باشد.
حفظ تعادل و پرهيز از افراط و تفريط در ابعاد مختلف زندگي نيز ضروري است.
براي يک زندگي متعادل لازم است يک فرد از جنبههاي مختلف و در جهات مختلف ميانهروي و تعادل را در زندگي خود به وجود آورد و به تمام جهات مختلف زندگي و تعادل و ميانهروي درآنها توجه کند.
علماي اخلاق ، انسان کامل و خودساخته را انساني ميدانند که در همه خصوصيات و نيروهاي دروني به تعادل رسيده باشد و افراط و تفريط در آن نباشد[2]. بعنوان مثال اگر کسي بتواند از اسراف و بخل (که افراط و تفريط به حساب ميآيد) دوري کند و انفاق (که اعتدال محسوب ميشود) نمايد و اين صفت در او تثبيت شود، دراين زمينه به اعتدال رسيده است.
قرآن کريم ميفرمايد: «وَ الَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ کَانَ بَيْنَ ذلِکَ قَوَاماً؛[3] بندگان خاص خداوند کساني هستند که... هرگاه انفاق کنند نه اسراف ميکنند و نه سختگيري، بلکه مياناين دو حد اعتدالي دارند».
امام على g نيز دراين زمينه ميفرمايند: «نادان را نبينى، مگر در حال افراط يا تفريط».[4]
نام درس: استاتيک
سرفصل: تعادل
نمونه 17 -مطلب درسي: تکيه گاه
براياين که يک سازه داراي ثبات باشد و تحت تأثير نيروهاي خارجي حرکت نکند، بايد توسط قيدهايي به محيط (زمين يا هر جسم ديگر) متصل گردد. بهاين قيدها، تکيهگاه ميگويند[5].
تکيهگاهها بر حسب قيدي که در مقابل حرکت به وجود ميآورند به انواع مختلفي نظير غلتکي، لولايي و گيردار دستهبندي ميشوند. انواع مختلف تکيهگاه قابليتهاي متفاوتي در پايدار کردن سازهايجاد ميکنند. تکيه گاه گيردار معادل سه تکيه گاه غلتکي، و تکيه گاه لولايي معادل دو غلتک قابليت دارد.
علاوه بر نوع تکيهگاه، محلي که تکيهگاه روي آن قرار گرفته نيز اهميت دارد. برايايجاد ثبات کامل لازم است علاوه براينکه نوع تکيهگاههاي بکار رفته قابليت ثبات دادن به سازه را داشته باشد، بايد تکيهگاهها تکيه به محل صلب و ثابتي داشته باشند.
انسان و جامعه نيز براي تعادل و ثبات نياز به تکيهگاه دارد. حضرت علي g در حديثي توکل به خداوند متعال را بهترين تکيه گاه معرفي مينمايند و ميفرمايند: «توكل بهترينتكيه گاه است.»[6]
جهت مطالعه بيشتر:
در قرآن گفته شده:« مَثَلُ الَّذينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِياءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا يَعْلَمُونَ. [7]»دراين آيه سست ترين پايه تکيه به غير خدا دانسته شده که نتيجه منطقي آناين است که تکيه گاه محکم و با ثبات خداست.
همچنين در جاي ديگري ميفرمايد: «وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَي اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقي وَ إِلَي اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ؛[8] کسي که روي خود را تسليم خدا کند در حالي که نيکوکار باشد، به دستگيره محکمي چنگ زده و به تکيه گاه مطمئني تکيه کرده است. چنگ زدن به دستگيره محکم، تشبيه لطيفي ازاين حقيقت است که انسان براي نجات از قعر درّه مادّيگري و ارتقا به بلندترين قلّههاي معرفت و معنويت و روحانيت نياز به يک وسيله محکم و مطمئن دارد.اين وسيله چيزي جزايمان و عمل صالح نيست، غير آن، همه پوسيده و پاره شدني و مايه سقوط و مرگ است، علاوه براين آنچه باقي ميمانداين وسيله است، و بقيه همه فاني و نابود شدني! لذا در پايان آيه ميفرمايد:« و عاقبت همه کارها به سوي خداست».
در حديث معروف ثقلين پيامبر دو تيکه گاه محکم که اتصال از طريق آنها به مبدأ باعث ثبات و نجات ابدي از گمراهي و سقوط است)ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا(را قرآن و اهل بيت معرفي ميکند.
در حديثي از امام علي بن موسي الرضا g از پيامبر گرامي اسلام چنين آمده: «بعد از من فتنهاي تاريک و ظلماني خواهد بود تنها کساني از آن رهايي مييابند که به عروة الوثقي چنگ زنند، عرض کردند:اي رسول خدا! عروة الوثقي چيست؟
فرمود: ولايت سيد اوصيا است.
عرض کردند: يا رسول اللّه سيد اوصيا کيست؟
فرمود: امير مؤمنان.
عرض کردند: امير مؤمنان کيست؟
فرمود: مولاي مسلمانان و پيشواي آنان بعد از من.
باز براياين که پاسخ صريحتري بگيرند، عرض کردند: او کيست؟
فرمود: برادرم علي بن أبي طالب g.[9]»
روايات ديگري نيز در همين زمينه که منظور از«عروة الوثقي» دوستي اهل بيت b يا دوستي آل محمد a يا امامان از فرزندان حسين g است نقل شده است.[10]
[1]. استاتيک مريام، ص 119.
[2]. يکي از مهمترين کتاب هاي اخلاق که براين مبنا نگاشته شده و سال ها است به عنوان کتاب مرجع در علم اخلاق شناخته ميشود کتاب «معراج السعاده» تاليف ملا احمد نراقي است.
[3]. فرقان:67.
[4]. «لا تَرَى الجاهِلَ إلاّ مُفْرِطا أو مُفَرِّطا» (نهج البلاغه، حکمت 70، ص 454).
[5]. استاتيک مريام، ص 121.
[6]. «اَلتَّوَكُّلُ خَيْرُ عِمادٍ» (غررالحکم، ص35)
[7]. عنکبوت:41.
[8]. لقمان: 22.
[9]. البرهان، في تفسير القرآن، ج4، ص380.
[10]. همان، ج4، ص379.