1-3- فاعليت خداوند در مصنوعات دست بشر

1401/10/24 10:21
فصل قبل

 

لازم به ذکر است برخي علوم با مخلوقات خداوند سر و کار دارند مانند رشتههاي پزشکي، جانور شناسي و گياه شناسي و برخي ديگر با مصنوعات ساختهي دست بشر؛ که با شناخت و بکار گيري قوانين حاکم بر طبيعت توليد ميگردند. مانند آنچه در رشتهي مهندسي  مکانيک مورد مطالعه و ساخت قرار ميگيرد و برخي از علوم با مخلوقات و مصنوعات هر دو سر و کار دارد. در هر سه دسته فاعل حقيقي خداوند است و بايد به آن توجه نمود.

در علوم مرتبط با مصنوعات ساخته شده به دست بشر،  توجه به فاعل حقيقي بيشتر مورد غفلت قرار ميگيرد در حالي که دراينجا نيز فاعل حقيقي خداوند متعال است و عدم توجه به آن با توحيد افعالي سازگار نيست. دراين علوم توجه به فاعل حقيقي به چند صورت قابل تبيين و بررسي است.

1-  مواد اوليه تمام مصنوعات بشري را خداوند آفريده و در اختيار بشر قرار داده است. خداوند در قرآن کريم ميفرمايد:«هُوَ الَّذي خَلَقَ‏ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعا؛[1] يعني «او خدايى است كه همه آنچه را در زمين وجود دارد، براى شما آفريد». به عنوان مثال آيا اگر سنگ آهن  و کربن در طبيعت وجود نداشت، ساخت قطعات فولادي به شکل کنوني امکان پذير بود؟

2- تمام اختراعات و اکتشافات بشر مرهون قوانين شيميايي، فيزيکي و خواصي است که خداوند به اشياء مختلف داده است و اگر چنين قوانين ثابتي وجود نداشت هيچ اختراعي به ثبت نميرسيد. به عنوان مثال اگر مقاومت بالاي موجود در عنصر آهن  نبود،  هيچ قطعه فولادي ساخته نميشد.

3-  علاوه براينکه خداوند مواد به کار رفته در مصنوعات بشري را آفريده و خواص معيني را در آن قرار داده است، آنها را تحت کنترل بشر درآورده است. چنانکه خداوند ميفرمايد: «وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً مِنْهُ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛ [2]يعني «او آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است همه را از سوى خودش مسخّر شما ساخته؛ دراين نشانه‏هاى (مهمّى) است براى كسانى كهانديشه مى‏كنند!»

خداوند خواص مواد  و محيط را براي انسان قابل بهره برداري  قرار داده است به گونهاي  که مثلا او ميتواند باايجاد انحناي خاص در بال هواپيما  از نيروي برا (ليفت) کافي در محدوده سرعت قابل دسترس بشر به منظور به پرواز درآوردن هواپيماهاي غول پيکر استفاده نمايد.اين مثال مصداقي  از مسخر بودن عالم در دست انسان است که به خواست خداوند تحقق يافته است.

4- بشري که توانسته است مصنوعات مفيدي را اختراع کند خود مخلوق خداوند است و خداوند متعال از يک نطفه بي مقدار موجودي با چنين استعداد و توانايي خلق کرده است که توانسته چنين اختراعاتي را ابداع نمايد.

خداوند در قرآن کريم ميفرمايد:

«وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ ۙ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ؛[3]و خداوند شما را از شكم مادرانتان خارج نمود در حالي كه هيچ چيز نمى‏دانستيد و براى شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شكر نعمت او را بجا آوريد.»

5- بسياري از اختراعات و اکتشافات بشر از عنايت و لطف الهي ناشي شده و دانشمندان جهان نيز گاهي به آن اعتراف کردهاند.اين الهامات به صورت جرقهاي در ذهنايجاد شده و راه را روشن ميکند. استاد مطهري دراين باره ميفرمايد:

« آنچه معمولاً ما از راههاي حصول علم ميشناسيم دو تاست: يكي تجربه و مشاهده عيني، ديگر استدلال. بشر از راه مطالعه و مشاهده‌‌ي عيني طبيعت با رموز و اسرار طبيعت آشنا ميشود، يا در اثر قوّهي استدلال نتيجهاي را پيش بيني و استنتاج ميكند

ولي آيا همه معلوماتي كه در طول تاريخ براي بشر حاصل شده است، فقط از يكي ازاين دو راه بوده است ؟ يا راه سومي هم وجود دارد؟ به عقيده بسياري از دانشمندان راه سومي هم هست. شايد اغلب اكتشافات بزرگ به صورت بارقهاي بوده كه ناگهان در روح و مغز دانشمند جهيده و ذهن او را روشن كرده است.

ابن سينا معتقد است برخي انسانها بدون آنکه با معلمي در تماس باشند جرقهاي در ذهن آنها پديدار ميشود. او در آخر دانشنامه علايي ميگويد من افرادي را ميشناسم (در جاي ديگر معلوم ميشود منظور خودش است) که اساساً حالتشاناين است که بدوناينکه احتياج به مطالعه زياد داشته باشند مطالب در ذهنشان ميآيد. اول، مطلب در ذهنشان ميآيد بعد که به کتابها مراجعه ميکنند ميبينند آنچه در کتابهاست قبلا در ذهن آنها آمده است به طوري که در هيجده سالگي از تمام علوم و فنون عصر خويش آگاه هستند. و در جاي ديگر ميگويد: من تا هيجده سالگي هرچه ميخواستم ياد بگيرم ياد گرفتم.

ممكن است بسياري از افراد گمان كنند كهاين سخن كه برخي از دانشها از طريق الهام به بشر القاء ميشود امروز كهنه شده است و طرفداراني ندارد؛ در جهان امروز مبدأ و منشأ دانش را صرفاً حواسّ ظاهري به وسيله مشاهده عيني و تكرار مشاهده و تجربه ميدانند و بجز آن به چيزي معتقد نيستند. ولياينطور نيست. امروز جمع بسياري از دانشمندان، تعداد زيادي از فرضيّهها را نوعي الهام به دانشمند تلقّي ميكنند.

الكسيس كارل عدّهاي از دانشمندان رياضي را نام ميبرد و مدّعي ميشود كهاينها منطقي هستند يعني معلومات خويش را منحصراً از طريق كسب و استنتاج منطقي به دست آوردهاند، و عدّهاي از رياضي دانان را نام ميبرد و مدّعي ميشود كهاينها اشراقي و الهامي هستند. دانشمندان ديگر نيزاين نظر را تأييد كردهاند. يكي از دانشمندان رياضيدان فرانسوي به نام «ژاكهاداما» در مقالهاي تحت عنوان «نقش شعور باطن در تجسّسات علمي» مينويسد:

وقتي ما به شرايط اكتشافات و اختراعات ميانديشيم محال است بتوانيم اثر ادراكات ناگهاني دروني را ناديده بگيريم. هر دانشمند محقّقي كم و بيشاين احساس را كرده است كه زندگي و مطالب علمي او از يك رشته فعّاليتهاي متناوب كه در عدّهاي از آنها اراده و شعور وي مؤثّر بوده و بقيّه حاصل يك سلسله الهامات دروني ميباشد تشكيل شده است.»[4]

اين مطالب نشان ميدهد بدون الهامات الهي کشف علوم مختلف، بهاين گستردگي امروز امکان پذير نبود.[5] البته بايد دانست کهاين الهامات مختص افراد مسلمان نيست و خداوند به هرکس که دراين مسير قرار بگيرد و تلاش کند عنايت نموده و علوم مختلف را ارزاني مينمايد. چنانچه ميفرمايد:

«كُلاًّ نُمِدّ ُهؤُلاء ِوَهَؤُلاء ِمِنْ عَطاء ِرَبِّكَ َما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً؛[6] هريك ازاين دو گروه (اهل دنيا و آخرت) را از عطاى پروردگارت، بهره و كمك مى‏دهيم و عطاى پروردگارت هرگز (ازكسى) منع نشده است.»

 

 


[1]. بقره:29.

 

[2]. جاثيه: 13.

 

[3]. نحل: 78.

 

[4]. - جهت مطالعه بيشتر مراجعه شود به: توحيد، صص123-132.

 

[5]. - گاهي از موارداين راهنمايي الهي از الهام نيز بالاتر است. در داستان کشتي نوح خداوند خطاب به حضرت نوح ميفرمايد: «فَأَوْحَيْنا إِلَيْهِ أَن ِاصْنَع ِالْفُلْك َبِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا ...؛ مابه نوح وحي كرديم كه كشتي را درحضور  ما، و مطابق وحي ما بساز ...». در ضمناين الهامات الهي مختص انسان نبوده و در مورد حيوانات نيز وجود دارد. چنانچه خداوند در قرآن کريم درباره نحوه لانه سازي زنبور عسل در آيه 68 سوره نحل ميفرمايد ما به زنبور وحي کرديم که چگونه لانه بسازد.«و َأَوْحى‏ رَبُّكَ إِلي النَّحْل ِأَنِ اتَّخِذي مِنَ الْجِبال ِبُيُوتا ًوَ مِنَ الشَّجَرِ و َمِمَّا يَعْرِشُون؛ و پروردگار تو به زنبور عسل «وحى» (و الهام غريزى) نمود كه ازكوه‏ها و درختان و داربستهايي كه مردم مى‏سازند، خانه‏ها يي برگزين»

 

[6]. اسراء: 20.

 

فصل بعد
نقدها و نظرات