ثبات و پويايي دو ويژگي دين

1401/11/30 11:03
فصل قبل

 

«حوزه رهنمودهاي نظام معيار دين حق (= اسلام) همه انسانها در هر زمان و مکان در زبان آن جهاني است. از دين اسلام با دو ويژگي توامان ثبات و پويايي، پاسخ گويي نيازهاي فرد و جامعه در زمينه هدايت انسان به سوي ساحت ربوبي است». دين مبين اسلام داراي دو بُعد ثابتات و متغيّرات است. ثابتات آن ريشه در فطرت الهي انسان است که در طول زمان تغيير نميکند و نيازهاي ثابتي را الزامآور ميسازد. به علاوه اين که خداوند متعال، خالق هستي آگاهي مطلق و خدشه ناپذيري نسبت به نيازهاي ثابت بندهاش دارد و اصولي را در قرآن معين فرموده است. اين نوع اصول ريشه در فطريّات ثابت انسانها دارد که در راستاي غايت خلقت او تعيين شده است. به علاوه اين که، مجموعهاي از امور متغير نيز در حيات بشر بروز و ظهور ميکند که نبايد مورد بياعتنايي قرار گيرند. ناديده گرفتن واقعيتها باعث بروز اختلال در زندگي ميشود و گاهي نيز به رکود و انحطاط منتهي ميگردد. دين اسلام نيز با تاکيدي که بر تفکر و تعقل دارد از انسانها دعوت ميکند راجع به امور گوناگون زندگي بينديشند و براي بهسازي واقعيتها و مديريت صحيح آنها روشهايي بيابند.

برنامهريزي درسي نيز بايد ترکيبي از امور ثابت و متغيّر را در محتواي خود سازمان بدهد و افرادي با شايستگيهاي دو وجهي بپرورانند. شايستگي پذيرش ثابتات و شايستگي فهم و تحليل صحيح واقعيتهاي زندگي. با اين دو شايستگي دانشآموزان و دانشجويان ضمن مواجهه منطقي با مسائل عيني زندگي براي نيل به آرمانها نيز حسّاسيّت دائمي از خود نشان ميدهند.

پيشرفت متوازن جامعه صالح در پرتو دين

«در دين اسلام تفکيک دنيا از آخرت، فرد از اجتماع، جسم از روح و امور مادي از ارزشهاي معنوي، معنا ندارد و لذا تحقق کامل رسالت دين اسلام، افزون بر رشد همه جانبه افراد بر بنيان ارزشهاي ديني مستلزم پيشرفت متوازن و همه جانبه جامعه صالح بر همين اساس است.»

در دين اسلام جز توحيد و نگرش توحيدي به جهان و زندگي چيزي وجود ندارد. در تحليلهاي عقلاني گاهي از دو گانگيها حرف ميزنيم. دنيا و آخرت، فرد و جامعه، جسم و روح و غيره در گفتارها و نوشتهها طرح ميشود لکن حقيقت موضوع اين طور نيست.

آن چنان پيوندي بين دنيا و آخرت وجود دارد که اصلاً جدا بيني آنها معنا دار و ممکن نيست. در هر لحظه دنيا آخرت را ميسازيم و در همان لحظه که براي خود کار ميکنيم و چيزي را ميسازيم به طور نا خواسته کار اجتماعي ميکنيم. آخرت ما هم چيزي جز حاصل عمل ما در دنيا نيست. رابطه جسم و روح و يکپارچگي آنها براي ما قابل فهم و قابل تجربه است. آيا جز اين جاست که هر گاه روح و روان با شادي آميخته است در جسم نيز حس شادي به ما دست ميدهد؟ يا وقتي که جسم ما به هر دليلي به درد ميآيد روح ما نيز آزرده نميشود؟ از اين وحدت و يکپارچگي نيز چه پيامي به مسئولان تعليم و تربيت ميرسد؟ برنامههاي درسي بايد چگونه باشند تا دانشآموزان واحد و يکپارچه ديده شوند؟ اين حقيقت را بپذيريم که فضاي تربيت و تدريس کل يک پارچهاي به نام دانشآموزان را در بر گرفته است. نميتوانيم با او به صورت تجزيهاي و تفکيکي عمل کنيم. تأثير او از محيط و عوامل تربيت يک تأثير يکپارچه است. برنامههاي درسي اين وحدت و يکپارچگي را مورد توجه قرار دهند و دوگانگي جسم و روح را نپذيرند. يکپارچهنگري به کلاس درس به معناي نفي تفاوتهاي فردي نيست، بلکه توجه توامان به هر دو وجه کلنگري و تفاوتهاي فردي است.

رشد همه جانبه فرد نيز بر پايه اين مباني قابل فهم است. نظام تعليم و تربيت و برنامههاي درسي بر پايه سند تحول بنيادين آموزش و پرورش براي رشد همه جانبه دانش آموزان مکلف ميباشند. دانش آموزان را با دو بُعد مادي و معنوي تربيت کنند. رشد همه جانبه آنان در اين فضاي دووجهي بايد برنامه ريزي و اجرا شود. تاکيد به دو وجه مادي و معنوي به اين معنا نيست که نصف وجود دانشآموزان را مادي پرورش دهيم و نصف ديگر را معنوي. بلکه به اين معناست که جهتگيري اصلي ترييت معنوي باشد ولي نيازهاي عيني و مادي آنان نيز مورد غفلت قرار نگيرد.

ضرورت شناخت دين

«شناخت دين اسلام علاوه بر فهم و تفسير قرآن کريم نيازمند بهره مندي از سنت معتبر پيامبر(ص) و معصومان (ع) و تکيه بر تبيين و تفسير پيامبر(ص) «اهل بيت (ع) از حقايق ديني است».

با اين که قرآن وحي الهي است و مستقيما از سوي خداي متعال نازل شده است ولي تنها منبع دين اسلام نيست بلکه به عترت پيامبر (ص) نيز بايد تمسک جست وتبعيت کرد. وصيت معروف و صريح پيامبر (ص) که فرموده: دو چيز را نزد شما باقي ميگذارم، کتاب خدا و عترت. بر اين اساس کساني که قصد شناخت دين را داشته باشند بايد به اين منابع رجوع نمايند. در گام نخست اين وظيفه عالمان ديني است که چهره حقيقي دين را به انسانها معرفي کنند و در گام بعدي هر عضو جامعه اسلام موظف است در شناخت دين کوشش کنند. برنامههاي درسي نيز که دانش آموزان را تربيت ميکنند در تبين و معرفي دين بايد به صورت جامع الاطراف عمل نمايند و به تناسب دوره تحصيلي بين دانش آموزان و معارف ديني ارتباط برقرار نمايند.

فصل بعد
نقدها و نظرات